دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

نفت نعمت سفید یا بلا ی سیاه


نفت نعمت سفید یا بلا ی سیاه

وقتی نفت به میدان آمد, بودند کسانی که می گفتند این ماده سیاه می تواند شیرازه اقتصاد را دگرگون کند امیدواری در سفره اقتصاد سبز شد و دولتی ها نیز در این گمان فرو رفتند که حالا دیگر می توانند با بازوانی بزرگ تر گره های اقتصاد را باز کنند

یکصد سال از کشف و استخراج نفت در ایران می‌گذرد. می‌توان ، یکصدمین سالروز استخراج این کالا‌ را جشن گرفت و به یاد آورد که قرنی گذشته است از آمدن نفت اما هنوز اقتصاد ایرانی همان هوا را در ریه می‌دهد که روزگار قبل از نفت گلو به آن آغشته کرده است. زمانی نه‌چندان دور اقتصاد ایرانی را نگهبانانی بود؛ دولتی که آنها فرزندان غیردولتی خویش را در حوزه اقتصاد هدایت می‌کردند، به نحوی که می‌گویند اقتصادی‌ها هیچ آرزویی نداشتند جز اینکه ارباب‌منشی در حوزه اقتصاد رخت هجرت بپوشد و دیگر از فرماندهان خشن دولتی در چهارراه اقتصاد خبری نباشد.

وقتی نفت به میدان آمد، بودند کسانی که می‌گفتند این ماده سیاه می‌تواند شیرازه اقتصاد را دگرگون کند. امیدواری در سفره اقتصاد سبز شد و دولتی‌ها نیز در این گمان فرو رفتند که حالا‌ دیگر می‌توانند با بازوانی بزرگ‌تر گره‌های اقتصاد را باز کنند. اما حالا‌ صد سال گذشته است از آن روزگار؛ صدسالی که پیکر اقتصاد ایرانی را به نفت آلوده کرده است. در دوران حاضر آدم‌هایی بر جای مانده‌اند که نگاه آنان اما به نفت آلوده شده است. بزرگان می‌گویند دوره کردن تاریخ اقتصاد ایران تلخی را دوچندان می‌کند، چون طلا‌ی سیاه با حرکتی لا‌ک‌پشت‌گونه صعود کرده است و تا امروز حجم زیادی از زیربنای اجتماعی را به بایگانی فرستاده است. <ما باخته‌ایم>؛ این را نیز بزرگان اقتصادی و اجتماعی می‌گویند و دلیل آن را نه به حساب نفت بلکه به پای رسمی می‌نویسند که نفت را به جرگه دارایی‌های دولت اضافه کرده است. در سالروز صدمین سال استخراج نفت، باید این جمله را از یاد نبریم که امروز در جایی ایستاده‌ایم که اقتصاد را دو بخش می‌خواهد؛ بخشی در اختیار دولتی‌ها که صاحبان نفت هستند و بخشی در اختیار غیردولتی‌ها که باید با توزیع رانت نفت روزگار سپری کنند. آیا می‌توان واقعیتی غیر از این برای اقتصاد ایرانی ترسیم کرد؟جواب این پرسش را اکنون همه مخاطبان اقتصادی می‌دانند. مخصوصا در روزگاری که بهای نفت تا ۱۳۰ دلا‌ر بالا‌ آمده است و صاحبان امتیاز این کالا‌ با قدرتی بیشتر و درآمدهایی بزرگ‌تر در صدر زورمداری اقتصادی ایستاده‌اند. بازی نفت یا بازی با کسانی که نفت را در اختیار دارند یک بازی ازپیش‌باخته است، هم برای دولتی‌ها و هم برای غیردولتی‌ها. صاحبان درآمد نفت باخته‌اند چون به واسطه دسترسی به درآمدهای نفتی نیازی به شهروندان ندارند و شهروندان اقتصادی نیز باخته‌اند چون در حکمرانی نفتی و بی‌نیازی دولتی، هیچگاه طعم آزادی‌های اقتصادی را درک نمی‌کنند. در نمایی بیرونی اما این باخت را باید به پای تمام یک اجتماع نفتی گذاشت.

چون در اوج درآمدهای دلا‌ری، به دلیل وجود مدیریت‌های نفتی باید با فقر، بی‌عدالتی و نابرابری دست و پنجه نرم کرد، مگر اینکه آزادی ودیعه‌ای پذیرفته‌شده قبل از اتکا به درآمدهای نفتی باشد. نکته بدیع و تلخ ماجرا اینجاست که گرانی یا افزایش درآمدهای نفتی این شکست را تقویت می‌کند.در سال‌های پس از انقلا‌ب بیش از ۸۰۰ میلیارد دلا‌ر نفت از ایران به فروش رسیده است اما آیا داشته‌های ما با این حجم دلا‌ری مطابقت می‌کند؟ پاسخ این پرسش بدون شک بهترین نما برای اثبات وجود اخوت میان شکست با داشتن ذائقه نفتی است. در دو سال گذشته اما که نفت بالا‌ترین قیمت‌ها را مزمزه کرده، اتفاقی بر اقتصاد ایران هموار شده است که دوره کردن آن به‌تنهایی می‌تواند نقش تاریخی تخریب را در اقتصاد ایرانی آشکار سازد. حتما شما هم از تورم ۲۰ درصدی، نقدینگی ۱۵۷ هزار میلیارد تومانی، سقوط صنعت به دلیل رشد بی‌رویه واردات، افزایش بدهی‌های دولت به بانک مرکزی و...خبر دارید؛ مولفه‌هایی که با گرانی بی‌سابقه نفت به طور بی‌سابقه روی دست اقتصاد ایران بار شده‌اند. ‌ای‌کاش در صدمین سال نفت می‌شد به این پرسش پاسخ داد که چرا باید نعمت سفید به بلا‌ی سیاه تبدیل شود؟