شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

هنر در مدرسه عشق


هنر در مدرسه عشق

آنچه در پی می آید, گزیده ای از سخنان و بیانات حضرت امام خمینی ره دربارهٔ هنر به خصوص تئاتر و سینماست, كه نشان دهندهٔ دیدگاه روشن و عمیق ایشان به هنر و نحوهٔ شكل گیری هنر اسلامی در جامعه است, هنری كه از نگاه آن حضرت می بایست با آرمانهای انقلاب اسلامی سازگار و همراه باشد امام ره اساساً توجه و تأكید خاصی به مقولهٔ فرهنگ و هنر در جامعه داشته اند

آنچه در پی می‌آید، گزیده‌ای از سخنان و بیانات حضرت امام خمینی(ره) دربارهٔ هنر به‌خصوص تئاتر و سینماست، كه نشان‌دهندهٔ دیدگاه روشن و عمیق ایشان به هنر و نحوهٔ شكل‌گیری هنر اسلامی در جامعه است، هنری كه از نگاه آن حضرت می‌بایست با آرمانهای انقلاب اسلامی سازگار و همراه باشد. امام(ره) اساساً توجه و تأكید خاصی به مقولهٔ فرهنگ و هنر در جامعه داشته‌اند. این توجه با جهان‌بینی خاص ایشان و آرمانهای آن حضرت آمیخته است. و این مدعا به وضوح در لابه‌لای سخنان و بیانات ایشان دربارهٔ فرهنگ و هنر كاملاً هویداست. امام خمینی(ره) به همان طریقی كه به دنبال پیاده كردن اسلام ناب محمدی بودند، سعی داشتند كه فرهنگ و هنر ایران زمین نیز به موازات اخلاق، معنویت و پاكی پیش برود و در جهت هدایت و اصلاح اخلاق جامعه مفید فایده واقع شود و از ورطهٔ خودباختگی و ابتذال نجات یابد. و اصالت و هویت ایرانی اسلامی بودن خود را حفظ كند. چنین دیدگاهی، نیازمند نگاه بسیار ژرف و عمیق به مقولهٔ مهم و ضروری هنر است، و آن حضرت با چنین نگاهی به حفظ ارزشهای اخلاقی در محتوای هنر و فرهنگ تأكید می‌كردند. چراكه نگاه سطحی و بیرونی به هنر، خصوصاً هنر‌ِ فرهنگ‌ساز و انسان‌سازی، چون تئاتر آن را در خدمت معنویت، كمال و تعالی نمی‌یابد، و از ارزشهای آن در بین مردم می‌كاهد و تأكید امام نیز به حفظ جایگاه هنر در بین مردم بوده است كه این‌چنین با چشم‌اندازی وسیع و حتی جهانی به آن مانند دیگر ارزشهای معنوی نگاه می‌كردند و هنری را والا و مفید می‌دانستند كه همراه با تعهد و معنویت و اخلاق باشد. مخالفت با ابتذال، تجددگراییهای بی‌اساس و خودباختگی فرهنگی در حقیقت دغدغه‌های فكری امام(ره) بوده است كه این مسئله در مورد هنرهای مختلف ازجمله تئاتر، موسیقی و سینما نیز مصداق داشته است. امام(ره) با بودن و حضور این هنرها در جامعه و رسانه‌ها موافق و با ابتذال آنها مخالف بوده‌اند. چراكه بی‌تردید چنین چشم‌انداز روشن و ژرفی وجود هنرها در جامعه را ضروری و لازم می‌داند. از این‌رو این نوع نگرش به مسئلهٔ هنر در جامعه در حقیقت پیش‌زمینه‌ای مناسب برای رشد و بالندگی هنرهای مختلف در چهارچوب و ضوابط منطقی كه همراه با حفظ ارزشهای اخلاقی باشد شد. و نیز بستری را مهیا نمود كه موجب شد، بسیاری از هنرمندان متعهد با حفظ موازین معنوی و اخلاقی پای به عرصهٔ فعالیت بگذارند و تئاتر و سینما را كه به لحاظ كیفی سطحی و بعضاً مبتذل بودند در یك مسیر روشن، و مطابق با معیارها و آرمانهای امام خمینی(ره) پیش ببرند و موجب شكوفایی آنها شوند. در رژیم سابق تمام چیزها خصوصاً فرهنگ و هنر، محتوایش عوض شده بود. یعنی كسی كه نام سینما را می‌شنید خیال می‌كرد كه آنجا باید مركز فساد و سوءاخلاق و مركز مخالفت با همه‌چیز باشد، و یا كلمهٔ تئاتر در ذهن انسان چیز مبتذلی بود، كه از آن بهرهٔ فساد برده شود، هكذا همه‌چیز دیگر. و عمده این است كه ما ذهن این جوانها و حتی پیرها و روشنفكرنماها را آماده كنیم كه ما خودمان آدم هستیم و این‌طور نیست كه در همه‌چیز دستمان را پیش دیگران دراز كنیم و حتی اخلاق و زبانمان را نیز از آنها یاد بگیریم، ...عده‌ای هم به نام فرهنگ ایران باستان از اسلام فرار می‌كردند... و این‌همه به خاطر این بود كه ما فرهنگ خودمان را فراموش كنیم.۱

امام خمینی(ره) در پی تعالی و كمال هنر به‌خصوص تئاتر و سینما بودند تا آن را از ورطهٔ ابتذال و خودباختگی گذشته نجات دهند. جایگاه تئاتر و سینما را در بین مردم و به‌طور كلی در جامعه تعالی بخشند، و آن را عاری از بی‌بندباری بیابند. هرچند كه رسیدن به چنین هنری در هر مقطع از زمان در جامعه سخت می‌نماید اما غیر ممكن نیز نبود. این نوع نگاه به تئاتر و سینما حكایت از اندیشه‌ای بسیار والا دارد و حتی می‌توان گفت اندیشه‌ای كاملاً هنرمندانه و دلسوزانه كه نه با هنر مخالف است و نه با محتوای آن؛ بلكه با موافق رشد و تعالی هنر است هنری بتواند انسان‌ساز و فرهنگ‌ساز باشد و در خدمت خلق قرار بگیرد و با فرهنگ اصیل ایرانی نیز آمیخته باشد. نكته‌ای دیگر حائز اهمیت است و از طرفی در بیانات امام(ره) نیز دیده می‌شود. جست‌وجو و تلاش برای دست‌یابی و استقلال فرهنگی است، فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی كه از وجود رنگ بوی عناصر فرهنگهای مبتذل و بیگانه بری باشد. لذا می‌بینیم كه امام(ره) همهٔ اقشار ملت اعم از جوانان و پیران را به بیداری و روشن‌بینی برای حفظ استقلال فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی ترغیب و تشویق می‌كردند. و این‌همه نشانهٔ هدایت و رهبری به سوی رشد و كمال است. لذا ساختن تئاتری كه مطابق با اخلاق انسانی ـ اسلامی باشد زحمت دارد و سینما هم اگر بخواهد چنین باشد نیازمند صرف مدتها وقت است. و هرگز در متن سینما و تئاتر نوشته نشده است كه باید مركز فساد باشند و هنر آنها هم كه عبارت بود از چیزهای مبتذل، جز این نبود كه افراد و جوانان ما را در دانشگاهها و خارج و داخل طوری تربیت كنند كه همه را منحرف سازد.۲

از نگاه امام(ره) هنر صرفاً برای نشان دادن یا خودنمایی نیست، خصوصاً هنرهای نمایشی (تئاتر و سینما) بلكه در خدمت ترویج یك اندیشه و فكر باید باشد و نیز تربیت و تعلیم اندیشه‌های اسلامی و اخلاقی. بنابراین زدودن ابتذال و سطحی‌نگری در امر هنر وظیفهٔ خطیر هنرمند است برای رسیدن به آرمان اندیشه‌های آن رهبر بزرگوار. و نیز برای رسیدن به هنری ناب و متعهد و ایرانی، كه با اخلاق، منش و فرهنگ ایرانی آمیخته باشد. لذا به فرمودهٔ امام(ره) ساختن و رسیدن به چنین هنری زحمت فراوان دارد و نیازمند صرف وقت و زمان بسیار. و این بر هنرمندان این مرز و بوم است كه با چنین تفكری پای در راه آرمانهای امام(ره) بگذارند. و در پی هنری ناب و ایرانی ـ اسلامی باشند. تئاترهایشان، نمایشنامه‌هایشان، اینها را باید خیلی مواظب باشید كه مبتذل نباشد. گاهی سازنده است، واقعاً خوب است، غالباً من از این تئاترهایی كه در ایران، خودشان تهیه می‌كنند، به نظرم می‌آید خوب است...۳

درواقع بری بودن هنر تئاتر از ابتذال و آمیختگی با اخلاق و معنویت خواست امام(ره) بوده است. این هنر با چنین شاخصه‌ای جز با تعهد و زحمت میسر نمی‌شود. و از طرفی حضرت امام خمینی(ره) وجود تئاتر و سینما را برای اقشار مختلف مردم ضروری و لازم می‌داند، اما مشروط بر آنكه سازنده، مفید و مملو از فرهنگ ایرانی و اخلاق باشد. امام(ره) در مورد نویسندگان نیز رسالت سنگینی را بر عهدهٔ آنان قرار می‌دهد. ایشان معتقد بودند كه قلم باید در خدمت بیان آن چیزی باشد كه یك ملت را نجات دهد و آزادی را برای امت به ارمغان آورد، چرا كه قلم‌فرسایی بیهوده، كه دردها را نگوید و رازها را برملا نكند ارزشی ندارد. و لذا نوشتن باید در خدمت ترویج معنویت و آزادی اندیشه و بیان باشد. آقایان! شما نویسندگان الان تكلیف بسیار بزرگی بر عهده‌تان هست، پیش‌تر قلم شما را شكستند، الان قلم شما باز است لكن استفاده از قلم در راه آزادی ملت، در راه تعالیم اسلامی بكنید... الان از قلمتان استفاده كنید و برای خیر این ملت و برای خیر این جامعه قلم‌فرسایی كنید.۴

این رسالتی كه امام(ره) بر عهدهٔ اهل قلم، گذاشته‌اند، در حقیقت یك تكلیف سنگین است و نیازمند یك تعهد دیرینه به قلم. و نیز نیازمند حفظ حرمت قلم و قداست كلمه، زیرا كلمه مقدس است، و قلم، این زبان. پر از سكوت و همیشه برنده، از نگاه امام(ره) باید در خدمت فرهنگ‌سازی، تعالی هنر و رشد اخلاق و معنویت باشد. و در ارائه اندیشه‌های ژرف و بینش روشن به خلق‌الله یكه‌تاز میدان باشد. و نیز در مورد وظیفهٔ نویسندگان در اصلاح اخلاق جامعه می‌فرمایند:

این عهد بزرگی است به دوش شما، مسئولیتی بزرگ است، و بدانید كه یك روز از باب این مسئولیت سؤال خواهد شد و آن‌وقت چیزی پنهان نخواهد ماند، دل شما، علیه شما شهادت می‌دهد، دست شما علیه شما شهادت می‌دهد، خود اعضا بر ضد انسان، اگر خلاف كرده باشد، شهادت می‌دهند... اگر تیراژ روزنامه‌ای دویست هزار باشد، پانصد هزار نفر آن را مطالعه می‌كنند. اگر انحراف باشد پانصد هزار نفر را منحرف می‌كند و این مسئولیت كوچكی نیست، ...نشریه بسیار خوب است و در صورتی كه محتوای آن آموزنده باشد و دست‌اندركاران آن متعهد باشند، این نشریه رأس همهٔ امور می‌شود. انسان اگر انصاف داشته باشد، باید به خاطر مردمی كه قلمها را برای اینها آزاد گذاشته‌اند، از قلم و قدمش استفاده كند، و دیانت هم اقتضای همین را می‌كند. ما باید نشریاتمان مفید باشد و اخلاق جامعه را اصلاح كنیم.۵

قلم، فكر و اندیشهٔ نویسندگان باید در جهت اصلاح اخلاق جامعه قرار بگیرد، زیرا نوشتن برای مردم و برای جامعه‌ای كه مخاطب قرار می‌گیرد اگر به بیراهه برود، جامعه را نیز از صراط مستقیم منحرف می‌كند، این همان نكته‌ای است كه امام(ره) روی آن تأكید می‌كند و معتقد است كه قلم نویسنده، باید پاك باشد و پاك بنویسد، تا مردم را پاك كند و اصلاح اخلاق جامعه را سرلوحهٔ مسئولیتش قرار دهد. یك قلم می‌نویسد درحالی‌كه هزاران نفر آن را می‌خوانند، لذا مسئولیت نویسندگان در عرصه‌های مختلف خصوصاً تئاتر و سینما از نظر امام(ره) بسیار خطیر و سنگین است، چراكه مخاطب آنها جامعه است. پس به آنچه قرار است نوشته شود باید اندیشید، و می‌بایست قداست و حرمت قلم و جامعه‌ای را كه با اخلاق و معنویت و جهان‌بینی اسلامی گره خورده را حفظ كرد. اما قلمهای شما یك قلمهایی است كه چنانچه لغزش بكند، گاهی یك ملت را لغزش می‌دهد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.