پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
همهمه های مشکوک
گلیم زمینه لاکی را که برای جلوگیری از ورود هوای سرد پاییزی بر ورودی مغازه نصب کردهاند، کنار میزنم و وارد مغازهای میشوم که دورتادور آن نیمکتهایی است که روی آنها فرشهایی از جنس ایرانی پهن شده است. سقف مغازه را نگاه میکنم، تیرهای چوبی و طاقهای منقشش حکایت از استواری آن از چند دهه قبل تاکنون دارد.
صدایی که از شاگرد مغازه یک قلیان طلب میکند، مرا به خود میآورد. به دنبال صدا که میگردم، جوانی را یا بهتر بگویم نوجوانی را میبینم که هیچ آثاری از مرد شدن در صورتش نمایان نیست. به کمک قوه حدس و گمان سنش را تخمین میزنم؛ حدود ۱۵- ۱۶ سال. دروغ نگویم از مدرسه فرار کرده است، کتابهای رنگ و رورفته کنار دستش این را میگوید. به دقیقه نمیکشد که شاگرد مغازه قلیانی را قلقلکنان پیش روی او میگذارد. دیدن قلیانی با تنباکوی ایرانی در مقابل نوجوانی در این سن و سال پارادوکسهای زیادی را پیش رویم ساخته و پرداخته میکند.
با هر بهانهای که میشود، باب گفتوگو را با این نوجوان باز میکنم و اولین سوالی که در ذهنم است را از او میپرسم. - فکر میکردم جوانهای همسن و سال تو قلیون میوهای بکشند! - نه مشتی! قلیون میوهای مال بچه سوسولاست... جواب اولین سوالم از این نوجوان مرا به فکر فرو میبرد. راستی این نوجوان از قهوهخانه، فرهنگ قهوهخانه و مشتیگری چه میداند؟ در فرهنگ معین و در مقابل واژه قهوهخانه، چنین نوشته شده است: (~.) [ع - فا.] (اِ.) محلی برای نشستن، گفتوگو کردن و نوشیدن چای و غذاهای ساده، چایخانه. اولین قهوهخانه ایران راهاندازی قهوهخانه در ایران به حدود ۴۰۰ سال پیش و به سالهای قبل از ورود چای به ایران بازمیگردد.
اولین قهوهخانه ایران را دو برادر آلمانی که برای آموزش ارتش به ایران آمده بودند، افتتاح کردند و در آن قهوه میفروختند. مورخان متفقالقولند که نخستین قهوهخانهها در ایران در دوره صفویان و به احتمال زیاد در زمان سلطنت شاه تهماسب (۹۳۰-۹۸۴ق )، در شهر قزوین پدید آمده و بعد در زمان شاه عباس اول (۹۹۶-۱۰۳۸ ق) در شهر اصفهان توسعه یافته است. سالها بعد و با کشت چای در شمال ایران که سوغات کاشفالسلطنه از هند بود، هرچند قهوهخانه هنوز همان «قهوه»خانه بود، اما به مرور چای خوشطعم و خوشعطر ایران جای قهوه را پیش مردم گرفت.
در آن زمان قهوهخانه مرکز تبادل نظر، محل حل اختلاف، مکانی برای تصمیمگیریهای جمعی و... بود. پیرترها و پختهترها به قهوهخانه میرفتند و چای میخوردند و چوپوقی چاق میکردند و احیاناً قلیانی میکشیدند. اما جوانترها به احترام ریشسفیدها کمتر پا به آنجا میگذاشتند. رفتهرفته قهوهخانه که دیگر در آن اثری از قهوه نبود اما نامش هنوز با قهوه عجین بود، جای خود را در فرهنگ شرقی ایرانیان باز کرد و به عنوان بخشی از زندگی فرهنگی و تفریحی و محل دیدار و ارتباط مردم درآمد.
آنهایی که به قهوهخانه میرفتند، میتوانستند بسیاری از عناصر فرهنگی ایرانی اسلامی را بر در و دیوار و فضای آن ببینند و حس کنند. در نقاشیهای قهوهخانهای آن زمان همه چیز بود؛ از مظلومیت حسین(ع) و رشادت ابوالفضل عباس(ع) در کربلا تا کمانگیری آرش و رزم سهراب و هفتخان رستم و خون سیاوش در شاهنامه حکیم فردوسی. رادیو جزو اثاث ثابت هر قهوهخانه بود و گوش دادن به صدای آن عادت مشتریان قهوهخانه. قهوهخانه در طول تاریخ حیات خود وظیفه و نقشهای گوناگونی مطابق با اوضاع اجتماعی و اقتصادی زمان داشته است. در آغاز کار محل گرد آمدن مردم خوشگذران از قشرهای مرفه جامعه و ادیبان و شاعران و رجال درباری و کشوری و لشکری بود. گاهی محلی مناسب بود برای خواندن روزنامه توسط فرهیختگان جامعه.
اما همزمان با ریشه گرفتن قهوهخانه در بن جامعه و میان توده مردم و توسعه یافتن آن در همه شهرها، مردم از هر طبقه و گروه، بهخصوص اهل کار و صنعت و پیشه، به آن روی آوردند. رفتهرفته بعضی از قهوهخانهها به صنف و گروه خاصی از مردم اختصاص یافت و پاتوق قشرهای مختلف مردم شد. در این زمان قهوهخانه به صورت یک واحد صنفی فعال در جامعه شهری درآمده بود و همچون یک نهاد با وظیفه و کارکرد اجتماعی- فرهنگی ویژه و مشخصی فعالیت میکرد. در این زمان بود که قهوهخانهها در کنار نهاد مهمی چون زورخانه به یک پایگاه مهم مردمی در جامعه ایرانی تبدیل شده بودند. فضای زورخانه و قهوهخانه هر دو از هوای عطرآگین و نیروبخش خصلتهای پهلوانی و سلحشوری و رفتار و اخلاق جوانمردی و ایثارگری آکنده بود. در و دیوار ساختمان زورخانه و قهوهخانه با نقش و نگارهایی از پیکره پهلوانان اساطیری، حماسی، ملی و مذهبی، صورت شاهان افسانهای و تاریخی و پهلوانان و جوانمردان جامعه پوشیده بود.
سردمنشین زورخانه مرشدی بود که پیمانههای شعرش را از چشمه فیاض شاهنامه و مهر شاه مردان امیرمومنان پر میکرد و به پهلوانان مینوشانید. نقال قهوهخانه نیز مرشدی بود که حلقهنشینان مشتاق پای سردم را با آب زلال همین سرچشمههای زایا، یعنی داستانهای حماسی ملی و دینی، شستوشو میداد. زورخانهکاران و قهوهخانهنشینان چشم و گوششان پیوسته با شکل و شمایل پهلوانان تاریخ قومی و دینی و وصف بیان دلاوریها و مردانگیهای حماسهسازان در تماس بود و هر چه میدیدند و میشنیدند، قصه قهرمانیها و رادمردیها بود و بس. زورخانهکاران و قهوهخانهروها همه اهل پیشه بودند و به توده مردم کوچه و بازار تعلق داشتند.
پیشهورانی بودند از جمع بزاز، حلاج، دباغ، نداف، کفاش، نقاش، کلاهدوز، سلاخ، کلهپز، نانوا، ماستبند، مسگر، رزاز، نجار، آهنگر، قفلساز، خیاط، صحاف، قناد، طواف، خراط و... این مردان در گود زورخانه تن را با «میل» و «کباده» و «سنگ» و «تخته شنا» و روان را با آداب و اخلاق جوانمردی ورز میدادند و در عرصه قهوهخانه اندیشه را با شعر و قصه و داستان و بازگویی و تکرار داستان نبردهای رستم دستان با پهلوانانی چون اسفندیار و سهراب و جنگهای امیرمومنان(ع) با اهریمنان دین و مذهب میپروردند. بعضی از قهوهخانهها را قهوهچیانی میگرداندند که از پهلوانان و ورزشکاران باستانیکار زورخانه و از دسته لوطیان جوانمرد و فتیان ایثارگر یا از پا افتادگان زورخانه به شمار میرفتند. شماری از نقالان و شاهنامهخوانان و سخنوران و غزلخوانان قهوهخانهها وابسته به سلسلههای فقر و درویشی و شماری از آنان از پهلوانان گود زورخانه و بیشترشان اهل پیشه و کسب بودند. از این روست که میبینیم زورخانه و قهوهخانه در جامعه سنتی ایران همسو با هم در راه آموزش مبانی اخلاق پهلوانی و خصلتهای جوانمردی به مردم گام میسپردهاند.
اما امروز... اما امروز تغییرات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه به خصوص ورود تلویزیون کمکم قهوهخانهها را خلوت، منزوی و متروک کرده است تا حدی که این اماکن به سالنهایی کثیف و کهنه با وسایل فرسوده و مستعمل تبدیل شده و در برگیرنده روابط اجتماعی ناهنجار، برخوردهای رکیک، تجمع معتادان و بزهکاران و از آن دست شدهاند. در قهوهخانههای امروزی دیگر کمتر اثری از صفا و لوتیگری یافت میکنی. تنباکوهای برازجانی و احمدی اکنون جای خود را به تنباکوهای طعمدار وارداتی دادهاند و مشتریان قهوهخانهها یا سراغ تنباکوی دوسیب را میگیرند یا نعنا! پیرترها دیگر به قهوهخانه نمیروند، شاید اینک آنها هستند که از روی جوانها خجالت میکشند.
بحثهای داغ روزانه و نقل نقال قهوهخانه از پهلوانیها حالا جای خود را به تماشای فوتبالی داده که ستارههایش یا بازارگرمکن اعراب هستند یا بزنبهادر پشت خط. اگر هم کاری به کسی نداشته باشند، از سر بیکاری با زیر ابروی خود ور میروند! فوتبال هم که تمام شود، حتماً بحث داغ انرژی هستهای رو میشود! مشتریان امروز قهوهخانه حالا دیگر چای ایرانی نمینوشند و آن را ایران سهپنج مینامند و تیبگ را به آن ترجیح میدهند! در قهوهخانههای امروزی دیگر از هنرمندان عاشق و صادقی که با کولهباری از محنت و تنهایی و دلتنگی میآمدند و با چشمانی خیس و پر گریه به دشت سرخ کربلا میرفتند و به یاری آزادگان، رو سوی شاهنامه مینهادند و همه یلان و پهلوانان آزاده این مرز و بوم را به یاری میطلبیدند، خبری نیست.
آن گرمی و صمیمیت، آن فضای پر از مهر و محبت و آن قلبهای پر از عشق مدتهاست که تمام شده. حالا سالیان درازی از تولد چای و قهوهخانه در ایران میگذرد اما شاید دور از حقیقت نباشد اگر بگوییم سالهای زیادی هم نمانده. البته قهوهخانهها هنوز هم هستند. هنوز مردم در قهوهخانهها جمع میشوند و حرف میزنند، هنوز شبها را در قهوهخانه به نیمه میرسانند. اما مثل تمام چیزهای دیگری که دچار مدرنیته بیرحم غرب شدهاند، قهوهخانه نیز شکلی پاستوریزه و رسمی به خودش گرفته است. از قهوهخانه فقط نمادی باقی مانده است و دیگر نمیشود در آن افراد همدردی پیدا کرد و نقل زندگی شنید و راه زندگی آموخت. قلیان ممنوع میشود...
در چنین شرایطی داستان ممنوعیت عرضه قلیان اکنون به یک سریال دنبالهدار عجیب و غریب در جامعه کنونی تبدیل شده است. گاهی عرضه این ابزار دخانی در کشور ممنوع اعلام میشود و زمانی عرضهکنندگان آنچنان آزادانه فعالیت میکنند که با سرمایهای اندک یک کاسبی پر رونق در حاشیه پارکها، معابر عمومی و... راهاندازی میشود. سال ۱۳۸۲ برای نخستینبار ممنوعیت و جمعآوری قلیان از قهوهخانههای سطح شهر تهران از سوی نیروی انتظامی آغاز شد که بعد از مدتی به فراموشی سپرده شد اما سال گذشته براساس طرح مبارزه ملی با دخانیات مصوب مجلس شورای اسلامی، نمایش، تبلیغ و استفاده از قلیان و ادوات آن در رستورانها، سفرهخانهها، رستورانهای سنتی، هتلها، مسافرخانهها و باغچههای پذیرایی شهری و بینراهی کل کشور از اول دیماه ۸۶ ممنوع شد. در پی این تصمیم قهوهخانهداران تبریز از فروپاشی قریبالوقوع چند هزار خانوار تبریزی به علت ممنوعیت استفاده از قلیان در قهوهخانههای این شهر خبر دادند؛ چراکه حدود ۷۵۰ قهوهخانه سنتی در تبریز وجود دارد که به طور متوسط در هر یک از آنها دستکم سه کارگر اشتغال دارند.
همچنین عباس علایی، رییس اتحادیه قهوهخانههای تهران مدعی شد: به دنبال ممنوعیت عرضه قلیان در قهوهخانهها توسط نیروی انتظامی، ۹۰ درصد درآمد قهوهخانههای تهران کاهش یافته است؛ چراکه بیشترین فروش این قهوهخانهها از قلیان حاصل میشود. در پی افزایش اعتراضات از سوی قهوهخانهداران، وزیر وقت کشور در ابلاغیهای به نیروی انتظامی و استانداریها اعلام کرد که قهوهخانههای دارای پروانه اشتغال، مجاز به ارایه قلیان به مشتریان خود میباشند.
مصطفی پورمحمدی همچنین با اشاره به اعلام نظر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مبنی بر خطرات شدید بهداشتی توتونهای اسانسدار یا به اصطلاح میوهای، تاکید کرد: استفاده از اینگونه قلیانها و توتونهای اسانسدار در قهوهخانهها ممنوع و از ارایه آنها جلوگیری شود. به اعتقاد کارشناسان، نداشتن برنامه طولانیمدت، یکی از دلایل لغو اجرای لایحه منع استعمال قلیان بود؛ چراکه طیف خاصی طرفدار این قهوهخانهها هستند و افرادی نیز هزینه امرار معاش خود را از طریق این قهوهخانهها تامین میکنند. بنابراین میبایست قبل از اصلاح یک عارضه اجتماعی، برنامهریزی طولانیمدت و میانمدتی داشته باشیم.
همچنین چنین اماکنی براساس نام قلیان شکل گرفتند و جذابیتشان بر همین مبنا است، بنابراین به سادگی نمیشود از کنار نام قلیان گذشت و باید برای پاکسازی و ایجاد شرایط بهتر فکر دیگری به حال این پاتوقها کرد. به فضای قهوهخانه بازمیگردم، پسرک را کنار خود نمیبینم، کارگر قهوهخانه مقابلم ایستاده، به دستهایش نگاه میکنم، در دو دستش بیش از ۱۰ استکان چایی با مهارت خاصی جای گرفته، بدون اینکه از من سوالی بپرسد، یکی را مقابلم میگذارد و میرود. همهمه مبهم مشتریان قهوهخانه به سکوتی مشکوک برایم میماند...
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست