چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

حذف ترس یعنی حذف دروغ


حذف ترس یعنی حذف دروغ

فرزندان تا کودکند و نوجوانی را پشت سر می‌گذارند، صفت ریاکاری مناسبشان نیست، چون ریاکاری با مکر و حیله توام است و بچه‌هایی که هنوز به بلوغ همه‌جانبه نرسیده‌اند نمی‌توانند …

فرزندان تا کودکند و نوجوانی را پشت سر می‌گذارند، صفت ریاکاری مناسبشان نیست، چون ریاکاری با مکر و حیله توام است و بچه‌هایی که هنوز به بلوغ همه‌جانبه نرسیده‌اند نمی‌توانند مکار و حیله‌گر خوانده شوند. اما اینها می‌توانند موجوداتی دروغگو یا دورو باشند.

کودک یا نوجوانی که دروغ می‌گوید سعی دارد واقعیت یا حقیقتی را کتمان کند تا از این طریق، کاستی‌هایش را بپوشاند، در حالی که در تمام لحظاتی که مشغول این کار است شنونده را گول نیز می‌زند و گمراه می‌کند تا یا از تنبیه نجات پیدا کند یا موجب جلب توجه دیگران شود.

زمانی که بچه‌ها خیلی کوچکند دنیایشان پر از تخیل و رویاست، به طوری که بیشتر وقایع را از زاویه این رویا‌ها می‌بینند و تفسیر می‌کنند. در این سن باید خیلی مراقب بچه‌ها بود. در واقع باید به رویا‌ها و تخیلات آنها سر و سامان داد تا در رویاهایشان غرق نشوند و به جایی نرسند که رویاپردازی آنها به سمت دروغگویی برود.

دروغگویی و دورویی و ریاکاری وقتی اتفاق می‌افتد که فرد در موقعیتی ناامن قرار می‌گیرد و احساس خطر می‌کند. روآوردن به ناراستی، فرد را از خطر و ناامنی دور می‌کند، اما کم‌کم وقتی خلاف گفته‌های فرد برای اطرافیان ثابت می‌شود اعتماد دیگران را از دست می‌دهد و همه او را به عنوان فردی دورو می‌شناسند. دقیقا به همین علت نیز هست که باید فرزندان را طوری تربیت کنیم که از راه راستگویی منحرف نشوند.

اما در این بین یک واقعیت تلخ وجود دارد و آن این‌که بچه‌ها اولین بار با دروغگویی در محیط خانواده آشنا می‌شوند و با الگوبرداری از نزدیکان، به دورویی رومی‌آوردند.

البته گاهی خانواده عامل آموختن دروغگویی به کودک و نوجوان نیست، بلکه او خودش سعی دارد با توسل به دروغ جلب توجه کند. در این مواقع اگر ما بتوانیم به بچه‌ها توجه بی‌قید و شرط کنیم یعنی مثلا نگوییم اگر این کار را انجام دهی دوستت دارم، فرزند مطمئن می‌شود که در همه حال از محبت و توجه والدین برخوردار است و در نتیجه نیازی به دروغ گفتن پیدا نمی‌کند.

در کنار این موضوعات گاهی نیز علت دورویی بچه‌ها به سرزنش‌های مکرر و احساس کمبود برمی‌گردد؛ همچنین ترس یا تهدید سبب می‌شود تا کودک یا نوجوان برای فرار از تنبیه و مجازات به دروغ متوسل شود که قسمت بد ماجرا در همه این شرایط این است که کم‌کم دروغ و دورویی به عادت تبدیل شود و کار به جایی برسد که آرامش فرد به گول زدن دیگران منوط شود. اما تا قبل از این‌که شخصیت افراد کاملا شکل نگرفته و وجوه رفتاری‌شان سفت و سخت نشده، می‌شود دروغگویی‌ها و دورویی‌ها را درمان کرد.

مثلا می‌شود گروه‌هایی متشکل از مربیان و والدین تشکیل داد و در آنها از افراد پرسید که چرا دروغ می‌گویند، یعنی در پی جستن علت بود، درست مثل پزشکی که با شناسایی علت، بیماری را تشخیص می‌دهد و درمان می‌کند.

همچنین می‌شود به روش‌های مختلف، ارزش راستگویی را به بچه‌ها نشان داد و برایشان گفت که می‌بینی مثلا این شخصیت کارتونی حالا که راست گفته چقدر مورد علاقه دیگران قرار گرفته است.

والدین نباید کودک و نوجوان خود را وقتی که حرف‌های رد و بدل شده بین او و دوستانش را تعریف می‌کند زیر سوال ببرند یا او را نصیحت کنند، چون این روش سختگیرانه باعث می‌شود او یا دیگر حرفش را به والدین نزند یا حرف‌ها را کامل به آنها منتقل نکند، یعنی رفتاری که خودش از مصادیق دروغگویی و دورویی است.

ما نباید بچه‌ها را در تنگنا و فشار قرار دهیم و وادار به دروغگویی‌شان کنیم، همچنین نباید آنها را وسیله جبران کمبودهای خودمان قرار دهیم، چون همه این سختگیری‌ها فقط یک نتیجه دارد که آن هم چیزی جز تربیت نسلی دروغگو و گریزان از صداقت نیست.

صدیقه بزازان

کارشناس ارشد مشاوره