چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
جهان و هر چه در آنند, صورتند و تو جانی
اگر از نام فیلم سینمایی«سر به مهر» به راحتی عبور نکنیم با یک ایهام مواجه خواهیم شد که در اصل و بطن قصه نهفته است و در واقع هم اشاره به راز سربه مهری دارد که کشش و درگیری شخصیت اصلی داستان بر سر برملا کردن آن است و هم اینکه اشاره دارد به هدف غایی و حاصل از این عمل که در ادامه به تحلیل آن خواهم پرداخت. این فیلم روایتگر داستان زندگی بسیاری از آدم هایی است که در گیرودار دنیای مدرن امروز، تحت تاثیر هیاهوی پنهان انسانهای جمع گریز، فریاد دادخواهی و مطالبات خود را در دنیای سایبر و فضای مجازی اینترنت جستوجو میکنند و با اغتشاشات ذهنی بسیاری مواجه هستند که حاصل آن به انزوایی دردناک منجر میشود.
این لایه از اثر را نمیتوان بهعنوان یک بحث هستهای به میان آورد، ولی از نقش تاثیرگذار آن برای پیشبرد هدف اصلی داستان و دسترسی به مفهوم کلیدی ماجرا و انطباق با جامعه معاصر نمیتوان عبور کرد.
زیرا کاربرد فرمیک و محتوایی از اینترنت تا حدود زیادی آن حس ارتباط تصنعی و بیهویت با انسانهای بیرون را القا میکند و این حس زمانی تشدید میشود که شخصیت اصلی داستان در مقاطع گوناگون به روایت شفاهی نیز میپردازد و در همین جا باید اشاره کرد که تا حدودی بهدلیل همین نوع روایت و فضای بیانی، فارغ از نکات مثبتی که به آنها اشاره شد،اثر در مقاطعی تحت تاثیر مونولوگهای طولانی صبا با وقفه هایی روبهرو میشود که در چنین شرایطی ایجاد توازن برای پس نزدن مخاطبان کمتر صبور سینما کمی دشوار به نظر میآید.نکته دیگری که قبل از پرداختن به موضوع اصلی فیلم باید به آن اشاره کرد پوستر این اثر است که با هوشمندی خاصی طراحی شده است و بیانگر جهان داستانی و پیرنگ مدنظر نویسنده و فیلمساز است.در این پوستر انقباض بدنی لیلا حاتمی و نگاه مستاصل و درمانده او با چهرهای سرد و درهم، تنهایی دردناک او روی نیمکت داخل تصویر را که در مفهومی عمیق تر و وسیع تر مدنظر است منعکس میکند و موید همان درخود فرورفتگی عوامانه و گریز ناگزیر از انسانهای اطراف و تجمعات واقعی و نه مجازی است و روزنه امیدی برای خروج از این تنهایی که در واقع مردی است که در پس زمینه محو پوستر بهسوی او حرکت میکند.
صبا شخصیت اصلی داستان که با بازی قابل قبول لیلا حاتمی و تسلط او به ابعاد گوناگون شخصیتی نقش مورد نظر یکی از نقاط اتکا برای همراه کردن مخاطب تا پایان اثر است،دختری تنها،کم رو و تنها با مشکلات روحی و روانی است که در آغاز فیلم ما او را نشسته در مقابل رایانه شخصی خود و محصور در میان لوازم الکترونیک و بستههای قرص میبینیم.در اصل او با نوعی فوبیا مواجه است که اجازه ابراز نیاز و احساس و خواستههای شخصی را از او حتی در مقابل خانواده اش نیز سلب کرده است و موجب بدبینی به محیط پیرامون و آدمهای اطراف شده است و عادت اینترنت و در میان گذاشتن پنهانی مشکلاتش با افراد داخل دنیای مجازی و بهدنبال راهحل گشتن برای رهایی از این شرایط، آخرین امیدهای اوست.لیلا همخانه صبا، با بازی خاطره اسدی که به تازگی ازدواج کرده نیز برای کمک به او تلاش میکند .با این تفاسیر میتوان گفت که این سویه روانی و اجتماعی این اثر است که در ادامه برای بازگشایی بحث اصلی فیلمنامه کارکرد مییابد. صبا مایوس از انسانهای اطراف پا در مسیر عشق به خداوند میگذارد که کلید ورود به آن هم نماز است.او تصمیم بر اقامه نماز اول وقت میگیرد تا مشکلاتش برطرف شود و خود را به خدا میسپارد.صبا در قدم اول به راز و نیاز با پروردگار روی آورده و با نگاهی به مبانی اخلاقی اسلام میتوان گفت اصل وجود خداوند متعال را شایسته محبت اصیل و ارتباط ناب میداند و دیگر متعلقات دنیایی را به میزان تناسب با ذات مقدس الهی، محبوب واقع میکند.
این سویه عرفانی اثر و به واقع هسته مرکزی «سر به مهر» است که حالا صبا برای رسیدن به مقصود و هدف اصلی دوباره بهدلیل همان نقصان شخصیتی حاصل از ابراز تمایلات خود دچار سرگشتگی شده و نماز خود را مخفیانه و پنهانی در فرودگاه و بالای برج میخواند که انتخاب این دو مکان میتواند به لحاظ معنای محتوایی و نمادین، ارتباط با فراسوی ابرها تلقی شود. میخواند و همین تبدیل میشود به راز سر به مهری که او از گفتنش به برادر دوستش لیلا که او را خواستگاری کرده وحشت دارد.حامد با بازی آرش مجیدی یکی از روزنههای تغییر در زندگی صبا محسوب میشود.او برای خروج از این شرایط روانی به همراه خواهرش صبا را به کار دعوت میکنند، برای او تحفهای از هند آوردهاند که بادبزنی کوچک است که از سرزمینی آمده که مملو از ادیان و عرفان است که در سکانسی از فیلم صبا آن را در مقابل صورت خود روشن کرده و اشک میریزد. صبا همچنان پای رفتن ندارد که به نوعی همان معرفت و شناخت است که هرگونه ترس و وحشت را از میان بر میدارد و احوال او مصداق همان مصرع معروفی است که در تنهایی گوش میکند که میگوید: من صبا ره رفتن به کوی دوست ندارم.ا ین ره رفتن همان در جریان بودن معروفی است که شخصیتهای دیگر فیلم ازجمله راننده تاکسی نیز به آن اشاره میکنند. صبا هماکنون وسیله رفتن که همان نماز است را دارد ولی مسیر را به درستی نمیشناسد که در این صورت در سایه آن به سعادتمندی غایی و حیاتی عاشقانه و عاری از هرگونه درد و رنج میرسد.
از دیگر نقاطی که باید در تقویت ایجاد فضای عرفانی و همچنین استحکام و دوام تاثیرات درونی اثر و باورپذیری ابعاد شخصیتی داستان به آن اشاره نمود، بهکارگیری موسیقی و در اصل ساز پیانو است که هم القاکننده آرامش معنوی حاکم بر پیرنگ اثر بود و هم اینکه منطبق با حزن حاصل از دوری عاشق از معشوق که در بسیاری از فواصل فیلم موسیقی روان و جاری بود و حس مازاد و سنگینی را القا نمیکرد و از سوی دیگر هم بهره جستن از تصنیف ها و آوازهای سنتی ایرانی با اشعار عرفانی به ایجاد این اتمسفر کمک شایانی کرده است.در مجموع هادی مقدم دوست با این اثر که به همراه حمید نعمتا... به نگارش آن پرداخته بود توانست مسیری امید بخش در راه فیلمسازی را آغاز کند،هر چند که سابقه فیلمنامهنویسی او ابعاد تکنیکال سناریو را بیش از داشتههای فرمیک او به رخ میکشد.
میثم محمدی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست