چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

زمستان پدرسالار


زمستان پدرسالار

آگوستو پینوشه, دیكتاتور بزرگ شیلی هم مرد و دوباره یاد بزرگ مرد آمریكای لاتین را در ذهنمان زنده كرد سالوادور آلنده

آگوستو پینوشه، دیكتاتور بزرگ شیلی هم مرد و دوباره یاد بزرگ‌مرد آمریكای لاتین را در ذهنمان زنده كرد: سالوادور آلنده.

آمریكایی‌ها، ارادت خاصی به آمریكای‌ لاتین دارند. نیست كه خود قارهٔ آمریكا، از بقیهٔ قاره‌ها جدا افتاده، فكر می‌كنند كه هیچ احدالناسی، حتی اروپایی‌ها، نباید در رتق و فتق اموراتشان دخالت كنند. این دكترین را، جیمز مونرو، در سال ۱۸۲۳ ارائه كرد. لابد آن‌قدر برایشان مهم بوده كه برایش دكترین صادر كنند.

آلنده عاشق طبابت و سر و كله زدن با مردم بود. اصلا محبوبیت‌اش را از همین طبابت در نقاط محروم شیلی كسب كرده بود. برای خودش یك مجلهٔ علمی پزشكی درمی‌آورد و دبیر یك انجمن صنفی پزشكان بود و یك دوره وزیر بهداری هم شد. همین‌ها می‌توانست برای هر كسی كافی باشد.

اما برای آلنده نبود. پزشكی شغل عجیبی است. فقط با دردها و ناراحتی‌ها سر و كار دارد. یك پزشك بیشتر از هر كسی دردها را می‌بیند. و این، برای آدم حساسی مثل آلنده قابل تحمل نیست. آلنده، بعد از دو بار شكست‌خوردن در انتخابات ریاست‌جمهوری شیلی، دفعه سوم پیروز شد. رقیبان آلنده، در آن دو بار، مستقیم و غیرمستقیم، مورد تأیید و حمایت آمریكا بودند.

آلنده سال ۱۹۷۰، رئیس‌جمهور شد. آن موقع او تنها رئیس‌جمهور چپی بود كه با رأی مردم سر كار آمده بود، نه با قیام مسلحانه.این را به كاسترو هم كه برای او یك مسلسل هدیه فرستاده بود، گفت.

چهل ششمین رئیس‌جمهور بهشت والپا رایزو، با كشورهای سوسیالیست و غیرمتعهد، رابطهٔ خوبی برقرار كرد و همین شد علتی برای اعلام خطر مطبوعات آمریكا به دولتشان.

آن‌ها می‌گفتند حالا شیلی هم، نقش كوبا را بازی می‌كند: پل ارتباطی آمریكای لاتین و سرخ‌ها. همین شد كه نیكسون و كسینجر (مشاور امنیت ملی) و رئیس وقت سیا جورج بوش (پدر)، دور هم جمع شدند تا ببینند دنیا دست كیست.

بعدها كه نیكسون به خاطر واترگیت كنار رفت، این مطلب فاش شد. در سال اول ریاست‌جمهوری آلنده، ۴۷ صنعت، به‌ علاوهٔ سیستم بانكی كشور، ملی شد. اصلاحات ارضی از زمین‌داران بزرگ سلب مالكیت كرد و ۲۴ میلیون هكتار زمین به ثروت عمومی تبدیل شد. جریان تورم كند شد، دستمزدها ۳۰ درصد زیاد شد و تمام ذخایر معدنی مس شیلی را كه تا آن موقع آمریكایی‌ها استخراج می‌كردند، در یك عملیات كاملا قانونی به ملت شیلی برگشت. آلنده یك بار گفته بود این كار را از ماجرای ملی شدن نفت ایران الهام گرفته است.

آمریكایی‌ها، حسابی ترسیده بودند. فریاد «این حرامزاده را ساقط خواهم كرد» نیكسون، مدام از راهروهای كاخ سفید شنیده می‌شد. ادگوری، سفیر سابق آمریكا در شیلی، این حقیقت را از تلویزیون گفت. سیا، مأموریت داشت تا هر كاری كه از دستش برمی‌آید، بكند.

شیلی، بدجوری در گلوی آمریكایی‌ها گیر كرده بود. سیا فردی به نام مایکل تاونلی را با نام مستعار کنت انیارت به شیلی می‌فرستد تا یک کودتا راه بیندازد. رئیس ارتش شیلی ژنرال اشنایدر حاضر به همکاری با تاونلی نشد. گروهی ناشناس، اشنایدر را ربودند و كشتند.

ژنرال‌های دیگر قبول می‌کنند تا با تاونلی‌ همکاری کنند. وظیفهٔ هماهنگی بین بخش‌های مختلف ارتش به عهدهٔ یک ژنرال جوان است که با دولت آلنده مخالف بوده است. استاد دانشگاه جنگ و مدرس جغرافیایی نظامی، آگوستو پینوشه که تنها چند روز قبل از هماهنگی‌های کودتا، توسط ‌آلنده به عنوان فرمانده ارتش انتخاب شده بود. مردی كه قبل‌تر وابستهٔ نظامی شیلی در آمریكا بود.

مطبوعات آمریكا بعد ِ سقوط آلنده، گفتند كه او در این دوره، عضو سیا هم شده بود. ریچارد هلمز، رئیس سازمان سیا، بعدها گفت كه سازمانش، در ساقط كردن آلنده، مستقیما وارد عمل شده است.

● قمارباز جوان

آگوستو پینوشه، متولد نوامبر ۱۹۱۵ در یک خانواده از طبقهٔ متوسط در شیلی بود. بعد از اتمام تحصیلات متوسطه به مدرسهٔ نظام رفت و با درجهٔ گروهبان دومی از آن‌جا فارغ‌التحصیل شد و به ارتش پیوست.

پینوشه به‌تدریج مدارج نظام را پیمود و به علت فعالیت‌هایش در داخل و خارج شیلی مسؤولیت هنگ اسمرالدا را به وی سپردند. او بعد از مدتی که به مقام فرماندهی افسران ارتش رسید در دانشگاه جنگ، تدریس را شروع کرد.

در سال۱۹۵۶ پینوشه به همراه عده‌ای افسر جوان برای یک مأموریت نظامی به اکوادور رفت و سه سال ‌و ‌نیم بعد با بازگشت از این مأموریت به حلقهٔ سیاسی شیلی نزدیک شد.

در آن زمان سیاستمداران شیلی، پینوشه را فقط افسر جوانی می‌دیدند که پوکر را خوب بازی می‌کند. در کمتر از چهار سال این پوکر باز جوان معاون دانشکدهٔ جنگ شد. سال ۱۹۷۳، پنج سال بعد از قدرت گرفتن و پیشرفت دولت آلنده، پینوشه ارتباطاتش را با آمریکا گسترش داد.

او در خاطراتش توضیح می‌دهد که چطور با استفاده از موقعیت نظامی‌اش به عنوان فرمانده ارتش بین نیرو‌های ارتش و پلیس هماهنگی‌های لازم برای کودتا را به‌وجود آورده ‌است.

اگر‌چه بعضی می‌گویند پینوشه در آخرین روز‌ها و فقط چند روز مانده به کودتا وارد عملیات شده و اقدام مهمی انجام نداده ‌است. اما مدارک زیادی در مورد اقدامات پینوشه برای کودتا وجود دارد.

● روز هنری كسینجر

آمریكایی‌ها، دكتر آلنده را، مأمور مسكو می‌خواندند. اما خود او، چنین فكری نمی‌كرد. آمریكایی‌ها، روی حرفشان ماندند و شروع كردند به خرابكاری و تحریم اقتصادی. آن‌ها اعلام كردند كه از هر وسیلهٔ ممكن برای ضربه زدن به دولت استفاده می‌كنند.

محاصرهٔ اقتصادی آمریكا، بهترین «وسیلهٔ ممكن» بود. در كشوری كه ۸۰ درصد قطعات صنعتی آمریكایی بود، این تحریم، بزرگ‌ترین ضربه را به صنعت، حمل و نقل و كشاورزی می‌زد. اعتصاب‌ پشت اعتصاب. صادرات مس، مهم‌ترین محصول شیلی، حسابی افت كرد. مواد غذایی، حسابی كم شد. مادران، راهپیمایی كردند، چون كه غذایی برای فرزندانشان نداشتند.

اتحادیه‌های كارگری كاتولیك كه با سیا مرتبط بودند، توانستند تا آن‌جا پیش بروند كه با اعتصاب كامیون‌داران، كشور را كه به‌خاطر جغرافیای خاصش كاملا وابسته به حمل و نقل است، فلج كنند. لابد كمی دستمزد و نرسیدن لوازم یدكی و لاستیك، باید دلیل خوبی برای این كارشان می‌بود.

فروشگاه‌ها و مغازه‌های سانتیاگو هم، بسته شدند. بهانهٔ آن‌ها هم ترس از غارت‌شدن بود. آلنده در صفحهٔ تلویزیون ظاهر شد و اعلام كرد كه خرج این اعتصاب‌ها را امپریالیسم می‌دهد. آمریكا هم از تأیید این حرف ابایی نداشت. با این حال آلنده هنوز آن‌قدر محبوب بود كه چپ‌ها انتخابات پارلمانی ۱۹۷۳ را هم ببرند.

پس مخالفان داخلی و خارجی تصمیم نهایی را گرفتند. اسم عملیات این بود: روز «ر» ساعت «س». مردم، حسابی عصبانی بودند و ارتش، حسابی منتظر... و كودتا شد. به همین سادگی. و با همان خشونت و شكوه. باشكوه برای قهرمانی چون آلنده! كودتاچی‌ها حمله به كاخ را یك ساعت متوقف كردند و به آلنده پیغام دادند كه می‌تواند با هر تعداد از همراهانش از كشور خارج شود.

اما برای آلنده، شرفش مهم‌تر از جانش است. در آخرین فرصت، نطق كوتاه، ناتمام و عجیبی را از رادیو برای ملتش خواند:

«... ارتشیا خیلی زور دارن. می‌تونن مردمو اسیر كنن ولی تكامل جامعه رو نه می‌شه با جنایت جلوشو گرفت نه با زور. تاریخ كنار ماست و مردمن كه می‌سازنش. مردم خودشون باید از خودشون دفاع كنن، ولی نباید قربانی شن. مردم نباید به خودشون اجازه بدن كه تو هم بشكنن. مردم نباید به خودشون اجازه بدن كه تحقیر شن...» ژنرال‌ها نطقش را قطع كردند و دستور بمباران كاخ را دادند. ۱۱ سپتامبر سال ۱۹۷۳ بود. روز «هنری كسینجر».

هنوز ۲۸ سال مانده بود تا این روز، به‌ خاطر یك عملیات تروریستی دیگر، معروف شود. راستی در روز ۱۱ سپتامبر خانواده كشته‌شدگان كودتای شیلی چه احساسی داشتند؟

● قهرمانی چون آلنده

تصویری كه رفقای آلنده بعدها از او تعریف كرده‌اند، یك همچو آدمی است: آدمی كه خیلی به سر و ضع خودش می‌رسیده. رفتار مهربان و مؤدبانه‌ای داشته. خودش زیاد شوخی نمی‌كرده ولی دوستانش راحت دستش می‌انداخته‌اند.

از شعر خواندن لذت می‌برده و پابلو نرودا نزدیك‌ترین رفیق‌اش بوده. پاتوق‌اش كافه‌ای بوده، در كنار دانشكدهٔ پزشكی سانتیاگو به نام «پایان غم‌ها». علی‌رغم نزدیك‌بینی چشمانش، خوب بلد بوده چطور باید رو به جلو حركت كند.

عاشق گل و گیاه بوده. و بزرگ‌ترین فضیلت‌اش انجام دادن هر كاری تا به آخر بوده. می‌گفته عاشق گاندی است و آرزو دارد كه برای هوشی‌مینه در ویتنام بجنگد. آلنده هنگام مرگ، ۶۴ ساله بود. این، تصویر مردی است كه روز كودتا، بعد از ورود نیروهای ارتش به كاخ ریاست‌جمهوری، سربازها یكی‌یكی به جسدش شلیك كردند و بعد دیگر صورتش قابل شناسایی نبود.

تكه‌هایی كه داستان این كودتا را تشكیل می‌دهند، هنوز هم كامل نیست. مداركی وجود دارد كه خرج كودتا را آمریكا تماما پرداخت كرده. تعداد زیادی از نیروهای پلیس مخفی كشورهای همسایه ظاهرا در شیلی حضور داشتند. دقت تكنیكی بمباران كاخ مونه‌دا، هنوز هم باعث تعجب اهل فن است.

نوز زود است كه نقش آمریكا، در صفحهٔ شطرنج كودتای شیلی، روشن شود. تنها، نشانه‌هایی از پرده برون افتاده‌است. مثل این كه كلنل پل ویمرت، وابستهٔ نظامی آمریكا در سانتیاگو، فاش كرد كه با خودش، هزاران دلار پول به شیلی برده ‌بود تا ترور اش نایدر را، حمایت مالی كند. یا نقش پررنگ كسینجر، كه اصرار به ترور آلنده داشت .

● خیابان سرخ است

در شیلی حکومت نظامی تشکیل شد. حکومتی که رهبری آن به عهدهٔ پینوشه بود. ژوئن ۱۹۷۴ پینوشه رسما خود را رئیس‌جمهور اعلام کرد و برای سرکوبی مخالفان دست به کار شد. جوخهٔ مرگ وظیفهٔ این سرکوبی را به عهده داشت.

در اولین اقدام، ژنرال کارلوس پرات (از رهبران نظامی شیلی) و همسرش که حاضر به همکاری با کودتا نشده بود با یک بمب که در ماشین‌اش کار گذاشته بودند در بوینس‌آیرس ترور شد. وزرا و مسؤولین دولت آلنده یکی‌یکی ترور می‌شدند. سرویس امنیتی شیلی، دینا، که مایکل تاونلی آمریکایی راه‌اندازی‌اش كرده ‌بود در سراسر دنیا مخالفان را ترور می‌کرد.

برناردو لیتون نخست‌وزیر دولت آلنده و همسرش در رم توسط فاشیست‌ها به رگبار گلوله بسته شدند. اورلاندو لتلایر سفیر شیلی در آمریکا و وزیر امورخارجهٔ آلنده در واشنگتن با بمب‌گذاری در ماشین کشته شدند. سازمان سیا برای سرپوش گذاشتن بر روی این ترور‌ها عملیات مرغ مقلد را به راه انداخت. جوخهٔ مرگ در تمام دنیا قربانی می‌گرفت. هر کس که ضد شیلی و به نفع دموکراسی تلاش می‌کرد به دستور پینوشه به قتل رسید.

در ۱۹۷۶ در ساحل شیلی جسد یک فعال کمونیست به نام مارتا‌ اوگرات پیدا شد که آب به ساحل آورده‌ ‌بود. بعد‌ها مشخص شد او به همراه حدود پانصد مخالف دیگر کشته شده. به جسد آن‌ها وزنه‌هایی بسته شد و با هلی‌کوپتر در اقیانوس آرام رها شدند.

مهدی صارمی‌فر

با تشكر از احسان رضایی، سید احسان بیكایی، عیسی محمدی، فدریكو گارسیا لوركا و گابریل گارسیا ماركز


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.