سه شنبه, ۲۶ تیر, ۱۴۰۳ / 16 July, 2024
مجله ویستا

تساوی یا تشابه حقوق زن و مرد در قرآن


تساوی یا تشابه حقوق زن و مرد در قرآن

از آنجا که در نظامی حقوقی خانواده در اسلام بعضا تفاوتهایی بین حقوق زن و مرد به چشم می خورد, سبب گردیده تا برخی از مغرضان یا ناآگاهان در علت این تفاوت حقوقی بین زن و مرد, آن را تبعیض و ظلمی علیه زنان, قلمداد کرده بدین ترتیب دین اسلام را زیر سوال ببرند

از آنجا که در نظامی حقوقی خانواده در اسلام بعضا تفاوتهایی بین حقوق زن و مرد به چشم می‌خورد، سبب گردیده تا برخی از مغرضان یا ناآگاهان در علت این تفاوت حقوقی بین زن و مرد، آن را تبعیض و ظلمی علیه زنان، قلمداد کرده بدین ترتیب دین اسلام را زیر سوال ببرند. در اینجا برای روشن تساوی یا تشابه حقوق زن و مرد، در اسلام، با ذکر مقدمه‌ای مبنی بر اینکه جوامع مختلف در این زمینه چه برخوردی با زن داشته‌اند و اینکه آیا پیوسته در آن جوامع غیر‌اسلامی زنان واقعا در تساوی یا تشابه مردان از حقوقشان برخوردار گشته‌اند به بیان جایگاه زن در نظام اسلام می‌پردازیم.

● موقعیت زن در مناطق دنیا در گذشته

با زن همیشه و در اکثر نقاط دنیا تا قبل از وضعیت به ظاهر مترقی فعلیتش، به صورتهای مختلف به عنوان موجودی طفیلی، بدون حق و یا با کمترین حق برخورد شده است چه در جوامع متمدن آن زمان یا در جوامع غیر متمدنش. به عنوان نمونه در اقیانوسیه زن از غذا خوردن با شوهرش ممنوع بوده و شوهرش با کمترین بهانه‌ای تا سر حد مرگ می‌زده است، در جزایر مارکینز غذاهای لذیذ از قبیل گوشت مرغ و خوک، نارگیل، گردو که غذاهای الهی نامیده می‌شدند مخصوص خدایگان و مردان بوده است و زنان نباید استفاده می‌کردند در بیرمانی شوهر حق دارد زنش را به عنوان قرضش به طلبکار بدهد و علاوه بر آن شوهر زنش را به نام کنیز و خدمتکار و در مقابل زن شوهرش را با ارباب و عالیجناب صدا می‌زند و در عربستان جاهلی بعضی از قبایل سر دختران تازه شده را می‌بردیدند، بعضی دیگر از کوهها به پائین پرتاب کرده و بعضی قبایل غرق می‌کردند و گروهی نیز زنده بگور می‌نمودند.

● جایگاه زن در جوامع متمدن آن زمان

جوامع متمدن آن روزگار نیز دست کمی از موارد یاد شده نداشته تا جائیکه پدر حق تصمیم گیری در مورد ادامه زندگی فرزنده تازه متولد را داشته و همچنین می‌توانسته به زندگی هر یک از اعضا خانواده و مخصوصا زن خودش خاتمه دهد. فقط پسران ارث داشته و دختر و زن متوفی حقی از ارث نداشتند. در رم قدیم زن و دختر دارای کوچکترین شخصیت و اختیاری نبوده و دختران و زنان مانند سایر اشیایشان قابل خرید و فروش بودند، زن مالکیت، معاشرت، رفت و آمد و حتی حق زندگی نداشته در انتخاب شوهر و بهیچ وجه نظر زن مهم نبوده است.

▪ در یونان

در یونان چون هدف از ازدواج، ادامه نسل توسط پسر می‌باشد، بدور انداختن زنی که فرزند پسر نمی‌زاید امری عادی بوده و هیچ وقت به عنوان شریک زندگی مطرح نبوده است و با اعتقاد بر اینکه زن دارای روح جاودانه انسانی نیست می‌گفتند حق ندارد و بعد از مرگ شوهرش زنده بماند که سوزاندن زنده زن با جسد شوهرش در برخی از مناطق آن زمان اثبات این حرف است. در کشورهای اسکاندیناوی تا چند صد سال پیش دختران از ارث محروم بودند.

▪ در ایران

در ایران نیز دختر حق انتخاب شوهر را نداشته است. به دلایل نژاد پرتستانه ازدواج با بیگانه ممنوع بوده، تا جائیکه برای رهایی از این بن بست، ازدواج با محارم را قانونی اعلام کرده بودند که ازدواج بهرام چوبین با خواهرش نمونه‌ای از اینهاست و طلاق بدون هیچ مصلحتی و رعایت طرفین به خواست مرد صورت می‌پذیرفت و زن حق مستقل اقتصادی نداشته است.

● جنبش فمنیسم

این محرومیتهای یاد شده در طول تاریخ در حق زن، سبب ایجاد جنبش فمنسیم در قرن بیستم برای بدست آوردن حقوق زنان با شعار آزادی‌های زنان از یک سو، و برابری و تساوی او با مرد از سوی دیگر بود. اما این نهضت بدلیل اینکه با احساسات توام بوده و از مبانی و پایه های عقلانی و علمی بی بهره بود، هر چند حقوق زیادی برای زنان ثابت کرد اما در مقابل یک سری بدبختی و اسارتهای جدیدی را برای وی به ارمغان آورد. به عنوان مثال هر چند مالکیت زن به رسمیت شناخته شد و در ظاهر به نفع زنان بود و یکی از حقوق از دست رفته خویش را به دست آوردند اما در واقع با گسترش تکنولوژی و تاسپس کارخانه‌های بزرگ و نیاز به نیروی فراوان با کمترین هزینه، از زن به عنوان کارگر استفاده گردید و به بهانه برابری با مردان، کارهای سنگین صرفا مردانه را بدون توجه به وضعیت جسمی و فیزیولوژی زن به گردن وی انداختند و از سویی دیگر با شعار آزادی در جامعه، او را از قید و بند اخلاق جدا ساخته تا جاییکه بنام آزادی، در ادارات و کارگاهها بصورت آرایش کرده و خودنمایی، وسیله تامین شهوات مردان گردیدند. در واقع نهضت فمینیستی نه تنها نتوانست زن را به حقوق خود برساند که هیچ، بلکه سبب اسارت به شکلی تازه گردید.

این بود وضعیت زنان در رابطه با تساوی و یا تشابه حقوقش در دنیای غیر اسلام که با مقدمه فوق بهتر می‌توان این مسئله را در اسلام توضیح داد و آن اینکه همچنانکه در بالا اشاره گردید در اکثریت جوامع غیر اسلامی زن را طفیلی مرد می‌دانند و شخصیتی جدا قائل نیستند اما در اسلام و قرآن تصریح شده به همان اندازه که مرد دارای ارزش است زن نیز دارای ارزش است نگاه قرآن به زن و مرد یک نگاه متفاوت از سایر نگاه هاست چرا که در آن نگاهها جنس زن را جدای از جنس مرد می‌دانند در حالیکه در قرآن زن و مرد دو صنف از یک نوع می‌باشند به عبارت ساده‌تر همچنانکه مرد از خاک آفریده شده، زن نیز از خاک آفریده شده بر عکس جوامع دیگر که معتقد بودند زن از دنده چپ مرد خلق شده و قرآن در آیه یک سوره نساء خط بطلان بر این نظریه کشیده و اعلام می‌دارد که شما را از نفس واحدی خلق کرد و زن او را <small> (حوا)</small> از او پدید آورد " که در متن عربی این آیه مراد از نفس واحده – حضرت آدم و مراد از زوجها حضرت حوا و مراد از کلمه منها، من جنسها می‌باشد یعنی خداوند حضرت حوا را از نوع و جنس حضرت آدم خلق نمود که آیات ۶ سوره زمرد و ۱۸۹ اعراف نیز با کمترین اختلاف به این مطلب تاکید می‌ورزند پس زن و مرد از نظر نوع خلقت در نگاه قرآن از یک جنس می‌باشند برخلاف نظر عهدین که قائل به آفرینش زن از دنده چپ مرد می‌باشد.

● اشتراک و تفاوتها

اما آشکار است که زن و مرد با وجود اشتراک در نوع خلقتشان، چون دو صنف از یک نوع می‌باشند یعنی در انسانیت مشترک می‌باشند و در نگاه اسلام زن، انسانی همانند مرد می‌باشد چرا که انسانیت انسان به روح وی بستگی دارد نه بر تن او. اما چون هر صنف نبودن اینها، سبب بروز تفاوتهایی در وضعیت بدنی و روحی اینها گردیده نگاهی گذرا به مشترکات زن و مرد و سپس تفاوتهای این دو صنف می‌اندازیم:

▪ اشتراکات

الف) اشتراک در آفرینش

چون در نگاه قرآن زن، انسانی همانند مرد است و انسانیت چیزی مربوط به جنس و تن نیست این همسانی و اشتراکات را در جنبه‌های مختلف زن و مرد از جمله در آفرینش این دو گروه می‌توان مشاهده کرد، یعنی هم در آفرینش مشترکند و هم از نظر مبدا آفرینش مشترکند یعنی همه زنان مانند همه مردان از آدم و حوا خلق شده‌اند همانطور که در ادامه آفرینش نیز یعنی ادامه نسل همه‌شان آفریده شده از یک واقعیت می‌باشند که از آن به نامهای ماء، طین، تراب، نطفه، نطفهٔ، امشاج و علق و ... یاد شده است.

۱) اشتراک در هدف آفرینش

از نظر هدف آفرینش نیز زن به خاطر همان هدفی آفریده شده که مرد آفریده شده است که آیه ۵۶ سوره ذاریات بیان می‌دارد که ما جن و انسان را نیافریدیم جز اینکه مرا بپرستند تا بواسطه آن به کمال برسند، و علاوه بر آن در آیات متعددی در سوره‌های نساء، توبه، احزاب، فتح، حدید، یس، بقره، به تساوی زن و مرد در بهره مندی از رسیدن به کمال و مقام بندگی، یا ابتلا به انواع عذابها به دلیل مخالفت با دین، اعلام نموده و سرنوشت یکسانی برای مرد مومن و زن مومن و و مرد صالح و زن صالح و برای مرد کافر و زن کافر و مرد مشرک و زن مشکر ترسیم کرده است.

۲) آرامش همدیگر

قرآن همچنانکه زن را مایه آرامش مرد معرفی نموده در مقابل مرد را نیز سبب آرامش زن معرفی نموده، و به گونه‌ای مطرح نموده که با وجود نیاز زن و مرد به یکدیگر آنها را طفیلی یکدیگر معرفی ننموده بلکه استقلال هر کدام را مورد توجه قرار داده است. و با این بیان روشن نموده که وقتی زن و مرد از نظر آفرینش یکسان باشند به طور طبیعی از ارزش انسانی مساوی نیز برخوردار خواهند شد و در نتیجه موجود درجه دومی نخواهیم داشت.

منابع

قدرت الله خسروشاهی و مصطفی دانش پژوه، فلسفه حقوق، انتشارات و موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی چاپ پنجم بهار ۱۳۸۰ .

طاهره نور حسن فتیده، زن در قرآن و عهدین، ناشر فرهنگ گستر – ۱۳۷۹

فهیم کرمانی، چهره زن در آئینه اسلام قرآن، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ۱۳۶۶

مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، انتشارات صدرا تهران، چاپ ۳۱.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.