دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

والدین به کودکان آگاهانه دستور دهند


والدین به کودکان آگاهانه دستور دهند

زمانی که از مشکلات رفتاری کودکان سخن می گوییم در واقع از زنجیره ای از رفتارهای ناخوشایند کودکان حرف می زنیم که والدین را آزار می دهد, لجبازی, درگیر شدن با کودکان هم سن و سال, حرف نشنوی و مواردی از این قبیل گلایه های اغلب والدین از بچه هاست

زمانی که از مشکلات رفتاری کودکان سخن می گوییم در واقع از زنجیره ای از رفتارهای ناخوشایند کودکان حرف می زنیم که والدین را آزار می دهد، لجبازی، درگیر شدن با کودکان هم سن و سال، حرف نشنوی و مواردی از این قبیل گلایه های اغلب والدین از بچه هاست. بچه هایی که با اصول نادرست تربیتی بزرگ می شوند و پس از مدتی والدین که احساس می کنند کنترل بچه ها از دستشان خارج شده است به شیوه های نادرست تری از گذشته رو می آورند، تا کودک را کنترل کنند. واقعیت این است که بخش مهمی از مسائل تربیتی کودکان را باید به اشتباهات رایج والدین در تربیت کودکان اختصاص داد. اشتباهات رایج و مصطلحی که والدین از سر ناآگاهی انجام می دهند و از کودک توقع رفتارهای صحیح و به جا را دارند. یکی از این گلایه ها که همواره والدین عنوان می کنند حرف نشنوی کودکان است. همان طور که قبلا اشاره کرده ایم همه کودکان مستعد حرف شنوی هستند و این ضعف مهارت های فرزند پروری والدین است که باعث می شود کودک لجباز، حرف نشنو و یا نافرمان باربیاید.بچه ها وقتی کوچک تر هستند دوست دارند والدین را از خود، راضی نگه دارند و هرچه بیشتر شبیه آن ها شوند و این والدین هستند که با رفتار نادرست، بچه را از خود دورتر می کنند و زمینه نافرمانی را برای او به وجود می آورند، در واقع اگر والدین می خواهند بچه های حرف شنو تربیت کنند باید هدف خود و نیاز کودک را شناسایی کنند زیرا اگر هدف مشخص نباشد و نیاز کودک مورد غفلت قرار بگیرد، روش تربیتی موثر واقع نخواهد شد. به عبارتی میزان حرف شنوی کودک به خود ما برمی گردد که چقدر توانایی و نیازهای کودک را شناسایی کرده ایم و چه هدفی را دنبال می کنیم. بعضی والدین می گویند هدف ما این است که بچه مودب و خوبی داشته باشیم اما این صفات بسیار کلی است.یا برخی می گویند می خواهیم بچه حرف شنو داشته باشیم.

اما آیا همیشه می خواهندکودک به حرف دیگران کند و در مقابل همه حرف شنوی داشته باشد. بی گمان چنین نیست.یکی از مهم ترین اشتباهات رایج بیشتر والدین در این زمینه این است که تا وقتی کار خوبی از کودک می بینند، آن را طبیعی می پندارند و «توجه خنثی» را که پیشتر به آن اشاره کردیم به کار نمی برند و فقط کارهای بد او را زیر ذره بین قرار می دهند. باید توجه داشت که کودک می خواهد والدین را راضی نگه دارد اما چون رضایتی از آ ن ها ندیده است، متوجه کارهای خوب خود نمی شود. والدین نباید فراموش کنند که کودک معیاری برای سنجش کارهای خوب و بد ندارد و این ما هستیم که باید رضایت خودمان را اعلام کنیم تا کودک متوجه خوب و بد کارش شود. بعضی والدین به اشتباه می گویند که کودک خودش باید بداند یا بفهمد در صورتی که کودک ذهن پاکی دارد و ما مسئول آموزش به او هستیم. وقتی کودک شاهد توجه مثبت ما باشد، تشویق می شود که به حرف های ما بهتر گوش کند و چیزهایی را که از او می خواهیم انجام دهد.در این باره یک نکته بسیار مهم آموزشی وجود دارد که والدین برای تربیت یک فرزند حرف شنو به دانستن آن بسیار نیاز دارند و آن هم شیوه دستور دادن به کودک است.

به عبارت دیگر تربیت یک بچه حرف شنو به طور مستقیم به نحوه برخورد و صحبت کردن والدین برمی گردد. دستور دادن به بچه ها اصول خاصی دارد که اگر آن ها را بدانیم و عمل کنیم می توانیم حرف شنوی را در بچه ها تقویت کنیم.دکتر نسرین امیری فوق تخصص روان پزشکی کودکان و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی تهران درباره شیوه های دستور دادن می گوید: والدین اول باید در نظر داشته باشند دستوری که می دهند قابل اجراست یا خیر. وقتی کار غیرممکنی را از بچه بخواهید طبیعی است که او با خودش فکر می کند که دستورات والدین اغلب غیرعملی است، والدین در واقع با این کار زمینه نافرمانی را برای او فراهم می کنند.

از طرف دیگر دستورات علاوه بر قابل اجرا بودن باید واضح، روشن و کوتاه باشد. دستورات مبهم والدین اغلب اجرا نمی شود. مثلا وقتی به کودک می گوییم پسر خوبی باش، این دستور مبهم است. برای درک واژه خوب باید آن را برایش معنا کنیم. باید منظورمان را از یک پسر خوب دقیقا بگوییم و بعد از او انتظار حرف شنوی داشته باشیم. اغلب والدین یک سری دستورات مبهم به بچه ها می دهند و بعد بچه ها را متهم به لجبازی می کنند، در حالی که اشکال از خود آن هاست که یاد ندارند با بچه ها شفاف و واضح صحبت کنند.هم چنین دستور نباید مسلسل وار و پشت سر هم باشد. مثلا نباید به بچه گفت اتاقت را تمیز کن، فلان کار و فلان کار را هم انجام بده، تکالیفت را هم بنویس. انجام ۳ تا ۴ تا کار برای بچه ها اغلب سخت و دشوار است و احتمال اجرا نشدن آن بسیار زیاد است. بنابراین والدین باید دقت کنند که پس از دادن یک دستور و انجام آن با حمایت و تحت نظر خودشان، انجام کار بعدی را با فاصله زمانی از او بخواهند.زمان دستور دادن نیز بسیار مهم است. وی ادامه می دهد: گاهی اوقات والدین به هنگام ترک منزل کاری را از کودک می خواهند و انتظار دارند او انجام دهد در حالی که والدین باید به هنگام انجام کار کنار او باشند و از او حمایت کنند. در چنین شرایطی احتمال این که کودک از انجام کار مورد نظر سرباز زند، بسیار زیاد است. گاهی اوقات هم والدین به صورت سوالی از بچه ها می خواهند کاری انجام دهند به عنوان مثال می گویند می روی اتاقت را تمیز کنی؟

احتمال این که او جواب منفی دهد زیاد است، بنابراین والدین نباید از او سوال کنند بلکه باید بگویند برو اتاقت را مرتب کن و مرتب کردن را توضیح دهند مثلا این که نباید چیزی روی زمین ریخته باشد، تخت خواب مرتب باشد و در کمد لباس بسته باشد.والدین دقت کنند که دستوراتی که آخرش با توضیح همراه است اغلب اجرا نمی شود. بعضی والدین موقع دستور دادن توضیحات اضافه می دهند مثلا می گویند پاشو اتاقت را مرتب کن مهمان داریم. مهمان داشتن یک واکنش هیجانی در بچه به وجود می آورد که باعث می شود کودک کاری که از او خواسته شده است، فراموش کند. بهترین کار این است که آمدن مهمان را اول بگوییم و بعد با فاصله از او بخواهیم اتاقش را مرتب کند. به این ترتیب او فرصت می کند هیجان اولیه ناشی از آمدن مهمان را پشت سر بگذارد بعد به کار مورد نظر بپردازد.دکتر امیری با اشاره به یکی دیگر از اشتباهات والدین می گوید:

ـ اغلب والدین تصور می کنند توضیح دادن زیاد یک مسئله برای کودک درست است به عبارتی آن ها برای هر دستور کلی برای کودک سخنرانی می کنند با این شیوه او مجاب می شود که حتما کاری که از او خواسته شده، انجام دهد. به عنوان مثال والدین به هنگام ترغیب کودک برای مرتب کردن اتاقش شروع می کنند به توضیح دادن که قرار است مهمان بیاید، همه جا باید تمیز و مرتب باشد، خیلی زشت است اگر اتاق تو نامرتب باشد و غیره. اشتباه بزرگ والدین این است که توضیح اضافه را مثبت می دانند، در صورتی که با توضیحات اضافه فقط زمینه انجام نشدن آن را فراهم کرده ایم و جایگاه والدین را تنزل داده ایم، خوب است بدانید بچه ها قبل از این که والدین بسیاری از این توضیحات اضافه را بدهند، همه چیز را می دانند و والدین با این توضیحات اضافه در واقع وقت خودشان را تلف کرده اند، تکرار دوباره، سه باره و چند باره یک دستور و توضیحات آن باعث می شود بچه تصور کند می تواند به حرف ها گوش نکند.هم چنین عواقب اجرا نشدن و فواید اجرای دستور باید واضح باشد، به عنوان مثال بگوییم اگر اتاقت تا یک ساعت دیگر مرتب شد می توانیم با هم یک بستنی بخوریم و اگر کودک دستور را اجرا نکرد و خواستار بستنی شد بگوییم به دلیل انجام ندادن کار نمی توانیم بستنی بخوریم. دیر شدن اجرای دستور هم باید مجازاتی داشته باشد تا کودک بفهمد باید طبق زمان بندی کارهای محوله اش را انجام دهد. توجه به این نکات بسیار ظریف باعث می شود بیشتر دستورات والدین قابل اجرا باشد اما اگر والدین حواسشان به این مسائل نباشد، کودک اندک اندک به سمت لجبازی می رود و حرف نشنوی را پیشه خود می کند، در واقع بچه های لجباز ثمره تربیت نادرست والدین خود هستند نه چیز دیگر.

عظیمی مروی