یکشنبه, ۳۱ تیر, ۱۴۰۳ / 21 July, 2024
مجله ویستا

همه یکی نیستند


همه یکی نیستند

همه یکی نیستند ...
بعضی هم خدا را می خواهند و هم خرما را
ولی بعضی دیگر نه خرما را دارند و نه ...
بعضی خدا را دارند، ولی خرما را ندارند
و بعضی دیگر فقط خرما را دارند و نه ...
بعضی تا لحظه‌ی …

همه یکی نیستند ...

بعضی هم خدا را می خواهند و هم خرما را

ولی بعضی دیگر نه خرما را دارند و نه ...

بعضی خدا را دارند، ولی خرما را ندارند

و بعضی دیگر فقط خرما را دارند و نه ...

بعضی تا لحظه‌ی مردن زندگی می کنند،

و بعضی هم، مرده ای زنده اند

بعضی در هر ثانیه می میرند و زنده می شوند

و بعضی هم ساعت ها زنده اند

بعضی یک سال هم در آینه، نگاهی به خود ندارند

بعضی هم، ثانیه به ثانیه جلوی آینه اند

بعضی رنگ پوستشان سفید است،

اما رنگ دلشان سیاه است

بعضی هم رنگ پوستشان سیاه است،

ولی رنگ دلشان سفید

بعضی موهایی صاف دارند که به هر طرف حالت می گیرد،

بعضی هم اصلاً مو ندارند

بعضی موهای مجعد دارند، ولی کلامشان صاف است.

بعضی هم موهایشان سیخ سیخی است،

اما زبانشان مجعد

بعضی مرگ را تولد می دانند، بعضی هم زندگی را

بعضی خواهند که همیشه شاد باشند،

بعضی هم غم را گزیده اند

بعضی وقتی هستند، نیستند، بعضی هم با مردن، زنده می شوند

بعضی نان خالی می خورند، بعضی هم نان خشک

بعضی به زیبایی خود افتخار می کنند،

ولی به دردی بی درمان مبتلایند

بعضی هم بسیار زشت رویند، اما بی درد و غصه اند

بعضی پول را فقط نگاه می کنند، بعضی هم به پول می اندیشند

بعضی جیبشان خالی است، اما زبانشان پر است

بعضی هم زبانی خالی دارند، ولی جیبشان پر است

بعضی قیافه و شکلی مثل هم دارند، ولی باطن آنها متفاوت است

بعضی هم باطنی مشابه دارند، ولی ظاهرشان یکی نیست

بعضی این قدر پرحرفند که آدم به ستوه می آید،

بعضی هم باید قلقلکشان داد تا به حرف آیند

بعضی پست و مقام را مجانی می فروشند،

بعضی هم بدنبال خرید مقام هستند

بعضی آقای فحش را اصلاً نگاه نمی کنند،

بعضی هم، التماس می کنند تا با آن دوست شوند

بعضی زبان بی ادبی را خوب بلدند،

بعضی هم زبان ادب را

بعضی کم تر می خورند تا زنده بمانند، بعضی هم بیشتر می خورند تا بیشتر بمانند

بعضی چشم گریه را دارند، ولی گریه ندارند،

بعضی هم بی چشم می گریند

بعضی خنده‌ی بی دندان می کنند، بعضی هم یک متر دهانشان،

با خنده باز می شود

بعضی جلد سلامشان نازک است، ولی کاغذ دلشان کلفت

بعضی دیگر جلد سلامشان سفید است، اما کاغذ دلشان سیاه

بعضی خامند، ولی پخته می شوند

بعضی هم، پخته اند، ولی خام می روند

بعضی تند می دوند، ولی به مقصد نمی رسند،

بعضی هم، کند می دوند، ولی می رسند

بعضی راه را نرفته اند، ولی مجربند، بعضی هم راه بسیار رفته اند، ولی بی تجربه اند.

بعضی از زهدان مادر عالم می شوند،

بعضی هم پدرِ پدر بزرگ اند، ولی نادانند

بعضی چشم ندارند، اما می بینند

بعضی هم، چشمانی درشت دارند، ولی نمی بینند

بعضی دست دارند، اما اهل عمل نیستند

بعضی هم، بی دست و پایند، ولی عمل دارند

بعضی قدی بلند دارند، ولی فکرشان کوتاه است

بعضی هم، کوتا ه قدند، ولی فکری بلند دارند

بعضی همه ی انگشتان را یکی می دانند، بعضی هم، هر انگشتی را یکی

بعضی گوش دارند، ولی گوش نمی کنند، بعضی هم بدون گوش هشیارند

بعضی جوجه ها بی مادر بزرگ می شوند، بعضی هم، با مادر می میرند

بعضی پدرها پسر را نمی بینند و می میرند، بعضی هم پسر را می بینند و ...

بعضی یتیم می شوند، ولی کبیرند، بعضی هم، کبیرند، اما همیشه یتیمند

بعضی آواز نمی خوانند، ولی پرآوازه اند،

بعضی هم پرآوازه؛ ولی بی آواز

بعضی پر محتوایند، ولی هنوز طرح روی جلدشان طراحی نشده،

بعضی هم، پر طرحند، ولی محتوایشان خالیست

بعضی قلم می زنند، ولی بی قلمند ، بعضی هم با قلمند، ولی بی قلم

بعضی ودکای درد می خورند، ولی همیشه باحالند،

بعضی هم، شراب شادی، ولی همیشه بی حال

بعضی کتاب عشق را به بازار می برند، اما خریدار ندارد

بعضی هم، از چاپ مجدد آن عاجزند

بعضی همه‌ی ستارگان بخت را می خواهند،

بعضی هم، بی ستاره اند

بعضی خورشید توفیق در روز زندگیشان هست

بعضی هم، در شب زندگیشان ماهی نیست

بعضی بلبل غمشان بسان زنجره یک ریز می خواند،

بعضی دیگر، کبوتر شادیشان بی پر و بال

بعضی چو پلنگ به دنبال شکارند، اما همیشه گرسنه اند

بعضی هم، بی تلاشند، اما همیشه سیر

بعضی همه¬ی زندگی را می بازند، ولی خود را نمی بازند

بعضی هم، زندگی را برده اند، ولی خود را باخته اند

بعضی ثمر خویش را می خورند، بعضی هم خویش را

بعضی بی غرور غرور می فروشند

بعضی هم، با غرورند، ولی بی غرور

بعضی بیکارند، ولی با کار، بعضی هم، با کارند ولی بیکار

بعضی به قبرستان می روند، ولی عبرت نمی گیرند،

اما بعضی نمی روند، ولی ...

بعضی در بازار ناامیدی گل امید می فروشند،

بعضی هم، در بازار امید نامیدی می خرند

بعضی وقتی مرده شور را می بینند، می ترسند،

بعضی هم بی مرده شوی ترسو شده اند

بعضی به غسال خانه می روند، دیوانه می شوند،

بعضی هم، عاقل

بعضی می روند، اما نمی دانند که رفته اند،

بعضی هم نمی روند، اما می دانند که خواهند رفت

بعضی دیگران را صدا می زنند، ولی نگاهشان به خویش است

بعضی هم، خویش را صدا می زنند، اما نگاهشان به دیگران است

بعضی ازدواج می کنند، ولی همیشه مجردند، بعضی هم ازدواج نمی کنند

اما همیشه متأهلند.

بعضی خانه می خرند، ولی همیشه مستأجرند

بعضی هم خانه بدوشند، ولی مؤجر

بعضی بنز سوار می شوند ،اما آرزوی هواپیما می کنند،

بعضی هم، بر دوش سلامتی ی خودند.

بعضی خوب را به مبلغ بالایی می فروشند، تا بد را بخرند،

بعضی هم، بد را به مبلغ پائینی می فروشند، اما قدرت خریدن خوب را هم ندارند

آری، همه یکی نیستند، ولی یکی از همه اند.

چاپ در روزنامه مردم سالاری سال ۸۷

عابدین پاپی