جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اوباما در ایران با چه کسی گفت و گو خواهد کرد


اوباما در ایران با چه کسی گفت و گو خواهد کرد

تورونتو استار کانادا می پرسد و پیشنهاد می دهد اوباما در ایران با چه کسی گفت و گو خواهد کرد

به گزارش سرویس بین الملل فرارو نشریه کانادایی «تورنتو استار» در تحلیلی که خاص نگاه غربی به مسایل ایران است، به اوباما پیشنهاد کرده است تا مستقیما با مردم ایران سخن بگوید و از ثمرات خوب آن بهره مند شود!

مقاله را در زیر بخوانید:

باراک اوباما گفته است که آماده گفت وگو با احمدی نژاد می باشد. او در مراسم تحلیف خود کاری بهتر را صورت داد. وی از گفت و گو با او منصرف شده و مستقیم با مردم ایران که رییس جمهور جدید خود را امسال انتخاب خواهند کرد، صحبت کرد.

اسم دوم اوباما، حسین، نامی آشنا و قابل تشخیص برای همه مسلمانان است ولی برای شیعیان ایران به ویژه دوست داشتنی است. حسین اسم فرزند شهید امام علی (ع) است که مورد ستایش آنها می باشد. چقدر حیرت آور است که رهبر ملتی که مدتی طولانی به عنوان شیطان بزرگ مورد حمله قرار می گرفت حال باید انتخاب شود تا با استفاده از نام یکی از اولیاء شیعه ، مراسم تحلیف را به جا آورد.

اصولگرایان ایران پوسته ای نازک بر بالای سر مردمی هستند که از گرم شدن روابط با ایالات متحده استقبال می کنند.

بدون تردید اوباما این را درک می کند. یک سال و نیم پیش در یک شب تابستانی در مراسمی برای جلب کمک های تبلیغاتی، نامزد ریاست جمهوری که در آن زمان بازنده به نظر می آمد، در پاسخ به سؤالی درباره ایران، سخنانی کوتاه ایراد کرد که نشان داد به طور دقیق نسبت به تاریخ و حساسیت های ایران آگاه است. او در این سخنان گفت که شاید بد نباشد در گفت و گو با ایران اعتراف کرد که نقش آمریکا در کودتایی که منجر به برکناری مصدق، رهبر منتخب مردم در سال ۱۹۵۳ شد، یک اشتباه بود، همان طور که حمایت پنهان ما از صدام حسین در بمباران شهرهای ایران مانند خرمشهر و ویران کردن آنها در سال ۱۹۸۸ یک اشتباه بود.

اگر قرار بود که سخنرانی مشابهی را برای مردم ایران ایراد کند، این فرصت وجود دارد که دوران احمدی نژاد و حمایت از تروریسم، نفی هولوکاست، و تعصب نسبت به اشاعه هسته ای را به زودی پشت سر بگذاریم.

ایران کشوری است که از نظر جمعیتی جوان و از نظر فرهنگی قابل احترام است. بسیاری از مردم آن تشنه تغییر هستند و تاریخی دردناک از بازیچه قرار گرفتن قدرت های بزرگی چون انگلیس، روسیه و آمریکا، موجب شده است که به شدت در برابر گردن کشی مقاومت کنند. همین طور، آنها توصیف هایی مانند "محور شرارت" نامیمون جورج بوش را درک نمی کنند که چنین توصیف هایی ایران مفتخر و باستانی و متعلق به حافظ، کوروش، و رومی را تحقیر می کند.

نارضایتی در ایران امروز متغیر و دارای ریشه های عمیق است. حدود ۷۰ درصد از ایرانیان در طول سی سال بعد از انقلاب اسلامی به دنیا آمده اند. آنها شاه، (امام) خمینی یا محاصره سفارت آمریکا را به یاد نمی آورند. بسیاری از ایرانیان به موسیقی هیپ هاپ و هوی متال گوش می دهند ، تلویزیون های ماهواره ای غیر قانونی تماشا می کنند و آرزوی داشتن آزادی های فردی بیشتری را دارند. تعداد زیادی از آنها در تقاضا برای داشتن جامعه ای آزاد تر خطر بازداشت را پذیرفته و شلاق را تحمل کرده اند.

امروز حتی تشکیلات مذهبی بر سر مسیری که کشور برگزیده، عمیقا اختلاف نظر دارند. دوستان ایرانی به کنایه و شوخی می گویند که این روزها بهترین مکان برای صحبت های روشنفکرانه زندان اوین است زیرا در آنجا می توانید بهترین متفکران را از فعالان دانشجویی متمایل به غرب تا آخوندهای سرشناس را پیدا کنید.

ولی اصلاح طلبان به خاطر لفاظی های نامربوط بوش در سال ۲۰۰۲ خرد شدند زیرا این لفاظی ها آنان را که سخن از تعامل مجدد با ایالات متحده به میان می آوردند خاموش کرد و آن جناحی را انرژی بخشید که عجولانه احمدی نژاد را در سال ۲۰۰۵ به قدرت رساندند. ایران که تقریبا در خاورمیانه ی مسلمان ، تنها است، دارای انتخابات واقعی و حقیقی می باشد که تعداد زیادی رأی دهنده و به طور حسادت برانگیزی در آنها شرکت می کنند. اگر چه شورایی متشکل از روحانیون محافظه کار دیکته می کند که چه کسی می تواند در انتخابات شرکت کند، ولی بیشتر فهرست های نامزدها – از نامزدهای انتخابات شهرداران گرفته تا نامزدهای نمایندگان مجلس و رییس جمهور – حاوی گزینه ای مهم بین تندروها و اصلاح طلبان احتمالی می باشند.

اگر در باره این گونه مسائل مطلب زیادی نمی شنویم، احتمالا به خاطر آن است که هیچ دیپلمات آمریکایی از زمان محاصره سفارت آمریکا در سال ۱۹۷۹ تا کنون پا به ایران نگذاشته است. در عوض، حضور ما در آنجا به صورت مشتی "نیروهای ویژه" بوده است که ظاهرا سعی داشته اند کاری را در محل انجام دهند که بسیار بهتر و مطمئن تر می توان آن را بر سر میز مذاکره انجام داد. آخرین چیزی که به آن نیاز داریم یک جنگ غیر ضروری دیگر است.

بهترین راه برای رییس جمهور اوباما جهت به حداقل رساندن خطرات و شتاب بخشیدن به یک ایران میانه روتر این است که از فصاحت کلام خود استفاده کند تا دیگر به رژیم سخت و عمدتا غیر محبوب ایران کاری نداشته باشد و با ایرانیان محترمانه و مستقیم صحبت کند. پاداش موفقیت در این کار بسیار زیاد است: همکاری در عراق، کاهش حمایت از حزب اله و حماس، تقویت یک خط مشی منع اشاعه ، و در نهایت ، شاید، یک دوست واقعی به جای یک دشمن کینه توز.