سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

صفارزاده شاعری آوانگارد


صفارزاده شاعری آوانگارد

بسیاری شعر را محصول دوره بحران و ادبیات داستانی را نتیجه آرامش و عبور از پیچ و تاب های اجتماعی می دانند با این همه شعری که در دل بحران زائیده می شود سویه های شعاری هم دارد …

بسیاری شعر را محصول دوره بحران و ادبیات داستانی را نتیجه آرامش و عبور از پیچ و تاب های اجتماعی می دانند با این همه شعری که در دل بحران زائیده می شود سویه های شعاری هم دارد که گاه عمر آن را تا حد مصرف روزانه پائین می آورد. شعری که با حادثه متولد می شود شعاری تر، سطحی‌تر و در عین حال شورانگیزتر و مردمی‌تر است و با کمی فاصله می توان شعرهای پخته تری هم شنید که جنبه های زیبایی شناختی پر رنگ تری دارند اما فاصله زمانی تا تولد نثر بیش از این هاست. بر همین اساس نسل دوم شاعران انقلاب زبانی پخته‌تر از نسل اول دارند اما شعر دهه اول – در زمانه خود- فراگیرتر و مردمی‌تر بوده است تا آنجایی که بسیاری از این سروده‌ها بلافاصله تبدیل به ترانه شدند و فردای آن روز همه در کوچه و خیابان زمزمه اش کردند و اما در زمینه نثر هنوز کار جدی صورت نگرفته و همچنان باید انتظار کشید.

آیا اتفاق می افتد شاعری پیش از حادثه شعر بگوید و اتفاقاً آن شعر از نظر زیبایی شناختی، قدرتمند باشد؟ باید بگویم چنین اتفاقی در نثر هم افتاده است چنانکه چخوف درام «باغ آلبالو» را دو سال پیش از انقلاب کمونیستی نوشته است و اگر عقب‌تر برویم و سری به شعر کلاسیک بزنیم می بینیم آنچه پیشاپیش پایه های امپراتوری روم را بنا می کند و حیات آن را قوام می‌بخشد «انه اید» ویرژیل است و در مورد «ایلیاد» هومر نیز گفته‌اند که اگر سروده نمی‌شد، هرگز اسکندری به دنیا نمی‌آمد. این موضوع در سنجش شاهنامه و دولت‌های ملی که پس از آن متولد شدند نیز صادق است.

اما در زمانه ما شاید یگانه شاعری که پیش از همه به استقبال انقلاب رفت، طاهره صفارزاده بود؛ وی «سفر پنجم» را در سال ۱۳۵۶ به چاپ رساند که می‌توان آن را سنگ بنای شعر انقلاب و شعر روشنفکری دینی دانست. پیش از آن صفارزاده به دلیل شعرهای بیش از حد مدرنش مورد انتقاد شاعران مدرن بود و پس از آن نیز چاره‌ای جز سکوت در مقابل رویکرد تازه اش نمی‌ماند، رویکردی که در اوج مدرنیسم به آن رسیده بود. بنابراین آنچه که سال‌ها بعد به شعر هنجار انقلاب و جنگ بدل شد، در زمان خود نوعی هنجارشکنی به شمار می‌رفت و جالب آنکه به سرعت مورد استقبال عامه نیز قرار گرفت.

از این زاویه به چند موضوع مهم درباره او و شعرش می‌توان اندیشید؛ این‌که او زن است و با ذهن و زبانی زنانه، جهان پیرامون خود را پیش از دیگران کشف و پخته‌تر از دیگران بیان می‌کند. این‌که شعر او با وجود همه عمقی که دارد بسیار ساده و صمیمی است اما نوعی از سادگی که در دام سطحی شدگی و شعار نمی‌افتد. این‌که او هم از شاعران مدرن زمانه خود جلوتر است و هم شاعران انقلابی پس از خود و...