یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا

درگیر و دار مسائل ایمانی


درگیر و دار مسائل ایمانی

انسان مومن و انسان غیرمومن, در بسیاری امور تفاوت و در برخی امور شباهت دارند یکی از موارد اختلاف, عناصری از سبک زندگی آنهاست تا جایی که برخی متفکران بر این باورند که مومن بودن و مومن نبودن دو سبک زندگی است چراکه فرد مومن در زندگی و انجام کارها, خود را با مسائلی درگیر می کند که فرد غیرمومن با آنها درگیر نیست

انسان مومن و (انسان) غیرمومن، در بسیاری امور تفاوت و در برخی امور شباهت دارند. یکی از موارد اختلاف، عناصری از سبک زندگی آنهاست تا جایی که برخی متفکران بر این باورند که مومن بودن و مومن نبودن دو سبک زندگی است چراکه فرد مومن در زندگی و انجام کارها، خود را با مسائلی درگیر می‌کند که فرد غیرمومن با آنها درگیر نیست.

به قول یکی از فیلسوفان ایمان گرای غربی، فرد مومن برای هر کاری به دنبال دلیلی ماورایی است، حتی برای تفریح.

در اینجا نباید به این اشتباه بیفتیم که هر فرد غیرمومنی بدون دلیل و بی قید دست به هر کاری می زند، بلکه فرد غیرمومن، به شرط جامعه پذیری و رویکرد اخلاقی، خود را مقید به قیود قانونی و اخلاقی می داند. ممکن است فرد مومن نباشد، ولی هنگام رانندگی، حتی زمانی که مامور راهنمایی در چهارراه حاضر نیست، مقابل چراغ قرمز بایستد. همچنین ممکن است همواره حقوق دیگران را رعایت کند، هیچ گاه دزدی نکند و حتی دروغ نگوید اما این کارها را به دلایل ماورایی انجام نمی دهد. مثلا در احترام به قوانین رانندگی، مزیتی می بیند که هم به نفع خود او و هم به نفع همه همنوعانی است که با او زندگی می کنند و به همین خاطر به قوانین راهنمایی احترام می گذارد و نیز به سایر قوانین مدنی و اخلاقی.

فرد مومن، علاوه بر دلایلی، با دلایلی دیگر نیز سر و کار دارد و چه بسا دلایل اخیر حضور بیشتری در زندگی او داشته باشند اما این دلایل اخیر که فرد مومن همواره با آنها درگیر است، وابسته به مسائل متفاوتی است که او خود را با آنها در مسیر زندگی درگیر کرده است. برخی از این مسائل را می توان در این شعر دید: از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود / به کجا می روم آخر ننمایی وطنم.

این موضوع در باب مبدا و غایت معنی پیدا می کند؛ مبدا ما کجاست؟ آیا ما انسان ها قبل از تشکیل نطفه فیزیکی مان وجود داشته ایم؟ آیا حیاتی پیش از حیات این جهانی داشته ایم؟ مساله بعدی این است: «آمدنم بهر چه بود؟» آیا خالق ما، با هدف و غایتی ما را خلق کرد؟ آیا دلیلی برای این کار خود داشت یا این کار را عبث و بیهوده انجام داد؟ مساله بعدی: «به کجا می روم آخر؟» فرجام نهایی ما انسان ها کجاست؟ ما به کدام سو می رویم؟ آیا با مرگ ما، همه چیز به پایان خواهد رسید، همچون یک کامپیوتر که مدتی کار می کند و کارایی مفیدی دارد، ولی بعد از این که عمر مفیدش به پایان رسید، دیگر روشن نمی شود و برای همیشه به خاموشی فرو می رود.

اینها مسائلی است که برای فرد مومن جایگاه مهمی دارد. البته افراد غیرمومنی هم هستند که با این مسائل درگیر شده اند، اما پاسخ های متفاوتی را نسبت به افراد مومن به این مسائل داده اند و این مسائل را در زندگی خود تمام شده فرض کردند اما فرد مومن کسی است که هم این مسائل برایش مطرح می شود و هم اهمیت آنها را برای خود زنده نگاه می دارد. فرد مومن این مسائل را از زندگی خود حذف نمی کند. بلکه پاسخ هایی برای آنها می یابد که اهمیت این مسائل را نزد او حفظ می کنند. این پاسخ ها، پاسخ های ایمانی است که انبیا آنها را به نحو تشریعی آموزش داده اند ولی زمینه اصلی آنها نزد خود انسان و با عنوان هدایت تکوینی وجود دارد. پاسخ های ایمانی در ورای این جهان ظاهری، امر غیبی و والایی را به تصویر می کشد که مأوای اصلی انسان و غایت زندگی او، بازگشت به آن است.

آیت الله جوادی آملی در کتاب «حماسه و عرفان» از پیشوای روز عاشورا، حضرت امام حسین (ع) نقل می کند، سید الشهدا(ع) در پاسخ به یکی از مومنان که دغدغه مسائل ایمانی را در زندگی دارد، ولی در عین حال نگران تطابق اعمالش با دستورات اسلامی است، او را به یاد پاسخ های ایمانی می اندازد.

براساس روایت، مردی خدمت امام حسین(ع) آمد و گفت: می خواهم گناه نکنم ولی نمی توانم. موعظه ای کن (تا مانع صدور گناه از من شود). در اینجا یک نکته شایان ذکر است و آن این که چرا برای برخی افراد، گناه نکردن، دغدغه و نگرانی مهم تلقی می شود؟ چنین مسائلی جزء مسائل متفاوتی است که به آنها اشاره شد، یعنی مسائلی که فرد مومن در زندگی همواره با آنها درگیر است. انسان مومن، علاوه بر این که پیش از انجام یک عمل، به محاسبه های دنیوی می پردازد تا ضرر دنیوی نکند، محاسبه دیگری نیز انجام می دهد. او می باید به این بیندیشد که آیا این کار برای او ضرر اخروی دارد یا خیر. آیا دلیل اخروی ای او را از انجام این کار نهی نمی کند؟ اگر نهی اخروی برای انجام این کار وجود داشته باشد، فرد مومن با انجام آن کار «گناه» و «معصیت» خواهد کرد. فردی که از امام حسین(ع) چنین سوالی را مطرح می کند، هراس دارد که در انجام کارهایش، تحت تاثیر غرایز طبیعی و مادی، محاسبات دنیوی را مقدم بر محاسبات اخروی قرار دهد و توجهی به نهی های اخروی نکند. امام در جواب به او، هستی شناسی ایمانی را ترسیم می کند، به نحوی که یادآوری این هستی شناسی، انجام گناه را برای آن فرد بسیار دشوار می کند.

امام(ع) در جواب آن فرد فرمود: پنج کار را بکن و آن گاه هر چه خواستی گناه کن یعنی اگر توانستی این پنج کار را انجام دهی و باز هم گناه کنی، گناه کن، اما مسلما امام امر به گناه نمی کند، بلکه مقصودشان این است که انجام گناه صرفا در صورت انجام این پنج کار، موجه و عقلانی است، ولی انجام این پنج کار عملا محال است.

اول: روزی خدا را نخور و هر چه خواستی گناه کن. دوم: از ولایت خدا خارج شو و هر چه خواستی گناه کن. سوم: جایی پیدا کن که خدا تو را نبیند و هر چه خواستی گناه کن. چهارم: آن گاه که ملک الموت برای قبض روح تو می آید، اگر توانایی دفع او را داری و می توانی از دست وی نجات پیدا کنی، هر چه می خواهی گناه کن. پنجم: وقتی مامور جهنم خواست تو را وارد جهنم کند، اگر می توانی داخل نشو و هر چه می خواهی گناه کن.

امام در این حدیث، اموری را به فرد یادآور می شود که احتمالا خود او به عنوان یک مسلمان آنها را می دانسته است. اما مومن کسی نیست که این پنج مورد را می داند، بلکه کسی است که این پنج مورد را همواره در زندگی به یاد می سپارد و کارهای خود را براساس آنها سامان می دهد. مومن همواره به یاد دارد که در محضر خداست. به قول امام خمینی(ره) «عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنیم.» انسان مومن همواره به یاد می سپارد جهانی که در آن زندگی می کند، یک ناظر همه جا حضور دارد، ناظری که نیکی ها را می پسندد و بدی ها او را غضبناک می کند. این ناظر، قادر مطلقی است که نیکی و بدی را بدون پاسخ نمی گذارد. بنابراین، مومن همواره یادآور است و متذکر و این تذکر همیشگی، او را از افتادن به مسیر تباهی و غضب الهی مصون نگاه می دارد.

ساعد عالمی