شنبه, ۳۰ تیر, ۱۴۰۳ / 20 July, 2024
مجله ویستا

قلعه نویی بدترازویچ ها بود


قلعه نویی بدترازویچ ها بود

با منكوب كردن امیر قلعه نویی, ابراهیم زاده, افشین پیروانی یا حتی ناصر ابراهیمی مشكل فوتبال ما حل نمی شود

مدعیان استفاده از مربیان خارجی حالا بهتر می توانند دنبال اظهار عقاید و نقطه نظرات خود باشند، حذف تیم ملی كشورمان یكبار دیگر فرصت را برای این گروه همیشه منتقد مهیا كرد تا با مطرح كردن نبود علم و دانش در نزد مربیان داخلی راه را برای ورود به اصطلاح علم و تكنولوژی باز كنند.

اما برای اینكه بیشتر پی به ماهیت كار ببریم باید به حضور آخرین مربی خارجی یعنی برانكو ایوانكوویچ در رأس تیم ملی اشاره كنیم. همگان به یاد دارند كه در دوره حضور او در تیم ملی چه شایعاتی در كنار تیم موج می زد و او چگونه مقابل سیل انتقادات در مورد بازی دادن به چند مهره ثابت در تیم ملی پاسخ می داد.

تفاوت فوتبال ما و مدیریت آن در این نكته نهفته است كه همواره امكانات كافی و زمان مناسب را در اختیار مربیان خارجی قرار داده و سپس از آنها نتیجه می خواهیم، علاوه بر این تدارك كافی و اردوهای خارجی و دستمزد و حقوق های آنچنانی هم همواره جزو مفاد قرارداد با مربیان خارجی است اما در مورد مربیان داخلی بیشتر نگاه موقت و زودگذر حاكم است و كمتر به یك مربی داخلی در عرصه ملی زمان داده شده تا او بتواند افكار و ایده های خود را اجرا كند.

برانكو و امثال او در این مدت كم كه قلعه نویی كار را آغاز كرد نمی توانستند به نتایج بهتری از این برسند، متأسفانه پس از ۴ سال كه برانكو رهبری تیم ملی را برعهده داشت این بار در فضایی نوبت به مربی وطنی رسید كه فوتبال ما ثبات و نظم لازم را نداشت، اگر فدراسیون و در واقع فوتبال صاحب داشت بدون شك نتیجه كار به حذف در مرحله یك چهارم ختم نمی شد چرا كه مربی یك فرد و یك نفر است و نقش تیم بیرونی كه باید حامی و پشتیبان او باشند از اهرم های تأثیرگذار است كه در جام ملت های ۲۰۰۷ مالزی ما از این موهبت و نعمت محروم بودیم. نمونه عینی و دم دست دیگر را می توان به تیم امید و مربیگری بگوویچ اشاره كرد، درحالی كه همگان فكر كردند او با شناخت از فوتبال پایه و تیم امید ما می تواند راهگشای كار باشد اما متأسفانه او هم نتوانست مؤثر واقع شود.

البته لازم به ذكر است كه ما منكر استفاده از علم روز و دانش فنی نوین در فوتبال نیستیم اما این دیدگاه باید اصولی و با روش صحیح انجام شود به طوری كه باعث تخریب و سرخوردگی مربیان داخلی نشود، در این میان نقش فدراسیون فوتبال و كمیته آموزش ما بیشتر از بقیه است. آنها باید به جای هزینه كردن میلیون ها دلار برای استخدام یك مربی خارجی، انستیتو فوتبال را راه اندازی كرده و با استفاده از مدرسان و استادان به نام فیفا و AFC مربیان داخلی تربیت و موجب ارتقای كار آنان شوند.

با منكوب كردن امیر قلعه نویی، ابراهیم زاده، افشین پیروانی یا حتی ناصر ابراهیمی مشكل فوتبال ما حل نمی شود. باید سیستم و روش كار را اصلاح كرد و امید است با انجام انتخابات و مشخص شدن رییس فوتبال كشورمان این دیدگاه و تفكر حاكم شود كه زمینه كار و باروری استعداد مربیان داخلی را مهیا و بستر كار با امكانات و «زمان» مناسب را بیش از گذشته برای آنان در نظر بگیرند.

مدعیان مربی خارجی عملكرد و كارنامه بلاژویچ در راه جام جهانی ۲۰۰۲ یا ایگون كوردس آلمانی در تیم امید در المپیك ۲۰۰۰ سیدنی و رنه سیموئز برزیلی در تیم ملی امید در بازیهای آسیایی دوحه و اولیویرا در تیم ملی جوانان را به یاد دارند.

لذا باید مربیان داخلی خود را به علم روز مسلح كرده، امكانات و زیرساخت های خود را قوی كنیم و سپس از آنها عمل و نتیجه بخواهیم. قلعه نویی در بدترین شرایط دشوارترین مسؤولیت را قبول كرد و در مجموع بد عمل نكرد. او در قیاس با ویچ ها اگر موفق تر نبود، شكست خورده هم نبود، با این مسائل باید منصفانه و عقلایی برخورد كرد، نقدهای غیركارشناسی و از روی سلایق شخصی كه بیشتر رنگ و بوی رنگی و احساسی دارند نمی تواند فوتبال را به جایگاه اصلی خود برساند.

علی قراخانلو