جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
آخرین سمت صهیونیست پیر
شی مون پرز، سیاستمدار ۸۴ ساله اسرائیلی روز چهارشنبه گذشته و بهدنبال کسب اکثریت قاطع آرای نمایندگان کنست اسرائیل به ریاستجمهوری این کشور برگزیده شد و از ۱۵ جولای رسما برای هفت سال آینده در این مقام تشریفاتی به کار خواهد پرداخت.
پرز که سابقا از پرنفوذترین رهبران حزب کارگر بهشمار میآمد پس از تاسیس حزب کادیما توسط آریل شارون، نخستوزیر سابق اسرائیل، نفر دوم این حزب بهشمار میآید و در حال حاضر بهعنوان معاون اول ایهود اولمرت در کابینه اسرائیل حضوری تاثیرگذار دارد، بدینترتیب و با توجه به سن بالایش آخرین مقام رسمی عمر بلند سیاسی خود را تجربه خواهد کرد.
البته پرز در سال ۲۰۰۰ هم کاندیدای این مقام بود که از «موشه کاتساو» رئیسجمهور معلق شده فعلی (به اتهام فساد اخلاقی) شکست خورد. شیمون پرز از آن دسته سیاستمدارانی است که به سادگی حاضر به ترک عرصه سیاست نیستند.
حال این پرسش پیش میآید که علت اصلی اصرار وی بر ترک مقام مهم معاونت نخستوزیر و نشستن بر مسند تشریفاتی ریاستجمهوری اسرائیل چه میتواند، باشد؟ به عقیده برخی از کارشناسان امور اسرائیل، کاندیداتوری هفت سال پیش پرز برای ریاستجمهوری در واقع چیزی جز ترفند این سیاستمدار کهنهکار برای حفظ وجهه خود در افکار عمومی اسرائیل نبود.
به گفته برخی ناظران اسرائیلی، پرز در آن زمان با لابی هایی که انجام داد توانست اکثریت کنست را متقاعد کند که فردی تقریبا ناشناخته یعنی کاتساو را به این مقام برگزینند تا به این صورت در افکار عمومی اسرائیل این فکر ایجاد شود که سرکردگان این کشور بهرغم خواست پرز مایلند تا وی همچنان در پستهای اجرایی مشغول به کار باشد، اما ظاهرا اینبار علل دیگری پرز را به این مقام ترغیب کرده است.
برخی عقیده دارند که پرز با این کار در واقع زمینه کنارهگیری محترمانه خود از قدرت را فراهم آورده است و میخواهد واپسین سالهای عمر را در حاشیه سیاست سپری کرده و به گفته خودش به تربیت نوههایش بپردازد، اما با توجه به روحیات شخص پرز و اصولا با توجه به سنت اکثر سیاستمداران اسرائیلی که تنها مرگ یا بیماریهای لاعلاج (به عنوان مثال آریل شارون) قادر است آنها را از قدرت جدا کند، نمیتوان به درستی این احتمال اطمینان کرد.
ولی عدهای دیگر بر این عقیدهاند که با توجه به وضعیت دولت و شخص اولمرت که در حال حاضر به دلیل شکست در جنگ اخیر با لبنان و بهخصوص پس از انتشار بخش اول گزارش کمیسیون وینوگراد در نقطه حضیض خود قرار گرفته و براساس شنیدهها پرز هم خواهان کنارهگیری اوست، ماندن در پست معاونت چنین نخستوزیری آن هم برای سیاستمدار با سابقهای چون پرز، جز بدنامی حاصل دیگری نخواهد داشت. اما این به معنای پایان نفوذ و قدرت شیمون پرز نیست.
باید به این واقعیت توجه داشت که گرچه پرز با نشستن بر صندلی ریاستجمهوری اسرائیل از کارهای اجرایی خداحافظی میکند، اما علاوه بر شخصیت حقیقی وی بهعنوان باسابقهترین سیاستمدار حال حاضر اسرائیل و یکی از لابیستهای کهنهکار صهیونیست، نمیتوان کار وی را پایان یافته تصور کرد.
در کنار این شخصیت حقیقی، شخصیت حقوقی پرز بهعنوان نفر دوم حزب حاکم کادیما نیز همچنان پابرجا خواهد ماند. بدینترتیب میتوان نتیجه گرفت که نقش تازه و اصطلاحا به روزشده این دولتمرد سابق تازه آغاز شده است. شیمون پرز از نیمهدوم جولای یعنی همزمان با آغاز دوران ریاستجمهوریاش نقشی مهم و البته پشتپرده را برای عرصه سیاسی و حزبی اسرائیل ایفا میکند.
در عرصه حزبی پرز احتمالا در ظاهر همان نفر دوم کادیما باقی میماند، اما حال این امکان را دارد که در صورت ادامه ناشیگریهای اولمرت، حزب کادیما توسط پرز شخص دیگری را برای دبیرکلی این حزب انتخاب کرده و حضور خود در قدرت را در کوتاهمدت تضمین کند. اما نقش اصلی پرز در واقع کسب تضمین برای حضور درازمدت حزبش در راس قدرت سیاسی اسرائیل است.
ناگفته پیداست که این مهم هم با توجه به سابقه و تبحر پرز در لابیگری داخلی و خارجی، چندان برای وی غیرممکن نیست. بدینترتیب میتوان نتیجه گرفت که ایده ریاستجمهوری پرز احتمالا ترفندی حرفهای از سوی سیاستمداری حرفهای و احیانا حزبش کادیماست برای بهرهگیری از تواناییهای یک دولتمرد سابق که شاید دوران حضور علنی وی در قدرت سپری شده باشد.
اما فارغ از نیت اصلی پرز برای نشستن بر صندلی ریاستجمهوری، باید گفت که وی تا رسیدن به این مرحله راه درازی پیموده است که پرداختن به آن بیمناسبت نیست: شیمون پرز در سال ۱۹۲۳ در لهستان (و به روایت دیگر در بلاروس کنونی) متولد شد و در ۱۹۳۴ همراه با خانوادهاش به فلسطین مهاجرت کرد.
در همان سنین نوجوانی اولین فعالیت حزبی خود را با پیوستن به «جنبش کارگری صهیونیسم» آغاز کرد و پس از تشکیل به اصطلاح رژیم اسرائیل وارد تشکیلات وزارت دفاع شد. اولین کاندیداتوری وی برای کنست در سال ۱۹۵۹ صورت گرفت و تا ۱۰ سال بعد و تحت لوای احزاب مختلف به نمایندگی در پارلمان اسرائیل اشتغال داشت.
شیمون پرز اولینبار در سال ۱۹۶۹ به وزارت رسید و مسوولیت وزارتخانه «مهاجرت و امور سرزمینهای تحت اداره» را برعهده گرفت و طی سالهای بعد ۲۰ پست وزارتی دیگر را هم در دولتهای مختلف اسرائیل تجربه کرد.
پرز دوبار و هر دوبار بدون برگزاری انتخابات به نخستوزیری اسرائیل رسید: اولینبار بین سالهای ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۶ و بهعنوان بخشی از توافق حزبش با رهبر لیکود «اسحاق شامیر» پست نخستوزیری در اختیار پرز قرار گرفت و بار دوم در سال ۱۹۹۵ و بهدلیل ترور نخستوزیر یعنی «اسحاق رابین» مسوولیت نخستوزیری را پرز برعهده گرفت اما شیمون پرز یکسال بعد و در جریان انتخابات و با وجود حمایتهای رئیسجمهور وقت آمریکا«بیل کلینتون» نتوانست بر رقیب خود پیروز شود و پست نخستوزیری را برای همیشه واگذار کرد.
پرز با وجود پشتیبانیهای خود از سیاست شهرکسازی در مناطق اشغالی در سالهای دهه ۷۰ به تدریج تغییر چهره داد و رفتهرفته خود را بهعنوان یکی از طرفداران سفت و سخت مصالحه با همسایگان اسرائیل بهویژه فلسطینیان مطرح کرد. همو بود که به همراه اسحاق رابین در اوایل دهه ۹۰ برای اولینبار با عرفات به مذاکره نشست و در نهایت موفق به عقد قرارداد اسلو با فلسطینیان شد و همین موفقیت بود که جایزه صلح نوبل را نصیب پرز کرد.
شیمون پرز در راستای حمایت خود از سیاستهای آریل شارون، نخستوزیر سابق اسرائیل مبنی بر تخلیه غزه و پس از آنکه نتوانست دبیرکلی خود در حزب کارگر را حفظ کند، همراه با شارون حزب کادیما را تاسیس کرد. پس از مرگ مغزی شارون و پیروزی حزب کادیما در انتخابات و آغاز نخستوزیری اولمرت، پرز بهعنوان نفر دوم این حزب با سمت معاون اول نخستوزیر وارد کابینه جدید اسرائیل شد و البته از ۱۵ جولای آینده به کاخ ریاستجمهوری اسرائیل خواهد رفت.
● بازگشت ایهود باراک
دیگر انتخاب هفته پیش در اسرائیل، اگر از انتخاب شیمون پرز به ریاستجمهوری مهمتر نباشد بیتردید کماهمیتتر نیست. ساعاتی پیش از رای کنست به پرز و در اولین دقایق روزکاری چهارشنبه تیتر یک روزنامهها و رسانههای اسرائیل این بود: «بازگشت باراک». نخستوزیر سابق اسرائیل پس از هفت سال بیعملی سیاسی موفق شد برخلاف آنچه که تا چند ماه قبل پیشبینی میشد بار دیگر به عرصه سیاسی باز گردد.
باراک در انتخابات درون حزبی روز سهشنبه توانست با اکثریت ضعیف ۳/۵۱ درصدآرای حزب کارگر بر رقیب خود «آمی آیلون» (وزیر سابق اطلاعات و امنیت) غلبه کرده و به دبیر کلی حزب کارگر برسد. این سیاستمدار ۵۶ ساله اسرائیلی در اولین نطق خود پس از این انتخابات گفت: «از امروز سفر بلندی آغاز میشود که مقصد آن بازگشت رهبری مجرب، مسوول و منطقی به اسرائیل است.»
پیروزی باراک نه تنها برای حزب متبوعش بلکه برای ائتلاف دولتی حاکم نیز نقطه عطفی به شمار میآید. بازگشت این فرمانده سابق ارتش و ژنرال چند ستاره بار دیگر مباحث امنیت و توانایی دفاعی اسرائیل را در راس مباحث مورد گفتوگو در حزب کارگر قرار میدهد.
سلف باراک یعنی «عمیر پرتز» یا همان رهبر سندیکایی که در دور اول انتخابات مقام دبیرکلی را از دست داد، زمانی در سال ۲۰۰۶ با تبلیغاتی مبتنی بر مسائل اجتماعی پیروزی شگفتانگیزی در انتخابات پارلمانی اسرائیل به دست آورد و به مقام وزارت دفاع در دولت اولمرت رسید، اما جنگ با لبنان در تابستان گذشته مسائل اجتماعی و اقتصادی را باردیگر به حاشیه راند، اتفاقی که نه فقط در حزب کارگر بلکه در سراسر جامعه اسرائیل روی داد.
پرتز به این دلیل به پست وزارت دفاع دست یافت، زیرا عقیده داشت که بهعنوان یک رهبر ملی میتواند سودمند واقع شود، اما خیلی زود تبدیل به شخصیتی مضحک شد و حال باراک در نظر دارد تا هرچه زودتر بهعنوان وزیر جدید دفاع جانشین پرتز شود و به گفته خودش توانایی وحشتآفرینی اسرائیل را باز تولید کند!
با ورود باراک به کابینه اسرائیل همزمان دوران تصدی غیرنظامیان بر پستهای کلیدی نیز در این دولت به پایان میرسد. ایهود اولمرت، نخستوزیر نیز از این تصمیم حزب کارگر به گفته خودش کاملا راضی است، زیرا آیالون اعلام کرده بود در صورت رسیدن به دبیرکلی حزب کارگر به اولمرت، برای کنارهگیری از قدرت هشدار خواهد داد. با وجود آنکه گزارش کمیسیون وینوگراد در مورد جنگ لبنان ضربهای اساسی و فاجعهبرانگیز برای اولمرت به شمار میآید، اما نخستوزیر اسرائیل همچنان در قدرت مانده است.
البته باراک هم از اولمرت تقاضا کرده است که از سمت خود کنارهگیری کند، اما ظاهرا رهبر جدید حزب کارگر در نظر دارد تا پاییز آینده در این مورد صبر پیشه کند زیرا قرار است دومین و اصلیترین بخش از گزارش وینوگراد در پاییز منتشر شود و به عقیده بسیاری از کارشناسان، انتشار این گزارش به معنی پایان کار اولمرت خواهد بود و البته تا آن زمان اتفاقهای زیادی میتواند روی دهد.
باراک درصدد خریدن وقت برای حزب کارگر است زیرا بر پایه نظرسنجیهای فعلی رهبر اپوزیسیون یعنی «بنیامین نتانیاهو» از حزب لیکود در مرتبه نخست محبوبیت قرار دارد و چنانچه انتخابات زودهنگام برگزار شود، شانس این حزب برای کسب اکثریت کرسیهای کنست بیشتر از دیگر احزاب است.
به همین خاطر، باراک در نظر دارد به ائتلاف موجود در وهله اول شانسی برای باقیماندن دهد و بدینترتیب وضعیت حزب خود را بهبود بخشد. هدف اصلی این نخستوزیر سابق اسرائیل، تصدی وزارت دفاع نیست بلکه به صندلی اولمرت چشم دوخته است.
باراک که همیشه بهعنوان یکی از موافقان مذاکره با فلسطینیان و همسایگان عرب اسرائیل مطرح بود، در دوران نخستوزیری خود در سالهای ۱۹۹۹ و ۲۰۰۰ نتوانست در این مورد موفقیتی به دست آورد. او طی مذاکراتش با رهبرفقید فلسطین، یاسرعرفات نهتنها هیچ پیشرفتی حاصل نکرد بلکه از عقد قراردادی با سوریه هم عاجز ماند.
حاصل مسوولیت باراک در پست نخستوزیری اسرائیل، انتفاضه جدید فلسطینیان در سال ۲۰۰۰ بود و همان نیز عامل شکست وی در انتخابات به شمار آمد. باراک همواره چهرهای خودسر و ناتوان در کار گروهی نشان داده است و زمانی که از قدرت کناره میگرفت از وی بهعنوان منفورترین سیاستمدار اسرائیلی در میان مردم کشورش یاد میشد. اما مشاوران باراک ادعا میکنند که وی تغییر کرده است.
محمدعلی فیروزآبادی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست