شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
وقتی تحصیل موجب بروز مشکلات خانوادگی می شود
جامعه ایران همانند سایر جوامع جهان دچار تغییر و تحول شده است. یکی از این تحولات جامعه امروز ایران بالارفتن سطح آموزش و امکان بهرهوری از این آموزش برای همگان است. با افتتاح دانشگاهها در شهرستانها حتی والدینی که با فرستادن فرزندشان به شهرهای دور دست مخالف بودند هم مجبور به پذیرش این واقعیت میشوند که مثلا اگر دخترشان در دانشگاه منطقه خودشان قبول شده با آن موافقت کنند و گروهی دیگر هم تصور میکنند با این قبولی، امکانات بهتری برای فرزندشان فراهم خواهند کرد.
به همین دلیل این دختران و پسران جوان از روستاها و شهرهای کوچک به شهرهای بزرگتر میروند و حتی اگر در شهرستانهای نزدیک روستای خودشان هم پذیرفته شوند زندگی آنها دچار یک تغییر و تحول واقعی میشود و این تنها یک تغییر در محل زندگی آنها نیست بلکه باعث تغییر فرم زندگی و فکر آنها هم میشود. در بسیاری از کشورهای غیرسنتی این پروسهای است که اکثر جوانان برای مستقل شدن باید طی کنند و این را یک امتیاز میدانند، ولی در جامعه سنتی ما که همه چیز در خانواده و وابستگی به سنتهای خانوادگی خلاصه میشود مساله کاملا فرق میکند.
اکثر پسران روستایی بعد از پایان تحصیلات دیگر به روستاهای خود باز نمیگردند البته اگر هم باز گردند آن تفاهم قبلی را با خانواده نخواهند داشت ولی از نظر ازدواج شانس خوبی خواهند داشت که دختری از خانواده بهتری را به همسری بپذیرند. اما اکثر دختران بعد از پایان تحصیلات باید به روستا یا شهر خودشان باز گردند. ضمنا باید توجه کرد که در فاصله غیبت چهار یا پنج ساله آنها مردم روستا و اعضای خانواده آنها تقریبا با همان طرز فکر و شکل قبلی باقی ماندهاند، بنابراین بازگشت این دختر یا پسر به همان خانواده قدیمی با همان طرز فکر است مسلما در ابتدا همه دوباره از باهم بودن لذت میبرند، خصوصا والدین که از نگرانی در میآیند و خوشحال و مغرورند که فرزندشان با موفقیت تحصیلاتش را به پایان رسانده است.
ولی این تازه آغاز مشکلات است خصوصا برای دختران که علاوه بر تغییر فکری مطمئنا به اکثر خواستگارها جواب منفی میدهند چرا که فکر میکنند که این خواستگارها به آنها نمیخورند ولی از طرف دیگر شانس دیگری هم نخواهند داشت. مسلما آنها انتظار دارند که پسری با تحصیلات مشابه خودشان به خواستگاری آنها بیاید که البته برای پسران تحصیل کرده روستایی هم فرصتهای بهتری وجود خواهد داشت. خلاصه آنچه که والدین فکر میکردند باعث پیشرفت و خوشبختی فرزندشان است تبدیل به یک معضل خانوادگی میشود.
در تعطیلات نوروز امسال من شاهد چنین ماجرایی بودم. در سفری که به مازندران زیبا داشتم با خانوادهای بر خورد کردم که از ۳۰ سال پیش با آنها آشنایی داشتم. خانواده مازندرانی بسیار محترم و مهربانی بودند که دارای ۹ فرزند بودند تا آنجا که به یاد دارم، مادرم همیشه نگران آنها بود زیرا آنها از نظر مالی وضع خوبی نداشتند ولی در ملکی که داشتند آبرومندانه زندگی میکردند و پدر خانواده هم با تمام نیرو تلاش میکرد تا لقمه نانی سر سفره بیاورد. بهخاطر دارم که پدر خانواده همیشه با خلوص نیت خاصی به مادرم میگفت: «خانم جان هر که دندان دهد، نان دهد.» طی این سالها من به خارج از کشور رفتم ولی هر وقت به ایران میآمدم و سفری به مازندران داشتم حالی از این خانواده میپرسیدم تا اینکه امسال عید نوروز من مجددا به آن منطقه سفر کردم و به دیدن آن خانواده رفتم.
همه بچهها بزرگ شده بودند و همه پسرها و دخترها بهجز دختر خانم آخری ازدواج کرده بودند، آنها در همان ملک قدیمی خانه نویی ساخته بودند و زندگی مرتبی داشتند و شنیدم که دختر خانم آخری به تازگی موفق به دریافت مدرک لیسانس شده است. در ملاقاتی که تقریبا اکثر اعضای خانواده حضور داشتند مادر خانواده برای من تعریف کرد که دختر خانمش خواستگاران محلی بسیار زیادی داشته ولی همه آنها را به بهانهای رد کرده است. در همان ملاقات کوتاه هم بخوبی مشخص بود که دختر خانم در بین اعضای این خانواده تبدیل به عضوی نامتجانس شده است.
مسلما امکاناتی که برای تحصیل جوانان خصوصا خانمها در سراسر کشور فراهم شده باعث خوشحالی و مسرت است زیرا موجب بالارفتن سطح فرهنگ جامعه و بهبود زندگی نسل آینده خواهد شد، ولی از طرفی دیگر در بعضی از خانوادهها ایجاد ناهماهنگی میکند در این نوع خانوادهها افراد خانواده دیگر حرف یکدیگر را نمیفهمند و هیچ چیز از این بدتر نیست که یک خانواده همدیگر را نفهمند و نتوانند با هم درست ارتباط بر قرار کنند.
بهترین حالت به نظر من این است که جوانان خانوادههای روستایی در نزدیکترین دانشگاه منطقه خودشان به تحصیل ادامه دهند و حتی بهتر است که در خوابگاه هم زندگی نکنند با اینکه احتمالا رفتوآمد آنها سخت خواهد بود ولی این به نفع دانشجو و خانواده او خواهد بود. در واقع مهم این است که تغییر و تحول فکری و رفتاری دانشجو موجب میشود که همه خانواده او دچار تغییر و تحول شوند و ضمنا ارتباط و صمیمیت آنها هم باقی میماند و دیگر هیچکدام از اعضای خانواده با دیگری احساس غریبگی نمیکنند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست