چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

برژیسنکی و بحران های آمریکا


برژیسنکی و بحران های آمریکا

زی بیگنیو برژیسنکی در بخشی از کتاب خود به نام خارج از کنترل اغتشاش جهانی در طلیعه قرن بیستم و یکم, بیست معضل و بحران اساسی موجود در جامعه آمریکا را بیان می دارد به عقیده او, چنانچه این کشور, رفع معضلات بیست گانه را در رأس برنامه های بازسازی آمریکا قرار ندهد, توانایی کسب رهبری جهان را نخواهد یافت

● برژیسنکی و بحران‏های آمریکا

زی بیگنیو برژیسنکی (Zbigniew Brzezinski) استاد علوم سیاسی دانشگاه جان هاپ کینز آمریکا، مشاور فعلی مرکز مطالعات استراتژیک بین المللی و مشاور امنیت ملی آمریکا در دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر (Gimmy Carter) در سال‏های ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۱ م / ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۹ ش. پس از نگارش کتاب شکست بزرگ، ظهور و سقوط کمونیسم در سال ۱۹۸۹ / ۱۳۶۸، در کتاب جدید خود به نام خارج از کنترل: اغتشاش جهانی در طلیعه قرن بیستم و یکم First _ Global turmoil on the Eve of the Twenty :OUT OF CONTROL) (century که در سال ۱۹۹۳ / ۱۳۷۲ در نیویورک چاپ شد، پا را فراتر از مرور وقایع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قرن بیستم می‏نهد و با اشاره به شواهد موجود، آن را قرنی عنان گسیخته و خارج از کنترل می‏نامد که حتی جامعه امریکا را نیز در برگرفته است. وی در بخشی از این کتاب، بیست معضل و بحران اساسی موجود در جامعه آمریکا را بیان می‏دارد. به عقیده او، چنانچه این کشور، رفع معضلات بیست گانه را در رأس برنامه‏های بازسازی آمریکا قرار ندهد، توانایی کسب رهبری جهان را نخواهد یافت. این معضلات عبارتند از:

۱) بدهی (در حال حاضر (۱۹۹۳) بدهی مالی آمریکا به بیش از چهار تریلیون دلار (چهار هزار میلیارد دلار) بالغ می‏شود که این رقم در سال ۱۹۹۱ کسری بودجه‏ای نزدیک به ۴۰۰ میلیارد دلار به همراه داشته است). این بدهی که هر روز هم افزایش می‏یابد، بار سنگین بر دوش آینده آمریکا خواهد گذاشت؛ باری که افزون بر ایجاد بحران، جنبه تخریبی نیز خواهد داشت.

۲) کسری موازنه تجاری؛ کسری موازنه، آمریکا را وادار به اخذ وام می‏کند و این در حالری است هم اکنون آمریکا بدهکارترین کشور جهان است. کسری موازنه، برخی از بخش‏های کلیدی تولید و اشتغال را تهدید می‏کند و از این رو، در افزایش بیکاری در سطح ملی تأثیر می‏گذارد.

۳) کاهش سطح پس انداز و سرمایه گذاری؛ این معضل کما بیش تحت تأثیر نظام مالیاتی کشور است که تا حدی از بهره‏های خاصی طرفداری می‏کند و به جای سرمایه گذاری، مصرف را تشویق می‏کند؛ به طوری که سطح پس انداز و سرمایه گذاری در آمریکا، بسیار پایین‏تر از سطح معمول در مقایسه با رقبای اقتصادی این کشور است و این معضل، نقش رهبری جهانی آمریکا در تحقیق و توسعه را کاهش خواهد داد.

۴) فقدان قدرت رقابت صنعتی؛ با وجود نشانه هایی که حتی در بهبود وضعیت پریشان صنعت اتومبیل سازی در دست است، فقدان هر گونه برنامه دراز مدت ملی (در برابر اروپا و ژاپن)، بر وخامت اوضاع افزوده است و این در حالی است که از نقش تخریبی وابستگی به واردات، سخنی نگفته‏ایم.

۵) کاهش سطح رشد تولید؛ با وجود سطح نسبتاً بالای تولید در آمریکا سرعت رشد آن در مقایسه با رقبای اصلی آمریکا، بسیار کندتر بوده است و مهم‏تر این که تحت تأثیر نا آرامی‏ها و اعتصابات کارگری و کاهش اخلاق کاری هم قرار گرفته است.

۶) وضع نامناسب بیمه‏های درمانی؛ با وجود مبالغ هنگفتی که صرف هزینه‏های درمانی شده است، هنوز ده‏ها میلیون آمریکایی بدون درمان مناسب باقی مانده‏اند، و سطح متوسط عمر به طور قابل توجهی کاهش یافته، سطح مرک و میر کودکان نسبت به کشورهای اروپایی و ژاپن افزایش پیدا کرده است.

۷) کیفیت ضعیف آموزش متوسطه؛ در این مورد نیز با وجود سطح نسبتاً بالای هزینه‏های آموزشی از درآمد ناخالص ملی، جوانان آمریکایی در مقایسه با جوانان کشورهای اروپایی و ژاپنی، بی سواد رها شده‏اند و در نتیجه، نزدیک به ۲۳ میلیون بزرگ سال آمریکایی عملاً بی سواد مانده‏اند.

۸) زوال شالوده‏های اجتماعی و انحطاط ارزش‏های مدنی؛ این معضل، شهرهای بزرگ آمریکا را فرا گرفته است و محله‏های فقیر نشین شهری در وضعی شبیه به کشورهای جهان سوم قرار دارند و این در حالی است که از تعمیرات ضروری شاهراه‏ها و پل‏ها و کارآیی سیستم سریع حمل و نقل، راه آهن، کمبود فاضلاب، سدها و دیگر پدیده‏های اجتماعی جدید سخن به میان نیاورده‏ایم.

۹) حرص و طمع طبقه ثروتمند؛ این معضل با نظام مالیاتی تصاعدی آمریکا، تضادی اساسی دارد. در سال ۱۹۹۱، ۴۶/۵ درصد از مجموع در آمد مرفه‏ترین طبقه و ۳/۸ درصد از مجموع درآمد فقیرترین طبقه مردم آمریکا به مالیات اختصاص داشت. طبقه حریص در موارد بسیار، کاملاً آماده است که برای ثروتمند شدن به غیر قانونی‏ترین اعمال دست بزند. ارقام صحیح این گونه اعمال را می‏توان در پر فروش‏ترین کتاب سال به نام سلول دزدان (THE den Of Thieves) مطالعه نمود. هم چنین تعداد بسیار زیادی شرکت‏های سهامی عام برای پول نزولی که اغلب نیز در ارتباط با بازار سهام بورس است دندان تیز کرده‏اند و در سطحی بسیار بالاتر از این میزان، در کشورهای اروپای غربی و ژاپن وجود دارد.

۱۰) نارضایتی ناشی از نظام قضایی؛ با وجود اشتغال بیش از یک سوم حقوق دانان جهان در آمریکا و نیز صرف سه درصد از درآمد ناخالص ملی آمریکا برای نظام قضایی (سه برابر بیشتر از آن چه در کشورهای رقیب آمریکا هزینه می‏شود) و با توجه به تأثیر غیر قابل تصور آن بر کسب و کار، نارضایتی از نظام قضایی آمریکا در دنیا بی سابقه است.

۱۱) ریشه دواندن مشکل فقر و تبعیض نژادی؛ شرم آور است که ۳۲/۷ درصد از سیاه پوستان آمریکا (یعنی یک نفر از هر سه سیاه پوست) برابر آمار سال ۱۹۹۲ زیر خط فقر زندگی می‏کنند و این در حالی است که تنها ۱۱/۳ درصد از سفید پوستان آمریکا در همین شرایط به سر می‏برند و به این نسبت در مجموع ۳۵/۷ میلیون آمریکایی (با احتساب چندین میلیون بی خانمان و درمانده) در شرایطی زندگی می‏کنند که در شأن «قدرت بلا منازع جهانی آمریکا» نیست.

۱۲) گسترش جنایت و خشونت؛ این وضع تا حدی محصول معضلات فوق است (با توجه به این که ۱۲ درصد از زندانیان با این نوع جرایم در زندان به سر می‏برند) و به دلیل دست رسی فوق العاده آسان و بی حد و مرز به سلاح‏های کشنده، بسیار اسفناک‏تر می‏شود؛ زیرا اسلحه موجود در دست افراد عادی - و حتی جنایت کاران - به مراتب بیشتر از سلاح‏های موجود در ارتش‏های جهان است. با توجه به فرهنگ خشونت که ارمغان فیلم‏های تلویزیونی و سینمایی است، میزان قتل و خشونت به بالاترین حد خود در کشور متمدنی چون آمریکا رسیده است.

۱۳) گسترش فرهنگ اعتیاد؛ این معضل به عنوان وسیله‏ای برای گریز روانی و ثروت اندوزی فوری، با درآمدی بیش از صد میلیارد دلار در سال، بخش اعظم مراکز فقیر نشین آمریکا را در برگرفته است و گاهی از این حد فراتر رفته و به مراکز شهرهای بزرگ نیز کشانده شده است.

۱۴) رشد روحیه نا امیدی اجتماعی؛ این عامل نه تنها در میان طبقه فقیر جامعه امروزی و طبقات بی خانمان و به ویژه جوانان سیاه پوست شهر نشین آمریکا چهره‏ای نمایان به خود گرفته است، بلکه چندین میلیون انسانی را که نسل دوم باقی مانده از نسل سوم آلوده به رفاه اجتماعی هستند نیز، در بر می‏گیرد.

۱۵) بی بند و باری جنسی؛ این عامل به شیوه زندگی مردم آمریکا تسلط یافته است و شالوده و اساس پیوندهای خانوادگی را با رشد پدیده‏ای به نام تک والدین تهدید می‏کند و ارزش‏های اولیّه اجتماعی را در هم می‏ریزد. این در حالی است که از بیماری ایدز، که یکی از دهشتناک‏ترین عواقب آن است، سخنی به میان نیاورده‏ایم.

۱۶) تبلیغ و گسترش فساد اخلاقی؛ از طریق وسایل بصری تحت عنوان وسایل تفریح و سرگرمی، گسترش روابط جنسی و خشونت را به عنوان وسیله‏ای برای جلب نظر بینندگان خود هدف قرار داده، در واقع ارضای آنی تمایلات نفسانی را تبلیغ و ترویج می‏کنند.

۱۷) روحیه بی تفاوتی در میان اقشار جامعه؛ گسترش بی تفاوتی، هر گونه روحیه خدمت، ایثار و از خود گذشتگی فردی در دفاع از حکومت ملی را از بین می‏برد.

۱۸) ظهور چند فرهنگ بالقوه تفرقه افکن؛ که از یک سو معرف پذیرش بی قید و شرط اصل تنوع پذیری آمریکاست و از سوی دیگر تهدیدی برای آمریکا چند نژادی است که بر وحدت ملی و برابری اجتماعی متأثر از یک زبان واحد و آداب و سنن و ارزش‏های سیاسی مشترک تأکید دارد.

۱۹) ظهور بن بست در نظام سیاسی؛ تأثیر این معضل سبب می‏شود که رأی دهندگان احساس کنند که حکومت آنها دور از دست رس غیر، مسئول و فاسد است و منافع خاص طبقات مرفه جامعه را در نظر می‏گیرد و طبقات برگزیده سیاسی، از فرصت‏های غیر عادلانه‏ای برای اشتغال دائمی پست‏های سازمانی مراکز دولتی برخوردار می‏شوند.

۲۰) گسترش فزاینده احساس پوچی معنوی؛ امروزه این احساس در میان بسیاری از مردم جامعه که باورهای اسطوره‏ای داشته‏اند، اما اکنون مراسم مذهبی را بیگانه با معضلات خود می‏بینند، رایج شده است. در این میان کلیساها نیز ناتوان از مقابله با بی بند و باری و تخریب فرهنگی هستند.۱

نویسنده: مرتضی - شیرودی

پی نوشت:

۱. زی بیگنیو برژیسنکی، خارج از کنترل: اغتشاش جهانی در طلیعه قرن بیست و یکم، ترجمه عندالرحیم نوه ابراهیم، انتشارات اطلاعات، تهران ۱۳۷۲، ص ۱۱۹-۱۲۲.