سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مجله ویستا

ترجمه کتاب درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن بخش چهارم


ترجمه کتاب درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن بخش چهارم

در این جنگ عراقی ها با بکارگیری مجموعه ای متنوع از موشک ها و قدرت هوایی در غیاب توانایی ایران در حفاظت ازمرزهای هوایی اش, به پیروزی هایی دست یافتند

۴) اشغال ایران توسط عراق

تاریخ جنگ وعراق و ایران جنبه های مختلفی دارد ،هرچند نبرد بر سر تصاحب زمین ،مهمترین مولفه آن بوده است. در اکثر مواقع این جنگ، هردو کشور در در مرزهای خود با زد وخوردهایی ایستا روبرو بودند و در پاره ای موارد یکی از طرفین ، دست به حملاتی می زد.اما عموما ما با جنگی فرسایشی و کم فراز و نشیب روبرو بودیم که هیچ یک از طرفین ، به موفقیت قابل توجهی دست نمی یافت. و تنها در بهار ۱۹۸۸ و سال پایانی جنگ عراقی ها نشان دادند که به توانایی پیروزی در این نبرد ،دست یافته اند.

در این جنگ عراقی ها با بکارگیری مجموعه ای متنوع از موشک ها و قدرت هوایی در غیاب توانایی ایران در حفاظت ازمرزهای هوایی اش، به پیروزی هایی دست یافتند. در مقابل ایرانی ها به اقدامات تروریستی در خاک عراق و تحریک شیعیان بحرین و عربستان و کویت می پرداختند.هردو کشور در جنگ نفتکشها ، به ایفای نقش پرداختند و ایران و ایالات متحده در آب های خلیج به زد و خوردهای مهمی دست زدند. و در نهایت جنگ شهرها و استفاده از سلاح های شیمیایی ،آخرین ویژگی اساسی نبرد بود.

و به همین دلایل، به سختی می توان به همه درس های این نبرد اشاره نمود. چراکه در طول زمان ،وضعیت نیروها و راهبردهای طرفین و مواضع کشورهای مداخله گر با تغییرات زیادی همراه گردید.بساری از درس های کلیدی این جنگ به حوزه های استراتژی ،تاکتیک، مدیریت نبرد و تغییر در مدیریت رهبران ،باز می گردد. و این موارد در بازه های زمانی خود بایدبررسی گردد.

۴-۱) مراحل اصلی نبرد:

▪ در ادامه به تقسیم بندی ما از مراحل اصلی این جنگ اشاره می گردد.این بخش ها عبارتند از:

ـ اشغال ایران توسط عراق و تلاش برای رسیدن به جایگاه قدرت اول خلیج(۱۹۸۰).

ـ آزادسازی سرزمین های اشغالی توسط ایران(۱۹۸۱و۱۹۸۲).

ـ تلاش عراق برای پیروزی (۱۹۸۴-۱۹۸۲).

ـ تداوم جنگی فرسایشی ،تلاش ایران برای سرنگونی صدام و اقدامات عراق برای وادار کردن ایران به پذیرش صلح(۱۹۸۵و۱۹۸۴).

ـ حملات گسترده ایران به جنوب خاک عراق(۱۹۸۶و۱۹۸۷).

ـ گسترش جنگ نفتکشها و ورود غربیها به نبرد.البته جنگ های هوایی و زمینی ،همچنان فرسایشی بود.(۱۹۸۷و۱۹۸۸).

ـ پیروزی های مهم عراق در جنگ زمینی ،فروپاشی نیروهای نظامی ایران وپذیرش آتش بس از سوی ایران و برقراری معاهده های صلح ناپایدار. (۱۹۸۸و۱۹۸۹).

۴-۲) مرحله اول:اشغال گری عراق

در این مرحله زدو خوردهای کوچک مرزی به اشغال نظامی از سوی عراق تبدیل گردید تا بر بخش هایی از خاک ایران سلطه یابند ویا پس از آتش بس ، بتوانند همچنان بر خاک ایران سلطه داشته باشند. و این دوره پس از حملات ایران و آزادسازی مناطق اشغالی پایان یافت. و درس مهم این دوره تبدیل ارتش به نیرویی سیاسی وعامل تامین امنیت داخلی و سپس تلاش برای تغییر این راهبرد در دوره جنگ است. به علاوه رهبران سیاسی دو کشور نیز در محاسبات خود، اشتباهات زیادی داشتند.و هنوزهم در درک دلایل آغاز این جنگ ،ابهامات زیادی در جبهه عراق وجود دارد.چراکه یک کشور جهان سومی چگونه می تواند بدون پیش بینی های لازم به چنین جنگی دست بزند.به علاوه مراحل حملات هوایی وزمینی آنقدر نادرست، طراحی و اجرا گردید که همه برتری های عراق را از بین برد. در ادامه به مهمترین اشتباهات عراقیها اشاره می شود:

ـ عراق تاثیرات ناشی از حمله به یک کشور نیمه انقلابی را پیش بینی نکرده بود.آنان معتقد بودند که ایران را تجزیه و نه متحد می نمایند.

ـ فقدان یک سیستم اطلاعاتی کارا و اثربخش. واین درس مهمی برای همه ملتها خواهد بود. و با وجود غیرقابل اجتناب بودن پاره ای از ناکامی های اطلاعاتی، می توان با تدابیر لازم ،این موارد را کاهش داد.

ـ ناتوانی در ارزیابی توان دفاعی ایران بویژه بدلیل فقدان نیروی اطلاعاتی مردمی در داخل خاک ایران. و با وجود سایر روش های اطلاعاتی ، روش های کسب اطلاعات از سوی منابع انسانی آموزش دیده و کارا ، همچنان مهمترین روش است.

ـ طراحی یک جنگ کوچک چند هفته ای برای تصرف شهرهای عرب نشین ایران که عمدتا دارای ذخائر نفت نیز بودند.و آنان هیچگاه به نقش سرعت عمل و ابتکار عمل در این راه پی نبردند. به علاوه فرماندهان عراق در تخمین سرعت عمل ایران در سازماندهی نیروهایش ناکام بودند.

ـ عملیاتهای هوایی عراق کاملا منفصل از هم طراحی و اجرا می گردید. با ناکامی حملات هوایی ابتدایی عراقی ها، تا چند ماه این نیرو در انزوا به سر می برد و نیروهای زمینی را به حال خود رها نموده بود.

ـ عدم توجه عراق به آسیب پذیری های خود. مثلا با وجود طراحی حملات توپخانه به تاسیسات نفتی ایران،عراقی ها در مورد امکان مقابله به مثل ایران، فکری نکرده بودند.

ـ تلاش برای اندک نشان دادن خسارات خود در این نبرد که بعدها

می توانست بدلیل عدم توجه به راه های کاهش آسیب ها ،خسارات بیشتری به ارمغان آورد.آنها در زمان مناسب نتوانستند حملات موثری ترتیب دهند و در تقسیم نیروها در جبهه های مختلف هم تا آخرین سال جنگ،شکست خوردند.

ـ آنها هیچ تدبیر مناسبی برای جنگ های زمینی با توجه به توان و امکانات نیروهای خویش ، نداشتند. فقدان توانایی در هماهنگی حملات توپخانه وآتشبار وپیشروی نیروهای زمینی از دیگر ضعف های آنان بود. ناکامی دردفاع در عمق جبهه ها و موضع گیری های خطی ناکارا وضعف ارتباطات ،از دیگرمشکلات ارتش عراق به شمار می رفت.

ـ عراق در بخش قدرت هوایی تقریبا دست و پا بسته بود.برنامه ریزی ها و عملیاتهای این بخش کاملا غیر مرتبط با عملیاتهای زمینی نیروها ، انجام می گردید. گویی هیچ مجالی برای تمرین عملی دانسته های خلبانان و پرسنل دفاع هوایی در صحنه عمل وجود نداشت.

ـ عراقی ها در هیچ رده ای ،از یک فرماندهی کارا برخوردار نبودند.آنان هزینه های ناشی از عملکرد نادرست خود را نایده می گرفتند وهمه تمایل داشتند که مسئولیت ها را برعهده مقامات بالاتری بیاندازند که از ارتباطات وتخصص کافی برخوردار نبودند.و دریک کلام همه برای هر اقدامی منتظر دستور مافوق بودند.

ـ سیستم فرماندهی وکنترل در شناخت شرایط واقعی ناتوان بود. و بسیاری از فرماندهان عملیاتی بعدها اعتراف کردند که موضوعات زیادی را نه از طریق سیستم ارتباطی که از رسانه ها دریافت

می کرده اند.

ـ عراق بر پیشروی کند نیروها وگلوله باران های سنگین برای تصرف یک نقطه اتکا داشت.اما در بسیاری از مواقع ، آنها در این کار ناتوان بودند. آنان در جنگ های شهری و نبردهای مردمی و حفظ مواضع شان نیز با شکست مواجه گردیدند.

ـ عراقی ها در شناسایی های هوایی و زمینی ، ناتوان بودند. و این وضعیت در مواردی به غافلگیری آنان از سوی ایرانی ها انجامید.

ـ عراق در امنیت بخشیدن به منابع تامین نیازمندی های نظامی خود، ناتوان بود.شوروی به همین دلیل عرضه بسیاری از نیازمندی های نظامی عراق را متوقف نمود و عراق مجبور شد که در شرایط بحرانی، به سوی همسایه های عرب،چین وکره شمالی دست دراز کند.

ـ آنان فاقد یک برنامه اقتضایی برای یک جنگ طولانی بودند. به علاوه هیچ گاه به هزینه های یک جنگ درازمدت نیاندیشیده بودند.

ـ بسیاری از سلاح های ارتش این کشور پیش از جنگ ،آزمایش نشده بود.مثلا بسیاری از واحد های آتش بار بدلیل ناتوانی در اجرای دستورات،عملا ناکارا بودند .همچنین اکثر واحدهای موشکی زمین به هوای عراق در شناسایی وانهدام اهداف در ارتفاع پایین ،ناتوان بودند.

۴-۲-۲) حملات هوایی عراق به ایران:

حملات هوایی عراق به خاک ایران با الگوبرداری از حملات ارتش اسراییل به سوریه و مصر واردن در سال ۱۹۶۷ صورت گرفت.گویی عراقی ها معتقد بودند که بدلیل هرج و مرج موجود، تنها ۱۸ تا ۵۰ درصد هواپیماهای جنگنده ایران عملیاتی اند . هرچند حملات ارتش اسراییل نیز نشان داده بود که نابودی یک نیروی هوایی توسط یک کشور دیگر در صورت ایجاد پناهگاه های لازم و بهره گیری ازتاکتیک های اختفا و پنهان کاری ناممکن است.

عراق، محدودیت های عملیاتی هواپیماهای جنگی خود را نیز نادیده گرفته بود.در حالی که ایران پس از سقوط شاه ، ۱۸۸ فروند اف-۴ دی و ای و ۱۶۶ فروند اف-۵ ای و اف در اختیار داشت، عراق از ناوگان هوایی ضعیف تری سود می برد.آنان با بهره گیری از ۱۲ فروند توپولف ۲۲ بهینه سازی شده برای حملات هسته ای ، ۱۰فروند ایلوشین ۲۸ و۸۰فروند میگ ۲۳ صادراتی ، ۴۰سوخوی ۷بی ، ۶۰سوخوی ۲۰و ۱۵ هانتر به خاک ایران حمله بردند. و بهره گیری از ۱۲۰فروند میگ ۲۳ و سوخوی ۲۰و۲۲ می توانست نیروی کارآمدی را برای اهداف تاکتیکی فراهم آورد.

آنان در آغاز جنگ برای یک دوره ۳روزه و انجام ۸۰تا ۹۰سورتی پرواز در هر روز برنامه ریزی نموده بودند. اما دستیابی به اهداف آنان نیاز مند صدها پرواز بود. و عملا آنها نتوانستند پناهگاه ها وآشیانه ها و تاسیسات مهم نیروی هوایی ایران را نابود کنند و بیشتر به تخریب باند فرودگاه ها و ساختمان های آسیب پذیر،بسنده نمودند.

در ۲۲ سپتامبر و اولین روز جنگ ،آنان از همه توانایی های بمب افکن ها و جنگنده های خود بهره گرفتندو به بمباران ۶ پایگاه هوایی و۴ پادگان ارتش ایران پرداختند .عراق ادعا کردکه آسیب های زیادی به پایگاه های هوایی تهران، اصفهان، تبریز،شیراز،دزفول وهمدان و فرودگاه های شهرهای تهران، کرمانشاه، سنندج واهواز زده است. و به هرحال اولین حمله عراقیها به ایران را باید اولین شکست و ناکامی آنها دانست.

در بمباران باند فرودگاه مهرآباد ،خسارات اندکی بوجود آمد و به زودی آن آثار ترمیم گردید. بسیاری از بمب ها بدلیل اشتباه در مسلح نمودن منفجر نگردید. هواپیماهای غول پیکرترابری هم در این حملات آسیبی ندیدند.و تنها به یک بویینگ ۷۰۷ و یک اف-۴ در حال تعمیر ،خساراتی وارد گردید.

فرماندهان عراقی اعلام کردند که تنها ۲۰درصد پروازهای مورد نظر آنها انجام گردیده و به فقدان پروازهای شناسایی پیش از این حملات اعتراف نمودند.حملات دو روزبعد نیز آسیب های اندکی به پایگاه های ایران وارد کرد.عراقی ها مجموعه متنوعی از اهداف را مدنظر داشتند.اما پایگاه هاو مراکز فرماندهی و آشیانه ها بخوبی استتار شده بودند.لذا شرایط ایران متفاوت از ارتش های عرب در سال ۱۹۶۷ بود.

اکثر هواپیماهای ایران یا در آشیانه ها بودند و یا استتار شده بودند.و با وجود آسیب دیدن چند هواپیمای ترابری وجنگنده،هیچ آسیبی به نیروی هوایی ایران نرسید. و در مجموع آنها تنها یک دهم پرواز های مورد نیاز را برای تحقق اهدافشان ، انجام داده بودند.

همچنین بر خلاف خلبانان اسراییلی و یا غربی، خلبانان عراقی بدلیل فقدان آموزش مناسب و عدم وجود اطلاعات شناسایی از مواضع ایرانیها ، توانایی نابود کردن هواپیماهای ایرانی را، حتی بر روی زمین نداشتند.به علاوه ،سیستم اویونیک هواپیماهای روسی در حملات هوایی ،ضعف های زیادی دارد و مهمات های روسی مورد استفاده آنها، فاقد چاشنی و فیوز مناسب برای انفجار در لحظه مورد نظر بود.

گفتگو با فرماندهان عراقی ،دلایل این ناکامی را بیشتر نشان می دهد. آموزش های ناکافی تئوری وعملی و بسنده کردن به بمباران مواضع کردها بخشی از این دلایل است.سیستم هدف گیری انواع صادراتی هواپیماهای روسی، از خطایی بین ۲۵۰تا۵۰۰متر برخورداربود و عراقیها بدلیل فقدان متخصصان و تکنیسین های ماهر، قادر به تغییر در این قطعات و بهبود عملکرد مهمات های بکار گرفته شده ، نبودند. آنان فاقد عکس های شناسایی و تصاویر مربوط به تعیین شدت تخریب ها بودند و روس ها در این زمینه ها ،هیچ کمکی به آنان نکردند.

فرماندهان نیروی هوایی به شدت سیاسی عراق ، هیچ درک صحیحی از حجم حملات مورد نیاز ، لزوم شناسایی اهداف مهمتر و استفاده از بهترین مهمات برای دستیابی به اهداف خود نداشتند. در اکثر پروازها، کنترلر هوایی وجود نداشت و بسیاری از خلبانان تنها تجربه چند پروازانگشت شمار و استفاده از مهمات های غیر جنگی را در کارنامه داشتند.

همچنین فرماندهان عراقی درسایه سیاسی گرایی افراطی حاکمیت و بویژه بدلیل فقدان پروازهای شناسایی و عکس برداری پس از انجام حملات ، در مورد نتایج عملیاتهای خود به دروغ گویی می پرداختند.واین وضعیت به نادیده انگاری ضعف هایشان منتهی می گردید.

در مقابل، نیروی هوایی ایران به سرعت دست به انتقام زد و با وجود همه نارسایی ها و مشکلاتش ، بدلیل هواپیماها، ساختار وآموزش های آمریکایی اش در برابر هواپیماها ، ساختار وآموزش های روسی نیروی هوایی عراق،خیلی زود برای مقابله به مثل آماده گردید. و در نتیجه یک روز بعد ،ایران ۱۰۰سورتی پرواز انجام داد.و با وجود کارایی نه چندان زیاد پرواز های ایران، به سرعت تعداد پرواز های شوک آور ایران به کمتر از ۵۰سورتی در هر روز، کاهش یافت. در اکثر نبردهای هوایی روزهای آغازین و پرواز ارتفاع پایین علیه اهداف عراقی ها ، ایرانی ها پیروز میدان بودند. همچنین آنها از بالگردهای خریداری شده توسط شاه برای تدارکات و ترابری و حمله بهره می بردند.

کمی بعد، نیروی هوایی عراق از آسمان کنار رفت و اکثر هواپیماهای آنان به کشورهای خلیج و پادگان های غرب عراق، منتقل شد. هرچند آنان همواره از برتری ۳به ۱ ویا ۴ به ۱ در برابر ایرانی ها سود می بردند.

۴-۲-۳) اشغال خاک ایران توسط ارتش عراق:

می توان گفت که عملکرد نیروهای زمینی ارتش عراق بهتر از نیروی هوایی آنان بوده است.اما موفقیت های استراتژیک آنان بسیارکمتر از حد انتظار بود.در زمان شروع جنگ، عراق ۵ لشگر در شمال، ۲ تیپ ویژه در بغداد و۵ لشگر در جنوب داشت. نیروهای جنوب شامل ۲ واحد مکانیزه و ۳ واحد آتش بارتوپخانه بود.آنان پیش از جنگ، به شدت تقویت گردیدند، در حالیکه از مجموع ۹لشگر ایران ،تنها ۴لشگر در مرز۱۳۰۰کیلومتری مشترک ،وجود داشت.

در روز آغازین جنگ، نیروهای زمینی عراق در ۷۰۰کیلومتر از مرزهای ایران با نیمی از لشگرهای تقویت شده اش، شروع به پیشروی کردند.پس از ۱۵ کیلومتر پیشروی و تصرف قصر شیرین،آنان در آستانه تصرف سومار و چهارمیل و سرپل ذهاب قرار گرفتند. نیروهای توپخانه نیز به نزدیکی خرمشهر و آبادان رسیدند.

در شمال،یک واحد مکانیزه ،یک واحد ویژه کوهستان و نیروهای پشتیبانی به همراه نیروهای مستقر در کردستان عراق،شروع به پیشروی به سوی سومار،گیلان غرب و کرمانشاه زدند. پس از تصرف قصر شیرین و عقب راندن ایرانی ها،آنها تا ۴۵کیلومتر پیشروی کردند.

در این پیشروی ها ،آتش سنگین توپخانه و سلاح های ضدتانک برای نابودی تاسیسات مختلف ، بکار گرفته شد.در مقابل تنها مقاومت محدودی از سوی پاسداران و نیروهای ژاندارمری صورت گرفت.

در مرزهای مرکزی،نیروهای عراق شهرکم جمعیت و فاقد منابع آب مهران را تصرف کردند و به سوی ایلام حرکت نمودند.ایرانیها که تنها با بالگردهای کبرا و حملات چریکی، به مقابله می پرداختند،نتوانستند در برابر تخریب روستاهاو سیستم های آبیاری وکشاورزی مردم ،کاری انجام دهند. و درنهایت با پیشروی ۵۰کیلومتری عراقیها،به عمق استراتژیک آنان افزوده شد.اما تمرکزاصلی آنها بر مرزهای جنوبی بود.دراطراف

شهرهای موسیان، خرمشهر، اهواز،دزفول و آبادان ، لشگرهای مکانیزه و توپخانه عراق مستقر گردید و عرب های ساکن خوزستان وپالایشگاه ها وتاسیسات نفتی ، هدف اصلی عراقی ها به شمار می رفت. کمی بعد حرکت ارتش عراق به سوی شوش و جاده کرخه و بستان و موسیان و دزفول آغاز شد، اما نتوانستند در تصرف این مناطق، به موفقیتی دست یابند.پس از نبرد در اطراف قلعه صالح و هویزه، شهر بی دفاع سوسنگرد در ۲۸ سپتامبر سقوط کرد. عراقیها در جنوب به اطراف شهرهای اهواز و خرمشهر و دزفول رسیدند.اهواز بدلیل موقعیت صنعتی و نظامی و اداری خود ،از جایگاه مهمی برخوردار بود.گلوله باران پالایشگاه آبادان ،از روزهای آغازین جنگ شروع شده بود و عراق در آستانه تصرف کامل استان خوزستان قرار گرفته بود.

۴-۲-۴) ناکامی های اولیه ایران در سازماندهی دفاعی کارا در برابر اشغالگری:

اگر عراق با آمادگی بیشتری به اهواز و خرمشهر حمله می کرد،امکان تصرف کل خوزستان وجود داشت. البته ایرانی ها دفاع مناسبی را انجام ندادند و تنها نیروی هوایی آنان ، حملاتی به شهرهای بصره و وسیط انجام داد.

در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰، تنها واحدهای محدودی از ارتش وسپاه ایران در مرزهای مشترک باعراق وجود داشت که درشهرهای ارومیه، سنندج، کرمانشاه، قصرشیرین، اهواز و دزفول پراکنده بودند. مشکلات لجستیک نیز باعث شد که رسیدن چند واحد از نیروهای لشگر مشهد به خوزستان ، ۶ هفته زمان ببرد.

این نیروهای ایران، علی رغم اینکه ازاستقلال درتصمیم گیری و تجهیزات بهتری در مقایسه با عراقی ها سود می بردند، اما بدلیل رقابت های موجود میان ارتش و سپاه و تضعیف این نیروها در دوره انقلاب، تحریم نظامی ، فقدان قطعات یدکی وحضور بخش هایی از نیروهای آنان درمناطق ناآرام کردنشین و مرز مشترک با شوروی ، نتوانستند به دفاع قابل توجهی دست بزنند. از سوی دیگر، سیستم لجستیک نیروهای ایرانی درهرج ومرج کامل به سر می برد و خیلی زود، اکثر واحدهای آتش بار وبالگردهای هجومی ایرانیها با از هم گسیختگی روبرو گردید.

پاسداران نیز که برای تامین امنیت داخلی و طراحی ارتشی موازی، ایجاد شده بودند، فاقد توانایی برای دفاع از مرزهای کشورشان بودند. و اگرچه بنی صدر دستور آماده باش سراسری داده بود و نیروهای زیادی به خدمت فراخوانده شدند،اما تقریبا هیچ عکس العملی در برابر حملات عراقیها ، انجام نگردید. البته نیروهای شبه نظامی مردمی در مرزهای جنوب و غرب،توانستند مقاومت هایی پراکنده انجام دهند. اکثر این افراد از افراد تحصیل کرده در مراکز نظامی شاه بودند و "کوکتل مولوتف "یکی از سلاح های مورد علاقه آنان بود. ولی آنان خیلی زود دریافتند که باید به سلاح های قدرتمندتری مسلح شوند.

۴-۳) ناتوانی عراق در حفظ موفقیت های اولیه:

عدم مقاومت ایرانیها در برابر تهاجم ارتش عراق در هفته اول آغازجنگ ، چندان بهت برانگیز نیست.و عراقیها نیز در ۵ روز اول، نتوانستند با توجه به فرصت موجود به موفقیت های بزرگی دست یابند. دلایل سکون و عدم پیشروی بیشتر عراقی ها با وجود ادعای آنها مبنی بر داشتن اهداف محدود و تلاش برای انعقاد صلح، روشن نیست.اما ضعف در فرماندهی را باید دلیل اصلی این ناکامی دانست.با پیشروی نیروهای عراقی ،سازماندهی نیروهای این کشور دچار مشکلات زیادی شد و آنان به نقش سرعت و انعطاف پذیری توجه زیادی نمی نمودند.

محسن داوری


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.