چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا

نغمه‌ی ناقوس‌ها


نغمه‌ی ناقوس‌ها

وقتی که صبح‌دم در آبِ چشمه‌ها تن می‌شوید،
شهرِ من میانِ تصاویرِ ساکن ناپدید می‌شود.
آوازِ دوردستِ غوک‌ها،
نورِ ماه و گریه‌یِ غمگینِ جیرجیرک‌ها را
به یاد دارم.
دشت نوایِ ناقوسِ …

وقتی که صبح‌دم در آبِ چشمه‌ها تن می‌شوید،

شهرِ من میانِ تصاویرِ ساکن ناپدید می‌شود.

آوازِ دوردستِ غوک‌ها،

نورِ ماه و گریه‌یِ غمگینِ جیرجیرک‌ها را

به یاد دارم.

دشت نوایِ ناقوسِ شبانه را در خود فرو داد،

اما من به صدایِ زنگ‌ها جان سپردم.

غریبه، نهراس

از انعکاس لطافتِ من در کوهستان‌ها.

من روحِ عشق‌ام

که از ساحل‌هایِ دور به خانه بر می‌گردم.

محمد فلاح‌نیا