سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
برخی مبانی رفتار کاری مبتنی بر سیره اهل بیت علیهم السلام
۱) همراه بودن رفتار اجتماعی و فردی
انسان نمی تواند در عرصه اجتماعی عابدانه عمل کند مگر اینکه در همان لحظه خود را در محضر پروردگار بداند. این دو وجه در انسان نباید لحظه ای از هم جدا شود. در درون لحظه ای خدا را فراموش نکند و به دنبال کسب رضایت او و حفظ تقوا و انصاف باشد و در بیرون خدمتگزاری باشد که به دنبال خدمت می رود و خدمت کردن را فرصت تعالی می داند که خداوند در اختیارش گذارده است.
جدایی این دو حیث انسان، ظلمت او را به دنبال می آورد. انسان اگر لحظه ای خود را بی نیاز از توجه به خداوند دید در همان لحظه است که شیطان ریسمان ولایی برای او پهن می کند. پس این نیست که انسان در دوره ای به خود بپردازد و در دوره ای به جامعه، خیر سیر۶۵۱۷۱; اهل بیت (علیهم السلام) این است که انسان هر لحظه مراقب و مواظب نفس باشد و در عین حال هر لحظه به دنبال خدمت کردن، که این خدمت در عرصه خانواده، اجتماع و .... شکل می گیرد؛ آنگاه است که این خدمت برای او نورانیت می آورد. این حرکت درونی اگر شکل نگیرد هر چند قالب بیرونی خوب طراحی شود انسان را به تعالی نمی رساند؛ لذا برای انجام کار خوب توجه به فرد و سازمان هر دو لازم است. در مکتب اهل بیت (علیهم السلام) نه فرد گرایی است و نه جمع گرایی یعنی اصالت را نمی توان به فرد داد به این معنی که جامعه (سازمان) رها باشد و نمی تواند به جمع (سازمان) داد که فرد له شود.
۲) توجه به کار و تلاش فراوان، هدفداری، کم توقعی و بی عیبی کار
در این نگاه کار عر۶۵۲۱۱;۶۵۱۷۲; عبادت است و موقعیتی است که خداوند به انسان داده تا رشد کند و تعالی یابد. ار این منظر کار ابزار کمال انسان است؛ کار زیاد هیچکس را نابود نکرده است، آنچه که انسان را از بین می برد کار بی هدف و پراکنده است که در مخالفت با درون انسان قرار می گیرد و روح انسان را کسل می کند. اگر انسان بداند برای چه کار می کند و با چه کسی مواجهه دارد کار نه تنها خسته اش نمی کند که جلای روحش می شود. او کار را فرصتی می بیند که خداوند برای نیل به کمال در اختیارش قرار داده است؛ خوب می داند که وقت تنگ است لذا سعی می کند بیشترین خدمت را به بهترین صورت در این وقت کم انجام دهد. در این نگاه انسان ها با سعی و تلاششان شناخته می شوند، اگر تلاششان هم به ثمر ننشییند تأثیر نفسانی خود را می گذارد. تلاش برنامه داشتن را هم در خود دارد، تلاش بی هدف مرضی پروردگار نیست؛ انسان موحد به تمام امور خود سمت و سوی الهی می دهد.
به راستی که پروردگار عالمیان بندگان پرکار و کم توقع را بسیار دوست دارد، بندگانی که کار می کنند و منتی ندارند و کار خود را توفیق او می دانند.
در این نگاه علاوه بر جنبه های دانشی، مهارتی، تجربی و بهره گیری از ابزارهای فنی روز به ولایت پذیری، مدارا، محبت، تحمل یکدیگر و ....و به عبارتی به تمام خطوط اخلاق اسلامی توجه می شود و این خطوط مبانی اخلاق کاری قرار می گیرد زیرا قرار است با انجام کار خوب انسانها علاوه بر کسب سود، شروع به رشد کنند و متعالی شوند و رضایت پروردگار را جلب نمایند و این امر تنها با تبعیت از قرآن و سیر۶۵۱۷۱; اهل بیت (علیهم السلام) ممکن است که خود بایستی مبانی تعلیم و تربیت قرار گیرد. درست است که خوب کار کردن و منطبق با وجدان دینی عمل کردن ارزش است و در انجام کار همه باید به دنبال کار بی عیب باشند اما این به این معنی نیست که اگر نتوانستیم به آن حد برسیم خود را از بهره ها ی کار انجام شده محروم کنیم زیرا خیر کمتر بهتر از فقدان آن است و خیر بیشتر بهتر از خیر کمتر؛ در وهله اول باید به دنبال خیر کثیر باشیم اگر به آن نرسیدیم به مراتب پایین تر راضی شویم و خود را محروم نکنیم و دیگران را هم. با همین خیرهای قلیل است که انسان ها آماده می شوند تا خیر کثیر را دریافت کنند؛ این هم نوعی تربیت و اعمال آن در مدیریت و نظام کاری است تا موجب انگیزش افراد برای انجام وظایف شود.
۳) تشویق مداری، سنجش در سطح مشاهده پذیر و صراحت در کلام و عمل
با تشویق و ترغیب رفتارهای پسندیده افراد می توانند به خلاقیت برسند و زنده شوند، زنده شدن افراد خود موجب زنده شدن سازمان هم می شود.
به زبان دیگر بصیر شدن افراد و حیات قلبی انسان ها سازمان را بصیر و دارای حیات حقیقی می کند؛ در این مسیر تربیتی بایستی به تعامل، تفاوت استعدادها و راه های متفاوت برای کمال افراد و سازمان و سنجش عملکرد آنها توجه کرد. سنجش افراد به معنی سنجش ایمان و ویژگی های درونی افراد نیست آنچه سنجیده می شود باید در سطح مشاهده پذیر باشد و مربوط به کار ایشان در زمان و مکان خاص و نه درون افراد؛ بنابراین سیستم ارزیابی و کنترل کار نباید مستمسک سوء استفاده های غیر اخلاقی قرار گیرد و حوزه خصوصی افراد مورد تعرض قرار گیرد.
لذا نحوه ارزیابی افراد هم باید منطبق بر الگوهای رفتاری اهل بیت (علیهم السلام) باشد. برخی، خطاها را آنقدر بزرگ می کنند که دیگر جایی برای فرد در سازمان نمی ماند و بی حیثیت می شود که این دور از مدیریت بر مبنای کرامت انسان است. عموماً ارزیابی برای تشخیص این است که ببینید فرد در چه جایی بهتر تربیت می شود و مؤثرتر است؛ مسأله تبعیت از سیر۶۴۴۲۰; معصوم معصومین (علیهم السلام) در تربیت شدن و اخلاق عملی بسیار مؤثر است.
شیوه مناسب برای رفع ایرادها تشویق مداری است، توبیخ را باید به حداقل رساند؛ مانند در آوردن غده سرطانی که اگر بماند بیماری فراگیر می شود، توبیخ باید در این شرایط رخ دهد. تا می شود دعوت به خیر اندیشی و کار صحیح باشد که خود مستلزم صراحت مدیران در کلام و عمل است چنانچه این صفت منطبق با فطرت انسان است، دوگانگی در رفتار و یا در رفتار و کلام منجر به رشد نفاق و اختلاف در محیط می شود.
۴) نگاه به ارباب رجوع
از این منظر تمام کارها چارچوبی الهی دارد، انسان به قصد قرب بر سرکار حاضر می شود و به دنبال فرصت خدمت می گردد نه اینکه از آن فرار کند. ارباب رجوع را رسول رحمت می داند که با حل مشکل او بر تعالی اش افزوده می شود. از کار دلسرد و دل خسته نمی شود و به دنبال این نیست که ساعت کاری زودتر تمام شود. با کسالت سرکار حاضر نمی شود و از کار نمی دزدد. اینها همه نتایج آن نگاه و آن کمال معنوی است که باید در درون حاصل شود.
۵) نگاه به همکاران
کارمند نگاهش به کار تفاوت خواهد کرد، او همکارش را شریک راه می داند نه فردی در مقابل خودش، می داند که او هم در مسیر تعالی حرکت می کند پس باید به وی کمک کرد. در این نگاه توحیدی همکاران، اهم از اساتید، کارمندان، مدیران، مستخدمان همه به دنبال یاری یکدیگر بر می آیند چون در جامعه دینداران خدمت می کنند، ارتقاء دیگری را ارتقاء خود می دانند و درد دیگری را درد خود و آبروی دیگری را آبروی خود، عزت دیگری عزت آنهاست. پس سعی می کنند که این حیات را در محیط حفظ کنند. اگر عیبی دیدند آن را برملا نمی کنند بلکه درصدد رفع آن بر می آیند با حفظ آبرو، زیرا می خواهند خداوند راضی باشد و خداوند از آبرو ریختن راضی نیست. احیاء نفس انسان با امر به معروف و نهی از منکر رخ می دهد نه با برملا کردن خطای او مگر در موارد معدودی که آن خود مرتبه ای از نهی از منکر باشد. چرا که امر به معروف و نهی از منکر هم در شریعت مراتبی دارد که حفظ آن مراتب وظیفه ماست.
۶) توجه به کمال همه افراد
کمال هر فرد کمال مجموعه را به دنبال دارد. در این نگاه انسان اگر تعالی بگیرد منجر به تعالی مجموعه می شود و انسان ها اگر از نظر روحی کسل و ناامید شوند و یا بدگمان و بدبین باشند مجموعه چنین می شود، این از ویژگی های انسان است که فرد بر جمع و جمع بر فرد اثر می گذارد، پس برای ارتقاء جمع (سازمان) باید به ارتقاء روحی افراد و معنویت و تعالی آنها اندیشید و برای آن برنامه داشت.
۷) توجه به بهره وری و خلاقیت
بهره وری در سازمان های انسانی مانند دانشگاه، حوزه و ... بهره وری انسانهاست و بهره وری انسان ها در تربیت توحیدی رخ می دهد. انسان ها هر چه قدر موحدتر شوند، بصیرتر و کارآمدتر می شوند، شکوفایی خلاقیت در انسانها، ارتباط مستقیم با تربیت توحیدی در ایشان دارد. آن خلاقیتی که به صلاح می انجامد و جامعه را به کمال رهنمون می سازد، در این شرایط شکوفا می شود.
۸) هدفگذاری و برنامه ریزی در ابعاد فردی و اجتماعی
با توجه به اهداف تربیتی باید برای افراد برنامه داشت و چه برنامه ای دقیق تر از برنامه ای که خالق انسان آن را معرفی کرده است. قرآن و عترت، ریز این برنامه را دارد. با مطالعه دقیق قرآن و سیر۶۵۱۷۱; اهل بیت (علیهم السلام) در می یابیم که برای تمام امور راهکار است، روش هست. قرآن و سیر۶۴۴۲۰; اهل بیت (علیهم السلام) میزان است، بایستی تمام کارها در این ترازو سنجیده شود. بر ماست که صورت عملی برای این مسأله داشته باشیم. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) فرموده اند: "انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی (علیهم السلام) ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا" پس حتماً چنین است و عرصه زندگی ما چه حیات فردی و چه حیات اجتماعی باید در این چارچوب باشد، و تنها در این صورت است که حیاه طیبه نصیبمان می شود و خسرانی در کار نخواهد بود. بنابراین هدف گذاری و برنامه ریزی برای تأمین نیازهای فردی و اجتماعی موجب انگیزش برای کار مفید تر می شود.
هدف گذاری برای تأمین نیازهای مادی و معنوی بستر مناسب را برای رشد و تربیت فراهم می کند، چون قرار است انسان ها رشد کنند و بنده شوند و درک بندگی کنند، این چیزی است که به آن دعوت شده اند.
پس از تبیین مبانی نظری نوبت به گام های عملیاتی کردن این الگو می رسد. از آنجا که انسان چنان رفتار می کند که می اندیشد و باور دارد با لحاظ کردن عنصر اراده پس شکل گیری رفتار مبتنی بر شکل گیری اندیشه و ایمان است (خطوط ممتد) در این نگاه آنچه انگیزه فرد است کسب رضایت پرودگار است که متناسب با شرایط عبودیت و بندگی خود را انجام می دهد. انسان با انجام رفتارهای منطبق با سیر۶۵۱۷۱; اهل بیت (علیهم السلام) ایمانش افزون می گردد و اندیشه های او بارور می گردد (خط چین) و هر چقدر این مسأله افزایش یابد خود مدیریتی به لایه های عمیق تر می رسد یعنی به لایه حکمت؛ اگر این کنش و واکنش رفتار و ایمان ادامه یابد در آن صورت است که انسان به حکمت دست می یابد و بصیر می شود و آنگاه به خلاقیت می رسد.
لذا بایستی این مبانی نظری را به عمل نزدیک نمود که گام های آن در ادامه بیان می شود.
نویسنده : دکتر سید عباس کاظمی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست