شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
امام خمینی ره و هویت ملی
پیش از بررسی هویت ملی از دیدگاه امام خمینی(ره)، ابتدا میبایست روشن شود که آیا اصولا امام <ملیت> را به عنوان یک مفهوم جدید و یک واقعیت میپذیرند؟ این سوال از آنجا مطرح است که بحث از هویت ملی، فرع بر پذیرش واحد ملی به عنوان یک سطح تحلیل میباشد و در آن صورت است که میتوان از هویت ملی، منافع ملی و مصالح ملی سخن گفت. بر این اساس در ادامه بحث ابتدا به تبیین نگرش امام خمینی(ره) به ملیت پرداخته و سپس دیدگاه ایشان را درباره هویت ملی مورد بحث قرار میدهیم.
الف) نگرش امام به <ملت> به عنوان یک واقعیت اجتماعی - سیاسی:
بحث از هویت ملی منوط به پذیرش <ملت> به عنوان مجموعهای از افراد میباشد که در یک سرزمین معین و تحت حاکمیت سیاسی خاص زندگی میکنند. در سخنان امام واژههای ملت، ملیت، ملی، ملی گرایی و... به کرات به چشم میخورد .به نظر میرسد ایشان در حالی که ملت را به عنوان یک سطح تحلیل همچون سطوح دیگر مانند خانواده، قبیله، طایفه و... (به عنوان یک واقعیت اجتماعی - سیاسی) به رسمیت شناختهاند، اما از ملی گرایی به عنوان یک ایدئولوژی انتقاد مینمایند .
در این باره میتوان به سخنان مختلف ایشان استناد کرد که همواره در برخورد با گروههای مختلف اجتماعی، آنان را بر اساس محل زندگی، قومیت، نژاد و مذهب، مخاطب قرار داده و واژههایی همچون عرب، عجم، عشایر، روستایی، شهری و ملت ایران، ملت عراق و... را در موارد مختلف به کاربردهاند . ایشان میفرمایند : <طوایفی که در ایران هستند، مثل کرد، لر، ترک، بلوچ و امثال اینها (مسلمینی هستند) که با دو زبان صحبت میکنند.>
همچنین از نژادهای مختلف، همچون <دندانههای شانه> یاد مینمایند که هیچ یک بر دیگری تفوق و برتری ندارند . ایشان وطن و زادگاه را محترم میشمارند و میفرمایند: <حب وطن و حب اهل وطن و حفظ و حدود کشور مسالهای است که در آن حرفی نیست.> در جای دیگر میفرمایند:<ما هم عربیت را و عجمیت را و ترکیت را و همه نژادها را پذیرا هستیم.>
از سوی دیگر واژگان <ملت> و <ملت ایران> در آثار ایشان در موارد بسیاری ذکر شده است و این امر نشان میدهد که ایشان ملت را به عنوان یک کل و یک واحد جمعی در نظام جدید بینالملل میپذیرند؛ اما پذیرش این واحدهای جمعی به معنای پذیرش نوعی ایدئولوژی مبتنی بر آنها یعنی قومگرایی، نژادگرایی، منطقهگرایی و ملی گرایی نیست، بلکه تنها از آن به عنوان یک شناسنامه و عامل شناخت میتوان یاد کرد. این نوع نگرش متأثر از تفکر قرآنی است که در آن از واحدهای جمعی به عنوان عامل شناسایی آنها یاد میشود و آمده است:<خداوند شما را در گروهها و قبایل و ملتهای مختلف قرار داد تا از هم بازشناخته شوید.>
امام در عین پذیرش تکثر و تعدد گروههای اجتماعی، اقوام، قبایل و عشایر همواره نژاد پرستی، گروه گرایی، قوم مداری و ملیگرایی را مورد انتقاد قرار داده و آن را <اساس بدبختی> و موجب تقابل گروههای مذکور میدانند و میفرمایند: <ملیگرایی، ملت ایران را در مقابل سایر ملتهای مسلمین قرار میدهد.> ایشان معتقدند بسیاری از این نوع دستهبندیها ساخته استعمار است. امام گرچه بر آن بود که تعلق به این واحدهای جمعی هویت ساز است، اما ایدئولوژی مبتنی بر قوممداری یا نژادگرایی و منطقه گرایی را بازی کودکانه و موجب بسیاری از مشکلات جوامع بشری ذکر میکنند. ایشان در مقابل، عناصر فکری و فرهنگی را عوامل اصلی هویت بخشی میدانند و بر این اساس از نوعی واحد اجتماعی مبتنی بر فرهنگ، تحت عنوان <امت> یاد میکنند که میتواند پایهای برای ایدئولوژی جمعی و هویت بخشی به انسانها محسوب گردد و از امت به عنوان یک واحد کلانتر یاد میکنند که ملتهای مختلف را در بر میگیرد و عامل انسجام، وفاق و وحدت ملتها، قبایل، نژادها و گروههای اجتماعی مختلف میباشد. به عبارت دیگر با وجود کلیت خود، فروع مختلفی همچون ملتها، اقوام، نژادها، طوایف و گروههای اجتماعی را در بر دارد.
بر این اساس در یک جمع بندی کلی میتوان گفت که امام واحدهای اجتماعی موجود در جوامع را به عنوان یک واقعیت میپذیرند و معتقدند که هریک از این واحدها هویتی را برای انسانها خلق میکنند؛ اما هویت اصیل و با دوام، هویتی است که مبتنی بر مولفههای فرهنگی و اعتقادی باشد .
ب) عناصر هویت ملی در ایران از دیدگاه امام خمینی(ره)
گفته شد که امام ملت را به عنوان یک واحد سیاسی - اجتماعی در جهان معاصر به رسمیت میشناسند و آن را عامل شناسایی جوامع انسانی از یکدیگر میدانند. بر همین اساس ایشان از هویت ایرانی - اسلامی سخن میگویند و خواستار تقویت و احیای آن میگردند . در این بخش از مقاله عناصر و اجزای هویت ملی در ایران از دیدگاه امام، بررسی و وزن عناصر مهم آن مورد ارزیابی و تبیین قرار میگیرد .
واژه <هویت> سه بار در سخنان و دست نوشتههای امام خمینی و به صورت واژههایی همچون هویت ایرانی - اسلامی و هویت اسلامی به کار رفته است؛ اما واژگانی که به معنای هویت هستند، به طور گستردهای در سخنان ایشان به کار رفته است. مفاهیمی همچون <ما> (در مقابل دیگری)، <خود>، <خودی>، <شرقی>،<ایرانی>،<اسلامی>(در مقابل غربی) و یا <ملت ایران>،<مردم ایران> و <ایرانیان. >
در بررسی سخنان امام درباره <خود> و <ما> - به عنوان دو رکن هویت ملی - میتوان به شاخصهایی که از نظر ایشان عناصر سازنده هویت ملی میباشند، اشاره کرد. ایشان در سخنان خود، بر اصطلاحاتی همچون <شخصیت ایرانی - اسلامی>، <انسان اسلامی>، <آدم اسلامی - شرقی>،<موجود شرقی - اسلامی>،<مغز شرقی>، <انسان خودمانی>،<انسان ایرانی - اسلامی> و <مغز اسلامی - انسانی> تاکید دارند و معتقدند که باید برای تحقق آنها به عنوان <خود واقعی> کوشید .به نظر ایشان این <شخصیت ایرانی - اسلامی - شرقی - انسانی>،گم شده است و به جای آن، <شخصیت غربی>، <انسان غربی>،<فکر غربی> و <مغز غربی> نشسته است؛ مثلا ایشان میفرمایند: <به جای یک موجود شرقی اسلامی، یک موجود غربی بر ما تحمیل شده و خودمان را گم کردهایم. به جای مغز شرقی، مغز غربی نشسته است... حالا طوری شدهایم که دیگر خودمان هم نمیتوانیم خود را بفهمیم، خودمان را گم کردهایم، به جای خودمان یک موجود غربی نشسته است!>
امام با نفی از خود بیگانگی، تمامی تلاش خود را برای معرفی <خود واقعی> به کار میگیرند و در توصیف آن بر جایگزینی <انسان ایرانی - اسلامی> و <انسان خودمانی> به جای <انسان بیگانه با خود> تاکید دارند .
آنچه از محتوای سخنان امام خمینی میتوان دریافت، این است که منظور ایشان از این <خود>، نوعی <خود فرهنگی> است که مرکزیت آن را یک فرهنگ اسلامی - انسانی تشکیل میدهد. وقتی ایشان از شرق سخن میگویند، در واقع شرق را منشأ فرهنگ اسلامی میدانند و معتقدند : <شرق یک فرهنگ اسلامی دارد که مترقیترین فرهنگ است، با این فرهنگ اسلامی باید تمام احتیاجاتش را اصلاح کند و دستش را پیش غرب دراز نکند.>
و یا در جای دیگر میفرمایند: <مکتب بزرگ اسلام که در شرق است، شرق او را گم کرده است، تا شرق این مکتب را پیدا نکند و نفهمد که مکتبش چه است و خودش چه است و خودش هم یک موجودی است و کشورش هم یک کشوری است، نمیتواند با غرب مقابله کند.>
بنابراین به نظر میرسد در دیدگاه امام عنصر اصلی و کلیدی هویت ملی ایرانیان، فرهنگ اصیل اسلامی است که فرهنگی انسانی، سالم و مستقل است و توانایی ساختن انسانهایی مستقل و کشوری قدرتمند را دارد. امام بر خلاف کسانی که بر عناصری همچون نژاد، سرزمین، رنگ و جنس تاکید میکنند، معتقدند که: <اساسا فرهنگ هر جامعه، هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل میدهد.> بر این پایه، ایشان فرهنگ را بالاترین و والاترین عنصری میدانند که در موجودیت جامعه دخالت دارد و با انحراف فرهنگ، هویت جامعه دچار آسیب جدی میشود و با ارتزاق فرهنگ مخالف، هویت جامعه مستهلک شده و موجودیت خود را از دست میدهد .
ج) اهمیت شناخت و احیای هویت ملی از دیدگاه امام:
امام خمینی(ره) شناخت و احیای هویت ملی را رمز استقلال و قدرت کشور و مانعی در راه گسترش سلطه قدرتهای جهانی میدانند و همواره تاکید دارند:<هیچ نحو استقلالی حاصل نمیشود، الا اینکه ما خودمان را بشناسیم.> در جای دیگر میگویند:<ما تا تمام حیثیت خودمان را نفهمیم، نفهمیم که چه بودیم، ما در تاریخ چه بوده و چه هستیم، چه داریم، تا اینها را نفهمیم، استقلال نمیتوانیم پیدا کنیم> و یا: <هیچ ملتی نمیتواند استقلال پیدا بکند، الا اینکه خودش، خودش را بفهمد. مادامی که خودشان را گم کردند و دیگران را جای خودشان نشاندند، استقلال نمیتوانند پیدا کنند.>
ایشان رمز قدرت و عظمت کشور را <بازگشت به خویشتن خویش> و <خودباوری> میدانند و میگویند: <باید به خودمان اثبات کنیم که ما هم آدمیم، که ما هم هستیم در دنیا، که شرق هم یک جایی است، همهاش غربی نیست، شرق هم یک جایی است که خزائنش بیشتر از همه جا و متفکرینش بیشتر از همه جا بوده، طب از شرق رفته به غرب، تمدن از شرق رفته به غرب، لکن تبلیغات چه بوده است که ما را به عقب زدند.>
بر این اساس امام بازگشت به خویش و احیای هویت ملی و تقویت آن را مهمترین عامل جهت حفظ قدرت و استقلال کشور و مانعی فرا راه هر گونه سلطه خارجی تلقی میکنند و از آنجا که به نظر ایشان عنصر اصلی هویت، فرهنگ است، شناخت و تقویت آن را مهمترین عامل حفظ موجودیت کشورها در مقابل جریان پر قدرت فرهنگی غرب و موج ایدئولوژی <غربی کردن> میدانند .
د) راهکارهای احیای هویت ملی از دیدگاه امام خمینی(ره):
امام براساس گفتمان <خود> و <دیگران> به تبیین ویژگیهای هویت اسلامی - ایرانی میپردازند و راهکارهایی را برای احیای آن مطرح میکنند. نخستین و مهمترین راهکار، نفی خود کاذب میباشد که اولین گام برای شناخت خود واقعی است. از دیدگاه امام، فرهنگ منحرفانهای از غرب، شرق، اسلام و ایران به جای فرهنگ واقعی و اصیل اسلامی - انسانی ما نشسته است و هویت کاذبی را برای ما به وجود آورده و اولین گام در جهت هویتی اصیل، روی آوردن به فرهنگ اسلامی - انسانی است. به نظر ایشان: <ما آن چیزی را که داشتیم، کنار گذاشتیم، آن چیزی هم که آنها داشتند، نتوانستیم پیدا بکنیم؛ چیزی از کار درآمدیم که نه شرقی، نه غربی، نه اسلامی، نه اروپایی، نه هیچی! بله شرقی هستیم، به معنای همان شرقی استعماری؛ غربی هم هستیم به معنای همان غربی استعماری! باید از این حالت بیرون بیاییم. مادامی که این فرض را ما داریم، این فرض نمیگذارد یک حال صحتی برای ما پیدا شود .از این مرض باید بیرون بیاییم.>
همچنین ایشان ضمن تأکید بر صدمه ناشی از این فرایند به عنوان بزرگترین آسیب به قدرت ملی میافزایند: <آنها کوشش کردند که شخصیت ما را از ما بگیرند و به جای شخصیت ایرانی و اسلامی یک شخصیت وابسته اروپایی، شرقی و غربی، به جایش بگذارند>که به نظر امام ویژگی اصلی این نوع شخصیت <ابراز ناتوانی خود> و <نیازمندی به دیگران> میباشد . ایشان غرب زدگی را بعد دیگری از این <خود کاذب> میدانند و نفی آن را جهت احیای هویت واقعی ضروری میشمارند. غرب زدگی از دیدگاه ایشان نوعی خودباختگی و <نوعی شست و شوی مغزی>است که فرد را از یاد میبرد و یا هیچ میانگارد و همه چیز را در غرب میبیند. به نظر ایشان شخص غرب زده، خودش نیست و نمیتواند ادراک کند که خودش هم فرهنگی و تواناییهایی دارد؛ لذا تحول انسانها و دگرگونی این فرهنگ از جمله راهکارهای مهم دیگر، جهت احیای هویت ملی است.
امام، آشنایی با معارف و تبلیغ فرهنگ خودی و تواناییهای بومی را از جمله راهکارهای دیگر بر میشمارند. به نظر ایشان آگاهی به اینکه شرق خودش فرهنگ غنی دارد، طوری که فرهنگ او صادر میشد و غربیها از آن استفاده میکردند، میتواند از اهمیت خاصی برخوردار باشد.
ایشان در این مورد به معرفی مشاهیر شرق، طب، فلسفه، دانشمندان و بزرگان شرق تاکید دارند و معتقدند: <یک مملکت اگر بخواهد مستقل بشود، چارهای ندارد جز اینکه این تفکر را که ما باید از خارج چیز وارد بکنیم، از کلهاش بیرون کند> و<شرق باید در غرب را ببندد، در غرب را به روی خودش ببندد. تا غرب راه به این جا دارد، شما به استقلال خودتان نمیرسید.> و در نهایت نیز تکیه بر فرهنگ اسلام، مبارزه با غرب زدگی و ساختن انسانهای مستقل را مورد تاکید قرار میدهند و میگویند: <بر فرهنگ اسلام تکیه زنید و با غرب زدگی مبارزه نمایید و روی پای خودتان بایستید و بر روشنفکران غرب زده و شرق زده بتازید و هویت خود را دریابید.>
تاکید ایشان بر فرهنگ اصیل اسلامی به معنای فرهنگ عقلانی انسانی اسلام، راه را برای تصور معقول و واقع بینانهتری از هویت ملی باز میکند.
این نوع نگرش به هویت، در واقع محوری را به وجود میآورد که ضمن طرد عناصر غیر عقلانی تمدنهای دیگر، قابلیت گفتگو و بهرهمندی متقابل از عناصر فرهنگهای دیگر را فراهم میآورد .به همین دلیل امام خمینی تاکید داشتندکه: <اسلام با هیچ تمدنی مخالف نیست...همه مظاهر تمدن را انبیا قبول دارند... ما مخالف با ترقیات نیستیم...>
تاکید ایشان بر محور بودن فرهنگ انسان گرا و عقل گرا به عنوان فرهنگ ایرانی - اسلامی، وجه دیگر تفکر امام محسوب میشود که در نتیجه آن امام را از غرب زدگی و غربستیزی دور کرده و به متفکری نقاد و گزینشگر در ارتباط با غرب و تمدنهای دیگر تبدیل میکند .
دکتر یحیی فوزی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست