سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
سیر هومیوپاتی در تاریخ
در تاریخ هومیوپاتی، داستانهای عالی دیده میشود و تلاشهای ارزنده و جالب توجهی ثبت شده است و در واقع شبیه فیلمی است که انتظار وقوع آن میرود.
در دهههای ۱۸۰۰، در ایالات متحده و اروپا، هومیوپاتی به شکل جالبی مورد پسند عامه واقع شده و قویترین طرفداران این رشته عبارت بودند از پادشاهان اروپا، سرمایهداران آمریکا، غولهای ادبی و رهبران مذهبی. اما همزمان که هومیوپاتی مقبولیت گسترده مییافت، از جانب مؤسسات پزشکی مورد تهاجم و تقابل شدید قرار میگرفت. تضاد میان هومیوپاتی و طب فربود بسیار تلخ و نامناسب بود. میدانیم در دور نخست این تضاد چه کسی برنده شد. حال در انتظار نتایج دور دوم هستیم. امیدواریم که به زودی روشن شود «جنگ» در زمینهی شفا نامناسب است و برای ساخت و تشکیل سیستم مراقبت بهداشتی جامع و مؤثر وجود رویکردهای متفاوت ضروری است.
تاریخ هومیوپاتی با کشفیات بانی این رشته ساموئل هانمان (۱۸۴۳-۱۷۵۵)، پزشک آلمانی آغاز شد. هانمان ابتدا کلمه هومئوپاتی (هومیوس به یونانی به معنی مشابه و پاتوس به معنای رنج است) را برای اشاره به اصل فارماکولوژیک خود یعنی قانون شباهت ها به کار گرفت که اساس هومیوپاتی است، در واقع، قانون شباهتها قبلاً توسط بقراط و پاراسلسوس شرح داده شده بود و در بسیاری از فرهنگها از جمله مایاها، چینیها، یونانیان، سرخپوستان بومی آمریکا و بومیان آسیا به کار گرفته شده بود ولی این هانمان بود که این قانون را در علوم طبقهبندی شده طب رمزبندی کرد.
نخستین تفسیر در باب قابلیت کاربرد عمومی قانون شباهتها توسط هانمان به سال ۱۷۸۹ انجام شد، یعنی زمانی که وی کتاب ویلیام کالن William Cullen، یکی از پزشکان معروف آن عصر را ترجمه کرد. در یک مورد در این کتاب، کالن سودمندی پوست تنهی درختی پروویایی (سینکونا) را در درمان مالاریا به خواص تلخ و قابض آن نسبت داده است. هانمان در ترجمهی خود پانوشت جالبی نوشته و در مورد توجیه کالن به بحث نشسته است. هانمن مدعی بود که تأثیر پوست تنهی این درخت حاصل از عوامل دیگری است، زیرا وی پی برده بودکه مواد و آمیزهی مواد دیگری وجود دارد که مشخصاً تلختر و قابضتر از پوست تنهی این درخت است که در درمان مالاریا مؤثر نیستند. او به دنبال این بحث، مصرف دوزهای مکرر این گیاه توسط خود را شرح میدهد و عکسالعملبدن خود را نسبت به دوز توکسیک به صورت تب، لرز و سایر نشانههای مشابه مالاریا شرح میدهد. هانمان نتیجهگیری میکند که علت سودمندی این گیاه آن است که سبب بروز نشانههای مشابه با همان بیماری میشود که باید درمان گردد.
این روایت، هانمان را به عنوان مظهر هومیوپاتی معرفی میکند. نخست آنکه وی کتاب کولن را ترجمه کرده است که نشان میدهد وی یکی از مترجمان محترمتر آن روزگار بوده است. ضمن آنکه هانمان درآن زمان ۲۴ ساله بود و حداقل میتوانست به ۷ زبان مطلب بخواند و بنویسد.او در نهایت بیش از ۲۰ متن اساسی طب و علمی را ترجمه کرده است. این تاریخچه آشکار میسازد که هانمان را میتوان تجربهگر مجرب و شیمیدانی مورد احترام دانست. او یک دورهی۴ جلدی کتاب موسوم به لگزیکون دارویی The Pharmaceutical lexicon را نوشت که یکی از متون منبع و استاندارد داروسازی آن عصر به شمار میرود. و نیز این روایت آشکارمیسازد که هانمان در واقع طغیانگری جسور بوده است. او از سخن گفتن دربارهی فکرش نمیهراسید حتی اگر این سخن به صورت اصلاح آنالیز پزشکی کاملاً مورد احترام باشد. او از زیر سوال بردن حقایق کاملاً پذیرفته شده نمیترسید وبه قدر کافی قدرت ابداع داشت که برای مسایل موجود جانشین موجهی داشته باشد.
پس از ترجمهی کتاب کولن، هانمان مدت ۶ سال به صورت فعال روی خود، خانواده و گروه اندکی از پیروان خود که رو به افزایش بودند امتحان و تجربه میکرد. به سال ۱۷۹۶، او با توجه به قانون شباهتها مقالاتی در نشریهی Hufeland نوشت که از معتبرترین نشریات طبی آلمان بود. همزمان به سال ۱۷۹۸، ادوارد جنر Edward Jenner ارزش تجویز دوزهای اندک آبله گاوی به افرادی را کشف کرد که ضمن تلاش برای ایمنسازی این افراد علیه آبله حاصل شده بود. در صورتی که تحقیق جنر به صورت معمول توسط طب فربود پذیرفته شد ولی تحقیق هانمان مقبولیت نیافت. در واقع، نسبت به هانمان و مکتب تفکر طبی جدیدش آنچنان مخالفتهای شدید میشد که تمامی نشریات طبی آن دوران را آرشیو ضد هومیوپاتی یا آنتیارگانون Anti-Organon نامیدهاند (ارگانون عنوان کتابی است که هانمان به عنوان متن اولیهی هنر و علم هومیوپاتی نوشته است).
هانمان به ویژه مورد نفرت دواسازان آن عصر بود زیرا در هر بیمار فقط استفاده از یک دارو را توصیه میکرد و تنها دوز محدودی از دارو را تجویز مینمود. ازآنجا که وی مقدار اندکی از هر دارو را تجویز میکرد دواسازان نمیتوانستند پول زیادی از بیمار دریافت کنند و از آنجا که تهیهی دارو مستلزم مراقبت دقیق بود، هانمان دریافت که دواسازان همیشه هم به طور صحیح عمل نمیکنند ویا با نیت سوء به بیماران داروهای دیگری میدهند. با افزایش شک به این کار، از آن پس داروها را خود به بیمار میداد که در آن زمان در آلمان ممنوع بود. به این ترتیب دواسازان هانمان را به دخالت غیر مجاز در کار خود متهم کردند. به سال ۱۸۲۰، هانمان در لایپزیک توقیف شد و او را مجرم تشخیص داده و مجبور به مهاجرت کردند.
او به کوتن Kothen مهاجرت کرد و در آنجا برای کار و عرضهی داروهای خود از گرانددوک فردیناند، یکی از چندین نفر از اعضای دربار پادشاهی و پشتیبان هومیوپاتی، اجازهی خاص دریافت کرد.
به رغم آزارهای فراوان، هومیوپاتی به رشد خود ادامه داد. هومیوپاتی نه تنها به خاطر عرضهی رویکرد طبقهبندی شده در درمان بیماران رشد کرد بلکه به علت عدم تأثیر و حتی خطرناک بودن داروهای طب متعارف پیشرفت نمود. امروزه در میان مورخان طب توافق وجود دارد که داروهای طب متعارف سدهی ۱۷۰۰ و ۱۸۰۰ به خصوص غالباً بیش از آنکه مفید باشند، مضر بودهاند.
حجامت و کاربرد زالو تا اواسط سدهی ۱۸۰۰ از اعمال رایج بود. یک پزشک فرانسوی آنقدر حجامت کرده بود که مردم با ریشخند میگفتند مقدار خونی که وی در دوران کارش از مردم گرفته است بیش از تمام مقدارخونی است که در جنگهای ناپلئون ریخته شده است. بنجامین راش Benjamin Rush، که به پدر طب آمریکا شهرت دارد، مدعی بود که حجامت در تمام بیماریهای عمومی و مزمن سودمند است. تنها فرانسه به سال ۱۸۳۳ ، بیش از ۴۱ میلیون زالو وارد کرده بود.
در ایالات متحده، یکی از پرورندگان زالو به سال ۱۸۵۶ تعداد ۵۰۰.۰۰۰ زالو وارد کرده بود و نزدیکترین رقیب ۳۰۰.۰۰۰ زالو مورد استفاده قرار داده بود. به غیر از حجامت و زالو انداختن، طبیبان طب متعارف از داروهایی استفاده میکردندکه از جیوه، سرب، آرسنیک و گیاهان پرقدرت مختلف برای پاک کردن بدن از مادهی خارجی موجد بیماری تشکیل شده بود.
تلفیق مراقبت ضعیف طبی و واکنش پیش داورانه نسبت به هومیوپاتی یقیناً در پرتوآموزش طب در آن زمان قابل درک است، ناتان اسمیت دیویس Nathan Smith Davis که نیروی پیشرو در جهت ایجاد انجمن پزشکان آمریکا بود آموزش طب را در سال ۱۸۴۵ به این ترتیب توصیف کرده است:
هر مرد جوانی برای آنکه بتواند طبابت کند باید به مطب یک پزشک راه مییافت تا در آنجا به متون معمولی طب دسترسی داشته باشد و شاید بتواند ماهی یک بیمار را ببیند و گاه در سال یک مرتبه و با عجله معاینات بعد از مرگ در بیمار را انجام دهد و در طول سه سال که به این ترتیب میگذشت، یک یا دو دوره سخنرانی در دانشکدههای پزشکی میشنید. در این مکانها بود که تمام علم طب شامل آناتومی، فیزیولوژی، شیمی، ماتریامدیکا، پاتولوژی، انجام معاینه، قوانین طب، جراحی و مامایی در یک فاصلهی کوتاه ۱۶ هفتهیی در ذهنش تلنبار میشد... وبه نظر میرسید آموزش اولیه و طبی این جوان به پایان رسیده است.
به رغم این واقعیت که مورخان و دانشمندان امروزی، طب قرون ۱۸ و ۱۹ را غیر علمی و حتی بدوی میدانند طبیبان متعارف جسارت کرده و هومیوپاتی را «زبان بازی »«غیر علمی»، «آئین پرستی» و «شیطانی» میشماردند.
● مخالفت با هومیوپاتی
هومیوپاتی برای طب سنگربندی کرده تهدید جدی به شمار میآمد. پزشکان فربود از کاروران گیاهی، ماماها و بسیاری دیگر از کاروران غیر معمول انتقاد میکردند زیرا این افراد آموزش طب نمیدیدند. اما هومیوپاتها را نمیتوانستند آموزش ندیده بدانند زیرا این افراد ازبسیاری از همان دانشکدههای طب فارغالتحصیل شده بودند که پزشکان «معمولی» درس خوانده بودند. در واقع، بسیاری از کاروران اولیه هومیوپاتی فارغالتحصیل هاروارد، دارتموت و سایر دانشکدههای معتبر طب بودند.
طب فربود از جانب دیگر نیز تهدید میشد زیرا هومیوپاتیروش درمانی خود را با اساسی یکپارچه شده، ملموس و طبقهبدنی شده عرضه میداشت. پل استار Paul Starr در کتاب «تحول اجتماعی طب آمریکا» که برندهی جایزهی پولتیزرشد میگوید: «از آنجا که هومیوپاتیهمزمان فلسفی و تجربی بود، بسیاری از مردم این روش را همانند طب فربود علمی میدانستند».
یکی از مهمترین عللی که پزشکان طب فربود و شرکتهای دارویی از هومیوپاتی متنفر بودند آن بود که در رویکرد هومیوپاتی نسبت به مصرف داروهای متعارف، انتقاد شدید میشد. اصولاً هومیوپاتها نسبت به طبیعت سرکوب کنندهی این داروها انتقاد داشتند. اینان حس میکردند این داروها سبب مخفی شدن نشانههای شخص شده و بیماری عمیقتر و جدیتری به وجود میآورد. همچنین هومیوپاتها متوجه شده بودند که با این مخفی کردن نشانهها در نهایت یافتن طب صحیح دشوارتر میشد زیرا نشانههای ایدیوسنکراتیک شخص راهنمای اصلی انتخاب فردی دارو است.
شاید مهمترین علت نفرت پزشکان طب فربود از هومیوپاتی و هومیوپاتها در اجلاس سال ۱۹۰۳ انجمن پزشکان آمریکا توسط یکی از محترمترین طبیبان طب فربود آن زمان بیان شده باشد. او میگوید «ما باید بپذیریم که هرگز نمیتوانیم در زمینهی اصول با هومیوپاتها مبارزه کنیم، ما با هومیوپاتی عناد میورزیم زیرا این رشته وارد جامعه شده و جای خود را باز کرده است». با وجودی که بسیاری از پزشکان گذشته یا حال به این آسانی، این مسأله رانمیپذیرند ولی مسایل اقتصادی در کاری که انجام میدهند و آنچه اجازه دارند انجام دهند نقش اساسی بازی میکند.
به این ترتیب اصول هانمان تهدیدی فلسفی، بالینی و اقتصادی برای طب فربود به شمار میرفت.
کمی پس ازمهاجرت هانس گرام Hans Gram، هومیوپات دانمارکی در سال ۱۸۲۵ به ایالات متحده، هومیوپاتی در دنیای جدید رو به رشد نهاد. هومیوپاتی آن چنان به سرعت گسترش یافت که هومیوپاتها تصمیم گرفتند یک انجمن ملی طب ایجاد کنند. به سال ۱۸۴۴، اینان انستیتوی هومیوپاتی آمریکا را بنیاد نهادند که اولین انجمن ملی پزشکان آمریکا به شمارمیآید. تا حدی به عنوان عکس العمل نسبت به افزایش تعداد هومیوپاتها، به سال ۱۸۴۶ یک گروه رقیب هم پیدا شد که بعدها سبب کندی پیشرفت هومیوپاتی گشت. این سازمان خود را انجمن پزشکان آمریکا نامید.
اعضای انجمن پزشکان آمریکا خصومتی دیرینه نسبت به هومیوپاتی وهومیوپاتها داشتند. این احساس آنچنان قدرت یافت که اندکی پس از ایجاد انجمن پزشکان آمریکا، تصمیم گرفته شد، تمام انجمنهای طبی محلی پزشکان هومیوپات پاکسازی شود. این پاکسازی در همهی ایالات به جز ماساچوست موفق بود. ازآنجا که هومیوپاتی میان نخبگان بوستون طرفداران پرقدرتی داشت، سازمان پزشکان آمریکا این مورد استنثنا را قایل شد که انجمن پزشکان ماساچوست دیگر عضو هومیوپات جدید قبول نکند. سپس، به سال ۱۸۷۱، ۸ پزشک باقیمانده هومیوپات را به جرم آنکه هومیوپات بودند از انجمن اخراج کردند.
به سال ۱۸۸۲، انجمن پزشکان آمریکا از انجمن پزشکان ایالت نیویورک عضوگیری به عمل نیاورد زیرا این انجمن تبصرهیی به تصویب رسانده بود که تمامی افرادی را که به درستی تحصیل پزشکی کرده بودند به رسمیت میشناخت (که در این گروه پزشکان هومیوپاتی هم جای میگرفتند).
به غیر از اخراج هومیوپاتها از انجمن های پزشکان، انجمن پزشکان آمریکا میخواست تمام انواع انجمنهایی را که هومیوپاتها در آن شرکت میکردند بر هم بزند. به سال ۱۸۵۵، انجمن پزشکان آمریکا یک «تبصره مشورتی» تصویب کرد که طی آن گفته شده بود حتی اگر طبیبان فربود با یک پزشک هومیوپات یا هر «کارور غیر معمولی» دیگر مشاوره بنماید از عضویت در انجمن پزشکان آمریکا اخراج خواهد شد. در آن زمان، اگر پزشکی عضویت خود را در انجمن پزشکان محلی از دست میداد، به معنای آن بود که دیگر نمیتواند برای طبابت در بعضی ایالات دیگر، جواز کار کسب کند. غالباً پزشکان فربود که انجمنهای پزشکان را تحت کنترل داشتند پزشکان هومیوپات را نمیپذیرفتند و برای توقیف و ممانعت از انجام کار آنان به علت نداشتن جواز، تمهیداتی فراهم میآوردند. در نهایت، پزشکان هومیوپات انجمنهای محلی خود را تأسیس کرده و بوردهای طبی مربوط به خود را برقرار نمودند.
در دوره یی از طب آمریکا وقتی تعداد پزشکان بسیار کم بود، و همکاران پزشک رسماً توبیخ میشدند، قانون اخلاقی در باب پیوستن به هومیوپاتها به طور منظم تقویت میشد. یک پزشک اهل کنتاکی به علت مشاوره با یک پزشک هومیوپات یعنی همسرش از انجمن محلی پزشکان اخراج شد. یک پزشک نیویورکی به خاطر خریدن سیگار و شیر از یک داروخانهی هومیوپاتیاز انجمن محلی اخراج شد. به جوزف کی بارنز Joseph K. Barnes، جنرال سرجن ایالات متحده به علت کمک به درمان ویلیام سیوارد William Seward وزیر امور خارجهی آمریکا که در شب ترور لینکلن زخمی شده بود، اخطار شد زیرا پزشک شخصی سیوارد یک هومیوپات بود.
طی یک رویداد زننده، دکتر کریستوفر سیکاکس Christopher C. Cok در انجمن پزشکان بخش کلمبیا پذیرفته نشد زیرا از او در بورد سلامت استفاده شده بود که دارای یک عضو هومیوپات بود دکتر د.دابلیوبلیس D.W.Bliss، پزشک متعارف و همکار دکترکاکس نیز اخراج شد که البته به علت مشورت با طبیب هومیوپات نبود بلکه به علت آن بود که با دکتر کاکس مشورت کرده بود که قبلاً از انجمن اخراج شده بود.
با شگفتی، انجمن پزشکان رای داد که بلیس وکاکس جرمی زشت انجام داده است زیرا این جرم شرکت در درمان Schulyer Colfax، معاون رئیس جمهور به ریاست اندریوجانسون Andrew Johnson بود.
انجمن پزشکان آمریکا و اعضایش هر کاری که میتوانستند برای خنثی کردن آموزش هومیوپاتها انجام دادند. در اوایل دههی۱۸۴۰ و همچنین در ۱۸۵۵ در بخش داخلی دانشگاه میشیگان کرسی استادی هومیوپاتی تأسیس شد. انجمن پزشکان آمریکا اعلام کرد اگرمدرک «معمولی» فارغالتحصیلی از دانشگاه توسط پزشک هومیوپات به عنوان یکی از استادان امضا شده باشد، معتبر نخواهد بود (در آن زمان، تمامی اساتید دیپلم فارغالتحصیلی را امضا میکردند). هومیوپاتها این مورد را سه بار به دادگاه عالی میشیگان احاله کردند ولی هر بار دادگاه صلاحیت خود را درمورد این مسألهی دانشگاه رد کرد. سرانجام دو طرف به مصالحه رسیدند. به سال ۱۸۷۵، قوهی تقنینیهی میشیگان رأی به پرداخت حقالزحمه به یک بیمارستان جدید داد که از دو استاد هومیوپات برای آموزش دردانشکدهی طب استفاده میکردند. همچنین تصمیم گرفته شد که فقط رئیس و معاون دانشگاه دیپلمهای فارغالتحصیلی را امضا کنند و به این ترتیب بود که فارغالتحصیلان توسط انجمن پزشکان آمریکا به رسمیت شناخته شدند. به رغم تمامی این موارد مصالحه، تقریباً تمامی نشریات طبی کشور دانشکدهی طب میشیگان را ناچار کردند در آموزش هومیوپاتها دخالت نکند و کنار بکشد.
تضاد با هومیوپاتی تنها به ایالات متحده محدود نشد، این مخالفتها به اروپا هم رسید. به علت اظهار علاقه به هومیوپاتی،یک دانشجوی پزشکی فرانسه از دانشکده اخراج شد. «قانون عدم انجام مشاوره» مشابه این قانون درآمریکا ، درفرانسه هم به تصویب رسید. وقتی جی.پیتسیرJ.P.Tessier ، یکی از پزشکان فرانسوی طب فربود نتایج درمان با هومیوپاتی را در بیمارستان سنت مارگریت ارزیابی کرد و به آکادمی پاریس گزارش کرد که این نتایج مناسب است طوفانی از اعتراض به پا شد. هیچ یک از مجلات طب فربود، این نتایج را چاپ نکردند و وقتی این نتایج در یک نشریهی هومیوپاتیک انتشار یافت، این پزشک از انجمن پزشکان اخراج شد.
در دههی ۱۸۳۰، انجام هومیوپاتی در اتریش غیرقانونی اعلام شد. به خلاف غیر قانونی شدن، بسیاری ازمردم از میکرودوزهای هومیوپاتی دردورهی شیوع وبا به سال ۱۸۳۱ استفاده کردند. آمار نشان داد در آن عده از افراد مبتلا به وبا که از داروهای هومیوپاتی استفاده کرده بودند، میزان مرگ و میر بین ۴/۲ و ۱/۲۱ درصد بود حال آنکه بیش از ۵۰% مبتلایان که از مراقبتطبی متعارف استفاده نموده بودند، در گذشتند. افزون بر حملات پزشکان متعارف به حق طبابت به روش هومیوپاتی وپیوستن به سازمانهای پزشکی و دسترسی به آموزش پزشکی، پزشکان فربود در جستجوی راهی برای خدشهدار کردن شهرت هومیوپاتها بودند. هومیوپاتها را «غیراخلاقی»، «غیرقانونی» و «غیر انسانی» تلقی میکردند. تضاد با هومیوپاتی براساس ارزیابی علمی این هنر شفا پایهگذاری نشده بود بلکه اصولاً به این جهت حاصل شده بود که هومیوپاتها میتوانستند به طور قابل توجه با پزشکان متعارف رقابت نمایند.
● ظهور هومیوپاتی
در شمارهی ۱۸۹۰ هارپرزمگزین Harpers Magazine، مارک تواین به ارزش اختصاصی هومیوپاتی اعتراف کرده و اظهار داشته بود: «معرفی هومیوپاتی پزشک مکتب کهن را مجبور میکرد در اطراف خود بگردد و چیزی با ماهیت منطقی در مورد شغل خود بیاموزد». تواین همچنین مدعی بود که «به درستی میتوان اظهار داشت که هومیوپاتیسبب زنده شدن تلاشهای آلوپاتیستها (پزشکان فربود) در تخریب آن شده است».
به رغم ستم قابل توجه حرف طبی فربود، هومیوپاتی جان به در برد وحتی در سده ۱۸۰۰ و اوایل ۱۹۰۰رشد کرد. از ۱۹۰۰، ۲۲ دانشکدهی پزشکی هومیوپاتی، بیش از ۱۰۰ بیمارستان هومیوپاتی، بیش از ۶۰ دارالایتام و خانهی سالمندان و بیش از ۱۰۰۰ داروخانهی هومیوپاتی در ایالات متحده وجود داشت. با این ارقام جالب توجه به تنهایی نمیتوان دورنمای صحیح تأثیر قابل توجه هومیوپاتی بر زندگی آمریکاییان را بیان کرد.
هومیوپاتی از جانب بسیاری از افراد مورد احترام جامعه حمایت میشد. از جمله هواداران هومیوپاتی میتوان ویلیام جیمز، هنری وادزورث، لانگفلو، ناتانیل هاتورن، هریت بیچراستو، دانیل وبستر، ویلیام سیوارد ، هوراس گریلی و لوئیزا می آلکوت، ویلیام کالن برایان، روزنامهنگار معروف رئیس انجمن هومیوپاتی نیویورک بود. جان دی راکفلر هومیوپاتی را «گام پیشرونده تهاجمی در طب» میدانست. این واقعیت که او در بخش آخر حیات خود زیر مراقبت هومیوپاتی بود ممکن است علت ۹۹ سال زندگیاش باشد.
در اروپا نیز مقبولیت هومیوپاتی در طبقات مورد احترام اجتماع آشکار بود. به غیر از ریاست خانوادهی سلطنتی انگلیس از دههی ۱۸۳۰، میتوان از میان حمایت کنندگان آن به نام چارلز دیکنس، دابلیو بی پیتز، ویلیام تاکری، بنجامین دیسرائیلی، یوهان ولفگانگ گوته و پاپ پی دهم اشاره کرد.
از آنجا که ویلیام لویدگاریسون و زابنیا ایستمن از مخالفان بردهداری از طرفداران قدرتمند هومیوپاتی بودند و نیز به علت آنکه بسیاری از هومیوپات ها به صورت انفرادی از نظر سیاسی پیشرو بودند، هومیوپاتی به عنوان علل آزادسازی زنان وسیاهپوستان شناخته شد. شاید این امرعلل جوانه زدن و شکوفایی هومیوپاتی در شمال باشد حال آنکه پیشرفت این هنر درجنوب به عهدهی تعویق افتاد (آمار موجود حاکی از آن است که تعداد هومیوپاتها از ۱۸۲۹ تا ۱۸۶۹، هر ۵ سال در ایالت نیویورک دو برابر شده است).
هومیوپاتی درمیان زنان به صورت بیتناسبی نه تنها به عنوان بیمار بلکه به عنوان کارور مقبول و مورد پسند واقع شد. نخستین کالج زنانهی طب در دنیا، کالج هومیوپاتی طب زنان بوستون بود که به سال ۱۸۴۸ تأسیس شد. چهار سال بعد، این کالج به کالج پزشکی زنان نیوانگلند تبدیل شد و به سال ۱۸۷۳، با دانشگاه بوستون یک کالج دیگر هومیوپاتی به شمار میرفت. هومیوپاتها زنان پزشک را نیز پیش ازآنکه پزشکان فربود این کار را انجام دهند در سازمان خود پذیرفتند. هومیوپاتها زنان را به سال ۱۸۷۱در انستیتوی هومیوپاتیآمریکا پذیرفتند حال آنکه تا ۱۹۱۵ زنان به انجمن پزشکان آمریکا دعوت نشده بودند. دانشکدهی طب فربود دانشگاه جانزهاپکینز سرانجام در اواخر ۱۸۹۰ دانشجوی زن قبول کرد ولی این امر با توجه به حقوق برابر زنان نبود. دراین مورد ۵۰۰.۰۰۰ دلار به دانشگاه اعطا شد. دانشگاه هاروارد قبلاً این پول را دریافت کرده بود.
بسیاری از روحانیون نه تنها شخصاً حامی هومیوپاتیبودند بلکه به انتشار کلامی آن یاری رساندند. حتی مری بیکرادی، موسس علوم مسیحی که عموماً با استفاده از دارو مخالفت میکرد، به ارزش هومیوپاتی اقرار کرده و گفته است: «مدارک پیشرفت و معنوی شدن از هر جهت به ما تبریک میگوید. سیستمهای دارویی جای خود را از دست دادهاند و جای آن را طبقهی برتر یعنی ذهن فانی گرفته است. هومیوپاتی یک گام پیشتر از آلوپاتی این کار را انجام داده است» ( آلوپاتی کلمهیی بود که هانمان برای اشاره به طب فربود مورد استفاده قرارداد).
مطبوعات غالباً از هومیوپاتی حمایت فراوان میکردند آنچنانکه نشریهی انجمن پزشکان آمریکا با تأسف اقرارکرد: «همه به خوبی میدانیم که معمولاً مطبوعات و جامعه نسبت به هومیوپاتها احساس همدلی میکنند».
جای شگفتی نیست که هنری جیمز یکی دیگر از هواداران هومیوپاتی این هنر طبی را به صورتی کاملاً مثبت در داستان «بوستونیها» به تصویر کشیده باشد. این اشاره در فیلمی که اخیراً از روی این کتاب ساخته شد مجدداً دیده میشود. در صحنهیی از این فیلم که به سال ۱۸۸۰ ساخته شد، بازیل رنسام (به بازیگری کریسترفوریو) به خانم بردزآی، رهبر بزرگ جنبش زنان (به بازیگری جسیکاتندی) میگوید:
رنسام: تو باید به من بگویی چقدر از دارو مصرف کردهیی. یک قاشق؟
بردزآی: این بارحدس میزنم، باید دو قاشق مصرف کنم، داروی هومیوپاتیک است.
رنسام: به این دارو شک نمیکنم. خیال میکنم کار دیگری نکردهاند.
بردزآی: بله معمولاً اکنون این سیستم را یک سیستم حقیقی میدانند
باوجودی که هومیوپاتی به ویژه در طبقهی تحصیل کرده و بالا مقبول افتاده بود، در میان طبقهی پایین نیز به خوبی معروف شده بود. بعضی از این حمایتها بدون شک حاصل توزیع رایگان داروی هومیوپاتی در بسیاری از شهرها بوده است.
اما، احتمالاً مهمترین علت پیشرفت هومیوپاتی و مقبولیت عظیم آن موفقیت در درمان بیماریهای اپیدمیک مختلفی بود که در سدهی ۱۸۰۰ در تمامی آمریکا و اروپا شیوع داشت. آمار حاکی از آن است که میزان مرگ ناشی از این بیماریها در بیمارستانهای هومیوپاتی غالباً نیم تا یک هشتم مرگ و میر ناشی از این بیماریها در بیمارستانهای معمولی بود. هومیوپاتهای سینسیناتی در درمان بیماران در اپیدمی وبای ۱۸۴۹ تا آن حد موفق بودند که نام بیماران خود را روزانه در یک روزنامه مینوشتند ونام و آدرس آنهایی را که علاج شده و آنهایی که در میگذشتند انتشار میدادند. تنها ۳ درصد از ۱۱۱۶ بیمار هومیوپاتی در گذشتند، حال آنکه ۴۸ تا ۶۰% بیماران تحت درمان با داروهای طبیبان متعارف از بین رفتند.
موفقیت هومیوپاتها دردرمان اپیدمی تب زرد سال ۱۸۷۸ که در سراسر جنوب کشور انتشار یافته بود آن چنان جالب توجه بود که در نهایت هومیوپاتی درآن منطقه موردتوجه خاص واقع شد. میزان مرگ در افرادی که از هومیوپاتی استفاده کرده بودند حدود ثلث مرگ در افرادی بود که از طب فربود سود برده بودند.
به غیر از عرضه درمان مؤثر دربیماریهای عفونی، هومیوپاتها مراقبت از گسترهی وسیعی از بیماریهای حاد و مزمن را نیز برعهده میگرفتند. مشاهدهی این نکته که بیماران تحت درمان هومیوپاتیطولانیتر از دیگران زندگیمیکنند سبب شد تا بعضی از شرکتهای بیمهی زندگی به نفع بیماران هومیوپاتی عمل کنند زیرا این بیماران زندگی طولانیتر داشتند.
آموزش پزشکان هومیوپات قرن نوزدهم نسبت به همکاران پزشک فربود بسیار مناسبتر بود. همانگونه که پیش از این ذکر شد، بسیاری از هومیوپاتها در دانشکدههای طب فربود کار میکردند. در نهایت، هومیوپاتها دانشکدههای طب هومیوپاتی تأسیس کردند و یا در دانشکدههای طب، بخش هومیوپاتی به وجود آوردند. دانشگاه بوستون، دانشگاه میشیگان، دانشگاه مینه زوتا، کالج پزشکی هانمان و دانشگاه آیوا از جمله چند دانشکدهی آموزش هومیوپاتی به شمارمیرود. امروزه مورخان آموزش عرضه شده در کالجهای طب هومیوپاتی را با آموزش طب فربود روز قابل قیاس میدانند.
جالب توجه آنکه درصد دانشجویان طب هومیوپاتی که امتحان بورد پزشکی را میگذراندند بسیار بیشتر از همکاران دانشجوی طب فربود بود.
هومیوپاتها چه در زمینهی کتاب و چه درزمینهی نشریات قدرت تحقیق بیشتری از خود به منصه ظهور رساندند.
طبق نظر کمیسیون آموزش آمریکا به سال ۱۸۹۸، سه چهارم دانشکدههای طب که دارای کتابخانههای بزرگ بودند، کالجهای هومیوپاتیبودند و در پایان قرن، بیش از ۲۹ نشریهی مختلف هومیوپاتی انتشار مییافت.
مقبولیت هومیوپاتی در ایالات متحده آشکار و عمیق بود ومعهذا وقتی اکثر کتابهای تاریخ طب آمریکا را مطالعه میکنیم، مطلب اندکی در مورد هومیوپاتی مییابیم یا اصولاً مطلبی دراین مورد پیدا نمیکنیم. وقتی به هومیوپاتی در این کتابها اشاره میشود که معمولاً رسواییآور بوده و هومیوپاتی را به عنوان یک ناهنجاری در طب برشمرده و آن را سنتی قلمداد کردهاند که در نهایت از بین میرود و یا دانش دارونماها به جای داروهای واقعی خواندهاند و یا بدعت در طب گفتهاند. گفته شده است که تاریخ به وسیلهی فاتحان نوشته میشود ونه توسط شکست خوردگان. تاریخ طب آمریکا یکی دیگراز نمونههای تأسفبار این کلمهی قصار است.
● وضعیت فعلی هومیوپاتی
هومیوپاتهای سایر کشورها نسبت به پزشکان متعارف وضعیت متفاوتی داشتند ولی حملات طبقهبندی شده و شدیدی توسط پزشکان آمریکایی بر هومیوپاتهای آمریکایی وارد آمد. وقتی هومیوپاتها برای انجام کار خود از محیط نسبتاً آزادی برخوردار شدند، هومیوپاتیتوانست رشد کرده و شکوفا شود.
هومیوپاتی به ویژه در انگلیس مردمیشد، به طوری که در این کشور از سال ۱۸۳۰ مراقبت هومیوپاتی تحت ریاست خانوادهی سلطنتی بود. نیویورک تایمز نوشت که مراجعه به پزشکان هومیوپات در انگلیس با سرعت ۳۹ درصد در سال رو به افزایش است. یک سازمان مصرف کنندگان انگلیسی در ۲۸.۰۰۰ عضو خود یک سنجش انجام داد و کشف کرد که ۸۰% این افراد از نوعی طب مکمل استفاده کردهاند و ۷۰ درصد آن عده که از هومیوپاتی استفاده کرده بودند علاج شده یا بهبود یافتهاند (در انگلیس و تا حد کمتر آمریکا، «طب مکمل» یا «درمانهای مکمل» جانشین اصطلاح «طب جانشین» یا «درمانهای جانشین» شد. طرفداران درمانهای مکمل ادعا میکردند که این درمانها «جانشین» نیستند بلکه بخش رو به رشد جریان طب به شمار میروند). نه تنها علاقهی عامهی مردم به این مسأله رو به افزایش نهاد بلکه پزشکان متعارف نیز با شگفتی به هومیوپاتی اعتراف کردند. بریتیش مدیکال جورنال اخیراً سنجش رفتار پزشکان انگلیسی را نسبت به کاروران طب مکمل منتشر ساخت. در این سنجش، مشخص شده بود که ۴۲% پزشکان مورد بررسی، بیماران خود را به پزشکان هومیوپات رجوع دادهاند. یک بررسی دیگر که در تایمز لندن به چاپ رسید حاکی از آن بود که ۴۸% پزشکان، بیماران را به پزشکان هومیوپات رجوع دادهاند. طی یک بررسی که در بریتیش مدیکال جورنال به چاپ رسیده است گفته شده که در ارزیابی ۱۰۰ پزشک انگلیسی که اخیراً فارغ التحصیل شدهاند، ۸۰% علاقه به آموختن هومیوپاتی، آکوپونکتور یا هایپنوزیس را اظهار داشتهاند.
این رشد جالب توجه در انگلیس منطبق رشد آن در فرانسه بوده است. در سنجش اخیر پزشکان فرانسه آشکار شده است که قریب ۱۱.۰۰۰ نفر از داروهای هومیوپاتی استفاده کردهاند و قریب ۲۵% مردم عامهی فرانسه از داروهای هومیوپاتی استفاده کرده یا در حال حاضر استفاده میکنند و بیش از ۲۰.۰۰۰ داروخانهی فرانسوی اکنون داروهای هومیوپاتی به فروش میرسانند. دراین سنجش همچنین اظهار شده است که دورههای هومیوپاتی در ۶ دانشکده مدرک داده میشود. هومیوپاتی در دانشکدههای داروسازی و در ۴ دانشکدهی دامپزشکی آموزش داده میشود. هومیوپاتی در فرانسه آنچنان پیشرفت نموده است که روی جلد نوول اوبسرواتور یکی از مجلات مهم فرانسه اظهار داشته است که پرزیدنت میتران و ۶ تن از روسای دانشکدههای پزشکی خواستار پژوهش بیشتر در هومیوپاتی شدهاند. نویسندههای مقاله اظهار داشته است که «در واقع با هومیوپاتی نتیجه گرفته میشود که گاهی این نتایج خارقالعاده است».
به سال ۱۹۸۱، دولت آلمان در «طب جانشین در هلند» گزارشی منتشر ساخت. در این گزارش نتیجهگیری شده بود که ۲۰% عامهی مردم آلمان از روشهای شفای جانشین استفاده میکنند. در این گزارش همچنین گفته شده بود که هومیوپاتی یکی از مردمیترین مدالیتههای درمانی است.
هومیوپاتی در اروپا گسترش یافته است ولی در آسیا و به ویژه در هند، پاکستان و سری لانکا مردمیتر است. هومیوپاتی همچون شعلهی آتش در هند گسترش یافت زیرا از جانب ماهاتماگاندی حمایت میشد و نیز به این علت که هومیوپاتی در درمان بسیاری از بیماریهای حاد عفونی و بیماریهای مزمن در این شبه قاره مؤثر بوده است. در یک مقاله که در نشریهی سازمان جهانی بهداشت به چاپ رسید آمده است: «به نظر میرسد درمان و داروی هومیوپاتی برای استفاده در مناطق روستائی مناسب باشد زیرا زیر ساخت، تجهیزات و داروهای مورد لزوم طب متعارف را نمیتوان در این نقاط فراهم کرد. همچنین، هومیوپاتی به طور قابل توجه ارزانتر از داروهای متعارف است و هر شخص و نه تنها پزشک میتواند استفاده از تعداد اندکی از داروها را برای شکایات ساده و شایع بیاموزد.
در حال حاضر، بیش از ۱۲۰ دانشکدهی پزشکی هومیوپاتی ۴ ساله یا ۵ ساله در هند وجود دارد. ۱۹ کالج توسط دولت اداره میشوند که بسیاری از آنها وابسته به دانشگاهها هستند. تخمین زده شده است که بیش از ۱۰۰.۰۰۰ کارور هومیوپاتی در هند وجود دارند. طی مقالهیی در نشریهی سازمان جهانی بهداشت آمده است که «در شبه قارهی هند، وضعیت قانونی کاروران هومیوپاتی تا سطح حرفهیی مشابه کاروران طب بالا آمده است».
در آمریکای جنوبی به خلاف اروپا یا آسیا، هومیوپاتی پذیرفته نشده است ولی باز هم به مقیاس وسیع مورد استفاده است. عامه شدن هومیوپاتی درآرژانتین به زمان ژنرال سان مارتین باز میگردد. وی یکی از قهرمانان این کشور است و گفته شده است وقتی از کوههای آند گذشت تا شیلی و پرو را به سال ۱۸۱۶ از سلطهی اسپانیا آزاد کند، یک کیت داروهای هومیوپاتی به همراه داشت. یکی از محترمترین پزشکان هومیوپاتی آرژانتین دکتر فرانسیسکو ایزایاگا Francisco Eizayaga نام دارد. بنا به تخمین در حال حاضر حدود ۲۰۰۰ پزشک در آرژانتین وجود دارند که هومیوپاتی انجام میدهند و قریب ۳ میلیون نفر از داروهای هومیوپاتی سود بردهاند.
هومیوپاتی در برزیل هم مورد قبول واقع شده است. در این کشور، نیز قریب ۲۰۰۰ پزشک وجود دارند که از داروی هومیوپاتی استفاده مینمایند. جالب توجه آن که در برزیل لازم است داروسازان برای فارغالتحصیل شدن یک دورهی فارماکولوژی هومیوپاتی بگذراند. در برزیل حداقل ۱۰ دانشکدهی هومیوپاتی وجود دارد و چند دانشکدهی طب متعارف نیز دورههای عملی هومیوپاتی ترتیب میدهند.
به غیر از پذیرش خاص هومیوپاتی در کشورهای فوقالذکر، هومیوپاتی در مکزیکو، یونان، بلژیک، ایتالیا، اسپانیا، استرالیا، آفریقایجنوبی، نیجریه و شوروی سابق به صورتی گسترده عمل میشود.
در ایالات متحده نیز هومیوپاتی تجدید حیات تازهیی را دوباره تجربه میکند. در اوایل دههی ۱۹۷۰، تنها ۵۰ تا ۱۰۰ پزشک در آمریکا وجود داشت که در هومیوپاتی تخصص داشتند ولی در اواسط ۱۹۸۰ میتوان ارزیابی کرد که قریب ۱.۰۰۰ پزشک با تخصص در هومیوپاتی وجود دارد. طبق نوشتهی روزنامهی واشنگتن پست، تعداد پزشکان ایالات متحده باتخصصهومیوپاتی از ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۲ دو برابر شده است.
همچنین مقدار مصرف میکرو دوزها توسط کارمندان بهداشتی مختلف افزایش یافته است. قریب ۱۰۰۰ نفر دیگر از کارمندان حرف بهداشتی در ایالات متحده از داروهای هومیوپاتی استفاده میکنند و این عده شامل دندانپزشکان، پودیاتریستها، دامپزشکان، پزشکیاران، پرستاران، ناتوروپاتها، آکوپونکتوریستها، کایروپراکتورها و روانشناسان میباشند. با وجودی که این تعداد هنوز هم نمایندهی درصد کوچکی از پرسنل بهداشتی دارای مجوز است، ولی افزایش سریع علاقه نسبت به هومیوپاتی سبب افزایش قابل توجه پذیرش هومیوپاتی شده است.
کشف مجدد هومیوپاتی توسط عامهی مردم تشویق برانگیز بوده است. نشریهی «مصرف کننده» که توسط FDA انتشار مییابد، اخیراً هزار درصد افزایش فروش داروهای هومیوپاتی را از اواخر ۱۹۷۰ تا اوایل ۱۹۸۰ گزارش کرده است.
به خلاف بعضی منتقدانی که فکر میکنند مردم فقط به علت بیسوادی از داروهای هومیوپاتی استفاده میکنند، نتایج پژوهشهای منتشر شده در نشریهی طبی وسترن نشان میدهد که بیماران هومیوپاتی نسبت به متوسط آمریکائیان ازسطح آموزش بالاتری برخوردارند.
به دشواری میتوان پیش بینی کرد که در قرن ۲۱ هومیوپاتی تا چه حد مردمی خواهد شد، ولی به احتمال زیاد بسیاری از پزشکان حداقل بعضی از میکرودوزهایی را استفاده خواهند کرد که نتایج پژوهشها آنها را مؤثر دانسته است.
دکتر الهه کتابی هومیوپات
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست