پنجشنبه, ۱۴ تیر, ۱۴۰۳ / 4 July, 2024
مجله ویستا

آیا نانوتكنولوژی توانایی ایجاد بازارهای جدید را دارد


تجارت در عرصه نانو دو راه بیشتر ندارد یا به سمت بازارهای جدید حركت كند یا با جدیت به تجارت در زمینه كالاهایی چون نانومواد پرداخته و با محصولات جاافتاده و تثبیت شده در بازار رقابت كند كه غلبه بر آنها برای تازه واردها مشكل است دانشمندان و محققان نانو جلوه های مختلفی را از نانوتكنولوژی در برابر ما قرار داده اند اما اینكه با این اجزاء مختلف چه چیزی را می توان ساخت به تخیل ما و قابلیت این قطعات بستگی دارد

مشكل بزرگ نانو

برخلاف تمام جنجال‌های تبلیغاتی موجود واقعیت آن است كه نانوتكنولوژی تنها توانسته است راهی به بازارهای فعلی بیابد و هنوز موفق به ایجاد بازاری جدید و مستقل نشده است. به نظر می‌آید در راه تجاری‌شدن نانوتكنولوژی دو مشكل عمده وجود داشته باشد:

نخست آنكه در تبلیغات مربوط به این فناوری، وعدهٔ تولید و ساخت انواع گوناگونی از محصولات مطرح می‌شود اما محصولات تولیدی فعلی، چیزی فراتر از رنگ‌های ضدخش و لباس‌های ضدلك نیست. اگر این فناوری نوین در عرصهٔ تجارت به دنبال ریسك نبوده و به همین محصولات موجود كه به خوبی شناخته شده و جاافتاده‌اند اكتفا نماید، ایجاد بازارهای مستقل و جدید نانو آن گونه كه وعده داده شده عملی نمی‌شود و از حد طرح فراتر نخواهد رفت. و در این صورت نه‌تنها نانوتكنولوژی منابع درآمدی جدید را از دست داده بلكه خطاهای اجتناب‌ناپذیری كه در محصولات جدید نانوتكنولوژی وجود دارد باعث می‌شود تا آنها جایگزین‌های ضعیف و نامناسبی برای محصولات مشابه و رایج فعلی به نظر آیند.

دوم آنكه، توجه بیش از اندازه به بلوك‌های ساختمانی، به جای تمركز بر آماده‌سازی آن برای ورود به بازار مصرف، به صنعت نانوتكنولوژی آسیب می‌رساند. صنعتی كه ‌تنها براساس فروش نانولوله‌ها، نانوسیم‌ها و موارد مشابه دیگر شكل گرفته باشد، درنهایت به چند تولید‌كننده ختم می‌شود كه محصولاتی محدود را در حجم بالا می‌فروشند. و این البته هدفی نیست كه سرمایه‌گذاران و تاجران نانو هنگام سرمایه‌گذاری در این راه در نظر داشته و به دنبال آن هستند.

این روند درنهایت باعث شده تا نانوتكنولوژی گرفتار چرخه تبلیغاتی رسانه‌ها شود. رسانه‌هایی كه ما نسبت به درستی روش آنها در پوشش اخبار مربوطه‌به نانو تردید داریم چراكه وعده‌های مطرح‌شده در تبلیغات آنها با واقعیت‌های موجود هماهنگی ندارد و باعث دلسردی و ناامیدی می‌گردد. به هر حال، با حركت به سمت بازارهایی كاملاً جدید باید به ابهامات جدیدی هم كه در این راستا مطرح می‌شود، پاسخ دهیم. ازجمله آنكه: ما به دنبال ساخت چه نوع سیستم‌های پیچیده‌ای می‌باشیم؟ما از توقف بازارهای قدیمی و ایجاد بازار جدید صحبت می‌كنیم بنابراین باید معلوم كنیم كه دقیقاً چه بازارهایی مورد نظر ماست. مهمتر از همه اینها آن است كه بدانیم چه كسانی حاضرند در راه حمایت از محصولات مدرن نانوتكنولوژی كه هنوز در ابتدای راه است، سرمایه‌گذاری نمایند. اكنون زمان آن رسیده است تا كارآفرینان و سرمایه‌گذاران نانو و فروشندگان كالا، به جای دانشمندان زمام كار را در دست گرفته و صنعت نانو را پیش برند، چرا كه آنان بیش از این نمی‌توانند در قید علم صرف باشند؛ این صنعت احتیاج به سرمایه‌گذاران و افراد آینده‌نگری دارد تا پیش‌قدم شده و آن را جلو برند.

راهی به سوی آینده

بخشی از توجه فعلی به ورود نانوتكنولوژی به بازارهای مصرف امروزی ناشی از اثرات به‌جای مانده از دههٔ ۹۰ است. احساس ما این است كه طی پنج سال آینده تحولی عظیم در این صنعت ایجاد خواهد شد به طوری كه حتی دانشمندان و مهندسان نانو كه امروزه در این عرصه فعالیت دارند نتوانند قطعاتی را كه خود ساخته‌اند بشناسند. این متخصصان به كمتر از محصولات تحسین‌برانگیزی كه حاصل تلاش امروز آنها در آزمایشگاه‌ها می‌باشد رضایت نخواهند داد. زیرا آنها عمر خود را در آزمایشگاه‌ها سپری نكرده‌اند تا وسایلی برای هوس‌های زودگذر یا بازی بسازند. به هر حال ما همچنان با این تحول عظیم در تولید محصولات نانو فاصله داریم. در حال حاضر نانوتكنولوژی به تدریج در حال نفوذ و گسترش به بیرون از آزمایشگاه‌ها است و به دنبال تثبیت موقعیت خود در فضای ریسك‌گریز دنیای فعلی تجارت می‌باشد. چنین فضایی نانوتكنولوژی را با مشكل روبرو می‌كند. اگر براساس پیشرفت‌های تدریجی صورت‌گرفته در محصولات موجود (لباس‌های ضدلك و. . .) و یا تولید انبوه نانولوله‌ها نتوانیم صنعتی عملی و كارآمد را بنا كنیم و حاضر نباشیم برای تولید محصولاتی كاملاً تازه و جدید در عرصه نانوتكنولوژی هیچ گونه ریسكی را بپذیریم، پس چگونه خواهیم توانست صنعت نانو را شروع كنیم؟شاید اینگونه بتوان به این سئوال پاسخ داد كه هر بازار جدیدی ابتدا براساس بازار قبلی شكل می‌گیرد. با كاربرد نانوتكنولوژی در بازارهای فعلی می‌توان كارآمدی تجاری آن را به اثبات رسانده و سپس به گسترش بازارهای جدید براساس آن پرداخت. به عنوان مثال فناوری محاسبات دیجیتال كه در دههٔ ۱۹۴۰ انقلابی در فناوری به شمار می‌آمد را در نظر بگیرید این فناوری در ابتدای پیدایش، در موارد بسیار محدودی و آنهم در بخش‌های دولتی و دفاعی، در قالب كدهای اطلاعاتی و جدول‌بندی‌های مربوط به آمار و شمارش به كار می‌رفت. و بعد از آن به بازارهای تجاری و كاربردهای خانگی راه یافت و توانست بازار مستقل و كاملاً جدیدی داشته باشد.

در نانوتكنولوژی هم به همین ترتیب خواهد بود. یعنی شما برای شروع، به یك بازار نیاز دارید. بازاری ساده اما واقعی كه با آینده‌نگری همراه باشد. برای مثال سطوح ضدخش كه براساس نانوتكنولوژی ساخته شده قطعاً برآوردكنندهٔ یك نیاز واقعی است و می‌تواند منبع درآمدی هم باشد اما به نظر می‌آید قابلیت ایجاد یك بخش تجاری كاملاً جدید، آن طور كه در مورد نانوتكنولوژی انتظار می‌رود را نداشته باشد.

یكی از شركت‌هایی كه موفق شده است بین واقعیت‌های امروز و قابلیت‌های آینده خود موازنه‌ای برقرار كند، شركت زتاكور (zetta Core) است كه در زمینه ساخت حافظه‌های مولكولی فعالیت دارد. این شركت در دور دوم سرمایه‌گذاری خود موفق به جذب ۵/۱۷ میلیون دلار سرمایه از شركت‌های گوناگون شد. در نگاه اولیه اینكه این شركت‌ها حاضر به اعطای چنین مبلغی شده‌اند، كمی عجیب به نظر می‌رسد. آن هم به شركتی كه هدفش پیشگام‌بودن در بازار حافظه‌های مولكولی است. در حالی كه چنین بازاری هنوز وجود نداشته ولی وعده داده می‌شود كه روزی صنعت رایانه‌ را دگرگون نماید. پشتوانه شركت zetta Core در این راه برنامه تجاری‌ آن شركت است. اسمال تایمز (Small Times) این برنامه را چنین گزارش كرده است:


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.