جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
مجله ویستا

بیگانگی


بیگانگی

از نگاه شریعتی, بزرگترین رنج و علل ناهنجاری های انسان امروز, یأس فلسفی, درد بی خبری, بیگانگی از«من »حقیقی خویش و«خلأ یك آرمان الهی »است

در این مقاله از نگاه روشنفكران و متفكران ایرانی به پدیده بیگانگی در روند گذار جامعه از مرحله سنتی به مدرن پرداخته شده و عوامل زمینه ساز بیگانگی از نگاه دو متفكر مذهبی و جامعه شناس بررسی شده است؛ چرا كه با شكل گیری شیوه زندگی مدرن، روند بیگانگی به شدت در حال افزایش است و مسایلی چون بحران هویت، شكاف نسل ها، گسست ارزشی و... ریشه در بیگانگی انسان ها دارد.

●دكتر علی شریعتی

از نگاه شریعتی، بزرگترین رنج و علل ناهنجاری های انسان امروز، یأس فلسفی، درد بی خبری، بیگانگی از«من »حقیقی خویش و«خلأ یك آرمان الهی »است (لامعی، ۱۳۷۸: ۲۷). دكتر شریعتی در رساله«انسان، اسلام و مكتب های مغرب زمین »(م. آ. ۲۴)، ضمن تصویری كه از وضع انسان در جوامع سرمایه داری ترسیم می كند، یادآور می شود كه انسان در میان این سرسام جبری سرعت (ماشینیسم) هر روز محكوم تر، غرقه تر و از خود بیگانه تر می شود و نه تنها دیگر مجالی برای رشد ارزش های معنوی و كرامات اخلاقی و طلوع استعدادهای قدسی او نیست، بلكه سراپا غرق شدن در تلاش برای مصرف مادی و فرو رفتن در یك مسابقه دیوانه وار در تجمل و تفنن، ارزش های سنتی و اخلاقی وی را دستخوش زوال كرده است.

انسان امروز، بیش از همیشه، می تواند انسان را بسازد، اما كمتر از آن می داند كه چه بسازد؟ چنان كه درباره زندگی نیز چنین است، می تواند هرگونه كه بخواهد زندگی كند، اما نمی داند چگونه؟ زیرا نمی داند چرا؟ اینها سؤالاتی هستند كه جامعه سرمایه داری و كمونیستی یارای طرح آنها را ندارد و از این جاست كه می توان پی برد كه چرا ایدئولوژی های جدید كه می كوشند جانشین مذاهب قدیم شوند، از پاسخ گفتن به نیازهای اساسی انسان عاجز مانده اند. در نهایت، انسان ها یا به پوچی رسیدند و یا به بند كشیده شدند (م. آ. ۲۴/ص ۳۷-۳۶)

به نظر دكتر شریعتی فاجعه های جدیدی كه به انحطاط و مسخ انسان منجر می شوند، به دو دسته كلی قابل تقسیم اند:

▪اول- نظام های اجتماعی. دوم- نظام های فكری.

در میان دو نظام اجتماعی ظاهراً متضادی كه انسان جدید را در بر گرفته است، آنچه به روشنی محسوس است، فاجعه فراموش شدن انسان به عنوان یك ذات اصیل ماوراء مادی است. هر دو نظام اجتماعی سرمایه داری و كمونیسم، انسان را به عنوان یك«حیوان اقتصادی »تلقی می كنند اما در دو شكل مختلف. دموكراسی و لیبرالیسم غربی نیز، عملاً جز مجال آزاد برای تجلی هرچه بیشتر چنین روحی (روحیه مصرف زدگی و مد پرستی) و میدان تاخت و تاز هرچه خشن تر و سریع تر قدرت های مادی سودجویی كه به مسخ انسان برای تبدیل كردنش به یك حیوان مصرف كننده اقتصادی همت گماشته اند، نیست.

نوع دوم از فاجعه های جدید، فاجعه های ایدئولوژیك است. ایدئولوژی های گوناگون جدید، كه بر مبنای علوم جدید استوار شده اند، همه انسان را به عنوان یك« اصالت »نفی می كنند، حتی آنها كه به شدت از اومانیسم دم می زنند. هیستوریسم، بیولوژیسم و مكتب های ماتریالیسم و ناتورالیسم از آن گونه اند (م.آ. ۲۴/ص ۵۹-۵۵). از عمده تأكیدات شریعتی بر زوال تمدن مادی و صنعتی و تشبه روشنفكران شرقی به غرب صنعتی و متمدن مبحث الیناسیون و آسیمیلاسیون است. همان طور كه ذكر شد تمدن مصرفی و مادی امروز دچار بیماری هایی است كه به نفی انسان انجامیده است؛ فاجعه های جدیدی كه محصول دنیای مدرن امروز است. در باب الیناسیون دكتر شریعتی می گوید:«این مبحث را برای اولین بار من در ایران مطرح كردم، (آن را) به صورت یك بخش جامعه شناسی مطرح كردم »و«من الیناسیون را در همه ابعاد گوناگون و حتی بیگانه از هم می فهمم و مطرح می كنم »(م.آ. ۲۵/ص ۱۸۹). انسان به وسایل مختلف«الینه »می شود: به وسیله زندگی اجتماعی و جامعه مصنوعی كه موجب می شود انسان از طبیعت ببرد و فاصله بگیرد. به نظر شریعتی«انسان »به میزانی كه از طبیعت فاصله می گیرد، از خودش و كیفیت انسانی خودش فاصله می گیرد (البته این فاصله در طول تاریخ همچنان گسترش یافته و مسأله كهنه و طویلی است در ادبیات بیگانگی). دكتر شریعتی از الیناسیون و انواع مدرن آن دو مورد را مهم می داند؛ اول- پول و دوم- زهدگرایی (م. آ. ۲۵/ص ۲۴۰).

مسأله پول و انسان اقتصادی به آن مباحثی مربوط است كه در مكاتب اقتصادی امروز مطرح است و پدیدآورنده نظام اجتماعی مدرن چون سرمایه داری، كمونیسم (به صورت دیگر) كه شریعتی از آنها به عنوان فاجعه های جدیدی كه منجر به مسخ و الینه شدن انسان شده اند، یاد می كند. از این جمله بیگانه شدن و الیناسیون، بهترین مورد، نمایش چارلی چاپلین در فیلم«عصر جدید »است كه چگونه انسان در كارخانه و تحت تأثیر آن به شیئی خشك، بی روح و بی جان تبدیل شده است.

اما در رابطه با«زهد پرستی »باید ابتدا به ماهیت مذهب و دین در نزد دكتر شریعتی پرداخت. وی در اثر خود« مذهب علیه مذهب »به جای محكوم ساختن متعصبانه و یك جانبه گروه ضد مذهبی ها و تكفیر آنها، با روشن بینی خاص خود می كوشد تا توجیه مخالفت آنها را با مذهب در متن تاریخ بجوید.

دكتر شریعتی از دو گونه دین نام می برد؛ یا به عبارت دقیق تر به دو جنبه یا دو صورت از دین اعتقاد داشت؛ دین توحید (كه به مثابه دین راستین، دین متعلق به مردم و مدافع طبقات مستضعف است) را در برابر دین شرك (كه از آن طبقات ممتاز بوده است) قرار می دهد.

دكتر شریعتی در پاسخ به این سؤال كه چرا زهد پرستی الیناسیون است؟ می گوید:«چون اساسی ترین ابعاد فطری و غریزی انسان طبیعی و واقعی را انكار می كند یا می كوشد آن را در هم بریزد و آنگاه انسانی كه این ابعاد و اعضاء روحی را ندارد، دیگر خودش نیست، فرشته است و فرشته خود را احساس نمی كند و فرشته آدم نیست ». (م.آ.۲۵/ص ۱۹۹).

الیناسیون به وسیله«هدف »نیز یكی از انواع از خود بی خود شدن است كه مورد نظر سارتر است. در اینجا«عمل »به وسیله«هدف »الینه شده و احساس نمی شود، در حالی كه« هدف »هنوز نیست و «عمل »واقعیت دارد. (م.آ. ۲۵/ص ۲۰۵).

ماشین و بوروكراسی از عوامل دیگر از خود بیگانه شدن آدمی است (همان: ۲۵۲). چیزی كه وبر نیز بدان اعتقاد داشت و از اصطلاح«قفس آهنین »یاد می كرد. به نظر دكتر شریعتی اگر ماشین انسان را الینه می كند، به خاطر نظمی است كه سازندگان و تولیدكنندگان آن بر انسان و ماشین تحمیل كرده اند. شریعتی حمله اصلی اش را متوجه ماشینیسم (قانونی كه سرمایه داری و اصالت مصرف و فلسفه مصرف پرستی و... و معنی كردن انسان فقط در چارچوب«حیوان مصرف كننده »بر ماشین تحمیل كرده است) و سپس سیانتیسم (علم گرایی) كرده است. به نظر شریعتی علم هم از عوامل الینه ساز است،«چرا كه علم، فاشیسم را در اروپا به وجود آورد »(م. آ.۲۵/ص ۲۱۳).

محمود ابراهیمی مقدمیان


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.