شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
کلک ما نیز زبانی و بیانی دارد
آنچه فی را به نوشتن این چند خط ترغیب میكند، كدورت از فضای مسمومی است كه همه را دشمن میپندارد و مردمانی است كه خستگی كار و مداومت را با پاسخ شك و كج اندیشی بر تن آدمها میگذارند.
همگان میدانند هدف هر جریده واقعی و منصفی باید تنویر افكار باشد و به این سبب برایش فرقی نكند كه وقایع در كجا حادث میشوند! حتی اگر در خود تحریریه یك مجله اتفاق بیفتد، چند وقتی است هر وقت حسن حامدی را میبینم در حال جدل و توجیه آدمهایی است كه مثل او فكر نمیكنند، هر وقت سری به گالریها میزند، دوست و غریبه جلویش را میگیرند كه چرا اینگونه بودی و آنگونه نبودی و... این رفتارها و انرژی گرفتنها از آنجایی نشأت میگیرد كه ما تلقی غلطی درباره مطبوعات داریم، جریده سالم، آراء و عقایدش را بیكم و كاست (و بی آنكه به نفع جماعتی یا رفاقتی بیندیشد) اظهار میكند و بعد از طریق همین روشنگری و رعایت انصاف و بعد ایجاد مكالمه است كه مفید واقع میشود، به همین دلیل اینبار به جای نوشتن درباره یك نمایشگاه بهانه من نقد نوشتن دربارهی نوشتن است.
این بار میخواهم درباره نقد بنویسم و دربارهی آدمهای آن و دربارهی آدمهایی كه شهامت نوشتن سلایقشان را دارند و آنهایی كه بهجای خالهزنكبازی و پشت هماندازی، فرصت ارزیابی دیگران و خودشان را به جامعه میدهند تا داوری شوند؛ یك منتقد شریف دفاع از خویشتن را در نقد تمرین میكند و بعد آن را میآموزد و میآموزاند، منتقدین هنرهای تجسمی هم با تشبت به هنر پلاستیك، چیزی ماورای رنگ و بوم، چوب و فلز را مشق میكنند و از همین مشقهاست كه جامعهشناسی و فلسفه و علم و ریاضی و منطق و در آخر تعقل را میفهمند.
بر خلاف خیلیها تصور من این است كه منتقد خوب بیش از آنكه تعمدی برای آموزاندن به دیگران داشته باشد از طریق نقد «خودآموزی» میكند، نقد خوب، نقدی است كه طریق آن بتوان به ادراكی دگرتر رسید!
نقد با هر جنسی، چه از سر الفت با اثر هنری، و چه از سر كین و عناد، هدیهایی است از جانب منتقد به هنرمند؛ چگونه است كه ما به عنوان میزبان هر هدیهایی را از میهمانمان میپذیریم، بیآنكه به كیفیتش رجوع كنیم.! اما دربارهی هدیهایی به نام نقد موضعگیریهای عجیب و غریب میكنیم، كافی است كسی مثل ما فكر نكند تا دربارهاش از جملاتی ناشایست استفاده كنیم، حال آنكه نقد نشانهی توجه منتقد است، نشانه اینكه هنرمند از جانب منتقد جدی گرفته شده است.
این مطالب را به این دلیل مینویسم كه بارها و بارها دیدهام كه منتقدین به دلیل شجاعتشان در اظهار نظر، مورد عتاب و خطاب قرار گرفتهاند كه چرا اینگونه نوشتی و حتی بعضی این وقاحت را تا آنجا پیش میبرند كه به منتقد دربارهی چگونه فكر كردنش هم میتازند. چندی پیش نوشتهایی دربارهی خودم خواندم كه در آن به نوشتن جمله «من فكر میكنم» و یا «به باور من» ایراد گرفته بود و این جملات را نشانهای از تبختر و جاهطلبی من میدانست، و بعد نقد بدون موضع را نشانه اشراف منتقد و پایه نقد علمی دانسته بود!
با احترام به هر نقد و نظری میخواهم به این دوست عزیز بگویم كه نقد بینظر و بیایده یعنی تشریح اخته، یعنی نداشتن سلیقه و در آخر ننوشتن جمله صادقانه «من فكر میكنم»؛ باید یاد بگیریم از جملاتی مانند «به نظر من» یا «به اعتقاد من» بیشتر استفاده كنیم. جامعهایی كه فكر نكند ایزوله میشود، و كمكمك نشانههای زوالش را میشود مشاهده كرد. این مقدمه بهانهایی بود برای اینكه درباره یك معضل بزرگ بنویسم، درباره انرژیهایی كه به جای سازندگی و خلاقیت صرف نقزدن میشوند و بهجای نوشتن و مشاركت در اندیشیدن صبح تا شام ایراد میگیرند و با پارانویا و خود بزرگ بینی و با ساختن دشمنی فرضی جماعتی را دشمن خونی و قسمخورده تصور میكنند.
و بعد انتظار دارند كه مطبوعات و رسانهها به میل و سلیقه ایشان، یكی را بالا ببرند و آن یكی را از اریكه پایین بكشند، دوست ندارم در لفافه گفتگو كنم، از آدمها و هنرمندهایی نام میبرم كه از مجله و روزنامه و منتقد و نویسنده انتظار دارند تا پا روی ایدهها باورشان بگذارند و به میل آن آقا و خانم فرهیخته مردم را سرگرم كنند.
به جای تشویق و ترغیب نشریات، به استقلال رای و توسعه اندیشیدن، عیب مدام میگیرند و تمام خستگی نشریه میماند به جان سردبیر و منتقد و....
به جای این همه عیبجویی، كاری كنیم تا همین باریكه نقد و نظر جانی بگیرد و دوامی پیدا كند هیچكس نمیخواهد كار كارستانی كند، همه میخواهند علام العیوب هم باشند، حال آنكه تعالی ما را باید به طریق ستار العیوب میبرد، این جور آدمها مرا به یاد نصحیت خواجه كرمانی میاندازند كه: «عیب نبینند بهجز اهل عیب»
منظورم از این نوشته نقدشدن نیست! بلكه باید برای هر معضلی راهی پیدا كرد و ترفندی بكار بست «صبر و ظفر دوستان قدیماند/ بر اثر صبر نوبت ظفر آید»، خلاصه اینكه بهجای تندخویی و پرخاش باید به گرد یك ایده عمومی جمع شد و برای توسعه فضای تجسمی معاصر كوشید و كاری كرد.
ممكن است نظر و ایده یك نفر با ما، سنخیت نداشته باشد اما این دلیلی بر نفی تنیت آن آدمیزاد كه نیست! به جای بدگویی به دنبال احیای سنت گفتگو باشیم، انرژیهایمان را مصروف دغل كاری و سفسطه نكنیم، فكر میكنم در این دوران كه هنر و فرهنگ را پشتیبانی نیست و هیچ نهادی تولیت این جماعت را نمیپذیرد، باید بردبار بود تساهل داشت، به جای نفاق و بدگویی باید سراغ راههایی رفت كه دمی باشد برای این تن بیجان، دوست میدارم به جای این نصیحت سعدی كه:
با بدان كمنشین كه صحبت بد
گرچه پاكی تو را پلید كند
این پند حافظ را زمزمه كنیم كه:
عیب رندان مكنی ای زاهد پاكیزه سرشت
كه گناه دگران بر تو نخواهد نوشت
نویسنده : شهروز نظری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست