دوشنبه, ۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 24 February, 2025
منطق بیمار مدرنیته

مدرنیته فرایندی پیچیده با ابعادی وسیع و به هم گره خورده است که برخورد ساده انگارانه با آن و اکتفا کردن به چند تعریف کلیشه ای شاید در آینده ای نزدیک برای فرهنگ های دیگر مثل ما ، فاجعه آفرین باشد . همان طور که در خاستگاه خود فاجعه آفرید .
برخی مدرنیته را یک پدیده تاریخی میدانند که در برهه ای از زمان در اروپای غربی نمودار گشت . عده ای آن را نه یک پدیده صرفاً تاریخی بلکه یک رویکرد میشمارند که موجبات تغییر انگاره ها نسبت به انسان و دنیای بیرون شد. این تغییر رویکرد باعث شد تا انسان به جای خالق ، علم به جای مذهب و تکنیک به جای تفکر بنشیند.
مدرنیته دارای ابعاد مختلفی چون ، علمی سیاسی ، فرهنگی ، فنی و تکنولوژیک است . این مطلب قصد پرداختن به بعد سیاسی آن که به [مدرنیته سیاسی ] شهرت یافته را دارد . البته ابعاد مدرنیته جدای از هم نیستند بلکه پیوندی ارگانیک با هم دارند .مثلاً تغییر در نگره علمی باعث تغییر در بعد سیاسی شد و این تغییر باعث دگرگونی در بعد فرهنگی و فنی شد .
تجربه مدرنیته سیاسی از آنجا که واجد درس های فراوانی است ،در خورِ تعمق است . قرنی که سپری کردیم به عنوان حاصل به بار نشستن مدرنیته سیاسی ، خاستگاه بربریت و توحشی باور ناپذیر بود . قرن بیستم خشونتی از خود نشان داد که در هیچ کجای تاریخ نمونهاش یافتنی نیست. این توحش حاصل منطق غیرانسانی مدرنیته مبنی بر تولید ستایی و انباشت گرایی فزاینده بود. در منطق مدرنیته انباشت و هم افزایی ، مؤید قدرت است. با رسوخ این منطق به بعد سیاسی ،شاهد تلاش در جهت انباشت قدرت برای قدرت و نه هدفی متعالیتر بودیم . با انباشته شدگی قدرت دولتهای مطلقه از قرن پانزدهم به بعد همراه با سرکوب قدرتهای محلی و فئودالی تشکیل شدند .
صاحب نظران معتقدند که انسانها در هر زمان و مکانی تحت لوای یک قدرت فائقه یا همان «دولت» به سر میبردند . حتی «چارلز تیلی» میگوید : جامعه «دولت شهر» یا پولیس را می توان مدتها پیش از پیدایش آن در غرب در بین النهرین یافت . یعنی پدیده دولت تاریخی کهن دارد. ولی با پیدایش مدرنیته در اروپا ما شاهد دولت مطلق العنان هستیم که در استفاده بی رویه از قدرت ، چه به شکل داخلی «استثمار» و چه خارجی «استعمار»، بی همتاست . این فرایندی است که از قرن پانزده میلادی آغاز شد و تأثیراتش در اندیشه های ماکیاول ، هابز ، بدن، روسو ، قابل رصد و پیگیری است .
در این بین برخی بین دولت مطلقه و دولت مشروطه تفاوت قائلند و معتقدند که با انقلاب فرانسه ۱۷۸۹دولت اروپایی از فاز مطلقه به فاز مشروطه نائل آمد . ولی ظهور «نخستین دیکتاتور مدرن» یعنی ناپلئون، از دل انقلاب فرانسه ، نشانگر تغییر ناپذیری این رویه و منطق بود.
روشنگران هم در آن سالها برای سیاست مدرن خواب های رنگین میدیدند و آن را با الفاظی چون ، جامعه مدنی، حوزه خصوصی ، حقوق بشر و شهروندی و... مزین می نمودند . ولی سلطه منطق هم افزایندگی مدرنیته همه اینها را منحرف نمود و موجب پدیدار شدن جامعه زیر فرمان و تمامیت خواه ، شد . این گونه بود که مدرنیته با تمام داعیه های اخلاقی، یکسره به دام بی اخلاقی گرفتار آمد .
این منطق مسموم در طول تاریخ اروپای غربی امتداد یافت ودر قرن بیستم به مدد یاختههای فنی و تکنولوژیک در بعد تسلیحات و تبلیغات ، هیولای دهشتناک «فاشیسم» را خلق کرد .
فاشیسم در نتیجه زیاده روی در انباشت قدرت است که با پخش شدن در جامعه ، تمام شئون زندگی افراد را تحت سیطره خود قرار میدهد و در نهایت به شکل دولت تمامت خواه و توتالیتر ظاهر میشود .اندیشمندان مکتب فرانکفورت معتقد بودند که ، فاشیسم ابداً انحراف از مدرنیته نیست بلکه سویههای پنهان آن است که در نگره ابزار انگارانه و تولیدستایانه عیان می گردد . از این رو ، فاشیسم نه یک پدیده، بلکه یک رویه است.
ارنست کاسیرر ، هم به این اشاره دارد که فاشیسم در ایتالیا یعنی گهواره رنسانس رخ داد و نازیسم در آلمان که خاستگاه پروتستانتیزم بود. رنسانس موجبات تغییرات در ساحت فکری و فرهنگی را ایجاد کرد و این تغییرات به پرتستانتیزم انجامید . پرتستانتیزم نخستین حرکت به سمت فردباوری بود که با بسط آن به ابعاد فرهنگی ، علمی و سیاسی ، مدرنیته کم کم رخ نمایان کرد .
با اشاعه فرد باوری امید میرفت که دولتهای اروپایی دموکراتیک تر شوند ولی با گذر زمان هیچ بهبودی رخ نداد . بلکه با شعله ور شدن قهر فاشیستی ، شاهد ِ درهم کوفته شدن هرم پرطمطراق مدرنیته میشویم .
هورکهایمر و آدورنو حتی بعد از جنگ در ۱۹۵۰ در کتاب «شخصیت اقتدار طلب»، به این نتیجه گیری میرسند که در امریکا و جهان غرب همچنان استعداد فاشیسم وجود دارد . تحرکاتی که به نام «مکارتیسم» در امریکا رخ داد مصداق بارز این مطلب بود .
مکارتیسم ، جنبشی در جهت طرد و امحای دگر اندیشان بود در تمام سطوح از سیاست گرفته تا سینما. طبق آمارها در جریان این جنبش چیزی حدود یکصد و پنجاه هزار نفر از روشنفکران، آموزگاران، رهبران سندیکای کارگری و... توسط دولت امریکا کشته، زندانی و یا تبعید شدند.
در فرآیند مدرنیته سیاسی ، سه ایدئولوژی به دست انسان ساخته شد ، کمونیسم ، فاشیسم و لیبرالیسم ، اولی به گولاک انجامید ،دومی به آشویتس و سومی هیروشیما و ناکازاکی را با بمب هسته ای شخم زد . اینان هریک به نوعی در فکر خوشبخت کردن انسانها با آموزه های ماتریالیستی خود بودند . با شکست این سه ایدئولوژی ، ثابت شد که انسان چیزی بیش از انرژی و ماده است. چیزی به نام روحانیات و معنویات که غرب با نادیده انگاشتن او به ورطه توحش غلتید .
در واقع این میل به انباشت و تمرکز فزاینده قدرت و سود گرایی در سیاست بود که موجبات طرد اخلاق و بروز دو جنگ جهانگیر و رخ نمودن بربریت مدرن یعنی صهیونیسم را فراهم آورد . اینها نشانه های شکست منطق مدرنیته اند ، شکستی که به خشونت های قرن بیستم منجر شد .
کارل پوپر سعی داشت تا این خشونت ها را در بیست و پنج قرن پیش ، یعنی در اندیشه های افلاطون تبار شناسی کند . ولی بهتر آن بود که برای فهم و ریشه یابی خشونت های قرن بیستم به منطق مدرنیته و نگرش ابزاری آن به انسان، جامعه و طبیعت رجوع می کرد .
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست