شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
برژیسنکی و بحران های آمریکا
● برژیسنکی و بحرانهای آمریکا
زی بیگنیو برژیسنکی (Zbigniew Brzezinski) استاد علوم سیاسی دانشگاه جان هاپ کینز آمریکا، مشاور فعلی مرکز مطالعات استراتژیک بین المللی و مشاور امنیت ملی آمریکا در دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر (Gimmy Carter) در سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۱ م / ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۹ ش. پس از نگارش کتاب شکست بزرگ، ظهور و سقوط کمونیسم در سال ۱۹۸۹ / ۱۳۶۸، در کتاب جدید خود به نام خارج از کنترل: اغتشاش جهانی در طلیعه قرن بیستم و یکم First _ Global turmoil on the Eve of the Twenty :OUT OF CONTROL) (century که در سال ۱۹۹۳ / ۱۳۷۲ در نیویورک چاپ شد، پا را فراتر از مرور وقایع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قرن بیستم مینهد و با اشاره به شواهد موجود، آن را قرنی عنان گسیخته و خارج از کنترل مینامد که حتی جامعه امریکا را نیز در برگرفته است. وی در بخشی از این کتاب، بیست معضل و بحران اساسی موجود در جامعه آمریکا را بیان میدارد. به عقیده او، چنانچه این کشور، رفع معضلات بیست گانه را در رأس برنامههای بازسازی آمریکا قرار ندهد، توانایی کسب رهبری جهان را نخواهد یافت. این معضلات عبارتند از:
۱) بدهی (در حال حاضر (۱۹۹۳) بدهی مالی آمریکا به بیش از چهار تریلیون دلار (چهار هزار میلیارد دلار) بالغ میشود که این رقم در سال ۱۹۹۱ کسری بودجهای نزدیک به ۴۰۰ میلیارد دلار به همراه داشته است). این بدهی که هر روز هم افزایش مییابد، بار سنگین بر دوش آینده آمریکا خواهد گذاشت؛ باری که افزون بر ایجاد بحران، جنبه تخریبی نیز خواهد داشت.
۲) کسری موازنه تجاری؛ کسری موازنه، آمریکا را وادار به اخذ وام میکند و این در حالری است هم اکنون آمریکا بدهکارترین کشور جهان است. کسری موازنه، برخی از بخشهای کلیدی تولید و اشتغال را تهدید میکند و از این رو، در افزایش بیکاری در سطح ملی تأثیر میگذارد.
۳) کاهش سطح پس انداز و سرمایه گذاری؛ این معضل کما بیش تحت تأثیر نظام مالیاتی کشور است که تا حدی از بهرههای خاصی طرفداری میکند و به جای سرمایه گذاری، مصرف را تشویق میکند؛ به طوری که سطح پس انداز و سرمایه گذاری در آمریکا، بسیار پایینتر از سطح معمول در مقایسه با رقبای اقتصادی این کشور است و این معضل، نقش رهبری جهانی آمریکا در تحقیق و توسعه را کاهش خواهد داد.
۴) فقدان قدرت رقابت صنعتی؛ با وجود نشانه هایی که حتی در بهبود وضعیت پریشان صنعت اتومبیل سازی در دست است، فقدان هر گونه برنامه دراز مدت ملی (در برابر اروپا و ژاپن)، بر وخامت اوضاع افزوده است و این در حالی است که از نقش تخریبی وابستگی به واردات، سخنی نگفتهایم.
۵) کاهش سطح رشد تولید؛ با وجود سطح نسبتاً بالای تولید در آمریکا سرعت رشد آن در مقایسه با رقبای اصلی آمریکا، بسیار کندتر بوده است و مهمتر این که تحت تأثیر نا آرامیها و اعتصابات کارگری و کاهش اخلاق کاری هم قرار گرفته است.
۶) وضع نامناسب بیمههای درمانی؛ با وجود مبالغ هنگفتی که صرف هزینههای درمانی شده است، هنوز دهها میلیون آمریکایی بدون درمان مناسب باقی ماندهاند، و سطح متوسط عمر به طور قابل توجهی کاهش یافته، سطح مرک و میر کودکان نسبت به کشورهای اروپایی و ژاپن افزایش پیدا کرده است.
۷) کیفیت ضعیف آموزش متوسطه؛ در این مورد نیز با وجود سطح نسبتاً بالای هزینههای آموزشی از درآمد ناخالص ملی، جوانان آمریکایی در مقایسه با جوانان کشورهای اروپایی و ژاپنی، بی سواد رها شدهاند و در نتیجه، نزدیک به ۲۳ میلیون بزرگ سال آمریکایی عملاً بی سواد ماندهاند.
۸) زوال شالودههای اجتماعی و انحطاط ارزشهای مدنی؛ این معضل، شهرهای بزرگ آمریکا را فرا گرفته است و محلههای فقیر نشین شهری در وضعی شبیه به کشورهای جهان سوم قرار دارند و این در حالی است که از تعمیرات ضروری شاهراهها و پلها و کارآیی سیستم سریع حمل و نقل، راه آهن، کمبود فاضلاب، سدها و دیگر پدیدههای اجتماعی جدید سخن به میان نیاوردهایم.
۹) حرص و طمع طبقه ثروتمند؛ این معضل با نظام مالیاتی تصاعدی آمریکا، تضادی اساسی دارد. در سال ۱۹۹۱، ۴۶/۵ درصد از مجموع در آمد مرفهترین طبقه و ۳/۸ درصد از مجموع درآمد فقیرترین طبقه مردم آمریکا به مالیات اختصاص داشت. طبقه حریص در موارد بسیار، کاملاً آماده است که برای ثروتمند شدن به غیر قانونیترین اعمال دست بزند. ارقام صحیح این گونه اعمال را میتوان در پر فروشترین کتاب سال به نام سلول دزدان (THE den Of Thieves) مطالعه نمود. هم چنین تعداد بسیار زیادی شرکتهای سهامی عام برای پول نزولی که اغلب نیز در ارتباط با بازار سهام بورس است دندان تیز کردهاند و در سطحی بسیار بالاتر از این میزان، در کشورهای اروپای غربی و ژاپن وجود دارد.
۱۰) نارضایتی ناشی از نظام قضایی؛ با وجود اشتغال بیش از یک سوم حقوق دانان جهان در آمریکا و نیز صرف سه درصد از درآمد ناخالص ملی آمریکا برای نظام قضایی (سه برابر بیشتر از آن چه در کشورهای رقیب آمریکا هزینه میشود) و با توجه به تأثیر غیر قابل تصور آن بر کسب و کار، نارضایتی از نظام قضایی آمریکا در دنیا بی سابقه است.
۱۱) ریشه دواندن مشکل فقر و تبعیض نژادی؛ شرم آور است که ۳۲/۷ درصد از سیاه پوستان آمریکا (یعنی یک نفر از هر سه سیاه پوست) برابر آمار سال ۱۹۹۲ زیر خط فقر زندگی میکنند و این در حالی است که تنها ۱۱/۳ درصد از سفید پوستان آمریکا در همین شرایط به سر میبرند و به این نسبت در مجموع ۳۵/۷ میلیون آمریکایی (با احتساب چندین میلیون بی خانمان و درمانده) در شرایطی زندگی میکنند که در شأن «قدرت بلا منازع جهانی آمریکا» نیست.
۱۲) گسترش جنایت و خشونت؛ این وضع تا حدی محصول معضلات فوق است (با توجه به این که ۱۲ درصد از زندانیان با این نوع جرایم در زندان به سر میبرند) و به دلیل دست رسی فوق العاده آسان و بی حد و مرز به سلاحهای کشنده، بسیار اسفناکتر میشود؛ زیرا اسلحه موجود در دست افراد عادی - و حتی جنایت کاران - به مراتب بیشتر از سلاحهای موجود در ارتشهای جهان است. با توجه به فرهنگ خشونت که ارمغان فیلمهای تلویزیونی و سینمایی است، میزان قتل و خشونت به بالاترین حد خود در کشور متمدنی چون آمریکا رسیده است.
۱۳) گسترش فرهنگ اعتیاد؛ این معضل به عنوان وسیلهای برای گریز روانی و ثروت اندوزی فوری، با درآمدی بیش از صد میلیارد دلار در سال، بخش اعظم مراکز فقیر نشین آمریکا را در برگرفته است و گاهی از این حد فراتر رفته و به مراکز شهرهای بزرگ نیز کشانده شده است.
۱۴) رشد روحیه نا امیدی اجتماعی؛ این عامل نه تنها در میان طبقه فقیر جامعه امروزی و طبقات بی خانمان و به ویژه جوانان سیاه پوست شهر نشین آمریکا چهرهای نمایان به خود گرفته است، بلکه چندین میلیون انسانی را که نسل دوم باقی مانده از نسل سوم آلوده به رفاه اجتماعی هستند نیز، در بر میگیرد.
۱۵) بی بند و باری جنسی؛ این عامل به شیوه زندگی مردم آمریکا تسلط یافته است و شالوده و اساس پیوندهای خانوادگی را با رشد پدیدهای به نام تک والدین تهدید میکند و ارزشهای اولیّه اجتماعی را در هم میریزد. این در حالی است که از بیماری ایدز، که یکی از دهشتناکترین عواقب آن است، سخنی به میان نیاوردهایم.
۱۶) تبلیغ و گسترش فساد اخلاقی؛ از طریق وسایل بصری تحت عنوان وسایل تفریح و سرگرمی، گسترش روابط جنسی و خشونت را به عنوان وسیلهای برای جلب نظر بینندگان خود هدف قرار داده، در واقع ارضای آنی تمایلات نفسانی را تبلیغ و ترویج میکنند.
۱۷) روحیه بی تفاوتی در میان اقشار جامعه؛ گسترش بی تفاوتی، هر گونه روحیه خدمت، ایثار و از خود گذشتگی فردی در دفاع از حکومت ملی را از بین میبرد.
۱۸) ظهور چند فرهنگ بالقوه تفرقه افکن؛ که از یک سو معرف پذیرش بی قید و شرط اصل تنوع پذیری آمریکاست و از سوی دیگر تهدیدی برای آمریکا چند نژادی است که بر وحدت ملی و برابری اجتماعی متأثر از یک زبان واحد و آداب و سنن و ارزشهای سیاسی مشترک تأکید دارد.
۱۹) ظهور بن بست در نظام سیاسی؛ تأثیر این معضل سبب میشود که رأی دهندگان احساس کنند که حکومت آنها دور از دست رس غیر، مسئول و فاسد است و منافع خاص طبقات مرفه جامعه را در نظر میگیرد و طبقات برگزیده سیاسی، از فرصتهای غیر عادلانهای برای اشتغال دائمی پستهای سازمانی مراکز دولتی برخوردار میشوند.
۲۰) گسترش فزاینده احساس پوچی معنوی؛ امروزه این احساس در میان بسیاری از مردم جامعه که باورهای اسطورهای داشتهاند، اما اکنون مراسم مذهبی را بیگانه با معضلات خود میبینند، رایج شده است. در این میان کلیساها نیز ناتوان از مقابله با بی بند و باری و تخریب فرهنگی هستند.۱
نویسنده: مرتضی - شیرودی
پی نوشت:
۱. زی بیگنیو برژیسنکی، خارج از کنترل: اغتشاش جهانی در طلیعه قرن بیست و یکم، ترجمه عندالرحیم نوه ابراهیم، انتشارات اطلاعات، تهران ۱۳۷۲، ص ۱۱۹-۱۲۲.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست