یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
مجله ویستا

حافظ اندیشه اسلامی


حافظ اندیشه اسلامی

سحرگاه روز ۱۵ ذی الحجه هنگامی که خورشید، اشعه تابناک خود را بر روی زمین می گسترد، مولود مسعود خاندان رسالت ، حضرت امام علی النقی (ع) دیده به جهان بازگشود. نوزادی که باعث سربلندی …

سحرگاه روز ۱۵ ذی الحجه هنگامی که خورشید، اشعه تابناک خود را بر روی زمین می گسترد، مولود مسعود خاندان رسالت ، حضرت امام علی النقی (ع) دیده به جهان بازگشود. نوزادی که باعث سربلندی و افتخار اسلام گردید و عمر خود را در راه اعتلای تعالیم ارزنده اسلام مصروف داشت و در پیشبرد هدف های الهی از هیچ کوشش و فعالیت و مجاهده ای مضایقه نکرد.

او در تیره ترین دوران اختلافات خلفای عباسی همانند پدر بزرگوارش به توسعه و گسترش آیین اسلام پرداخت و اصالت تعالیم اسلامی را از گزند حوادث و آفات محفوظ داشت. او از همان دوران نوجوانی، از آن هنگامی که در مکتب پدر بزرگوارش درس علم ومعرفت می آموخت به راهنمایی و ارشاد مردم می پرداخت و در مکتب عالی دانش و فضیلت خود، گروه هایی از علاقه مندان و ارادت ورزان خاندان نبوت را می پروراند. او در عصر خود در دانش و فضیلت و شرف انسانی و مجاهدت های اسلامی نظیر و همتا نداشت و علاقه مندان همچون پروانه گرد شمع وجودش می گشتند و از خرمن علم و دانش و فضیلت او بهره ها می بردند.

دهمین ثمره باغ ولایت و دوازدهمین نهال عصمت و طهارت و نخستین فرزند برومند پیشوای نهم در سال ۲۱۲ هجری در یکی از محلات مدینه، شهر نورانی پیامبر بزرگوار اسلام(ص) در محلی که موسوم به «صریا» بود، دیده به دنیا گشود و به زیباترین نام که در خاندان رسالت سابقه دیرین وخوش خاطره ای داشت موسوم گردید؛ پدر ارجمندش برای وی نام «علی» را برگزید. او که همانند جد بزرگوارش ماموریت دفاع از اسلام و احیای حقوق مسلمانان را از جانب پروردگار عالم به عهده داشت همان کنیه جدش را برای خویشتن انتخاب کرد و به ابوالحسن موسوم گردید. لقب ابن الرضا درخشان ترین عنوان و شهرت او و دیگر پیشوایان معصوم بعدی بود که آن روزها همچون ستاره درخشان در میان ده ها القاب دیگر بر تارک وی می درخشید. از دیگر القاب آن حضرت می توان هادی، ناصح، عالم، فقیه، امین، عسکری، دلیل، فاتح، نقی و مرتضی را نام برد چنانچه امروز بیشتر دوستداران و شیعیان، او را با لقب مشهور «هادی» می شناسند.

آن حضرت تحت تربیت های الهی و معنوی پدر، هفت سال و اندی زندگی کرد و بعد از وفات پدر، درخشان ترین و شامخ ترین چهره اسلام بود که مشکلات فقهی و علمی جهان اسلام را با دانش و بینش خود حل و فصل می نمود.

مادر عزیز و مهربانش، بانوی با فضیلت و تقوا و دانشمندی بود در نهایت فداکاری ودلسوزی که یکی از بانوان صالح و درستکار و شایسته روزگار خود محسوب می گشت، به حدی که خود امام(ع) در باره او چنین می فرماید: «مادرم عارف و آشنا با مقام امامت و ولایت بود. او با عنایت و لطف پروردگار، اهل رحمت و بهشت است. از نظر رتبه و مقام کمتر از مادر انبیاء ومردان شایسته الهی نبود ...» نام گرامی وی «سمانه» معروف به سیده و صاحب کنیه «ام الفضل مقربیه» از شاهزادگان رومی بود که به اسارت لشکر مسلمانان درآمده بود و به عنوان «ام ولد» آزاد گردید و افتخارهمسری امام را پیدا نمود. او یکی از آشنایان حقیقی با مقام ولایت کبری و از مدافعین سرسخت زعامت و خلافت الهی بود.

پیشوای نهم، جز علی و موسی فرزند دیگری نداشت و از آنجا که میان علی و موسی در دانش وتقوا و پرهیزکاری و فضایل معنوی، از وجود تا عدم و از زمین تا آسمان فاصله وجود داشت برای هیچ انسانی این شبهه پدید نمی آمد که او در پیشوایی، رقیب امام هادی(ع) گردد بخصوص که بارها حضرت هادی از طرف پدر عالی قدرش امام جواد(ع) تصریحا به امامت تعیین گردیده بود.

هشت سال از عمر شریفش نگذشته بود که غبار یتیمی بر چهره اش نشست. در سال ۲۲۰ هجری در آخر ماه ذی القعده پدر بزرگوار و جوان خود را از دست داد؛ پدری که نمونه بارز علم و تقوا و فضیلت و شجاعت و مظهر مبارزه با ظلم و ستم و پناه درماندگان و بیچارگان بود. مدت عمر و زندگی اش از نظر زمان بسیار محدود بود چون فقط ۲۵ سال در این جهان زندگی کرد که هفت سال و چند ماه دوران پدر، هفده سال بعد از وی دوران امامت و پیشوایی او بود که دخترش ام فضل را به عقد ازدواج او درآورد. سپس دوران حکومت معتصم را دید. در اوایل حکومت او بود که امام جواد در بغداد به شهادت رسید و در کنار قبر جد بزرگوارش امام موسی بن جعفر(ع) مدفون گردید و امروز به نام کاظمین معروف و مشهور است.

سال های امامت آن حضرت مصادف بوده است با قسمتی از خلافت معتصم و تمام خلافت متوکل و منتصر و مستعین و در زمان خلافت المعتز بالله وفات یافت. امام هادی(ع) در مدینه اقامت داشت تا اینکه متوکل در سال ۲۳۲ ق به خلافت رسید. چنانکه در تواریخ مذکور است متوکل نسبت به حضرت امیر(ع) و اهل بیت(ع) کینه شدیدی داشت و کسانی که دور و بر او بودند به بغض و عداوت با آل علی شهرت داشتند و از جمله آنها عبد الله بن محمد بن داود هاشمی معروف به «ابن اترجه» بود.

متوکل از امام جهت مسافرت به بغداد دعوت نمود و یحیی بن هرثمه را مامور این کار کرد. هرثمه آن حضرت را در سال ۲۳۳ ق به سامرا برد. رفتار متوکل با امام به ظاهر محترمانه بود ولی پیوسته او را تحت نظر داشت و گاهی به حبس، توقیف و یا جستجوی منزل آن حضرت امر می کرد...