چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
تعزیه و تاریخچه آن
تعزیه، در لغت به معنی سوگواری [تعزیت]، برپای داشتن یادبود عزیزان از دست رفته، تسلیت، امر کردن به صبر، و پرسیدن از خویشان مرده است؛ ولی در اصطلاح، به گونهای از نمایش مذهبی منظوم گفته میشود که در آن عدهای اهل ذوق و کار آشنا در مناسبتهای مذهبی و به صورت غالب، در جریان سوگواریهای ماه محرم برای باشکوهتر نشان دادن آن مراسم و یا به نیت آمرزیده شدن مردگان، آرزوی بهرهمندی از شفاعت اولیای خدا به روز رستخیز، تشفی خاطر، بازیافت تندرستی، و یا برای نشان دادن ارادت و اخلاص فزون از اندازه به اولیا ـ به ویژه اهل بیت پیامبر علیهم السلام، با رعایت آداب و رسوم و تمهیدهایی خاص و نیز بهرهگیری از ابزارها و نواها و گاه نقوش زنده برخی از موضوعات مذهبی و تاریخی مربوط به اهل بیت ـ به ویژه واقعه کربلا [امام حسین؛ واقعه کربلا] را پیش چشم بینندگان بازآفرینند. بر خلاف معنی لغوی تعزیه، غمانگیز بودن شرط حتمی آن نیست و ممکن است گاه شادیبخش نیز باشد. بدین معنی که اگر چه هسته اصلی آن گونهای سوگواری و یاد کرد و بزرگداشت خاطره مصائب اندوهباری است که بر اهل بیت و به ویژه امام حسین (ع) و یاران نزدیکش رفته است، اما با گذشت زمان و تحول و تکامل کمی و کیفی و گونه گونی و تعدد آن تعزیههایی در ذم دشمنان دین و خاندان پیامبر (ص) پرداخت شده که نه تنها صفت اندوهبار بودن را از دست داده، بلکه سخت مضحک و خندهآور نیز هستند [تعزیه مضحک] .
در این میان تعزیههایی تفریحی نیز چهره نمایاندهاند. که از آن جملهاند: تعزیههای درةالصدف، امیر تیمور، حضرت یوسف، و عروسی دختر قریش. شیوه برپا کردن آن نیز چنین است که با پایان گرفتن هر مجلس سوگواری یا دسته روی ـ و یا حتی به صورتی جداگانه ـ عدهای شبیه خوان [شبیه] در هر جایی که مناسب تشخیص دهند، میایستند و نوازندگانی که از قبل همراه آنانند به زدن طبل یا شیپور آغاز میکنند و در همان میان نیز زمینه را برای برپا کردن تعزیه آماده میسازند. این زمینه معمولا عبارت است از شکل دادن دایرهای محل نمایش، جای دادن سکوهایی کوچک و بزرگ [تختگاه] برای مشخص نمودن شأن و مرتبه اشخاص نمایش، و همچنین [علم] و [کتل]، و نصب پرچمهای سبز و سرخ و سیاه. زدن طبل و شیپور در چنین لحظه و مناسبتها به خودی خود پیام از اجرای نمایش تعزیه میدهد. به محض گردآمدن عدهای تماشاگر شبیه خوانی که از شخصیتهای شناخته شدهتر نمایش است، ابیاتی چند را به عنوان درآمد برمیخواند. مثلا شمر در آغاز کار در حالی که با گامهای بلند و تند گرد صحنه نمایش را میپیماید چندین بار به صدای بلند میخواند:
الا یاران! نه من شمرم نه این خنجر
مراد از کار ما این است که این مجلس بکا باشد
و سپس معمولا با به اجرا درآمدن پیشخوانی نمایش مجلس اصلی آغاز میگردد. در این نمایش مذهبی برای عواطف تماشاگران مرزبندی تازهای صورت گرفته و برای خندانیدن و خندیدن جای مشخصی در نظر گرفته شده است. هم از این روست که در این حالت لفظ شبیه خوانی را که آغاز نیز متداول بود و مفهوم شکلی از نمایش را افاده میکرد، به جای تعزیه که مفهوم تسلیت و سوگواری دارد، به کار میبرند. بر پای دارنده اصلی تعزیه را بانی و گرداننده آن را تعزیه گردان، معین البکا یا ناظم البکا و بازیگران آن را شبیه خوان یا تعزیه خوان و سایر همکاران بر پایی آن را «عمله تعزیه» مینامند. گاهی نیز لفظ عمله را برای همه دست به کاران تعزیه به کار میبرند.
در این نمایش محدودیتی برای استفاده از لوازم و اسباب در میان نیست چنانکه برای باشکوهتر جلوه دادن نمایش از هر وسیله ـ به شرط آنکه به تقدس ماجراهای آن آسیبی نرساند ـ استفاده میشود. برای نمونه، در عهد ناصر الدین شاه به هنگام اجرای مجلسی از مجالس تعزیه هنگامی که سخن از وجود یک شیر به میان آمد، بیدرنگ صورت زنده این جانور را که در قفسی محبوس بود از باغ وحش آورده و در پیش چشم حاضران به تماشا گذاردند تا مگر بر جدیت و هیجان صحنه افزوده گردد. از این رو، اگر دیده شود که مثلا شبیه شمر چکمه ولینگتون به پای دارد و سیگاری خارجی بر لب و افزون برداشتن جقه فرماندهی و قبضه براق شمشیر، تپانچه تیری در پر کمر، جای هیچگونه شگفتی نیست. شبیهخوانها برای آسانی ادامه مطلب مربوط به نقش خود، معمولا به هنگام اجرا، تکه کاغذی به نام فرد، در دست دارند که در آنها مصراعهای آخر نقش طرف مقابل یا نخستین مصراع از ادامه نقش خود یادداشت شده تا بتوانند به موقع و بیهیچ زحمتی نقش آفرینی خود را دنبال گیرند.
بازیگران ناشی یا خردسال را تعزیه گردان، خود با توجه به مندرجات و یادداشتهای بیاضی که در دست دارد [بیاض] از کنار محدوده نمایش راهنمایی میکند. حتی گاهی به شبیهخوانهای کارآزموده نیز تذکراتی میدهد. نقش زنان را هم در این نمایش، به واسطه ممنوعیتهایی که شرع اسلام بر نقش آفرینی زنان بر صحنهای در ملاء عام بسته است، مردان بازی میکنند که در این حالت به آنها «زن خوان» میگویند. طبیعی است که چنین بازیگرانی برای بهتر آفریدن نقش زنان باید صدایی خوش و دلاویز داشته باشند و ترجیحا نقاب بر چهره پوشند. گاه نیز برای بهتر در آمدن بازی نقش زنان، از پسران نوباوه کارآموخته استفاده میشود. در این حالت، اگر چه این نوباوه نقابی بر چهره ندارد، اما به هیچ وجه کمترین نشانی از بزک (گریم) در سیمای وی به چشم نمیخورد. شبیه خوانان در اجرای هر مجلس نوعا دو دستهاند: اولیاخوان و اشقیاخوان.
شبیه خوانهایی که نقش اولیا و یاری دهندگان دین را میآفرینند اولیا خوان / مظلوم / انبیاخوان نامیده میشوند، و کسانی که نقش اشقیا و دینستیزان را بازی میکند اشقیاخوان یا ظالم خواناند. اولیاخوانها نقشهای خود را موزون و خطابهای سر میدهند، اما اشقیا خوانها سخنان خود را ناموزون و معمولی، و در پارهای از موارد، مسخره آمیز بیان میدارند. اولیا خوانها جامه سبز یا سیاه بر تن میکنند و اشقیا خوانها لباس سرخ . اما در مورد سیاهی لشگرهای هر یک از دو دسته، استفاده از جامههایی بدین رنگها مصداق کاملی ندارند. نشانه و نماد در تعزیه کاربرد بسیار دارد، چنانکه گفتهاند این نمایش باغی از نشانه و نمادهاست. از آن جملهاند انواع پرچمهای سبز، سرخ و سیاه که نماد اهل بیت، شور و انقلاب، و سوگواریاند، علم که نماد درفش سپاه امام حسین (ع) است و گفتهاند صورت واقعی آن را معمولا سپهسالار وی ـ حضرت عباس ـ بر دست میگرفت؛ طشت آب به نشانه شط فرات؛ شاخه نخل و یا هر نهالی به نشانه نخلستان و درخت. چرخش به دور خود و راه رفتن به گرد صفحه به علامت گذشت زمان و همچنین مسافرت. چتر که وسیله القای تازه فرود آمدن هرولی یا فرشته به ویژه جبرئیل از آسمان است؛ زدن عینک سفید برای نشان دادن روح بصیرت و نیکدلی؛ عینک دودی برای جلوه خباثت و بدسگالی فرد مورد نظر؛ عصا که نشانگر تجربه و مصلحتاندیشی است؛ نگریستن گاه و بیگاه از میان دو انگشت بزرگ دست برای تأکید بر قدرت و فضیلت اولیاء در تجسم اوضاع آینده و همچنین پیشبینی؛ بر تن کردن نیمتنه بلند سفید (کفنی) به نشانه نزدیک شدن مرگ و اعلام جانبازی؛ زدن یا افشاندن اندکی کاه بر سر برای نشان دادن ماتم نشینی؛ اسب سپید بیسوار به نشانه اسب امام حسین (ع) (ذوالجناح) و به شهادت رسیدن صاحبش؛ گهواره آغشته به رنگ سرخ برای بیان به شهادت رسیدن کودک شیرخوار امام حسین (ع) ـ علی اصغر؛ استفاده گاه و بیگاه از کبوتری سفید برای آگاهانیدن تماشاگران از دریافت نامه یا خبر و همچنین القای حس معصومیت و همدردی در آنها؛ کجاوهنشینی شبیه زنان برای نشان دادن به اسیری رفتن آنها.
نقشخوانی بر منبر ویژه اولیای نامدار است . بزرگی و کوچکی چهارپایههای که گاه اولیا برای سر دادن نقشهای خود بر آن میایستند وسیلهای برای مشخص نمودن پایه و مرتبه آنهاست. در تعزیه از موسیقی نیز استفاده مختصری میشود، چنانکه کاربرد آن تنها محدود میگردد به یکی دو سازبادی ـ از جمله شیپور یا کرنا (برای اعلام برپایی تعزیه و یا جنگ نمایشی سپاهیان) و نی (امروزه بیشتر قرهنی) برای سوزناکتر کردن لحظههای احساسی (از جمله، لحظههای وداع و بیکسی) و در کنار آنها سنج و طبل. از دستگاههای موسیقی ایرانی نیز در این نمایش بهرههایی برده میشد. این بهرهوری البته متناسب با موقع و مقام و روحیه شبیه انجام میگرفت. مثلا حضرت عباس عموما چهارگاه، حر عراق، عبدالله ـ پسر امام حسن ـ راک (که به همین جهت، راک عبدالله آوازه یافته است) و زینب کبری میخواند، و اذان به لحن کرد بیات گفته میشد. اجرای تعزیه نیاز به صحنه آرایی (دکور) خاصی ندارد، چنانکه اغلب بدون هیچ گونه صحنه از پیش تعیین شدهای میتوان آن را به اجرا درآورد. از همین روست که برخی از دست به کاران نمایش اروپا از جمله یژی گروتوفسکی ـ کارگردان لهستانی ـ تعزیه را جلوهای از «تئاتر بیچیز / تئاتر ساده و ناب» به شمار میآورند. اجرای تعزیه از نظر مکانی منحصر به جای ویژهای نیست، اما به دلیل پیوستگیاش با سوگواریهای عمده مسلمانان، به ویژه مراسم ماه محرم، به ویژه در تکایا [تکیه] و حسینیهها یا فضای باز اطراف آنها، صحن مساجد، میدانچهها و چهارراهها، و یا در عصر جدیدتر، در تماشاخانهها بازی میشود. هر چند نمیتوان تعزیه را «تئاتر» در مفهوم ویژه و امروزین آن به شمار کرد ـ از آن رو که کشاکش آکسیونی در آن جایی ندارد و طرح یا پیرنگ ماجرا از آغاز به اصطلاح نزد تماشاگران لو رفته است و فرجام کار نیز از همان اوان کار پیداست ـ اما نمایش شناسان در بررسی گونههای مختلف نمایشی قائل به همانندیهایی میان این نمایش و تئاتر روایی هستند؛ از آن جمله است جنبه بهره بردند از شیوه فاصلهگذاری یا بیگانهسازی که در جریان آن اگر چه بازیگر خود در نمایش ماجرا نقش میآفریند، اما شیوه کار او چنان است که در تماشاگر میدمد تا بازیگر را با شخصیت مورد نظر یکی نگیرد (یا به اصطلاح تئاتری، او را همسان نپندارند)، و بداند که وی فقط نقش افراد را بازی میکند. برای دست یازیدن بدین منظور، یا لحظههایی بازی را قطع نموده به روایت مانده دیگری از اجرا میپردازد و یا آنکه در برابر کامرواییها یا رنج و شکنجههای رفته بر آن شخصیت واکنش نشان میدهد. از این جمله است شیوه برخورد سرکردگان اشقیا با اولیای نامدار و همچنین برشمردن اصل و نسب سیاهکارشان به عنوان معرفی خود در برابر آنها .
گریستن شمر بر شهادت امام حسین (ع) که خود از مرتکبان مستقیم این حادثه است، گوشه دیگری است از کاربست این شیوه. در حال حاضر، اگر چه ذوق برپایی تعزیه به ویژه در روزهای سوگواری ماه محرم اندکی دامن گسترانیده، چنانکه گاهی هالهای از آن در میان شیعیان کشورهایی چون هند و پاکستان، ترکیه، لبنان به چشم میخورد، اما مردم کشورها به دلیل دسترسی داشتن به رسانههای گروهی و بهرهمندی از تماشای گونههای متنوعتر نمایشهای ایرانی و خارجی و در نتیجه، به محاق افتادن جنبه آیینی این نمایش، در تعزیه بیشتر به عنوان نوعی از نمایش بومی کهن مینگرند تا به عنوان آیینی فراگیر. به همین خاطر اگر کانونهای رسمی نمایش یا شماری از جوانان با ذوق بر این کار اهتمامی نورزند، باری مردم به خودی خود، شوقی در برپایی آن نشان نمیدهند.
تاریخچه، تاریخ پیدایش تعزیه به صورت دقیق پیدا نیست: برخی با باور به ایرانی بودن این نمایش آیینی، پاگیری آن را به ایران پیش از اسلام به پیشینه سه هزار ساله سوگواری بر مرگ پهلوان مظلوم داستانهای ملی ایران ـ سیاوش (سوگ سیاوش) ـ نسبت داده و این آیین را مایه و زمینه ساز شکلگیری آن دانستهاند، و برخی دیگر با استناد به گزارشهایی پیدای آن مشخصا از ایران بعد از اسلام و مستقیما از ماجرای کربلا و شهادت امام حسین (ع) و یارانش میدانند.
از این دوره اخیر آگاهیم که سوگواری برای شهیدان کربلا از سوی دوستداران آل علی (ع) در آشکار و نهان ـ از آن رو که بنیامیه روز دهم محرم را روز پیروزی خود میشمرد ـ در عراق، ایران و برخی از مناطق شیعه نشین دیگر انجام میگرفت، چنانکه ابوحنیفه دینوری، ادیب، دانشمند و تاریخنگار عرب، در کتاب خود ـ اخبار الطوال ـ از سوگواری برای خاندان علی (ع) به روزگار امویان خبر میدهد. اما شکل رسمی و آشکار این سوگواری، به روایت ابن اثیر، برای نخستین بار به روزگار حکمرانی دودمان ایرانی مذهب آل بویه صورت گرفت؛ و آن چنان بود که معز الدوله احمد ابن بویه در دهم محرم سال ۳۵۲ ق «در بغداد به مردم دستور داد که برای حسین علی دکانهایشان را ببندند و بازارها را تعطیل کنند و خرید و فروش نکنند و نوحه بخوانند و جامههای خشن و سیاه بپوشند و زنان موی پریشان روی سیه کرده و جامه چاک زده نوحه بخوانند و در شهر بگردند و سیلی به صورت بزنند و مردم چنین کنند...» . به هر حال، میتوان دریافت که در این میان آنچه محرک ایرانیان در این امر میتوانست بود ـ جدا از انگیزههای سیاسی ـ مانده برخی از آیینها و مراسمی چون سوگ سیاوش نیز بود که در اوایل عهد اسلامی ممنوع گشته و اینکه در سوگواری برای شهیدان کربلا تجلی مییافت. ابن اثیر در بیان وقایع سال ۳۶۳ ق از «فتنهای بزرگ» میان سنی و شیعه یاد میکند؛ بدین روایت که اهل سوق الطعام در بغداد، که سنی مذهب بودند «شبیه» جنگ جمل را ساخته و به گمان خود با اصحاب علی (ع) میجنگیدند. و این به گمان قوی در معارضه با عمل کرخیان که شیعی مذهب بوده و «شبیه واقعه کربلا» را پدید آورده بودند، صورت گرفته است (آل بویه و اوضاع زمان ایشان) . این سند چنان که پیداست، افزون بر سوگواری، نمونهای از شبیهسازی (البته به گونه صامت) را نیز ارائه میدهد.
دیلمان در سوگواریهای خود بر سینه میزدند و نمد سیاه بر گردن میآویختند این مراسم و حتی جلسات وعظ و بازگفتن واقعه کربلا تا اوایل سلطنت طغرل سلجوقی آزادانه برقرار بود . اما از آن پس تا تأسیس دودمان صفوی، سوگواری برای شهیدان کربلا بر اثر فشار و تضییقات حکمرانان سنی مذهب متعصب بیشتر در نهان صورت میگرفت و هر گاه موقعیت مناسبی، پیش میآمد ـ از آن جمله در دوران حکومت سلطان محمد خدابنده ـ شیعیان حداکثر استفاده را در انجام مراسم سوگواری و بزرگداشت خاندان پیامبر (ص) میکردند. اما سوگواریها در این فاصله تاریخی سبک و سیاق یگانهای نداشت و در این میان، گونههای دیگری نیز در تعزیت پدید آمدند که از آن جملهاند: مناقب خوانی شیعیان در برابر فضایل خوانی سنیان (در سده ششم هجری)، و پردهداری یا پردهخوانی که هر دو گونهای از نقالی مذهبی به شمارند، همچنین مقتل نویسی (سده ششم هجری)، نوحه خوانی و مرثیه خوانی (سده ششم هجری) و مهمتر از همه روضه خوانی.
در کنار اینها دسته گردانیها [دستههای مذهبی] رواج یافت و به ویژه در عصر صفوی که تشیع دین رسمی کشور اعلام گردید و از آن برای یکپارچه کردن کشور خصوصا در برابر عثمانیها و ازبکها که بر آیین سنت بودند استفاده شد، مراسم محرم با توجه و پشتیبانی حکومت وقت به اوج خود رسید. این سیمای تکاملی را میتوان چنین خلاصه کرد: نخست دستههای سوگواری فقط دستههایی بودند که به آرامی از پیش چشم تماشاگران میگذشتند و به سینهزنی و زنجیرزنی و کوبیدن سنج و مانند اینها میپرداختند (سوگواری به صورت سیار) . این دستهها و علمهایی را که بیشباهت به ابزارهای جنگی نبود با خود حمل کردند و با همسرایی در خواندن نوحه، ماجرای کربلا را برای مردم باز میگفتند. رفته رفته، آوازهای دستجمعی کمتر شد. در همین هنگام بود که چند واقعه خوان با همراهی سنج و طبل و نوحهخوانی ماجرای کربلا را در نقطهای برای تماشاگران نقل میکردند (سوگواری به صورت ساکن) . کم کم جای نقالان را شبیه شهیدان کربلا گرفت.
کار این شبیهها به این ترتیب بود که با شبیه سازی و پوشیدن جامههایی نزدیک به روزگار واقعه ظاهر میشدند و مصیبتهای خود را شرح میدادند. مرحله بعدی، گفتگو و محادثه در کار شبیهها بود و همین گونهها بود که به پیدایش بازیگران برای بازآفرینی ماجراهای تعزیه انجامید. گویند در یک مجلس روضهخوانی در تبریز به سال ۱۰۵۰ ق.م «خواننده کتاب [شاید روضة الشهداء] چون بدینجا رسید که شمر لعین حضرت امام حسین (ع) را چنین شهید کرد، همان ساعت از سراپرده، شبیه شهیدان روز عاشورا و نیز شبیه کشتهشدگان اولاد امام حسین (ع) را به میدان آوردند» (روز شکلگیری شهر و مراکز مذهبی در ایران) . گاه نیز به مناسبت مطالب تصاویری به خوانندگان نشان میدادند [پردهداری] . اغلب سفرنامههای اروپاییان ـ که از منابع توصیفی این نمایش آیینی به شمار میآیند ـ در این مرحله از تکامل تعزیه در عصر صفویه از وجود شبیه تنی چند از شهیدان کربلا در دستههای سوگواری و یا حمل جنگ افزارها و عماریهایی که در تابوتهایی قرار داشته و در تابوتها (مانند تابوت طفلان مسلم و یا حجله حضرت قاسم) سخن میگویند. نقطه تکاملی این مراسم و نیز بروز نشانههائی مشخص از تکوین تعزیه به دوره میان افشاریه و قاجاریه میرسد، یعنی به روزگاری که دو صورت روضه خوانی و دستهگردانی به هم در آمیختند. چنین بود که دستهگردانی به شبیه خوانی و عنصر نمایشی، و روضه خوانی نیز جنبه داستان گویی و آواز انفرادی [تک خوانی] و دستجمعی [جمع خوانی / همسرایی] بدان بخشید (تعزیه سیار در اراک) . به رغم چنین تحولی که در این مرحله در تعزیه داری پدید آمد و حتی جنبههایی از شکل دراماتیک تئاتری را نیز تا اندازهای در خود داشت، باز هم سخن از تعزیه در مفهوم امروزی آن نمیتوان به میان آورد، و این البته به واسطه موانعی بود که این آیین از همان اوان کار بر سر راه خود داشت که از آن جمله بودند همان «نهی از تقلید و شبیهسازی» حرمت موسیقی، منع از دخالت زنان در نمایشها، و تظاهرات و حتی به راه انداختن دستهها از سوی برخی از عالمان دین» (نمایش کهن ایرانی) . علل روند کند شکلگیری تعزیه در قالب نمایشی آن نیز همینها بودهاند. اما به رغم همه این اوصاف، مجموعه عواملی چون روضهخوانی، دستهگردانی، نوحه خوانی و مهمتر از همه، شبیه سازی رفته رفته دست به دست هم داده آیینی نمایشی را پدید آوردند که سیمای تکامل یافته آن را در عصر قاجار میتوان دید.
این حرکت هنرمندانه با پشتیبانیهای مستقیم و غیر مستقیم شاهزادگان و حکومتگران قاجار شتابان راه رشد پویید و در دوره ناصرالدین شاه به اوج خود رسید، چنان که این دوره را عصر طلایی تعزیه نام نهادهاند. بدینسان، تعزیه که پیش از آن در حیاط کاروانسراها، بازارها و گاهی منازل شخصی اجرا میشد، اینک در اماکن باز یا سربسته تکایا و حسینیهها به اجرا در میآمد. معروفترین و مجللترین این تکایا یا به تعبیری نمایشخانهها، تکیه دولت بود که در همین دوره به دستور ناصرالدین شاه و مباشرت دوستعلی خان معیرالممالک ـ گویا به تأثیر از معماری آلبرت هال لندن و در اصل به نیت اجرای نمایشهای بزرگ ـ به سال ۱۳۰۴ ق ساخته شد، ولی هنوز ساختمانش تکمیل نشده بود که بر اثر مخالفتهایی چند با این نیت تنها به تعزیه خوانی اختصاص یافت. در کنار عوامل داخلی، عوامل خارجی نیز در پیشرفت و تحول تعزیه دخالتی مؤثر داشتهاند. از آن جملهاند: آمدن سفیری از فرنگ به ایران در روزگار کریمخان زند که با توصیف تئاترهای غمانگیز کشور خود، وی را به اجرای نمایشهای همانند آن در ایران ترغیب نمود. سفر کارگزاران و سران دولت ایران به روسیه در عصر فتحعلی شاه که پس از دیدن مجالس نمایش و تئاتر آنجا مصمم شدند شبیه آن را در ایران اجرا کنند، و نیز سفر ناصرالدین شاه به اروپا و دیدن تماشاخانههای بزرگ و تئاترهای آن و تمایل به برپایی و اجرای آنها در ایران ـ که چنانکه گفته آمد تکیه دولت یکی از ثمرههای آن بود. باری، همچنانکه دیدیم از این دوره بود که تعزیه روی به بالندگی نهاد، به گزارش گوبینو در آغاز سلطنت ناصرالدین شاه ـ در میان سالهای ۱۲۷۴ تا ۱۲۸۰ ق، دویست تا سیصد جا برای مراسم تعزیه، اعم از تکیه و حسینیه و میدان وجود داشت که هر کدام دویست تا سیصد نفر را در خود جای میدادهاند.
در اواخر دوره ناصرالدین شاه رفته رفته تعزیه از حالت سوگواری محض بیرون آمد و جنبه تفننی و تفریحی به خود گرفت، تعزیه مضحک و تعزیه زنانه از همین دورهاند. از تعزیه گردانان بنام این دوره که در تحول تعزیه نقش و سهمی بسزا داشتهاند، یکی میرزا محمد تقی تعزیه گردان است که تحولی مهم در تعزیه ایجاد کرد و «به وسیله برگ و ساز و شاخ و برگ دادن به وقایع، تعزیه را از حالت عوامانه قبل بیرون آورد و جنبه اعیانیت به آن داد» (شرح زندگانی من)، و دیگر پسرش میرزا باقر معین البکاء که در رشد جنبههای تفریحی و تفننی تعزیه بسیار کوشید و تعزیه مضحک را به حد کمال رسانید. از شبیهخوانهای دیگر این عصر که در تکیه دولت بدین کار اشتغال داشتند، میتوان از سید عبدالباقی بختیاری (عباسیخوان، سید زینالعابدین غراب کاشانی، قلیخان شاهی ـ زینب خان)، حاج بارک الله (مسلم، حر، عباسخوان)، بلال صمغ آبادی، ملا عبدالکریم جناب قزوینی، آقاجان ساوهای، ابوالحسن اقبال آذر، سید مصطفی کاشانی (میر عزا) و پسرش آقا سید کاظم میر غم (در عهد محمد شاه و پس از آن) نام برد.
پس از ناصرالدین شاه تعزیه رفته رفته اهمیت خود را از دست داد. در دوره محمد علیشاه و احمد شاه به دلیل دگرگونیهای اجتماعی و سیاسی از حمایت اشراف محروم گشت. پس از کنار زده شدن محمد علی شاه از حکومت (۱۳۲۷ ق) استفاده از تکیه دولت برای تعزیه خوانی ممنوع گشت، و در سال ۱۳۱۱ ش، با ممنوع شدن تظاهرات مذهبی اجرای تعزیه نیز یکسره موقوف گردید . بر این عوامل باید انقلاب مشروطه، نفوذ و فرهنگ اروپا در ایران، و ترجمه و اجرای نمایشنامههای خارجی را نیز افزود. چنین شد که تعزیه ـ که در آستانه پروردن تئاتر ملی ایران در درون خود بود ـ موقعیت خود را از دست داد و اندک اندک روی به فراموشی نهاد. در سالهای آغاز دیکتاتوری رضاشاه، یعنی پس از ۱۳۰۴ ش، اجرای تعزیه رفته رفته ممنوع اعلام گردید و پای به دوران افول خویش نهاد و در روستاها و شهرهای دور افتاده دوران انحطاط را پیمود. پس از شهریور ۱۳۲۰ ش دیگر بار سر برآورد، اما در برابر انواع سرگرمیهای جدید ـ به ویژه سینما و تئاتر ـ نتوانست موقعیت و عظمت پیشین خود را بازیابد. چنانکه اشاره شد، هم اینکه جز تلاشهای جسته گریختهای که گاه و بیگاه در پایتخت میشود، تعزیه به شکلی بسیار ساده و بندرت در برخی از شهرها و روستاهای دور افتاده اجرا میگردد.
نویسنده: داود حاتمی
منابع:
تعزیه در ایران؛ تعزیه هنر بومی پیشرو در ایران؛ کتاب نمایش (۱ و ۲) ؛ دایرة المعارف فارسی (۱ و ۲) ؛ جنگ شهادت؛ شبیه و شبیه خوانی (مقاله / یزدانی) .
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست