چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

امام محمد باقر ع فاتح دروازه های علم و فرهنگ


امام محمد باقر ع فاتح دروازه های علم و فرهنگ

امام باقر ع در نخستین روز ماه رجب سال ۵۷ هجری در شهر مدینه دیده به جهان گشود نام ایشان «محمد», «ابو جعفر» کنیه و لقب آن امام بدان جهت که دریای دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکار ساخت «باقر العلوم» یعنی «شکافنده دانشها» ذکر شده است, ضمن آنکه القاب دیگری همچون شاکر, صابر و هادی نیز برای آن حضرت متذکر گردیده که باز گوینده اوصاف آن امام بزرگوار است

امام باقر (ع) در نخستین روز ماه رجب سال ۵۷ هجری در شهر مدینه دیده به جهان گشود. نام ایشان «محمد»، «ابو جعفر» کنیه و لقب آن امام بدان جهت که دریای دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکار ساخت؛ «باقر العلوم» یعنی «شکافنده دانشها» ذکر شده است، ضمن آنکه القاب دیگری همچون شاکر، صابر و هادی نیز برای آن حضرت متذکر گردیده که باز گوینده اوصاف آن امام بزرگوار است.

سه سال بیشتر نداشت که حماسه کربلا به وقوع پیوست و آن بزرگوار نظاره گر آموزه های بسیاری بود که تاریخ در کلاس نینوا به یادگار نهاد.

زندگی پر تلاطم آن اسوه اخلاق پس از این رخداد نیز ۳۴ سال همراه با پدر بزرگوارش سپری گردید. شخصیت اخلاقی او را باید تجسم الگویی از انسان کامل دانست؛ ایشان در گفتار راستگو ترین، در دیدار گشاده رو ترین، در بذل جان در راه خدا بخشنده ترین و در اخلاق متواضع ترین مردمان بود. از خوف خدا بسیار می گریست و هنگام مشکلات، اهل بیت(ع) را گردهم می آورد و با یکدیگربه ذکر و استغفار می پرداختند. بخش قابل توجهی از درآمدش را در راه خدا انفاق می فرمود و خود مانند غلامانش در مزرعه کار می کرد؛ در روزهای گرم برای رسیدگی به مزارع و نخلستانها بیرون می رفت و همراه با کارگران و کشاورزان، زمین را برای کشت آماده می ساخت. آنچه را از محصول کشاورزی به دست می آورد در راه خدا انفاق می فرمود. در صدقات و بخشش و آداب اسلامی همچون دستگیری از نیازمندان، عیادت از بیماران و رعایت ادب و آداب و سنن دینی، از دیگران سبقت می جست. متولی صدقات پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و پدر و جد خود بود و این صدقات را بر بنی هاشم و مساکین و نیازمندان تقسیم می کرد، و اداره آنها را از جهت مالی بر عهده داشت.

سیرت و صورتش ستوده بود. پیوسته لباس تمیز می پوشید. در کمال وقار و شکوه حرکت می فرمود. هر بامداد که برای ادای نماز به مسجد می رفت، پس از ادای فریضه، مردم گرداگردش حلقه می زدند و از انوار دانش و فضیلت او بهره مند می گشتند.

در مکتب تربیتی امام باقر(ع) علم و فضیلت به مردم آموخته می شد. امام پنجم(ع) می کوشید سنتهای جد بزرگوارش پیامبر اکرم(ص) را در بین مردم احیا و مکارم اخلاقی را به آنان تعلیم دهد. با همه اصحاب مصافحه می کرد و دیگران را نیز بدین کار تشویق می فرمود.

در ضمن سخنانش می فرمود: مصافحه کردن، کدورتهای درونی را از بین می برد و گناهان دو طرف همچون برگ درختان در فصل خزان- می ریزد.

دوره امامت امام محمد باقر(ع) و فرزند ایشان امام جعفر صادق(ع) با تحولاتی چون انقراض امویان و بر سر کار آمدن عباسیان، ظهور سرداران و مدعیانی مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانی و ترجمه کتابهای فلسفی و مجادلات کلامی همراه است.

درهمین دوره است که قاضیها و متکلمانی به دلخواه مقامهای رسمی و صاحب قدرتان شکل گرفته و فقه و قضاء و عقاید و کلام و اخلاق را- بر طبق مصالح مراکز قدرت خلافت شرح و تفسیر می نمودند و تعلیمات قرآنی- به ویژه مسأله امامت و ولایت را، که پس از واقعه عاشورا و حماسه کربلا، افکار بسیاری از حق طلبان را به حقانیت آل علی(ع) متوجه کرده بود و پرده از چهره زشت ستمکاران اموی و دین به دنیا فروشان برگرفته بود، به انحراف می کشاندند و احادیث نبوی را در بوته فراموشی قرار می دادند. برخی نیز احادیثی به نفع دستگاه حاکم جعل می کردند.

از دیگر سو، زوال تدریجی دولت بنی امیه در این دوره و تنفر و بیزاری مردم از آن و نیز اختلافهای شدیدی که در ممالک اسلامی پدید آمده بود، زمینه قیامهای متعدد را در هر نقطه فراهم می ساخت و در نتیجه خلفا نیز به سرعت تغییر می کردند چنانکه در مدت امامت حضرت باقر(ع) در مدت نوزده سال پنج خلیفه، ولیدبن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک، هشام بن عبدالملک روی کار آمدند.

بنابراین، موقعیت مناسبی برای آن حضرت که از ظلم بنی امیه فارغ شده بود، پدید آورد که انقلاب علمی خود را آغاز نماید و بزرگانی از عامه و خاصه در اطراف ایشان جمع گردند و حقایق و معارف اسلام را منتشر کنند. از همین روست که رسول اکرم(ص) به ایشان لقب باقر داده است.

مدت بیست سال معاویه در شام و کارگزارانش در مرزهای دیگر اسلامی در واژگون جلوه دادن حقایق اسلامی- با زور و زر و تزویر و اجیر کردن عالمان خود فروخته- کوشش بسیار کردند. ناچار حضرت سجاد(ع) و فرزند ارجمندش امام محمد باقر(ع) پس از واقعه جانگداز کربلا و ستمهای بی سابقه آل ابوسفیان، که مردم به حقانیت اهل بیت عصمت(ع) توجه کردند، در اصلاح عقاید مردم بویژه در مسأله امامت و رهبری، که تنها شایسته امام معصوم است، سعی بلیغ کردند و معارف حقه اسلامی را- در جهات مختلف- به مردم تعلیم دادند تا کار نشر فقه و احکام اسلام به جایی رسید که فرزند گرامی آن امام، حضرت امام جعفر صادق(ع)، دانشگاهی با چهار هزار شاگرد پایه گذاری نمود و احادیث و تعلیمات اسلامی را در اکناف و اطراف جهان آن روز اسلام انتشار داد.

امام سجاد(ع) با زبان دعا و مناجات و یادآوری از مظالم اموی و امر به معروف و نهی از منکر و امام باقر(ع) با تشکیل حلقه های درس، زمینه این امر مهم را فراهم نمودند و مسایل لازم دینی را برای مردم روشن فرمودند. در زمان امام محمد باقر(ع) مردم بتدریج لذت علوم اهل بیت و معارف اسلامی را درک می کردند و مانند تشنه لبی که سالها از لذات آب گوارا محروم مانده و یا قدر آن را ندانسته باشد، زلال گوارای دانش امام(ع) را دریافتند و تسلیم مقام علمی ایشان شدند و به قول یکی از مورخان: «مسلمانان در این هنگام از میدان جنگ و لشکر کشی متوجه فتح دروازه های علم و فرهنگ شدند».

از آنجا که به دلیل خفقان فراوان و کمبود حماسه آفرینان زمینه قیام مسلحانه در آن زمان فراهم نبود، ازاین رو امام(ع)، نشر معارف اسلام و فعالیت علمی و نیز مبارزه عقیدتی و معنوی با سازمان حکومت اموی را، از این طریق مناسب تر می دید، و چون حقوق اسلام هنوز یک دوره کامل و مفصل تدریس نشده بود، به فعالیتهای ثمر بخش علمی در این زمینه پرداخت. اما بدین خاطر که شخصیت و سیر تعلیمات ایشان- در ابعاد و مرزهای مختلف- بر ضرر حکومت بود، مورد اذیت و ایذای دستگاه قرار می گرفت. در عین حال، پیشوای پنجم طی مدت امامت خود، در همان شرایط نامساعد، به نشر و اشاعه حقایق و معارف الهی پرداخت و مشکلات علمی را تشریح نمود و جنبش علمی دامنه داری به وجود آورد که تا مدتها آثار و برکات آن در میان نسلهای بعد ساری و جاری ماند.

رجال و شخصیتهای بزرگ علمی آن روز، و نیز عده ای از یاران پیامبر(ص) که هنوز درحال حیات بودند، از محضر آن حضرت استفاده می کردند.کسانی چون «جابربن یزید جعفی»، «کیسان سجستانی»، «ابن مبارک»، «زهری»، «اوزاعی»، «ابوحنیفه»، «مالک»، «شافعی»، «زیاد بن منذرنهدی» از آثار علمی او بهره مند شده سخنان آن حضرت را، بی واسطه و گاه با چند واسطه، نقل نموده اند.

امام با برقراری حوزه درس، ضمن مبارزه با کج اندیشی ها، با تکیه بر آیات رهنمونگر قرآن، به تحکیم مبانی معارف و اصول ناب اسلامی پرداخت، تمام ابواب فقهی و اعتقادی را از دیدگاه قرآن بررسی کرد و به پرورش دانشمندان و فرهیختگان عصر خود همت گماشت. در این میان، آوازه علوم و دانشهای امام(ع) به گونه ای اقطار اسلامی را پر کرده بود که دانشمندی چون «جابر بن یزید جعفی» هر گاه می خواست سخنی در باب علم به میان آورد می گفت: «جانشین خدا و میراث دار دانش پیامبران محمد بن علی(ع) برایم این گونه گفت» و به دلیل ناچیز دیدن موقعیت علمی خودش در برابر جایگاه امام، از خود نظری به میان نمی آورد.

«ابو اسحاق سبیعی» از دیگر فرهیختگان این دوره، چنان نظرهای علمی امام را درست می پندارد که وقتی از وی در خصوص مسأله ای می پرسند، پاسخ را از زبان امام می گوید و می افزاید: «او دانشمندی است که هرگز کسی به سان او(در علم) ندیده ام. «ابو زرعه» نیز در این باره اقرار می کند: «او بزرگ ترینِ دانشمندان است.»

«عبدا... بن عطا» نیز که از جمله شخصیتهای برجسته و دانشمندان بزرگ عصر امام بود، می گوید:«من هرگز دانشمندان اسلام را در هیچ محفل و مجمعی به اندازه محفل محمد بن علی(ع) از نظرعلمی حقیر و کوچک ندیدم. من «حکم بن عتیبه» را که در علم و فقه مشهور آفاق بود، دیدم که در خدمت محمد باقر(ع) مانند کودکی در برابر استاد عالی مقام، زانوی ادب بر زمین زده، شیفته و مجذوب کلام و شخصیت او گردیده بود. »

ابن جوزی نیز در تذکرة الخواص، می نویسد: عطا می گفت هیچ یک از دانشمندان را ندیدم که دامنه دانایی اش نسبت به دانشمندی دیگر کمتر باشد، مگر نسبت به ابوجعفر.من حکم را دیدم که نزد آن حضرت چونان پرنده ای ناتوان بود. ابن جوزی می گوید: «منظور وی از حکم، همان حکم بن عتیبه بود که در روزگار خود دانشمندی بزرگ به شمار می آمد».

ابن شهر آشوب نیز در کتاب «مناقب» از محمد بن مسلم نقل کرده است که گفت : من سی هزار حدیث از آن حضرت پرسیدم.شیخ مفید نیز در کتاب «اختصاص»، به نقل از جابر جعفی آورده است: ابوجعفر امام باقر(ع) هفتاد هزار حدیث برایم گفت که هرگز از کسی نشنیده بودم.

شیخ مفید می نویسد: از هیچ کدام از فرزندان امام حسن(ع) و امام حسین(ع) این اندازه از علم دین و آثار و سنت و علم قرآن و سیره و فنون ادب که از امام باقر(ع) صادر شده، ظاهر نشده است.

چنانچه پیشتر اشاره شد، عصر امام باقر(ع) به دلیل وجود شرایط سیاسی خاص و اوضاع حاکم، تا اندازه ای به امام اجازه برقراری مجامع علمی را داد تا ایشان بتواند استعدادهای نهفته ای را که در جامعه اسلامی وجود داشت، تربیت کند. امام این مهم را با رعایت تقیه و عدم برانگیختن حساسیت دستگاه، عملی کرده و با وجود تنگناهای سیاسی و فرهنگی توانست بالغ بر ۴۶۲ نفر را با آموزشها و تعالیم ناب خویش پرورش دهد .

موقعیت علمی ایشان، به مثابه شخصیتی عالم و فقیه، بویژه به عنوان نماینده علوم اهل بیت، بسیاری را وا می داشت تا از محضر او بهره گیرند و حل اشکالهای علمی و فقهی خود را از او بطلبند. در این میان، اهل عراق که بسیاری از آنان شیعه بودند، بیش از دیگران مفتون شخصیت آن حضرت شده بودند.

ابرش کلبی از هشام بن عبدالملک پرسید: این کیست که مردم عراق او را در میان گرفته و مشکلات علمی خود را از وی می پرسیدند؟ هشام گفت: این پیامبر کوفه است، خود را پسر رسول خدا و شکافنده علم و مفسر قرآن می داند.

در دوره ای که دیگر از عمل به قرآن خبری نبود و فقط از آن به صورت ابزاری برای جلوگیری از نشر معارف اهل بیت(ع) و زنده شدن نام آنها استفاده می شد و کتاب خدا به ابزاری برای دستیابی به اغراض سیاسی و سرکوبی پیروان اهل بیت(ع) با تأویل و تفسیر به رأی، به ابزاری برای سرکوب نمودن مخالفان تبدیل شده و در واقع، قرآن در انزوای شدید بود؛ امام باقر(ع) در جایگاه بهترین مفسر قرآن با بازگو کردن تفسیر صحیح آیات، بسیاری از ابهامها را زدود و مشت مخالفان و سودجویان را باز کرد.ایشان همواره برای به اثبات رسانیدن مدعای خود، از آیات قرآن بهره می جست و کلام خدا را گواه بر سخن خویش می گرفت و می فرمود:

«هر چه را می گویم از من سؤال کنید ]که آنچه گفتی [در کجای قرآن آمده تا آیه مربوط به آن را برایتان تلاوت نمایم.» امام به اندازه ای بر آیات قرآن تسلط داشت که «مالک بن اعین جهنی» شاعر هم عصر امام درباره او سرود:

«اگر مردم در صدد جستجوی علوم قرآن بر آیند، باید بدانند قریش بهترین دانای آن را دارد و اگر امام باقر(ع) در علوم قرآنی لب به سخن گشاید، فروع زیادی برای آن ترسیم خواهد نمود ...»

از دیگر تلاشهای چشمگیر امام در راستای نشر تعالیم اسلامی، مرجعیت عملی امام در پاسخگویی به مسایل فقهی مردم بود. «ابوحمزه ثمالی» می گوید: «نزد امام باقر(ع) در مسجد پیامبر نشسته بودم که مردی نزد من آمد و سلام کرد و پرسید: کیستی ای بنده خدا؟ گفتم : از کوفیان هستم، چه می خواهی؟ گفت: آیا اباجعفر را می شناسی؟ گفتم: بله، کارت با او چیست؟ گفت: چهل مسأله آماده کرده ام و در پی جواب آنم تا بدانم به کدام باید عمل کنم... در این هنگام، امام وارد شد؛ در حالی که جماعتی از اهل خراسان و دیگر استانها همراه وی بودند و در مورد مسایل حج از امام می پرسیدند. آن مرد نیز نزدیک امام نشست و پرسشهای خود را مطرح کرد و پاسخ گرفت.»

همچنین، بسیاری از دانشمندان چون «قتادة بن دعامه»، «طاووس یمانی» و «عاصم بن عمر»، در فرصتهای مختلف برای پاسخ گرفتن پرسشهای خود ازحضور امام بهره می جستند و در هر حالی از امام سؤال می کردند.

خلاصه آنکه با ظهور پیشوای پنجم شیعیان، گام مهم و بسزایی در راستای تبیین آرای شیعه برداشته شد و جنبش تحسین برانگیزی در میان دانشمندان شیعی پدید آمد. از سوی دیگر، افکار آلوده و سیطره نظریات فرقه مرجئه، جبریه، قدریه، غلات و ... که حیات فکری شیعه را با خطر رو به رو کرده بود با تدبیر و مرجعیت علمی شایسته امام باقر(ع) رنگ باخت و تأثیر پیشین خود را از دست داد. امام به سان خورشیدی گیتی فروز، بر سپهر دانش پرتو افکن بود و در بیان برتری و بزرگی این جایگاه، همین بس که بیشترین حدیث در بین جوامع حدیثی شیعه، از آن امام همام و فرزند برومند و خردمندش امام صادق(ع) است و این خود بزرگ ترین گواه در برجستگی شخصیت علمی ایشان به شمار می رود.

عزیز ا... حسینی

منابع :

۱- مصباح المتهجد، شیخ طوسی.

۲- امالی شیخ صدوق، چاپ سنگی.

۳- قاموس الرجال.

۴- بحارالانوار، ج ۲.

۵- بحارالانوار، ج ۴۶.

۶- فرهنگ فرق اسلامی.

۷- موسوعة الملل و النحل.



همچنین مشاهده کنید