یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا

استراتژی اصلاحات برای برون رفت از انزوا


استراتژی اصلاحات برای برون رفت از انزوا

اگر بخواهیم دلایل کامیابی یا سرخوردگی احزاب و کاندیداها را در دوره های مختلف انتخابات بررسی کنیم, در یک تقسیم بندی کلی باید ۲ مؤلفه ی اساسی زیر را تحلیل کنیم و به استخراج عوامل مربوط بپردازیم

اگر بخواهیم دلایل کامیابی یا سرخوردگی احزاب و کاندیداها را در دوره های مختلف انتخابات بررسی کنیم، در یک تقسیم بندی کلی باید ۲ مؤلفه ی اساسی زیر را تحلیل کنیم و به استخراج عوامل مربوط بپردازیم. این ۲ مؤلفه عبارت اند از:

۱. کاندیدای مورد نظر و توانمندی های فردی و حزبی وی

۲. فضای حاکم بر جامعه

البته «شعار» مصداق کامل رابطه ای است که بین این ۲ مؤلفه باید ایجاد گردد. زمانی احتمال پیروزی در یک انتخابات افزایش می یابد که تفکرات طالبان رأی مردم با شرایط جامعه تطبیق پیدا کند و همچنین شعار متناسب به درستی و ظرافت انتخاب شود.

در بین سیاست شناسان مشهور است که انتخاب بهترین شعار با توجه به مختصات فضای جامعه یکی از مؤثرترین عوامل کامیابی احزاب و افراد در انتخابات است.

برای مثال، انتخاب آقای خاتمی در سال ۷۶ معلول فضای سیاسی بسته، بهره گیری از فشار اقتصادی دولت قبل ازوی و انتخاب شعار متناسب با این فضا و البته توانمندی های فردی و تیمی ایشان بوده است. یک سید روحانی، با ظاهری شیک، با شعار آزادی و با دست خطی از حضرت امام

(رحمت الله علیه)، ظرفیت بسیار خوبی برای رأی آوردن داشت و نکته ای که کمتر به آن پرداخته شده این است که کاندیدای دیگر (ناطق نوری) به عنوان کاندیدای دولتی شهره شده بود؛ همان دولتی که مردم از آن خاطره تلخ تورم شدیدی را داشتند و این در کنار فضای بسته ی سیاسی و القای نفی اراده ی مردمی، فضای اجتماعی مطلوبی را برای این گروه تولید کرده بود.

در مقابل نیز گاهی اوقات با مخدوش شدن یکی از مؤلفه های بالا و انتخاب غلط پل ارتباطی کاندیدا با مردم (یعنی شعار)، زمینه برای پس زدن احزاب و کاندیداها فراهم می شود؛ درست شبیه آن چیزی که در سال ۸۴ برای جبهه ی اصلاحات اتفاق افتاد.

با توجه به مبانی ذکرشده، به تحلیل وضعیت جریان دگراندیش موسوم به اصلاحات و چگونگی تلاش این جبهه برای مطلوب سازی وضعیت خود خواهیم پرداخت. برای تحلیل وضعیت هر حزب یا جریان سیاسی، با توجه به ۲ مؤلفه ی توانمندی کاندیدا و فضای جامعه، ۴ حالت متصور است:

۱. کاندیدای مطلوب و فضای مطلوب

۲. کاندیدای نامطلوب و فضای مطلوب

۳. کاندیدای مطلوب و فضای نامطلوب

۴. کاندیدای نامطلوب و فضای نامطلوب

اصلاحات، در شرایط موجود، در ضعیف ترین وضعیت خود در سال های اخیر قرار دارد، زیرا نه چهره ی جذاب و قابل اجماعی دارد و نه فضای اجتماعی مطلوب خود را داراست؛ بر خلاف آن چیزی که در سال ۷۶ وجود داشت. پس نتیجتاً این جبهه در حالت چهارم قرار دارد.

نکته ی اساسی در این بحث نشان دادن ضعف اصلاحات نیست، بلکه فهم راهکارهای این جریان برای برون رفت از این وضعیت تاریخی است. برای درک این موضوع، باید سلسله اهداف کلی متصور برای هر حزب یا جریان سیاسی شناخته شود و بر اساس آن به تحلیل عملکرد آتی آن جریان بپردازیم. اهداف هر حزب در نسبت با قدرت سیاسی ای تعریف می شود که می توان آن ها را به ترتیب اولویت در ۴ دسته طبقه بندی کرد:

۱. دستیابی به قدرت و پایداری سیاسی

۲. سهیم شدن در ساختار قدرت

۳. تبدیل شدن به یک گروه فشار یا ذی نفوذ (۱)

۴. حیات سیاسی

با توجه به وضعیت جبهه ی اصلاحات و ضعف عمیق این جبهه، اگر بخواهیم اهداف این جبهه را از لحاظ احتمال وقوع بررسی کنیم، در یک تقسیم بندی معکوس، حیات سیاسی و باقی ماندن در اذهان عمومی اصلی ترین خواسته ی این جبهه و در ادامه ایجاد وزن سیاسی و استفاده از این وزن، چه برای تأثیرگذاری و چه سهم خواهی، در افق دورتری قرار خواهد گرفت.

با توجه به فقر این جبهه در عرضه ی شخصیتی در تراز خاتمی ۷۶ با پیش زمینه ی ذهنی مثبت و اجماع پذیری طیف اصلاحات و همچنین عدم تمایل این جبهه جهت تغییر ایدئولوژیک و به تبع آن شعارهای این جبهه، به نظر می رسد تکیه ی این گروه بر تغییر و یا القای مجازی پارامترهای فضای مطلوب اجتماعی و تطبیق فضای سیاسی با شعارهای خود است.

با توجه به وضعیت موجود و اهداف اولویت بندی شده ی متصور برای اصلاحات و همچنین کمبود در ارائه ی شخصیتی سیاسی موجه توسط این جبهه، چند راهبرد برای مطلوب سازی محیطی (مهندسی فضای جامعه) متصور خواهد بود که می توان از آنان این گونه نام برد:

۱. القای فضای بسته و خفقان سیاسی

۲. برجسته نمودن مشکلات اقتصادی جامعه

در مورد ظرفیت بالقوه ی تبلیغاتی دوم، که مایه ی تاخت وتاز رسانه ای این جریان قرار خواهد گرفت، باید گفت مشکلات معیشتی عمومی مانند موجی است که در واقع وجود دارد، ولی جهت دهی به این موج با شعار آزادی و خلاص شدن از این وضعیت ظرفیت ویژه ای برای استفاده ی سیاسی این جریان خواهد بود؛ البته قدرت های بین المللی حامی این جریان نیز قول های مساعدی جهت رفع تحریم ها در صورت پیروزی این جبهه در انتخابات خواهند داد که نقش مؤثری در هجمه ی تئوریک به چرایی تحریم ها خواهد داشت و انتخاب این جریان راهی برای خلاصی از فشار معیشتی تلقی خواهد بود.

بحث دولت وحدت ملی، که سردمدار آن هاشمی رفسنجانی است، می تواند پاسخی باشد برای جهت دهی به فضایی که این جریان در چند ماه آتی به وجود خواهد آورد و کانالی برای انتقال نارضایتی معیشتی ملتهب شده ی عمومی در راستای بهره گیری سیاسی و ایجاد وزن اجتماعی در جهت توانمندی تبدیل شدن به یک گروه فشار و یا حتی سهم گیری در معاملات قبل از انتخابات باشد.

حضور فردی چون هاشمی باعث افزایش گستره ی شعاری اصلاحات خواهد بود، به طوری که بتواند پاسخ های بیشتری در شعارهای خود به مردم بدهد.

به طور کلی، استراتژی اساسی اصلاحات ایجاد وزنی با نام خود برای امتیازگیری از حاکمیت خواهد بود.

در مقابل، با توجه به وضعیت مستحکم جبهه ی انقلاب اسلامی و راهبردهای اصلاحات برای برون رفت از وضعیت ضعف رو به اضمحلال خود، راهبردهایی را برای گروه های متعلق به انقلاب در واکنش به تحرکات اصلاحات می توان در نظر گرفت که به ترتیب عبارت اند از:

۱. تبیین خدمات دولت اصول گرا؛

۲. تبیین عمیق مبانی فتنه ی ۸۸ به صورت عمومی؛

۳. تبیین واقعه ی تلخ توسعه ی اقتصادی در دوران دولت سازندگی؛

۴. تدبیر ویژه ی نهادهای نظارتی و قضایی؛

در مورد راهبرد اول، با فرمایشی از رهبر معظم انقلاب شروع به تشریح موضوع خواهیم کرد. ایشان در جمع هیئت دولت فرمودند: »واقعاً اطلاع رسانی را قوی کنید، رسانه های مناسب را تغذیه کنید... اطلاع رسانی یک کار هنرمندانه است... به طورهنرمندانه اطلاع رسانی کنید تا مردم تا عمق جانشان قبول کنند. الآن هم خیلی از کارهای شما را مردم نمی دانند؛ یعنی از کارهای بزرگ و کارهای ملی اطلاع پیدا نمی کنند، چه برسد به کارهای بخشی و استانی، چه برسد به کارهای ساختاری!... مردم اصلاً به آن ها توجه پیدا نمی کنند. این ها را باید تفهیم کرد و برای مردم بیان کرد. این کار برای مردم هم امیدزاست، هم روشنگر است، هم کمک و حمایت مردم را به دنبال دارد، و هم روشنگر در مقابل انتقادهاست.» (۲)

متأسفانه، ما در این مورد غفلت کردیم و از خدمات زیربنایی گسترده ای که در دوران دولت اصول گرا انجام پذیرفت در جهت همراهی هرچه بیشتر مردم استفاده نکردیم. با توجه به این ضعف، اصحاب رسانه و در رأس آن ها رسانه ی ملی وظیفه خواهند داشت که در فرآیندی تدریجی و هنرمندانه کارآمدی دولت را به تصویر بکشند و موجبات دلگرمی عمومی را فراهم آورند.

راهبرد دوم نیز یکی از مطالبات مقام عظمای ولایت است. بازخوانی مبانی این جریان به اصطلاح مظلوم و یادآوری طعم تلخ و پر استرس همین جریان، در هنگام جولان سیاسی، یکی از راهبردهای مؤثر ما خواهد بود.

آرامش و امنیت یکی از خواسته های اصلی و اولیه ی مردم در هر نقطه ای از جهان است، حتی اقتصاد نیز بدون وجود بستری آرام و امن قابلیت رشد ندارد. لذا این موضوع باید محور تبیین و یادآوری فتنه ی ۸۸ گردد و خاطره ی تلخ ناامنی و هتک مقدسات توسط همین جریان سر در گریبان فرو برده به یک تردید و بازدارنگی عمومی در اقبال به سمت این جریان تبدیل گردد.

در شرح راهبرد سوم باید گفت، با توجه به ورود رئیس مجمع تشخیص به صورت تمام عیار در صحنه ی انتخابات و استفاده از ظرفیت این فرد و خوش بینی به وی توسط جبهه ی اصلاحات، یادآوری تجربه ی تلخ توسعه ی اقتصادی و خرد شدن استخوان های ملت زیر چرخ دنده های توسعه باید در دستور کار جبهه ی انقلاب اسلامی قرار گیرد. (البته متأسفانه در این زمینه کارهای مدون بسیار اندک هستند.)

آخرین راهبردی که باید در واکنش به تحرکات احتمالی جبهه ی اصلاحات صورت گیرد، هوشمندی خاص و ویژه ی نهادهای نظارتی و قضایی در برخورد با افرادی است که سعی در القای خفقان سیاسی با دستگیری خود خواهند داشت.

کل نگری در این دوران یکی از صفاتی است که باید توسط مسئولان به اجرا درآید، به این معنی که مسئولان ارشد نظارتی و قضایی این احتمال را در ذهن خود متصور باشند و با یک نگاه کلی تصمیم گیری نمایند تا در پازل این جریان بازی نکنند و زمینه را برای هجمه ی رسانه ای فراهم ننمایند.

یکی از مهم ترین ظرفیت های جبهه ی انقلاب برای بصیرت بخشی عمومی بهره گیری از فضای ایجادشده در سالگرد حماسه ی ۹ دی است که با پشتوانه ی تاریخی و مذهبی به یادآوری عوارض قدرت یابی این احزاب و گروه ها از دوران سازندگی و اصلاحات تا ایجاد آشوب و فتنه بپردازند. باید حضور این عناصر و ایجاد وزن در فضای سیاسی با بروز ناامنی و آشوب مقارن گردد.

در صورتی که این جبهه در انتخابات ریاست جمهوری هم همچون انتخابات مجلس شکست را پذیرا شود، بازتولید خود را نخواهد دید.(*)

محمدرضا یل

پی نوشت ها:

۱. به تعریف زیگلر: «توده ای سازمان یافته که در تلاش نفوذگذاری بر تصمیمات حکومتی است، بی آنکه بکوشد اعضای خود را در مقامات رسمی حکومت قرار دهد.» (عبدالرحمن علم، بنیادهای علم سیاست، ص ۳۵۸)

۲. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار هیئت دولت ۴ شهریور ۸۶