شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

تکامل انواع موجودات از دیدگاه قرآن


تکامل انواع موجودات از دیدگاه قرآن

آنچه مهم است این که اثبات هر یک از نظریات علمی به معنای بطلان دین و یا آموزه های وحیانی قرآن نیست زیرا حتی اگر نظریه تکامل داروین اثبات شود به معنای نفی خداوند به عنوان عله العلل نیست زیرا حتی اگر عمر انسان میلیاردها و بلکه بلیاردها نیز به عقب بازگردد و یا نظریه داروین در مورد رشد و تکامل انواع تأیید شود به معنا و مفهوم عدم دخالت خداوند به عنوان عله العلل نخواهد بود

براساس گزارش های توراتی و تلمود، عمر انسان در زمین بیش از هفت تا هفتاد هزار سال تجاوز نمی کند.

حضرت آدم به عنوان نخستین بشر و فرزندان وی، مدت کوتاهی در زمین زیسته اند. این درحالی است که یافته های علمی قطعی از سنگواره ها و استخوان های سالم، عمر بشر در زمین را بیش از میلیون ها سال دانسته است. یافته های علوم دیگر نیز به شکل قطعی اموری مانند آن چه گفته شده را تبیین می کند.

گفتنی است از علمای معاصر، افراد بسیار اندکی به این موضوع پرداخته اند به طوری که در این حوزه تنها برخی چون آیت الله مشکینی(ره) پیش از انقلاب اسلامی وارد شده و کتابی در این زمینه نگاشته است.

همچنین علامه طباطبایی(ره) در آثار خود مطالبی در این حوزه دارد.

به طور کلی به نظر می رسد که روند و فرایند آفرینش موجودات در زمین به شکلی دیگر برخلاف افسانه ها و اسطوره های توراتی و تلمودی باشد. پرسش اساسی این است که دیدگاه قرآن و تحلیل آن از آفرینش و تکامل انواع موجودات، چگونه است؟ مقاله حاضر درواقع پاسخی است به این پرسش که با هم آن را از نظر می گذرانیم.

● اثبات نظریات علمی به معنی بطلان دین نیست

آنچه مهم است این که اثبات هر یک از نظریات علمی به معنای بطلان دین و یا آموزه های وحیانی قرآن نیست؛ زیرا حتی اگر نظریه تکامل داروین اثبات شود به معنای نفی خداوند به عنوان عله العلل نیست؛ زیرا حتی اگر عمر انسان میلیاردها و بلکه بلیاردها نیز به عقب بازگردد و یا نظریه داروین در مورد رشد و تکامل انواع تأیید شود به معنا و مفهوم عدم دخالت خداوند به عنوان عله العلل نخواهد بود. از سوی دیگر آموزه های قرآنی به دو دسته تقسیم می شوند؛ مواردی که به صراحت موضوعی را مطرح و حکم قضیه را گفته است و مواردی که به اجمال گذرانده و یا حتی سخنی از آن به میان نیاورده است. حتی در برخی از آموزه های قرآنی که خلاف حکم قطعی عقل است نیز تأویل، امری شایع و رایج است؛ بر همین اساس گزاره «جاء ربک؛ به معنای آمدن جسمی خداوند معنا نمی شود و یا «الی ربک ناظره» به معنای دیدن باچشم نیست؛ زیرا خداوند منزه و پاک از جسم است. از این رو آن را به تأویل می برند تا با قطعیات عقل و حتی آموزه های قطعی دین که از آن به محکمات یاد می شود در تناقض و تضاد نباشد. از این رو بخشی از آموزه های قرآنی به عنوان آموزه های محکم و قطعی و برخی دیگر به عنوان متشابهات مطرح می باشد.

در روایات شیعی آمده که از امیرمومنان علی(ع) پرسیده شده پیش از آدم(ع) کسی بوده است؟ آن حضرت پاسخ می دهد آری و آن نیز آدم بوده است و همین طور چندین بار این سؤال تکرار می شود و پاسخ تکرار پاسخ است. بنابراین سخن از موجوداتی است که پیش از آدم وجود داشته است.

● آفرینش شگفت انسان

قرآن در آیات بسیاری به مسأله آفرینش انسان توجه داده است. این آیات به ویژه در سوره های بقره و حجر قرار دارد. در این آیات تنها سخن از عناصر خلقتی است و هیچ سخنی از کیفیت و چگونگی آن نیست. البته به فرآیندی اشاره می کند که می تواند زمان بسیاری را در برگیرد. این که از گل و گل متعفن و لجن بدبو شدن آن سخن گفته شده خود بیانگر فرآیند زمانی طولانی است. در هیچ یک از آیات قرآنی به صراحت از این که خداوند انسان را در چشم به هم زدنی خلق کرده نیست. البته این امکان وجود دارد و خداوند به حکم اذا اراد شیئا أن یقول له کن فیکون؛ هرگاه چیزی را بخواهد، به آن حکم «باش» می کند و آن شی می شود البته آفرینش آدم و عیسی بن مریم(ع) یک استثناء است و در آن عنصر اعجازی یافت می شود ولی این بدان معنا نیست که فرآیند و عناصر زمانی و روند طبیعی به طور کلی محو شده باشد. تنها در خلقت حضرت عیسی(ع) پدر، جای خویش را به دمیدن مستقیم روح به واسطه دیگری چون روح الامین می دهد. با این همه از باب این که ان الله یابی ان تجری الامور الا باسبابها؛ خداوند ابا می ورزد از این که امور جز از راه اسباب و عوامل طبیعی جریان یابد، در همه مسایل و امور اصل طبیعی، مقدم، و قانون آن جاری و برقرار می باشد.

البته آفرینش پرنده و ساختن آن از گل و دمیدن روح و جان دادن به آن توسط عیسی می تواند بیانگر اعجاز خلقت باشد و عنصر تکاملی را از میان بردارد و طبیعت را از گردونه تأثیر و تأثر بیرون راند ولی در همان جا نیز ممکن و محتمل است که فرآیند خلقت تشدید شده و همانند طی الارض به تعبیر علامه طباطبایی زمان در هم پیچیده و گرد شود. می توان آن را چیزی شبیه نسبیت انیشتن یافت که در مسأله زمان مطرح می شود و این که در سرعت بالای نور چه اتفاقی برای زمان می افتد.

● آفرینش هستی در شش یا چهار روز

درآیات قرآنی سخن از خلقت زمین و آسمان در چند روز به میان آمده است. در برخی از آیات از شش روز برای خلق کلی آسمان و زمین سخن گفته شده و در برخی دیگر از چهار روز اختصاصی برای خلقت موجودات زمینی بحث گردیده است.

استاد حسن زاده آملی درباره واژه یوم در قرآن مانند کل یوم هو فی الشأن و نیزلمن الملک الیوم لله الواحد القهار، به این معنا اشاره داشتند که یوم به معنای ظهور و تجلی است. هر یوم به معنای تجلی اختصاصی و کاری مهم و اساسی است. از این رو قیامت خود یک یوم و تجلی ظهوری خداوند است. بنابراین خلقت زمین و آسمان در شش روز و یا خلقت موجودات در چهار روز به معنای چهار و یا شش تجلی و ظهور و دوره است. پس آفرینش در یک فرآیند شش دوره ای و یا چهار دوره ای تحقق یافته است.

این مسأله در آیات بسیاری آمده که آب در زمین موجود نبوده و از آسمان و کرات دیگر به زمین آورده شده است. البته درباره عنصر دیگر زمین یعنی آهن نیز همین نکته وجود دارد که نیازمند بررسی و تحلیل علمی است.

آیات قرآنی در سوره حدید بیانگر آن است که آهن عنصری فرازمینی است و از کرات دیگر به زمین آمده است و در زمین این امکان وجود نداشته که آهن پدید آید چنان که ظرفیت زمین از ایجاد آب ناتوان بوده است و نیاز بود در جایی دیگر آفریده شود و تحقق خارجی یابد و سپس به زمین انتقال یابد. از این رو همان گونه که برای یافتن منشأ و مبدأ پیدایش آب در کرات و کهکشان جستجو و تلاش می شود، بایستی درباره منشأ و مبدا فرازمینی آهن نیز تحقیق و پژوهش های علمی صورت گیرد.

این بدان معنا نیست که نقش خداوند را نادیده بگیریم؛ زیرا همه این ها با قدرت خداوند تحقق می یابد و اوست که جهان را مدیریت می کند و اگر دمی از تجلی و شأن خداوندگاری و پروردگاری خویش دست بردارد جهان و هستی نیست و نابود می شود.

● عصر دایناسورها

با انتقال آب به زمین، موجودات در یک فرآیند طبیعی و با استفاده از اسباب و عوامل طبیعی و قوانین آن ایجاد می شود و این گونه است که زمین در یک فرآیند میلیاردی و یا بیلیاردی توانایی زیست برای موجودات را به دست می آورد و موجودات تک سلولی پدید می آیند و آن گاه عصر موجودات غول پیکر می رسد.

یافته های زمین شناسی نشان می دهد که دایناسورها پدیدار می شوند و زمانی طولانی در آن زیست می کنند و بعد از آن نیز موجوداتی انسان نما که در روایات از آن به ناس و یا نسناس یاد می شود پدید می آید. در گذشته هنگامی که مردم با استخوان های انسان های غول پیکر مواجه می شدند آن را غول می شمردند که اکنون به آن نام های علمی داده اند؛ چنان که در چین که دایناسورهای بسیاری در آن یافت شده بود از آن به اژدها یاد می شد. اژدها تعبیر عامیانه از دایناسورهاست. در افسانه و اساطیر ایرانی نیز از سیمرغ و پرندگان غول آسای دیگر سخن رفته است که بیانگر همان دایناسورهای پرنده است.

درباره انسان های پیشین نیز همین مسأله مطرح است. وقتی انسان ها در گذشته با استخوان ها و قبرها و سنگواره های انسان های غول آسا مواجه می شدند آنان را به ناس و یا نسناس می خواندند. در جده قبرهای چندمتری است که می گویند قبر آدم و حوا، جد و جده انسان های امروزی بوده است و یا یکی را به حوا و دیگری را به هابیل و یا شیث نسبت می دهند. در لبنان نیز چنین یافته هائی وجود دارد.

● داستان هبوط انسان از بهشت به زمین

قرآن تحلیل دیگری از آفرینش انسان به دست می دهد که می تواند شگفت انگیز باشد. تا آن جا سخن از این بود که تنها آب و آهن پس از شکل گیری در کرات دیگر به زمین آمده ولی در آیات قرآن سخن از هبوط آدم نیز به میان آمده است.

هبوط به معنای افتادن و سقوط است. تاکنون این سقوط و هبوط را به بعد اخلاقی و تشریعی نسبت می دادند و این که آدم به خاطر گناهی از مقام خود سقوط کرده است. ولی به نظر می رسد که آیات قرآن بیانگر آن است که انسان نیز همانند آب و آهن از کرات دیگر به زمین افتاده و آمده است. به این معنا که شکل گیری نخست آدم در زمین نبوده و در کرات و کهکشان دیگری که از نظر وضعیت بهتر بوده شکل گرفته است و سپس از آن جا به زمین سقوط و هبوط کرده است. بنابراین انسان از کرات دیگر به زمین آورده شده است. این بدان معنا خواهد بود که شکل گیری انسان در زمین اتفاق نیفتاده بلکه او در محیطی غیرزمینی که قرآن از آن به جنت و بهشت یاد می کند و در حقیقت از آب مستقیم در امان بوده و کاملا در اعتدال قرار داشته آفریده شده و مدتی بس طولانی که چهل دوره از آن یاد می کنند با همسر و جفت خویش زیست کرده است. آن گاه از عنصری که نمی بایست استفاده کند استفاده می کند و بدنش آشکار می شود. به این معنا که پیش از استفاده از آن عنصر به شکلی دیگر بود و عناصر خلقی وی به این شکل کنونی آشکار نبوده است. در این زمان است که می کوشد تا خود را بپوشاند و نیاز به لباس می یابد؛ زیرا پیش از آن که از عنصر ظاهرساز استفاده کند محیط زیست، مناسب او بود؛ پس از خوردن عنصر و بهره گیری از آن، دیگر آن محیط برای زیست او مناسب نبوده و مانند این بوده که در حرارت بسیار یا سرمای زیاد قرار گرفته باشد و نیاز به پوشش داشته و جسم کنونی اش ظاهر می شود. دراین جاست که ناچار می شود تا از آن کره و محیط زیست خویش کوچ کند و به زمین بیاید که اینجا به گونه ای با شرایط کنونی وی مناسب بود. البته قرآن بیان می کند که او عجله کرد و اگر عجول نبود و ا ز آن عنصر در هنگام خودش استفاده می کرد شرایط به گونه ای برای او فراهم می شد که بتواند در موقعیت بهتری به زمین بیاید ولی عجله برای رسیدن به مقام خلافت وی را وادار ساخت تا از عنصر ظاهرساز جسد استفاده کند و در حقیقت مانند کودکی شد که شش ماهه و پیش از موعد به دنیا آید. از این رو قرآن وی را سرزنش می کند که موجودی عجول است و این که خود را به زحمت افکنده و پیش از آن که از نظر کمالی به اندازه ای برسد که بتواند به زمین کوچ کند اقدام کرده است و یا ا ین که زمین هنوز شرایط کمالی خود را نیافته بود تا پذیرای انسانی شود.به هرحال این گونه شد که انسان از جایی دیگر (سیاره ای در کهکشانی) به زمین مهاجرت می کند.

زمین بستر مناسب برای آفرینش موجودی کامل مانند انسان نبود. از این رو نمی توان در حلقات تکاملی داروین انسان را جست و حلقه مفقوده را تشخیص داد؛ زیرا انسان در زمین آفریده نشده تا بتوان حلقه واسطه میان انسان و دیگر موجودات را به دست آورد.

قرآن با اشاره به خلقت ابلیس و جنیان به این نکته هم اشاره می کند که آفرینش جن نیز در زمین نبوده و در حقیقت آنها تبعیدی به زمین هستند.

اما مسئله انسان هایی چون نسناس و ناس را باید در آیات بقره جست آن جایی که فرشتگان اعتراض می کنند که موجودی همانند موجودات پیشین خلق می کنی و خداوند توضیح می دهد که این، موجود دیگری است که همانند پیشینیان نخواهد بود. از این رو دو احتمال داده می شود. این که در گذشته در همان فرآیند زمینی، انسان ها یعنی همان نسناس و ناس خلق شده بودند و تباهی در زمین می کردند و اکنون این جانشین در زمین نیز همان گونه رفتار خواهد کرد. دیگر آن که این موجود اصولا از ریشه آن ها نیست تا مانند آنها عمل کند و در حقیقت در جایی دیگر با توانایی های دیگر خلق و برای خلافت به زمین می رود. بنابراین روحیات زمینی نخواهد داشت و از عناصر بلند آسمانی و روح برتر برخوردار خواهد بود. هرچند که زمین کشش هایی خواهد داشت ولی عناصر آسمانی و فرا زمینی می تواند او را تقویت کند و از اعمال زشت باز دارد و موجبات تباهی زمین را فراهم نیاورد.

● انسان های کنونی، تکامل یافته نسل حضرت نوح(ع)

قرآن بیان می کند که از زمان نزول آدم تا نوح زمانی بس طولانی گذشت که قرآن زمان آن را بیان نمی کند ممکن است میلیون ها سال به درازا کشیده باشد. آنچه بیان می شود تنها داستان نوح و مردم پس از آن است. از این رو حضرت نوح را آدم ابوالبشر دوم گفته اند.

به این معنا که همه انسان های دیگر به عللی از میان رفتند و تنها فرزندان نوح توانستند در محیط دگرگون شده باقی بمانند و محیط زیست جدید را تحمل کنند. این بدان معنا خواهد بود که انسان های غول پیکر گذشته همان فرزندان آدم بوده اند ولی هر یک نوعی تکامل یافته اند که تنها نوع کنونی که از نوح است توانایی هماهنگی با محیط را یافته است. از این رو می توان گفت که انسان های امروز انسان های تکامل یافته ای هستند که شرایط پس از دگرگونی زمینی را توانستند تحمل کنند.

قرآن توضیح می دهد که روزی زمین و آسمان ها فرو می پاشد و زمین و آسمان دیگری از درون آن همانند ققنوس بیرون می آید و در آن شرایط جدید تنها انسان هایی می توانند باقی بمانند که شرایط لازم را برای بقا به دست آورده باشند.این شرایط می تواند مادی و معنوی باشد. البته این تفسیر مادی از آموزه های معنایی قرآن نیست و ادعا نمی کنیم که چیزی به عنوان آخرت نیست و دنیا ادامه می یابد بلکه قصدمان آن است که چرا قرآن به معاد جسمانی اشاره می کند و چرا همین دنیا را به شکل دیگری در آخرت در می آورد؟ در حقیقت دنیا پس از نابودی به دلیل عدم بقا در شکل قدیم متلاشی می شود و دوباره شکل جدیدی به خود می گیرد و از یک فرآیند بسیار طولانی که در برخی از روایات از آن به موقعیت یاد شده زمین و آسمان بهشتی، شکل می گیرد و به تکامل می رسد تا زمینه برای زندگی انسان در آن محیط جدید فراهم گردد.

● دعوت قرآن به تدبر

شگفت این که مردم برای تحقیق در این امور تلاش نمی کنند. خداوند همان گونه که فرمان می دهد که در آیات قرآن تدبر کنید دستور می دهد تا در آیات آفاقی و انفسی نیز تفکر کنید؟ درباره این که چرا از میان مخلوقات به شتر اشاره می کند و می گوید در آفرینش او تحقیق کنید تا به دست آورید چه فن آوری پیشرفته ای در آن به کار رفته که می تواند زندگی شما را متحول کند و یا درباره عناصری چون آب و آهن تحقیق کنید که از کجا آمده و چگونه در کهکشانی دیگر شکل و به طریقی به زمین آمده است.

به هرحال تحلیل درست آن است که تکامل نه ضد خداست و نه با آموزه های قرآنی در تضاد است. پس باید دوباره در آیات قرآن و آیات زمین و آسمان تحقیق علمی کنیم.

باقر حسین زاده