یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مفرد و جمع در نمایه سازی
برخی اسمها را اسم جنس مینامند. اسم جنس نام طبقهای از اسامی است که هر یک از اعضای آن نامی جداگانه دارند. یکی از نشانههای اسم جنس در زبان انگلیسی استفاده از پسوند "-s" است. در زبان فارسی اسم جنس را بدون نشانة صوری به کار میبرند. از این رو بهتر است که کلیدواژهها در زبان فارسی بدون نشانة جمع و به صورت مفرد نوشته شوند. مواردی نیز هست که نمیتوان در آن حالتها از کلیدواژة مفرد استفاده کرد. از جملة این موارد یکی مصطلح بودن ترکیب در نزد اهل فن و متفاوت بودن معنای کلمة مفرد با کلمة جمع، و مهجور بودن صورت مفرد است. گاهی نیز ترکیب مفروض شامل طبقهای از مصادیق است که در این حالت نیز به کار بردن صورت جمع جایز است. نوع پسوند جمعساز نیز در مصطلح کردن ترکیب مؤثر است.
● مفرد و جمع در نمایهسازی
شمار (۱) مقولهای دستوری و جزیی از ویژگیهای اسامی شمردنی است. در مقابل اسامی شمردنی به اسامی دیگری میتوان قائل شد که به صورت تودة جدانشدنی و در نتیجه ناشمردنی هستند. شیوة عرضة این ویژگی اسامی از زبانی به زبان دیگر متفاوت است. در محدودة اسامی شمردنی میتوان یک جاندار یا شیء یا مفهوم واحد را با نشانة شمار از چند مقوله از همان نوع متمایز کرد، یعنی یک تقابل دوگانه ــ یک در مقابل چند ــ به وجود آورد. از شمار میتوان برای تقابل بین یک واحد از هر مقوله در مقابل دو یا چند یا چندین واحد از همان مقوله استفاده کرد. یعنی به تثنیه (۲) و جمع سهگانه (۳) و جمع چندگانه (۴) قائل شد. در زبانهای دارای این گونه شیوة جمع بستن ، نشانههای جداگانهای برای دو مقوله و سه مقوله و چند مقوله وجود دارد.
ابزار تقابل یک اسم شمردنی با بیش از یک اسم شمردنی، یا وندافزایی است یا افزودن عدد قبل از اسم، یا تغییر در ساختار داخلی کلمات. گاهی نیز مفهوم تعدد در معنای کلمه نهفته است. افزودن «ــ ان» و «ــ ها» در زبان فارسی و "-s" در زبان انگلیسی و فرانسوی نمونههایی از افزودن وند برای جمع بستن هستند. تغییر man به men و foot به feet در زبان انگلیسی نیز نمونههایی از جمع بستن از راه تغییر در ساختار کلمات هستند.
مفهوم جمع در کلماتی نظیر مردم و خلق و سپاه نیز در مفهوم کلمه مستتر است. به این کلمات اسم جمع (۵) میگویند. در بعضی از زبانها اسم جمع با وندافزایی نیز ساخته میشود. در زبان فرانسوی valet (نوکر) را با افزودن پسوند "-aille" میسازند: valetaille (گروهی نوکر).
در بعضی زبانهای سامی، جمع چندگانه با پیشوند و تغییر در ساختار داخلی کلمه ساخته میشود. اسب را در این زبانها faras میگویند و به چند اسب pafras و به اسبها pafresam.
علاوه بر آن که شیوة عرضة مقولة شمار در زبانها متفاوت است و در مواردی کاربرد آن نیز متفاوت است، این تفاوت گاه باعث ایجاد مشکلاتی در نمایهسازی میشود و در نتیجه در کار جستجوی کلیدواژها و اطلاعرسانی اختلال ایجاد میکند.
در این مقال پس از بررسی اجمالی شیوههای جمع بستن اسامی در زبان فارسی و موارد استعمال آنها، به مشکلات استفاده از آن در نمایهسازی میپردازیم.
● نشانههای جمع در زبان فارسی
▪ جمع در فارسی میانه
نشانه جمع در فارسی میانه «ـ ان» است که به انتهای اسم یا صفت جانشین اسم میچسبد و لفظی مانند (جنگجو) را به تبدیل میکند. این پسوند را بازماندة جزء صرفی در فارسی باستان میدانند که به اسامیای که ریشة آنها مختوم به"a" بودند ملحق میشده است:
(شاه شاهان)
▪ جمع در فارسی دری
در فارسی دری که زبان فارسی معاصر امتداد آن است، برای جمع بستن جانداران و رستنیها و گیاهان و اجرام آسمانی و نام اوقات و زمانها و برخی کلمات عربی قرض گرفته در فارسی و برخی اسمهای معنی و اندامهای جفت بدن، از پسوند «ــ ان» استفاده میکردهاند: شتران، درختان، سروان، رخان، اختران، غمان، سوگندان، بهاران، نزدیکان، سحرگاهیان، مشرکان. گاهی نیز جمعهای عربی به کار میرفته که این جمعها ، بیشتر صورتهایی هستند که در عربی در حالت نصب و جر میآیند: مؤمنین، بیهقیون، مهاجرین. همچنین جمعهای مکّسر عربی نظیر ضعفا و حکما و فلاسفه، و جمعهای عربی همراه با نشانة جمع فارسی مانند احوالها و اخبارها در قرن چهارم و پنجم هجری رایج بودهاند. بنابراین از «ــ ها» نیز برای جمع بستن استفاده شده است. هر چند که در معدودی از آثار دورة میانه نیز از این پسوند برای جمع بستن استفاده کردهاند، اصل آن مشخص نیست و بندرت آن را به کار بردهاند و به عقیدة برخی، از زبان اوستایی و زبانهای ایرانی شرقی نظیر سغدی وارد زبان فارسی میانه شده است.
اسمهای مفردی که به تای تأنیث ملفوظ یا غیرملفوظ ختم میشدهاند با «ــ ات» جمع بسته شدهاند. کلماتی نظیر حالت و کرامت و طبقه از این دستهاند.
برخی اسمها که بیشتر مربوط به ترجمة آیات یا متون علمیاند و در عربی به صیغة تثنیه ادا میشوند نیز به همان صورت به کار میرفتهاند: عارضین، زلفین، نعلین، لوزتین.
▪ جمع در فارسی معاصر
در گونة فارسی امروز علاوه بر «ــ ان» و «ــ ها» از «ــ ات» «ــجات» نیز استفاده میشود. کلمات با ریشة عربی اغلب با «-ات» جمع بسته میشوند. ولی بسیاری از کلمات قرضی عربی را نیز با «ــ ها» و «ــ ان» جمع میبندند. پسوند «ــ جات» نیز برای جمع بستن برخی کلمات فارسی استفاده میشود. برخی چنین استدلال میکنند که چون این پسوند به کلمات مختوم به واکه از قبیل i/ / و /ہ/ و /e/ میپیوندند، بنابراین پسوندی مرکب از همخوان میانجی یعنی «ج» به اضافة «ــ ات» است. و «ج» برای سهولت تلفظ بین دو واکه به کار رفته است. به عقیده این نگارنده پسوند «ــ جات» از نظر گویشوران بومی فارسی تجزیهپذیر نیست. از این پسوند برای اشاره به انواع استفاده میکنند.
برخی اسامی عربی نیز به صورت نامنظم و بیقاعده جمع بسته میشوند. اسامی عربی اغلب ریشهای همخوان بنیاد دارند و برای جمع بستن آنها، واکه یا همخوان را به ریشه اضافه میکنند. هم صورت مفرد و هم جمع این کلمات وارد فارسی شدهاند. رابطة مفرد و جمع این کلمات عاریتی را در بیشتر موارد میتوان تا حدی از شکل آوایی و معنای آنها دریافت.
گاهی رابطه آوایی صورت مفرد و جمع این گونه اسامی چندان واضح نیست، ولی رابطة معنایی هنوز پایدار مانده است: ارواح/روح، سواحل/ساحل، حوادث/حادثه، انواع/نوع.گاهی صورت مفرد و جمع عربی در فارسی باقی مانده، ولی تمایز مفرد و جمع از بین رفته است: احوال/حال.
در پارهای موارد نیز رابطة آوایی مفرد و جمع را میتوان از ظاهر آنها دریافت، ولی معنای صورت جمع با معنای صورت مفرد تفاوت پیدا کرده است: اسباب/سبب.
● شیوة کاربرد شمار در نمایهسازی
آنچه که در عالم زبان با مقولة شمار نشان داده میشود لزوماً با مصادیق آن در عالم خارج تطابق ندارد. یعنی چنین نیست که اسامی دارای نشانة جمع ضرورتاً چندین مصداق در عالم واقع داشته باشند و اسمهای بدون نشانة جمع هم همواره مربوط به یک مصداق واحد باشند. دلایلی چند برای اثبات این نکته هست.
▪ اولاً تمامی اسامی دارای نشانة جمع را نمیتوان تجزیهپذیر و شمردنی دانست. آب یک تودة تجزیهناپذیر و غیرقابل شمردن است، در حالی که به کاربردن جملههایی مانند «همة آبها خشک شد» رایج و معمول است.
▪ ثانیاً مصادیق واحد در عالم واقع ، صورتهای متفاوتی در زبانهای مختلف دارند. مثلاً قیچی (ciseaux) در زبان فرانسوی جمع است، ولی در فارسی مفرد؛ بر عکس، شلوار در زبان انگلیسی به صورت جمع به کار میرود (trousers) ولی در زبان فرانسوی مفرد است (pantalon) .
▪ ثالثاً مصادیقی تقریباً مشابه در زبانی واحد، از لحاظ شمار متفاوت هستند: در زبان انگلیسی oats (جو) را به شکل جمع به کار میبرند ولی wheat (گندم) را به صورت مفرد.
بنابراین، شمار پدیدهای است که غالباً در محدودة زبان رخ میدهد و تعریف آن بر اساس واقعیات عالم خارج و اصرار بر یافتن مصادیق آن در عالم واقع، به تناقض میانجامد.
مسئله ثبت کلیدواژهها به صورت مفرد یا جمع در کار نمایهسازی نیز جدا از ویژگیهای پدیدة شمار در زبانها نیست. چنان که ملاحظه شد، اولاً شمار را باید در عالم زبان بررسی و تحلیل کرد و ثانیاً، شکل این پدیده از زبانی به زبان دیگر متفاوت است. ثبت کلیدواژهها به شکل مفرد یا جمع را. میتوان از پیامدهای ویژگیهای مذکور دانست.
برخی اسمها را اسم جنس (۶) مینامند. اسم جنس نام طبقهای از اسامی است که هر یک از اعضای آن دارای نامی جداگانهاند. «درخت« یک اسم جنس است که شامل بید مجنون و تبریزی و سرو است. یکی از راههای نشان دادن اسم جنس در زبان انگلیسی، استفاده از شکل جمع آن است. در زبان فارسی این نوع اسم را بدون نشانة جمع یا وابستههایی نظیر حروف تعریف نشان میدهند. همچنان که در جملة «پرنده آشیانه میسازد» لفظ پرنده مفرد است، اما بر همة پرندگان عالم دلالت میکند.
بنابر چنین استدلالی بهتر است که در نمایهسازی زبان فارسی اسامی مفرد کلیدواژه شوند و شکل مفرد مبنا قرار گیرد.
اما از طرفی به کاربردن کلیدواژههای مفرد نیز باید تابع ضوابطی باشد. بدین معنا که در مواردی، استفاده از شکل جمع اسامی بر انتخاب صورت مفرد آنها ترجیح دارد. «نعمتزاده» (۱۳۷۴) با همین دیدگاه، کلیدواژهای موجود در بانکهای مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران را بررسی و آنها را به سه دسته (یک و دو و چندواژهای) تقسیم کرده و پیشنهادهایی عرضه کرده است: (۷)
الف) از صورت مفرد در کلیدواژههای یک واژهای استفاده شود ، جز در مواردی که صورت جمع رایج است.
ب) در ساختهای اضافة دارای صفت و موصوف، جزء دوم یعنی صفت با نشانة جمع بیاید.
ج) در کلیدواژههای دو واژهای از صورت مفرد استفاده شود.
د) در صورت وجود نابهنجاری در شکل مفرد کلیدواژههای دو واژهای، هستة ساخت اضافه تغییر کند.
چنان که ملاحظه شد، به کار بردن کلیدواژههای مفرد باید تابع ضوابطی باشد. بدین معنا که در مواردی استفاده از شکل جمع اسامی بر انتخاب اسامی مفرد مرجّح است. در این قسمت چند مورد که در آنها استفاده از کلیدواژة مفرد جایز نیست با ذکر مثال عرضه میشود :
۱) از آنجا که کلیدواژهها در زبان تخصصی (۹) به کار میروند و در بین اهل فن رایج و جاریاند، گاه اتفاق میافتد که صورت جمع مرسوم باشد. در این حالت بهتر است که از صورت جمع استفاده شود. نظیر ترکیب آثار باستانی (antiquities) .
این اصطلاحات ممکن است وارد زبان عموم نیز بشوند و کاربرد عام پیدا کنند و این نیز خود دلیل دیگری برای تثبیت صورت جمع آنها گردد. این گونه اصطلاحات را میتوان به سنت موجود در زبان تخصصی، یا سنت مشترکِ موجود در زبان تخصصی و مردم مربوط دانست. اصطلاحی نظیر ارتباطات نظامی (military communications) از این دست است.
نکتهای که در این باره ذکرکردنی است، شیوة جمع بستن اسامی در این موارد است. بدین معنا که گاهی نوع پسوند جمع یا شیوة جمع بستن باعث میشود که اصطلاح به دست آمده، با سنت رایج در حوزه تخصصی منطبق نباشد. مثلاً چنانچه لفظ اثر با «ــ ها» جمع بسته و ترکیب اثرهای باستانی ساخته شود، با اصطلاح رایج اهل فن متفاوت خواهد بود.
به علاوه این که در برخی موارد، شیوة جمع بستن باعث تفاوت در معنا میشود. «اثرها» در برخی بافتها معادل «آثار » نیست. «آثار» در ترکیب با «باستانی» شامل خرابهها و بناها و اشیا ی به جا مانده از زمان قدیم میشود، در حالی که از لفظ «اثرها» بیشتر معنای ردّ و نشان تداعی میشود و معنای آن به معنای لفظ انگلیسی trace نزدیکتر است.
همین استدلال را به گونهای دیگر در مورد اصطلاح «اثرهای سردی» (cold effects) میتوان کرد. «غدد فوق کلیوی » (adrenal glands) نیز نمونة دیگری از این دست است:
▪ اولاً صورت جمع آن مصطلح است
▪ ثانیاً جمع «غده» بهتر است که طبق قاعدة زبان عربی به شکل مکسر باشد.
۲ـ گاهی صورت مفرد کلمه، معنایی متفاوت از معنای جمع دارد. این مسئله اغلب در کلمات عربی مصطلح در فارسی وجود دارد. ترکیب «مصالح راهسازی» (roadbuilding materials) از این دست است. «مصالح» به معنای مواد لازم برای ساختن بنا است، در حالی که معنای صورت مفرد آن یعنی «مصلحت» ــ به نقل از فرهنگ معین ــ از این قرار است: «آنچه که صلاح و سود شخص یا گروهی در آن باشد».
۳) در مواردی با این که صورت مفرد و جمع کلمه، معنایی مشترک دارند استعمال صورت مفرد در زبان رایج نیست. به همین علت ترکیبهایی نظیر «منسوجات نظامی » (military textiles) و «الیاف کربنی» (carbon fibers) را نمیتوان به شکل مفرد آورد و به جای منسوجات لفظ «منسوج» و به جای الیاف لفظ «لیف» را قرار داد.
۴) در برخی واژهها، صورت جمع توسّع معنی پیدا کرده و از این طریق، ارتباط صورت جمع و مفرد ضعیف شده است. در واژهای نظیر «مهمّات» (ammunition) این اتفاق رخ داده و ارتباط «مهمات» با «مهم» از این دست است. «مهمات» توسعاً به معنی ابزار جنگیدن نظیر گلوله و خمپاره و موشک و از این دست شده و لایههای معنایی جدیدی پیدا کرده و ارتباط آن با «مهم » ضعیف شده است. «عملیات زمینی » (ground operations) نیز ترکیبی از همین قبیل است.
۵) بعضی ترکیبها نظیر «ماشینآلات» (machinery) وجود دارند که نه تنها نمیتوان قسمت جمع آنها را به شکل مفرد آورد ، بلکه در مجموع، یک واحد نحوی ایجاد میکنند که از لحاظ معنایی تجزیهناپذیر است. اسامی در زبان فارسی دارای تکیه هستند، ولی در این ترکیبها دو جزء ساخت اضافه ــ که هر یک خارج از ترکیب یک اسم، مستقلاند ــ یک تکیة مشترک دارند و به همان صورت در واژگان گویشوران بومی زبان جا میگیرند. از این دست ترکیبها در زبان محاوره بسیار است: چادرْ نماز، آبْ گرم، رانندهْ تاکسی، دخترْ شیرازی.
۶) گاهی هم اتفاق میافتد که جمع اسم با قاعده فارسی، در زبان مصطلح نیست و جمع عربی آن رایج است. بدیهی است که در این حالت چنانچه اسم مذکور، کلیدواژه شود یا در ترکیبی به کار رود و نتوان از صورت مفرد آن استفاده کرد، باید شکل جمع عربی آن را به کار برد. در ترکیب «جزء (اجزای) پُل » (bridge components) نمیتوان به جای «اجزا» لفظ «جزءها» را به کار برد.
چنانکه ملاحظه میشود، شیوة جمع بستن در تمامی موارد ذکر شده با قاعدة عربی است.
۷) در مواردی اصطلاحات دارای مصادیق گروهی هستند و شامل طبقهای از عناصر میشوند. «بیصدفان» (aplacophores) و «نابالان» (zoraptera) و «بلمنیتها» (blemnites) نمونههایی از این دسته اصطلاحاتاند. جمع نوشتن این گونه اصطلاحات نیز ریشه در سنت اهل فن دارد.
۸) همان گونه که مشاهده شد با وجود اصل قرار دادن صورت مفرد، ناچار باید در برخی حالات از شکل جمع استفاده کرد. همچنین ملاحظه شد که نوع پسوند جمع نیز در انتخاب کلیدواژه مؤثر است و گزیدن پسوندی خاص، گاهی اجباری و گاهی اختیاری است. آنچه در پایان ذکر کردنی به نظر میرسد این است که برای جمع بستن اسامی لاتین استفاده از پسوند «ــ ها» مرجح است: «کرباماتها» (carbamates) ، «منگنز سیانیدها » (manganese cyanides) .
● خلاصة مقاله
پس از توضیحی دربارة مقولة شمار و ابزار عرضة آن در زبانها، نشانههای آن در زبان فارسی بررسی و موارد کاربرد آن مشخص شد. سپس به نحوة کاربرد آن در نمایهسازی پرداخته و پیشنهاد شد که صورت مفرد، اصل و مبنا قرار گیرد. در بخش پایانی مقاله به مواردی اشاره گردید که بناچار باید از شکل جمع استفاده کرد، یا استفاده از صورت جمع در آنها مرجح است.
پینوشتها
۱. number
۴. paucal
۲. dual
۵. collective
۳. trial
۶. generic
۷. نعمتزاده، شهین، ۱۳۷۴. نکتههایی در باب استفاده از صورت مفرد در کلیدواژههای یکواژهای و دوواژهای، گزارش منتشر نشد ة داخلی در مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران.
۸. Jargon
منابع
ثمره، یدالله، ۱۳۷۸. آواشناسی زبان فارسی، مرکز نشر دانشگاهی.خانلری، پرویز ناتل، ۱۳۶۵. تاریخ زبان فارسی، ج ۳، نشر نو.
ماهوتیان، شهرزاد، ۱۳۷۸. دستور زبان فارسی از دیدگاه ردهشناسی، ترجمه مهدی سمائی، نشر مرکز.
Crystal, D. ۱۹۹۷. Dictionary of linguistics and phonetics , Blackwell.
Crystal, D. ۱۹۹۲. Encylopedic dictionary of language and language , Blackwell.
Dubois, J. ۱۹۷۳. Dictionnaire de la linguistique , Larousse.
Kent, R.G. ۱۹۵۰. Old Persian, New Haven.
Palmer, F. ۱۹۷۱. Grammar, Penguin books.
Trask, R.L.۱۹۹۳. A dictionary of grammatical terms in linguistics, Routledge
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست