جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
غفلت از فرزندان موجب پشیمانی است
چند سالی است که در ماه مبارک رمضان، پس از افطار، سریالهای مناسبتی از شبکههای مختلف تلویزیون پخش میشود و طبیعتا روزهدارانی که پای سفرههای افطار هستند جزو مخاطبان این سریالهای شبانه محسوب میشوند و شمار این مخاطبان نیز کم نیست...
سریال «مادرانه» که در شبهای ماه رمضان امسال از شبکه سوم پخش میشود، فارغ از اینکه از منظر فیلمنامه و ساختار سریال خوب یا بدی است که در حیطه تخصصی من نمیگنجد، چند نکته جالب درباره «آداب تربیت» دارد که بیمناسبت ندیدم درباره آن با هم صحبت کنیم، بهخصوص که موضوع ما مشکلاتی است که پدر و مادرها با نوجوانها دارند و از هفته گذشته هم قرار گذاشتهایم با هم تبادل اطلاعات کنیم.
اولین نکتهای که شاید ذهن مخاطب این سریال را با خود درگیر کند، این است که دختر نوجوان داستان به این دلیل سراغ اعتیاد رفته و رفتارهای نامناسب نشان میدهد که والدینش از هم جدا شدهاند، در حالی که به بیراهه رفتن او نه از طلاق، که از غفلت والدین ناشی میشود. بچههای ما در هر سنی که باشند، به توجه و رسیدگی نیاز دارند. اگر برای آنها وقت نگذاریم و اجازه بدهیم فاصله بینمان بیفتد و در یک کلام، اگر از آنها غفلت کنیم، در معرض ضربههای مختلف و آسیبهای جدی قرار میگیرند که از آن جمله اعتیاد و معاشرت با دوستهای ناباب است. امیدوارم این سریال باعث ایجاد نگاه سطحی در شما نشود که تصور کنید همه بچههای طلاق آیندهای مشابه «رها» دارند. چه بسا امروز بچههایی را میبینیم والدینشان کنار هم زندگی میکنند چون حاضر نیستند به هر دلیلی تصمیم به طلاق بگیرند. این بچهها به دلیل فضای پرتنش خانه، خارج از خانه دنبال آرامش میگردند و از غفلت والدین استفاده میکنند. در چنین خانوادهای طلاق با همه بدیها و آسیبهای آشکار و نهانش به رشد بچهها منجر میشود. پس نمیتوان به راحتی گفت: «ببین پدر و مادره طلاق گرفتن بچه معتاد شد! خدا رو شکر این اتفاق برای ما نمیافتد» واقعیت این است که طلاق راه ارتباط عاطفی را سختتر میکند و اگر تکوالد نکتههایی را که باید بیاموزد و رعایت کند، نداند و به کار نبندد، بچههایش بیشتر در معرض آسیباند. این روزها متاسفانه طلاق توافقی مد شده و خانوادهها بسیار شکننده شدهاند اما دود این تصمیمهای بدون فکر و خودخواهانه به چشم بچهها میرود که قربانی ماجرا هستند. اگر اصول مهمی که در طلاق باید رعایت شود و در موردش صحبت کردیم رعایت شود و تکوالدها برای فراگیری مهارت والدگری در این شرایط دوره ببینند، آسیب وارده به بچهها به حداقل میرسد.
پدر سریال «مادرانه» همسرش را طلاق داده و تنهایی سعی کرده یک پسربچه احتمالا ۳ ساله و دختری که موقع طلاق ۱۲-۱۱ ساله بوده، بزرگ کند. او در این زمینه هیچ اطلاعاتی نداشته و حتی تصور هم نمیکرده باید مهارتی در این خصوص بیاموزد زیرا شخصیت او شبیه پدرهایی است که تنها وظیفه خود را تامین هزینههای بچهها میدانند. این پدر به دلیل نداشتن برخی معیارهای سلامت روانی قطعا کسی نبوده که از کارشناسان مربوطه هم مشاوره بگیرد. او با بددهنی نشان میدهد اعتمادبهنفس خوبی هم ندارد و سعی دارد این فقدان را پشت ظاهر قلدر و مغرور خود مخفی کند. ما نمونههای زیادی مثل پدر رها داریم که به بچههایشان میگویند هرچه من میگویم، تو بگو «چشم!» حتی مادر رها سلامت روانی خوبی ندارد و نیازمند بررسی است.
او با این هدف با «اردلان» ازدواج کرده که کمبود محبت دوران تجرد خود را پر کند، محبتی که هر دختر باید از پدرش بگیرد، نه از همسرش. اگر دختری با این قصد ازدواج کند که همسرش نقش پدر را برایش بازی کند، ازدواج موفقی نخواهد داشت و قطعا باید از نظر روانپزشکی بررسی و درمان شود. داستان این مادر، برای دختر نوجوانش «رها» هم تکرار میشود. او که از نوجوانی نعمت مادر را نداشته و پدرش هم از او فرسنگها فاصله دارد و درواقع مجوز ورود پسرهای سودجو را به زندگی او امضا کرده، تشنه محبت پسری است که به قول خودش ساقی او هم شده است.
با این همه مشکل و تنهایی دختر نوجوان، پدر داستان، ناراحت است و خود را متضرر میداند. کم نیستند والدینی چون این پدر که فقدانها و نداشتههای خود را در فرزندشان جستجو میکنند و به این امید که او قرار است آنها را به آرزوهایشان برساند، بچهدار میشوند و بزرگش میکنند. دلیل اصلی منت گذاشتن مدام بر سر بچهها، همین احساس درونی است که در تکوالدها بیشتر هم است. پدر و مادر تنها، گمان میکنند چون ازدواج نکردهاند و بچهها را بزرگ کردهاند، حالا آنها مدیونشان هستند، بنابراین در دورهای که بچه میخواهد مستقل شود و زندگی کند، مدام او را در معذوریت اخلاقی قرار میدهند. این افراد بعد از ازدواج مدام بین مادر و پدر و همسرشان گیر میافتند چرا که تکوالد انتظار دارد او نقش همسری که نداشتند هم بازی کند و حامیشان باشد.
پسر کوچولوی داستان هم که مادر را در سنی که نیاز او دلبستگی به مادر است، از دست داده دوست ندارد مادر را بپذیرد و متاسفانه همانطور که به خوبی در این سریال نمایش داده میشود، مادر در حضور بچهها از پدر بدگویی میکند. پدر هم در مقابل، مادر را با الفاظ بد خطاب میکند. این والدین نهتنها مهارت والدی بلد نیستند و اصول طلاق گرفتن را نمیدانند بلکه سلامت روانی مناسب هم ندارند و هیچکدام به نیاز بچهها و آسیبی که از غفلت والدین دیدهاند، توجه نمیکنند.
دکتر میترا حکیم شوشتری
فوقتخصص روانپزشکی کودک و نوجوان
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست