پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

روایت ‌شاعرانه ‌زندگی ‌شهری


روایت ‌شاعرانه ‌زندگی ‌شهری

حسین ناصرالملکی از شاعران جوان پایتخت‌نشین است که به صورت تخصصی، قالب سپید را برای خلق آثارش انتخاب کرده است.
ناصرالملکی همان‌طور که پیش از این اشاره شد،‌ تهرانی است و محتوای …

حسین ناصرالملکی از شاعران جوان پایتخت‌نشین است که به صورت تخصصی، قالب سپید را برای خلق آثارش انتخاب کرده است.

ناصرالملکی همان‌طور که پیش از این اشاره شد،‌ تهرانی است و محتوای شعرش نیز بیشتر بر مبنای مظاهر شهرنشینی و آسیب‌های اجتماعی آن استوار است و به بیان دیگر باید گفت کاملا شعری شهری است. آثار ناصرالملکی اگرچه خیلی ممتاز و متمایز نیست و هنوز از نظر زبان و فرم نیاز به توجه و پرداخت جدی‌تر دارد، اما همین شعرها نمایانگر آن است که نگاه متفاوت به جهان اطراف در ناصرالملکی وجود دارد و او می‌تواند با به خدمت گرفتن زبانی پخته این جوهره و تماشا را زیباتر و ملموس‌تر به تصویر بکشد.

بی‌باغ و بی‌بهار با زمستان‌های روبه‌رو

دست‌ها بالا!

این را شاخه‌های نرسیده به بهار گفتند

پرنده‌های این حوالی هم خوب می‌دانند

که روی چمن‌های تازه سبز شده

نمی‌شود نشست و بهار را انکار کرد

این حوالی یعنی همه خیابان‌های آفتاب ندیده

یعنی مرگ

تگرگ

روز را به بعد می‌رسانیم

بی‌آن که بدانیم

شاخه‌های عریان

زخمی کدام تبر سبز ندیده‌اند

هی

نجابت تهران‌های پیش از این!

در کدام بی‌برگی، سکوت کرده‌اید؟

هر درخت بدبخت

انسانی بوده

که روزی دست به آسمان شاید رنگ پریده

انتظار ایستاده مردن خود می‌کشیده

و این همه بی‌حاصلی یعنی

بعد از تمام زمستان‌های خیابان

هنوز بهار نشده‌ای

بیش از این بهار را معطل نکن

فال گرفته‌ام که هیچ درختی با تو نمی‌افتد

دست بردار ننه سرما

زیر آلاچیق، گم...

خیابان‌های تکراری

که صدایم را

زیر...

دختری که هنوز منتظر،

بوق

شهری که چراغ‌هایش

دروغ

موتورسواری که بی‌کلاه،

آمبولانس

پرندگان هم

هنوز تا شب‌ عید خیلی مانده

پدر

کوچه‌های ندیده را می‌خرد

تا شرمنده زن...

بچه، زیر آلاچیق، پیدا...

حسین ناصرالملکی