چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
کابوی در کی مونو
وقتی سعی میکنم داستانهای کتاب را به خاطر بیاورم تا بتوانم در موردشان فکر کنم و در قدمهای بعد چیزی بنویسم گویی مه غلیظی چشمانداز ماجرا را در خود گرفته است و حافظهام یارای به خاطر آوردن بخش عظیمی از قصه را ندارد. همیشه از مداد برای خطکشی علامتگذاری جملههای کلیدی استفاده میکنم و گاهی هم از پرانتز و علامتهای حاشیهنویسی برای خلاصه و اشارههای شخصی. با این حال چیزی که در داستانهای کتاب «کجا ممکن است پیدایش کنم» همواره به صورت موضع کلیدی برایم مسئلهساز شده همین بحرانی است که برای حافظهام تولید کرده است گویی تعمدی در کار است، خواستی پنهان و عمیق شاید به عمق ناخودآگاه یک زبان و فرهنگ. «شیفته این بودم که باد جای پاهایم را، پیش از آنکه فرصت کنم برگردم و نگاهشان کنم، پاک میکرد. ص۱۳۲» سری به مقدمه مترجم کتاب میزنم. واقعا بینظیر است. کامل، مسلط و با لحن شوخطبعانهای نوشته شده است. از آمار و ارقام گذشته و جمله مورد نیاز خود را پیدا میکنم. گویی نمیخواهم در حسی که نسبت به این کتاب دارم خود را تنها بیابم «هر کسی با خواندن داستانهای موراکامی، وارد لابیرنت توهمزایی میشود که در آن همه چیز آشنا به نظر میرسد؛ اما هیچ چیز آنگونه که باید نیست. خواندن داستانهای موراکامی آسان است، اما درک آنها آسان نیست. ص۱۵»
ترکیبی از رئالیسم کثیف (ویسکی) «کارور»ی و سوررئالیسم بدخواب؛ خشونت سرد تارانتینویی با طنین سکوت عمیق معابد بودایی بر چهره پیرمرد ماهیگیر در سواحل شرق دور. تا کجا میشود به این ترکیبسازیها ادامه داد؟ تا جایی که «فردیت»ی خاص را در سایه خویشاوندی و سازگاری با چهرهها و رنگهای آشنا از غرابت انداخـت؟ «بر خلاف دکارت معتقدم که ما گاهی فکر میکنیم تا نباشیم. ص۵۲»
شاید باید موضوع اصلی را به همان بحث قدیمی واقعیت و داستان ربط داد. بحثی قدیمی که از رابطه زبان /جهان نشأت میگیرد. چیزی که به داستانهای موراکامی در این بحث پردامنه مربوط میشود شاید از جنس توصیفات نویسنده و نحوه ارجاعات او به زمان و مکان و جزئیات پیرامون آن ناشی شود. داستانهای این مجموعه غالبا با توصیفات دقیق و ریزبینانهای شرح داده شدهاند و گاهی این حس به خواننده دست میدهد که نویسنده تعمدا در هر داستان در حال نوعی «انبارگردانی» و فهرست کردن دقیق متعلقات و عناصر و فاکتهایی است که سعی در القای توهمی از واقعیت دارند: «دوست من یک ماشین کارکرده تمیز دارد، مجموعه آثار بالزاک، یک کت و شلوار سیاه، یک کراوات سیاه و یک جفت کفش سیاه، که برای حضور در مراسم تدفین فوقالعادهاند. ص۱۹» این کار برای چیست؟ آیا در هر یک از این جزئینگریها ما به نوعی با گزینشهای ویژه به مثابه اعمال فردیت مواجه نمیشویم؟ اشاره دقیق به بخشهایی که بازتابدهنده فضا و کلیتاند. آیا این ارجاعات را میتوان از زمینه و زمانه فرهنگی و جغرافیایی آنها زدود؟ چیزی که در اینجا با توجه به موقعیت خاص این نویسنده ژاپنی مقیم آمریکا ضرورت مییابد نوعی زیستجهان خاص از جنس زندگی در جهان سرمایهداری بعد از آشوویتس است. البته کارکرد این آشوویتس (به مثابه روزگار پس از فاجعه) با در نظر گرفتن وضعیت بعد از جنگ جهانی در ژاپن میتواند موقعیت خاصتر و به تعبیری منطقهایتر بیابد. داستان «کجا ممکن است پیدایش کنم» به عنوان نمونهای از کلیت مجموعه از این جهت میتواند محل توجه قرار گیرد که ما چه در نام داستان و چه در درون آن با گم و پیدا شدن به مثابه کنشی در ارتباط با جستوجو به عنوان موضوعی در بطن یک ماجرای کارآگاهی مواجهیم. اگر داستانهای کارآگاهی را به عنوان نمونه سکولار جستوجوی «امر قدسی» در پسزمینه الاهیاتی و یا «حقیقت» در پسزمینه فلسفی قرار دهیم، اجتماع و زندگی شهری به مثابه زمینه این کنش از زمانی وارد داستاننویسی مدرن میشوند که ما از این دو موقعیت به سمت «چیز» به مثابه جرم یا امر مفقود قابل وصول و عینی گردش کنیم. پس هر چیز عینی تا جایی میتواند جستوجو را در پی داشته باشد که رسیدن به آن در کنش داستانی به یک دالان روایی تبعید شود. «فاجعه معدن در نیویورک» این دو محور یعنی «جستوجو» به مثابه استخراج و «فاجعه» را توامان در خود دارد. گویی یافتن بهجز «شر» منطبق بر الگوی کارآگاهیاش «جرم»، راه به جای دیگری ندارد و این خود موضوعی انتقادی در مواجهه با هر نوع عنصر متعالی قابل حصول و ایدهآل را در خود نهفته دارد. گویی همه راهها به جای ختم شدن به «رم» قرار است به یک آشوویتس خصوصی ختم شوند.
مکانهای آشنا،عادتها و در شکل کلیتر ارجاعات و هر جزء از وضعیت که تداوم را در متن تقویت میکنند همواره در جایی به اختلال رسیده و پا به مرحلهای میگذارند که باید رفتهرفته محو شوند. با این تفاوت که این گم شدن همواره باید در جایی موضوعیت بیابد که زبان رابطهای شفاف را با جهان برقرار کرده و توصیفات و فضاسازی با بالاترین بسامد در متن مورد توجه قرار گیرند. به تعبیری باید چراغها را روشن کرد و از چیزی گم شده گفت. چیزی که با غیاب خود پسزمینه را در عین دست نخوردگی به لرزه انداخته است و کار را به جایی کشانده که امر گمشده خود بدل به واقعیت شود. «ساعتها صبر کردند. واقعیت کمکم در تاریکی محو میشد. انگار همه چیز مدتها پیش اتفاق افتاده بود، در دنیای دور. یا شاید در آینده در دنیای دور افتاده دیگر.۱۷»
داستان «خواب» نمونه خوبی بر این مدعاست. زنی در امتداد زندگی روزمره و انجام وظایف خانه و خانواده دچار بیخوابی میشود و این وضعیت روزها و شبها به طول میانجامد بدون اینکه خانواده زن متوجه این اختلال شوند. «پسرم، خرید منزل، اینکه فریز باید تعمیر شود، اینکه در عروسی فلان آشنا چه لباسی بپوشم و عمل معده پدرم در ماه گذشته. این قبیل چیزها به درون ذهن من نفوذ میکنند، بزرگ میشوند و در میلیونها جهت پراکنده میگردند. بعد از مدتی متوجه میشوم که تنها چیزی که پیش رفته زمان است و من حتی یک صفحه هم ورق نزدهام.۱۳۹» قانون اینرسی و خلل همواره به روایت میانجامد و این داستان نیز با همین اختلال به پایان فاجعهگون خود رانده میشود و دوباره همه چیز به خواب میرود و محو میشود. خوابی از جنس فراموشی که در کادویی براق و چشمگیر از امر ترماتیک (آسیبزا) پیچیده و از میان برداشته و محو شده است.
فرهاد اکبرزاده
کجا ممکن است پیدایش کنم
هاروکی موراکامی
ترجمه: بزرگمهر شرفالدین
ناشر:نشر چشمه
شمارگان: ۲۰۰۰ نسخه
قیمت:۲۲۰۰ تومان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست