چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
چرا باید امروز دغدغه اول ما توسعه باشد
سکاندار دولت تدبیر و امید در همایش «بیمه سلامت» پرسشی بزرگ و قابل تأمل پیش روی همگان قرار دادند: "چرا توسعهیافته نیستیم؟" سپس تاکید کردند که باید "امروز دغدغه ما توسعه باشد". در این نوشتار تلاش بر این است نه به پرسش که به راهکاری که رئیسجمهور محترم ارائه کردند پرداخته شود و از چارچوب یک مطالعه مقایسهای «دغدغه توسعه» مورد تحلیل قرار گیرد. پرسش رئیسجمهور از دلایل توسعهنیافتگی کشور را در دویست سال گذشته از تاریخ این مرز و بوم، افراد دیگری نیز مطرح کرده و به دنبال پاسخ به آن بودند.
افرادی نظیر عباس میرزا، میرزا حسین خان سپهسالار، میرزا تقی خان امیرکبیر و... هر یک در زمانه خود به طرح این پرسش پرداخته، دلایل آن را کاویده اند و در مواردی راهکارها و اقداماتی را انجام داده اند؛ تاسیس دارالفنون، کارخانجات و راه ها در دوره صدرات امیرکبیر در واقع اقداماتی در این مسیر ارزیابی می شوند.
اما به راستی چه شد که بعد از نزدیک به یک و نیم قرن هنوز پرسش ما پابرجاست و علیرغم همه اقداماتی که صورت گرفته، نیک دریافته ایم که هنوز توسعه نیافته ایم. ادبیات تئوریک توسعه و توسعهنیافتگی محصول سالهای بعد از جنگ جهانی دوم است اما ریشه تاریخی خود توسعه را باید در سالهای پس از قرون وسطی در رویدادهایی نظیر رنسانس، انقلاب صنعتی و انقلابهای سیاسی قرن ۱۸ و ۱۹ جستجو کرد. مجموعه تحولاتی که در یک بازه زمانی بلندمدت منجر به آن چیزی شد که امروز توسعه مینامیمش و نشانههای چون تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه بالا، توسعه علم و فناوری، صنعتی شدن، افزایش رفاه و سلامت، حفاظت از محیط زیست و... برای آن بر میشماریم.
در این نوشتار به کشورهای اروپای غربی و آمریکا نمیپردازیم بلکه حوزه تمرکز ما قدرتهای نوظهور و تجربه توسعه در شرق آسیاست. به راستی چه شد که در شرق آسیا توسعه با سرعتی شگفتانگیز ادامه یافت و مفسران را وادار کرد که آن را «معجزه شرق» بخوانند. از پاسخ به این پرسش میخواهیم پیوند و ارتباطی با پاسخ رئیسجمهور ایران «امروز دغدغه ما توسعه باشد» برقرار کنیم.
بیگمان آنچه که در شرق آسیا (ژاپن، کره جنوبی، تایوان، هنگکنگ، مالزی، سنگاپور) اتفاق افتاد عناصر قدرتمندی از توسعه را در خود دارد و درجات بالایی از نشانههای توسعه را میتوان در این کشورها مشاهده کرد. تا جایی که به نظر جان نیزبت «آنچه در آسیای شرقی رخ داد، بیگمان بهترین توسعهای است که تاکنون در جهان ما دیده شده است».
برای توسعه جنوب شرق آسیا دلایل مختلفی اقامه شده است از جمله:
۱. انضباط بالای نیروی کار: نیروی کار نسبتاً ارزان این کشورها از طریق سنتهای ملی حامی نظم و بهبود واقعی استانداردهای زندگی، واجد انضباط کاری قابلتوجهی است. این انضباط کاری، در کلیه مراحل توسعه وجود داشت و باعث شد تا روند توسعه این کشورها تداوم یابد.
۲. نیروی کار کارآمد: نیروی کار این کشورها در مراحل اولیه توسعه از دانش و تخصص بالایی برخوردار نبود اما با افزایش سطح استانداردهای زندگی و گسترش فناوری، تغییرات محسوسی در این زمینه ایجاد شد. از مراحل میانی توسعه، کارآمدی نیروی کار منجر به انباشت فراوان سرمایه ملی و دستیابی به بازارهای فروش بیشتر شد.
۳. نظام اداری کارآمد: اولین و مهمترین عامل مشترک در میان تمامی این کشورها، وجود نظام اداری کارآمد بود. در تمام این کشورها، دولت از طریق نظام اداری خود توانست سیاستهای عقلانی و مناسبی را طراحی و اجرا کند؛ سیاستهایی که با هدف توسعه کشور و صنعتیشدن طراحیشده بودند. تجربه ژاپن و مالزی در این زمینه برجستگی خاصی دارد.
ژاپن در جنگ جهانی نیروی نظامی خود را از دست داد، کارخانجات ورشکسته و تعطیل شدند اما نظام اداری هنوز پابرجا بود و این نظام از طریق سه ابزار (وزارت دارایی؛ وزارت صنایع و بازرگانی بینالمللی و بانک ژاپن) مسیر توسعه را هموار کرد. مالزی نیز توانمندسازی کارکنان اداری و مشارکت مردم را در این سیستم تسهیل کرد و نظام اداری مشارکتی توانست جامعه چند فرهنگی مالزی را همدل و همراه سازد.
۴. نخبگان تحول خواه: در درون دولت و نظام اداری، این کشورها نخبگان تحولخواهی وجود داشتند که امر توسعه را مقدس و دستیابی به آن را واجب تلقی میکردند. از اینرو، این نخبگان نیز عامل موفقیت این کشورها محسوب میشوند. افرادی نظیر دنگ شیائو پنگ در چین، مهاتیر محمد در مالزی و پارک چونگ هی در کره جنوبی نمونهای از این نخبگان هستند.
۵. ارتباطات مؤثر جهانی: در کنار این عوامل، برقراری ارتباطات مؤثر جهانی و همکاریهای گسترده بینالمللی باعث شد تا این کشورها، به دور از کشمکشهای بینالمللی، تمام نیروی خود را معطوف به دستیابی به توسعه کنند.
۶. ثبات سیاسی: همه عوامل فوق در شرایطی که ثبات سیاسی وجود داشته باشد میتواند توسعه را محقق کند. ثبات سیاسی، هرچند متأثر از متغیرهای دیگر به وجود میآید اما در تحلیل نهایی، خود به عنوان متغیری مستقل و البته در پیوند با عوامل دیگر، باعث تحقق توسعه در این کشورها شد. اهمیت ثبات سیاسی، نکتهای است که اغلب نظریهپردازان مسائل توسعه، مخصوصاً برای جهان در حال توسعه، آن را متذکر شدهاند. ثبات سیاسی باعث میشود تا اراده برای توسعه و آگاهی به لزوم توسعهیافتگی و شیوههای منطقی دسترسی به آن، فرصت ظهور و بروز پیدا کنند.
دلایل فوق به گمان بسیار از متفکران، فصل مشترک توسعه شرق آسیا بوده است. اما روح حاکم بر این عوامل و شاید سنگ بنای توسعه در این منطقه، همان گفته رئیسجمهور ایران یعنی «دغدغه توسعه» بوده است. واکاوی تجربه این کشورها نشان میدهد که در سالهای ۱۹۶۰ تاکنون در این کشورها اراده، دغدغه، خواست ملی قدرتمند و خللناپذیر در دولتمردان و مردم این کشورها برقرار و نافذ بوده است. این دغدغه در آغاز از سوی نخبگان سیاسی مطرح شده است. همان طور که در عامل چهارم تبیین شد نخبگان این کشورها، موتور توسعه را با طرح دغدغه توسعه به عنوان یک مسئله ملی روشن کردهاند. اما آنچه که در این بین اهمیت دارد استمرار این دغدغه و اراده حاکم بر آن بوده که ظرف نیم قرن گذشته دوام یافته است.
فرایند رشد و توسعه ژاپن در نیم قرن گذشته که از خاکستر جاهطلبیهای امپریالیست درهم شکسته آن سر برآورد. ناسیونالیسم قوی نخبگان و مردم ژاپن پس از شکست راه دموکراتیک به سوی نوسازی در دوران تایشو (۲۶-۱۹۱۲) و برنامه نظامیگرایانه و فراملی گرایانه در دوره شووا (۴۵-۱۹۳۵)، دوباره در قالب برنامه دولتی توسعه اقتصادی ظهور کرد. از این رو، توسعه ژاپنی، توسعه متکی به تلاش برای کسب استقلال ملی و قدرت ملی به شیوه صلحآمیز (اقتصادی) بود.
نخبگان سنگاپور از زمان استقلال در سال ۱۹۶۵ به این نتیجه رسیده بود که این سرزمین فقرزده و کوچک، تنها در صورتی میتواند به شکوفایی برسد که خود را به عنوان سکوی صادرات شرکتهای چندملیتی مطرح کند. با وجود این، عامل اصلی در فرآیند توسعه سنگاپور، نقش دولت در تأمین انگیزههای لازم برای جذب سرمایههای خارجی و توسل به سرمایهگذاری از طریق ایجاد «هیئت توسعه اقتصادی» بود که برنامهریزی راهبردی در زمینة جهتگیری آتی اقتصاد بینالمللی را انجام میداد.
نخبگان مالزی نیز آن هنگام که توانستند به استقلال دست یابند، امر توسعه را به آرمانی ملی تبدیل کردند. نخبگان مالزی، با درک تحولات جاری در صحنه بینالمللی و داخلی و همچنین، توجه به راههای توسعه در ژاپن و کره جنوبی در شرف تحول، اصلاح نظام اداری را با هدف برقراری نظم و قانون از یک طرف و تسهیل مهمترین ابزار در روند توسعه کشور (نظام اداری) از طرف دیگر، امری حیاتی و واجد اولویت اول قلمداد کردند.
در مجموع میتوان گفت دغدغه رئیسجمهور بیشباهت به دغدغه افراد ذکر شده در این نوشتار ندارد. اما دغدغه رئیسجمهور ایران احساس دوگانهای را بر میانگیزد احساس حسرت از فرصتهای از دست رفته گذشته و احساس امید از طرح دوباره اهمیت دغدغه توسعه از سوی بالاترین مقام اجرایی کشور. طرح این دغدغه میتواند سالهای پیش رو را شکل و شمایل بخشد و با پرهیز از سیاستهای روزمره و پوپولیستی، مسیری باز کند برای سیاستگذاری توسعه(development policy) و نزدیک شدن به سند چشمانداز ۱۴۰۴، چشماندازی که از آن فاصله گرفتهایم و حالا دیگر بیستساله نیست.
یحیی کمالی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست