یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
آیا جامعه مصر باستان مادرتبار بود
موضوع پایگاه ملکه و به تبع آن همهء زنان مصری خصوصا زنان خانوادههای سلطنتی موجب برخی مباحثات و مناقشات شده است. به نظر میرسد که زنان در مصر از حقوق اقتصادی و قانونی مشابه مردان برخوردار بودند زیرا چنین جایگاهی برای زنان در نوشتههای نویسندگان یونانی پیرامون مصریها به ندرت یافت میشود. هردوت نویسندهء قرن پنجم که از مصر دیدن کرده، در خلال فهرستی که از رفتارهای خلاف عادت و سنت مصریان ارایه کرده میگوید:«زنان خرید و فروش میکنند و مردان در خانه میمانند و به کار بافندگی میپردازند.»
تئودروس سیسیلی که در میان سالهای ۶۰ تا ۵۶ پیش از میلاد، مصر را دیده است مینویسد، مصریها قانونی داشتند که به مردان اجازه میداد تا با خواهرانشان ازدواج کنند و اضافه میکند که آن قانون مقرر کرده بود که ملکه باید قدرتمندتر و والاتبارتر از شاه باشد و در میان خاصان و محرمان دربار، همسر شاه باید از اقتدار بر شوهرش برخوردار باشد. چنین اشاراتی در شکلگیری نظریه موسوم به «وارثه یا ارث برنده» نقش داشته است; نظریهای که ثابت میکند امتیاز بر تخت سلطنت تکیه زدن در مصر باستان از طریق تبار و نسب مادر منتقل میشد، این که مرد از چه جایگاهی برخوردار باشد مساله نیست. چه پسر بزرگ فرعون پیشین باشد چه یک شخص عادی و معمولی تنها از راه پیوند نسبی با ملکه است که فرعون میشود. سلسلهء فراعنه از راه ازدواج با والاتباران و نجیبزادگان که اغلب خواهر یا ناخواهری یک فرعون بودند مشروعیت پیدا میکرد. از همین روی ثابت میشود که مصر قدیم یک جامعهء مادرتبار بوده که قدرت از راه تبار زنانه انتقال مییافته است.
در یک مجسمه برنزی که ۵/۱۳۰ سانتی متر طول دارد و در موزهء هنرهای بوستون نگهداری میشود فرعون منکائور و ملکهاش در کنار یکدیگر ایستادهاند. تصور و فرض متداول این است که ملکه، همسر منکائور است. جایگاهی که او در مجسمه تصرف کرده نشان میدهد که در موقعیتی فروتر از فرعون قرار داشته است. آرامش و طمانینهء فراوان، قیافه و حالت طبیعی او و این نکته که پای چپش را جلوتر از پای منکائور قرار نداده، حالتی که بر اساس آن بازوی فرعون را خیلی محکم نگرفته، دستان گشادهء وی در مقایسه با مشت گره کرده فرعون نشاندهندهء مقام و مرتبهء نازل نسبت به فرعون در نظام و سازمان اجتماعی توام با سختگیری در فرهنگ کاهنی مصری است. بنابراین حالت ایستادن و قیافهء ملکه به نقش وی به عنوان یک همسر منفعل و وظیفهشناس که حامی شوهر قدرتمندش است تعبیر و تفسیر شده است. این طرز تلقی به ویژه در این اواخر مورد اعتراض قرار گرفته است. با توجه به مطالبی که در ابتدای این نوشته دربارهء موقعیت زنان از زبان مورخان گفته شد و نظریه وارثه به نظر میرسد که طرز تصور دربارهء ملکه آن مجسمه درست نیست زیرا ملکهء آن مجسمه فقط یک همسر نیست.
از موقعیت و جایگاه او در مجسمه و حالت ایستادن وی نباید نشانههای مبین فرودستی و فرمانبری ملکه برداشت شود بلکه باید آنها را علایم مشروعیتبخشی به منکائور در مقام فرعون دانست. ملکه در حال معرفی کردن منکائور است و به جهانیان نشان میدهد که این مردی است که وی به او هویت بخشیده و در مقام فرعون مقرر داشته است. در حقیقت حالت ملکه در مجسمه تقلیدی آگاهانه و عمدی از الههءهاتور در موقعیتهای سهگانه است و از این طریق صراحتا نشان میدهد قصد مشخص کردن اصل و نسب او را دارد و درصدد هویتبخشی به منکائور است. وضعیت و حالت کلی ملکه در مجسمه به خودی خود، معرفی، تایید و تصدیق است و شاید مجسمه به عنوان بخشی از آیین و آداب تفویض و تایید ثبت شده باشد.
تا زمانی که انسانشناسان ایراداتی را به نظریهء وارثه وارد میکنند مصرشناسان برای اثبات نظریهء خود از بابت فقدان مدارک و شواهد موثق دچار دردسر میشوند. استدلالهای مخالف با مادرتباری و ضدتئوری وارثه عبارتند از: فقدان مسلم نام و عنوان معین برای چنین زنانی(هیچ یک از عناوین همسر خاص، همسر پادشاه، دختر پادشاه، خواهر پادشاه، مادر پادشاه، همسر خدا، مادر خدا و دختر خدا که معرف مقام و مرتبهء آنها باشد ثبت نشده) و وجود این واقعیت که شجرهنامهء غیرمخدوش نظیر شجرهنامهء فراعنه برای وارثهها در خاندان سلطنتی موجود نبوده است. از این دلایل بعضی محققان نتیجه گرفتهاند که چنین تئوریای درست نیست.
موضوع بحث در سالهای اخیر از سوی فمینیستها جنبهء سیاسی پیدا کرده است. فمینیستهایی که معتقدند رد تئوری وارثه و هم تصور وجود جامعهای مادرتبار در مصر باستان تحت فشار اندیشهء پدرسالارانه که از امکان توانایی زنان در داشتن نقشی قدرتمند و تاسیس تمدنی با ثبات، درازمدت با ساختارهای استوار و مناسب ناخشنود بود، پدید آمده است و عدهء دیگری از فمینیستها مسالهء مادرتباری جامعهء مصری را در حمایت و تایید استدلالهایی که پدرسالاری را حادثه و عارضهای متاخر میداند به کار گرفتند و این فرض را که زنان از جایگاه برتری برخوردار بودند و نقش عظیمیدر جوامع ماقبل تاریخ بر عهده داشتند را ثابت کردند.تئوری وارثه تا اندازهای با مطرح شدن پدیدهء ازدواج برادر با خواهر در خاندان سلطنتی مصریها که تئودروس به آن اشاره کرده بود نضج گرفت و پیشرفت کرد. این مساله موضوع حساسی است زیرا تلویحا بر رابطهء زنان با محارم دلالت میکند برخی از پژوهشگران معتقدند که ازدواج بین خواهر و برادر به طور کامل صورت میگرفته و فرزند متولد میشده است. با این وجود عدهء دیگری دلیل میآوردند که چنین ازدواجی جنبهء تشریفاتی داشته و هیچ مدرکی دال بر وجود رابطهء جنسی بین ملکه و فرعون وجود نداشته است.
مطمئنا بخشی از سردرگمیهای ما ناشی از نبودن اطلاعات کافی از چگونگی ازدواج رسمی و مفهوم همسر و شوهر در مصر باستان است. در شواهد مسلم و متون بر جای مانده، اشارهای به آیینی مذهبی یا قانونی که بر اساس آن رابطهء زن و مرد از طریق ازدواج به مفهوم امروزی آن یعنی زناشویی و داشتن رابطه جنسی رسمیت بیابد نشده است. در واقع به نظر میرسد که ازدواج کردن چیزی بیش از خانهداری نبوده است.
آثار بر جای مانده نشان میدهد که فرعونها همسرانی با پایگاههای مختلف از درون همخونهای خاندان سلطنتی داشتند. چنین مینماید که ملکهء وارثه با فرعون ازدواج میکرده و با مرد دیگری همبستر و صاحب فرزند میشده است. فرزندان فرعون و همسرانش و فرزندان ملکه وارثه و همبسترش همه نسب خود را به فرعون به عنوان پدر و ملکه به عنوان مادر میرساندند و این راهی بوده برای این که فرعون همیشه پسر فرعون قبل از خود باشد حتی اگر پیوند فیزیکی با او نداشت و متعلق به او نبود.
به نظر میرسد کفه شواهد، دال بر صحت وارثه سنگینتر از نظریات مخالفش است. همین که نظریه پذیرفته شود میتواند در روشن کردن بسیاری از پیچیدگیها و دشواریهای ما در حال حاضر پیرامون خاندان سلطنتی، توارث و از پی هم آمدن فراعنه، خصوصا در طول دوران پادشاهی قدیم آن هنگام که اهرام بزرگ ساخته شد و زمانی که منزلت و پایگاه منکائور و ملکهاش حکاکی شد موثر باشد.در مصر باستان قدرت از جانب مادر در خانوادهء سلطنتی به ارث میرسید مادامی که فرعون مظهر و تجلی قدرت مردانه و الگویی از قدرت مردان معرفی میشد، پیوند و ارتباط با ملکه نیز تجلی مناسب و مؤثری از قدرت زنانه و الگویی از آن به حساب میآمد. نقشهای فرعون و نقشهای زنانهء ملکه یکی از عناصر و نشانههای دستگاه و نظامی است که به موجب آن دوگانهها یکدیگر را تکمیل میکنند. بسیاری از داستانها و افسانههای تودهء مردم در مصر حول محور آشتی و سازگاری میان اضداد میچرخد و به نظر میرسد که این مساله بنابر ضرورت ایجاد تعادل میان مذکر و مونث است.
در آثار بر جای ماندهء تاریخی مردان بیشتر به چشم میخورند زیرا آنها به کارهای خدماتی و اجرایی میپرداختند آنچنان که قدرت زنانه در رساندن به پادشاهی صریح و آشکار بود، مردان به عنوان روسای کارهای اجرایی در خاندان سلطنتی به کار میپرداختند.
یک ملکهء وارثه ممکن بود که با فرعون ازدواج کند یا ازدواج نکند. اگر نسبت خونی نزدیکی با پادشاه میداشت ازدواجش تشریفاتی و آیینی بود در حالی که ملکه میتوانست با ازدواج خود فرعون جدیدی را از مردی که از خاندان سلطنتی نبود به وجود آورد و اساس یک سلسلهء جدید را فراهم بیاورد و پیوند خونی تازهای را در خط پیوندهای خونی سلطنتی ایجاد کند. مردانی در خانواده سلطنتی میتوانستند مدعی به پادشاهی رسیدن باشند که از حق فرزندی یا خویشاوندی ملکه وارثه برخوردار بودند به صورتی که که ملکه میتوانست مادر نامادری، خواهر ناخواهری یا برادرزاده و خواهرزادهشان باشد ولی هیچ یک از فرزندان فرعون نمیتوانستند قهرا و خودبهخود به موجب فرزند فرعون بودن وارث او شوند.
ترجمه:نوشین کشاورزنیا
منبع: http://witcombe.sbc.edu
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست