چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
رسانه های اصولگرا چگونه نقد کنند
چرا روزنامه تهران امروز لغو امتیاز شد؟ پاسخ کلیشه ای و رسمی به این سئوال مشخص است و در لابلای اخبار وجود دارد. اما کمی عمیق تر به ماجرا نگاه کنیم، می توان در پس این سئوال ابتدایی، چند سئوال تکمیلی دیگر هم طرح کرد:
چرا شدیدترین مجازات ممکن برای این روزنامه اصولگرا در نظر گرفته شد؟ آیا چنانچه گفته شد بند ۹ قانون مطبوعات و مسائل مربوط به شخصیت حقوقی مدیرمسئول باعث لغو امتیاز این روزنامه شد؟ اگر چنین است چرا در مورد بسیاری از نشریات که چنین مشکلی دارند چنین اقدام قاطع و بی رحمانه ای صورت نگرفت؟
چرا نقدهای به مراتب تندر با ادبیات و گفتمان خارج از اصولگرایی از سوی نشریات و روزنامه های اصلاح طلب تحمل میشود ولی رویکرد انتقادی در درون جریان اصولگرایی و تولید محتوایی در حد یک ویژه نامه تحلیلی شانزده صفحه ایی با چنین واکنشی مواجه می شود؟
آیا می توان اساسا چنین تناقضی را احصا کرد؟ در صورت پاسخ مثبت، کلید این تناقض پنهان کجاست؟
نباد دلیل این موضوع را "اتفاقی" یا "دفعی" تصور کرد، بلکه ایجاد این تناقض، حاصل یک پروسه زمانی است.
می توان عمده ترین دلیل ایجاد وضعیت موجود را ابهام در شیوه نقد دولت توسط اصولگرایان معرفی کرد، تکلیف اصلاح طلبان با دولت نهم روشن است، اما در نیمه سومین سال دولت، هنوز کلیت اصولگرایان قضاوت مشخصی در مورد دولت احمدی نژاد ندارد و این ابهام معرفتی می رود تا همچنان تداوم پیدا کند و ابعاد گسترده تری پیدا کند.
باد توجه داشت که طبعا تصمیم گیری های کلان جریان اصولگرا -یا اصولا هر جریان سیاسی- توسط دو بخش سیاسی و رسانه ای تعیین و تببین می شود، هرچند چنانچه گفته شد در مورد نیروهای سیاسی اصولگرا یک اتفاق نظر کامل در خصوص نقد دولت وجود ندارد اما این ابهام و خلاء در مورد بخش رسانه ای این جریان، بسیار بیشتر و عمیق تر از بخش سیاسی اصولگرایان است.
باید گفت که بخش عمده ای از نیروهای رسانه ای اصولگرایان هنوز تکلیف خود را در خصوص کار حرفه ای خویش به روشنی نمی داند، آیا اساسا مجاز به انتقاد از دولت هستند؟ حد یقف و مرز و ادبیات این نقد چیست و تا کجاست؟ آیا آنها می توانند و اجازه دارند اقدامات دولت را در حوزهایی چون سیاست و اقتصاد ریشه یابی کنند و پیامدها وهزینه های تصمیمات دولت را به افکار عمومی بگویند؟ آیا صرفا باید زبان تجلیل و تکبیر در برابر دولت بکار بگیرند یا این اختیار و حق را دارد که به استراتژی کلان دولت هم انتقاد کنند؟
اگر قرار باشد رسانه وظیفه نقادی خود را کنار بگذارد یا ناقص انجام دهد، اساسا فلسفه وجودی اش چیست؟
واقعیت این است که اگر روال نقد دولت در جریان رسانه ایی اصولگرایان-که وظیفه باطنی و اصلی رسانه ها- است، بخاطر انواع و اقسام مصلحت اندیشی ها "متوقف" ، "تعطیل" نمی شد، امروز انتشار یک ویژه نامه در مورد "سوم تیر" این چنین "حساسیت و مجازاتی" را به دنبال نمی آورد.
دقیقا همین ابهام بزرگ باعث شده است که بعد از گذشت سه سال از روی کارآمدن دولت نهم، هنوز فرمولی روشن و شفاف در مورد تعامل دولت و مجلس (با وجود اصل حقوقی تفکیک قوا) وجود نداشته باشد، مجلس هفتم در سالهای آخر آن به زعم بسیاری به چنان سرنوشتی دچار شود و چشم انداز مجلس هشتم نیز در این خصوص مبهم باشد. می توان این شکاف - تناقض را پنهان کرد یا منکر شد، اما پیامدهای آن در درازمدت برای بروز، از کسی اجازه نخواهد گرفت.
تجربه مجلس هفتم پیش روی ماست: درخشش اولیه در نقادی و سپس توقف در نقد، آیا شاهد تکرار تجربه مجلس هفتم در مورد بخش رسانه ایی اصولگرایان هم خواهیم بود؟
حسین همت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست