پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

بازخوانی شیوه های انگلستان در کنترل قیامهای ضداستعماری


بازخوانی شیوه های انگلستان در کنترل قیامهای ضداستعماری

شهادت رئیسعلی دلواری كه آوازه مقاومت او در سراسر ایران و از جمله شیراز انتشار یافته بود, باعث اندوه فراوان و تهییج جوانان این شهر علیه انگلیسی ها شد پس از شهادت رئیسعلی,ماژور علی قلی خان, مجلس ختمی در مسجد وكیل شیراز بر پا نمود و هزاران نفر با چشم اشكبار در مجلس ترحیم رئیسعلی دلواری شركت كردند

شهادت رئیسعلی دلواری كه آوازه مقاومت او در سراسر ایران و از جمله شیراز انتشار یافته بود، باعث اندوه فراوان و تهییج جوانان این شهر علیه انگلیسی‌ها شد.پس از شهادت رئیسعلی،ماژور علی‌قلی‌خان، مجلس ختمی در مسجد وكیل شیراز بر پا نمود و هزاران نفر با چشم اشكبار در مجلس ترحیم رئیسعلی دلواری شركت كردند.بعد از چند روز در شیراز هیجان عمومی به حدی رسید كه اهالی درصدد برآمدند قشون ملی تشكیل دهند و با انگلیسی‌ها مقابله نمایند.قیام‌كنندگان فارس علیه منافع انگلیس،نخست سیم‌های تلگراف را بریدند و سپس با كار گذاشتن چند توپ در چند جای شیراز به كنسولگری انگلیس هجوم بردند و سرهنگ دوم فردریك اوكانر و همكارانش را به اسارت گرفتند.

بررسی مقاومتهای اصیل و خودجوش مردمی در قالب تحقیقات تاریخی، ضمن گشایش دركی نو از این تحولات، آسیبها و چالشهای آن را آشكار می‌سازد. مقاومتهای مردم جنوب ایران در برابر استعمارگران، خصوصاً انگلیسی‌ها، می‌تواند از دو زاویه تحلیل شود: اول، فرایند جوشش قیامها و تحولات مقاومتهای مردمی و آسیبهای آن، و دوم، نحوه مواجهه استعمارگران در كنترل و مهار نیروهای آزادشده از این قیامها در جهت منافع سلطه‌گرانه خود. در نوشتار زیر، چگونگی تعامل و تعارض نیروهای مقاومت جنوب و استعمار انگلیس، و فرجام آنها بررسی شده است.این مقاله در ماهنامه زمانه شماره ۵۲ درج شده است.

در اوایل ماه اوت ۱۹۱۴.م جنگ جهانی اول شروع شد و كشورهای آلمان، روسیه، فرانسه و انگلستان درگیر جنگ شدند. كمی بعد ژاپن، ایتالیا و عثمانی نیز به جنگ پیوستند. اعلان جنگ عثمانی به روسیه خطر جنگ و عواقب آن را به مرزهای ایران كشاند.

دولت مستوفی‌الممالك در غیاب مجلس شورای ملی با صواب‌دید جمعی از رجال معروف كشور تصمیم گرفت بی‌طرفی ایران را رسماً اعلام نماید، تا بدین‌وسیله كشور را از مهلكه جنگ دور كند. با شروع جنگ جهانی اول و پیوستن عثمانی به اتحاد مثلث، انگلستان در خلیج‌فارس وضع را بسیار خطرناك یافت، زیرا از یك سو، مواضع خط مقدم مرزهای عثمانی به منابع نفتی خوزستان نزدیك بود؛ منابعی كه انگلستان امتیاز بهره‌برداری از آنها را داشت و در چنین اوضاعی برای تأمین سوخت نیروهای دریایی خود سخت بدان نیازمند بود. از سوی دیگر، بوشهر به عنوان باارزش‌ترین منطقه ارتباطی، اقتصادی و سیاسی خلیج‌فارس، كانون فعالیتهای شدید ضد انگلیسی شده بود.

شایان ذكر است كه عملیات در بین‌النهرین از مركز فرماندهی و تداركاتی بوشهر هدایت می‌شد و انگلیسی‌ها به‌شدت محتاج تسلّط بر اوضاع بوشهر و كنترل آن بودند.

به‌رغم آنكه دولت ایران در اول نوامبر ۱۹۱۴.م/ دوازدهم ذی‌الحجه ۱۳۳۲.ق در جنگ بین متّحدین و متّفقین اعلام بی‌طرفی كرده بود، انگلیسی‌ها مكرراً، با مداخله در امور اداری و انتظامی بوشهر، این بی‌طرفی را نقض می‌كردند، زیرا به‌خوبی می‌دانستند كه تسلط بر خلیج‌فارس، یعنی تسلّط بر بوشهر، و این اقدام انگلیسی‌ها، نیروهای ملی ــ مذهبی منطقه را به عكس‌العمل شدید علیه آنها برانگیخت.

در چنین اوضاعی چشم‌پوشی از حاكمیت بر بوشهر به معنای به‌خطر افتادن منافع سیاسی و اقتصادی انگلستان در سراسر منطقه خلیج‌فارس بود، و این مساله برای آنان خیلی گران تمام می‌شد.

با آغاز جنگ جهانی اول، واسموس بوشهر را به قصد برلین ترك كرد و دكتر لیسترمن به عنوان كنسول آلمان به جانشینی او انتخاب شد. دكتر لیسترمن كه در چارچوب برنامه‌های سیاسی دولت آلمان، مأمور ایجاد درگیری بین نیروهای محلی با نیروهای انگلیسی بود، مبارزه پیگیری را علیه انگلیسی‌ها در بوشهر و نواحی اطراف سازماندهی كرد كه به نوشته مورخ‌الدوله سپهر از جمله این اقدامات، خرابكاری در تأسیسات تلگراف‌خانه بوشهر و توزیع اسلحه بین مخالفان انگلیسی‌ها و طرفداران آلمانها بود.

در همین بحبوحه، انگلیسی‌ها اسناد و مداركی به‌دست آوردند كه بیانگر مأموریت چند نفر آلمانی، تحت پوشش شركت وانكهوس، و خود كنسول آلمان برای تخریب مؤسسات انگلیسی در بوشهر، و ترغیب رئیسعلی دلواری برای هجوم به بوشهر و اخراج نیروها و اتباع انگلیسی از این شهر بود. بنابراین، مقامات بریتانیایی در یك عملیات سریع، دكتر لیسترمن و یك نفر كارمند شركت وانكهوس به نام آیزنهوت (Eisenhut) را دستگیر كردند و بلافاصله به هند تبعید نمودند.

پس از انتشار خبر دستگیری مأموران آلمانی، مخبرالسلطنه، والی فارس، به عنوان نماینده دولت ایران به این عمل اعتراض كرد و طی تلگرافی به نماینده سیاسی دولت انگلیس متذكر شد كه كنسول دولت آلمان در بوشهر را رها نماید والّا علیه این دستگیری شكایت‌نامه‌ای تهیه می‌كند و در آینده هم اجازه نخواهد داد كه در نقاطی كه ژاندارمری تأسیس شده است، این طور بی‌طرفی ایران را نقض نمایند.

به نوشته سایكس، مخبرالسلطنه از درس‌خوانده‌‌های برلین و دوستان آلمان بود كه بر فارس حكومت می‌كرد. مخبرالسلطنه، چندین‌بار آزادی دكتر لیسترمن و كارمندان شركت وانكهوس را خواستار گردید، امّا به درخواستهای وی اعتنایی نشد.

پس از اسارت كنسول و تاجر آلمانی، مردم بوشهر در اجتماعی پرشور به نقض حاكمیت و بی‌طرفی ایران اعتراض كردند و اقدامات جدی و فوری دولت را خواستار شدند.

موقرالدوله، حاكم وقت بوشهر، در تلگرافی به تاریخ بیست‌وپنجم ربیع‌الثانی ۱۳۳۳.ق به تهران، نظریات بوشهری‌ها را چنین گزارش كرد: «الساعه كه نیم‌ساعت به ظهر مانده، از مسجد نو بوشهر برگشتم. هیجان عمومی به درجه‌ای است كه فوق تصوّر است. چنین ازدحامی در بوشهر هیچ وقت دست نداده بود و كل علما و عموم طبقات اهالی حضور داشته، ملخص خطابه علما این بود كه سه سال است بدون اینكه هیچ ضرر مالی و جانی از بنادر به انگلیسی‌ها رسیده باشد، در آنجا اخلال كرده و عده‌ای قشون نگاه داشته و حالا هم هتك حرمت و نقض بی‌‌طرفی دولت را كرده‌اند.»

رئیسعلی دلواری پس از اعتراض كتبی به بازداشت دكتر لیسترمن و همراهش، به یك رشته عملیات چریكی علیه مواضع انگلیسی‌ها و متّحدان اروپایی آنها در بوشهر دست زد كه نتیجه آن وارد آوردن تلفاتی به نیروهای نظامی فرانسوی، روسی و انگلیسی بود.

حملات مكرّر رئیسعلی دلواری به مواضع انگلیسی‌ها در بوشهر، دولت بریتانیا و نایب‌السلطنه هندوستان را بر آن داشت كه طرح اشغال نظامی بوشهر را در دستور كار خود قرار دهند. انگلیسی‌ها در تاریخ هشتم اوت ۱۹۱۵.م/ بیست‌وششم رمضان ۱۳۳۳.ق بوشهر را اشغال كردند. عملیات اشغال بوشهر از زمین و دریا با حمایت توپخانه ناوگان دریایی انگلیس انجام شد.

قوای انگلیس بلافاصله مقرّ حاكم بوشهر، ادارات گمرك و ساختمان پست و تلگراف را اشغال نمودند، اشخاص آزادیخواه و وطن‌پرست بوشهری را دستگیر و به شهر «تانه» هندوستان تبعید كردند. در اقدام بعدی، انگلیسی‌ها تمبری را منتشر ساختند كه روی آن جمله «بوشهر در تصرّف بریتانیا» چاپ شده بود.

دو روز بعد از اشغال بوشهر، نیروهای انگلیسی برای اجرای یك رشته عملیات تنبیهی، بوشهر را به قصد دلوار ترك كردند. در این عملیات انگلیسی‌ها از چهار كشتی انگلیسی به نامهای «جونو»، «پیراموس» (Pyramus)، «لورنس» (Lawrence) و «دلهوزی» (Dalhausie) استفاده كردند و علاوه‌براین، تعداد بسیاری از سربازان انگلیسی در آن شركت كردند.

از آنجایی كه دشمن سرسخت انگلیسی‌ها، شخص رئیسعلی دلواری و نیروهای تحت فرمانش بود، انگلیسی‌ها روستای دلوار، پایگاه تنگستانیها، را آماج حملات خود قرار دادند. با نابود گشتن نخلستان دلوار، رئیسعلی نبرد با انگلیسی‌ها را آغاز كرد. برآیند نخستین نبرد دلواری‌ها و نیروهای انگلیسی در روز نخست، به نوشته مورخ‌الدوله سپهر، در خون غلتیدن شانزده انگلیسی و در دومین روز نبرد، كشته شدن هفتاد سرباز انگلیسی و عقب‌نشینی آنان به بوشهر بود.

خبر بهت‌آور پیروزی رئیسعلی دلواری خون تازه‌ای در رگهای مبارزان جنوب جاری ساخت. واسموس كه پس از شكست ژوئیه ۱۹۱۵.م كمتر فعال بود، با شنیدن خبر پیروزی دلاوران دلواری به‌سرعت دست به كار شد و در دیداری با زایر خضرخان اهرمی، او را به خیزش دیگر و روانه ساختن دوهزار تن به یاری رئیسعلی دلواری برای هجومی بزرگ به بوشهر برانگیخت. در این نبرد نیز، به نوشته مورخ‌الدوله سپهر، اركان حرب بریتانیا، مقیم بین‌النهرین اعلامیه‌ای صادر كردند كه در آن تلفات انگلیسی‌ها را در دلوار و بوشهر یكصد و پنجاه نفر تخمین زده بودند.

پیروزی‌های پی در پی رئیسعلی دلواری حسادت برخی از سران قیام را برانگیخت. در نتیجه درصدد برآمدند او را به قتل رسانند. در تاریخ سوم سپتامبر ۱۹۱۵.م رئیسعلی دلواری به همراه چند نفر از هم‌رزمانش به قصد شبیخون به قرارگاههای سربازان انگلیسی به تنگك صفر، واقع در ده كیلومتری جنوب شرقی بوشهر، عزیمت كرد. آنها در مواضعی حسّاس قرار گرفتند و اردوگاه افراد دشمن را آماج گلوله‌های خود ساختند، امّا ناگهان یكی از همراهان رئیسعلی به او هجوم آورد و او را به شهادت رساند.

● نبرد كوه كُزی

مرگ غیرمنتظره رئیسعلی دلواری كه به‌دست یكی از نیروهای محلّی و تفنگچیان وی انجام گرفت، ضربه سختی بر مبارزان تنگستانی و دشتی وارد ساخت. نیروهای انگلیسی مستقر در بوشهر كه می‌دانستند مبارزان بوشهر به انتقام خون رئیسعلی، حمله سراسری بزرگی را تدارك خواهند دید، بلافاصله خود را تجهیز كردند و آماده دفاع شدند.

حمله سراسری تنگستانیها و متحدان آنها در صبح روز نهم سپتامبر ۱۹۱۵.م/ بیست‌ونهم شوال ۱۳۳۳.ق در منطقه كوه كزی، واقع در پانزده كیلومتری بوشهر، آغاز شد. در این نبرد به‌رغم مقاومت دلیرانه مجاهدان تنگستانی، و ضربات بسیاری كه بر نیروهای تحت امر ژنرال بروكینگ (Broking) وارد شد، سرانجام نیروهای مجاهد به دلیل تعجیل در طرّاحی حمله و كمبود تجهیزات جنگی و خصوصاً نبود تداركات لازم، شكست خوردند.

بر اساس گزارشهای ژنرال بروكینگ و ژنرال نیكسون تلفات وارده بر نیروهای انگلیسی حدود یك‌سوم نیروهای سوار، دو افسر انگلیسی، میجر پنینكتون و لیوتنان ال.ای. تورنتون (L. I. Thoronton) و دو افسر هندی و یازده نفر از افراد دیگر بود. همچنین علاوه بر بیست‌وپنج نفر تلفات سواره‌نظام شانزدهم، واحد رزمی نیروی دریایی، پنج نفر؛ نیروی یازدهم راجپوت، سی‌وچهار نفر؛ و پیاده نظام نودوششم نیز بیست‌ودو نفر تلفات دادند. ژنرال نیكسون در تاریخ سیزدهم سپتامبر/چهارم ذی‌قعده طی گزارشی به مقامات انگلیسی اعلام كرد كه عملیات كوه كزی بر ایلات و عشایر داخلی بوشهر تأثیر شگرفی نهاده است و توصیه كرد كه برای حمله به عناصر متخاصم و انهدام نهایی آنها، از قوای خان‌های هوادار انگلیس كمك گرفته شود، امّا حكومت هندوستان با این توصیه‌ها موافقت نكرد. انگلیسی‌ها كه بخش مهمی از نیروهای نظامی خود را از جبهه بین‌النهرین به بوشهر اعزام كرده بودند، در منطقه كوت‌العماره عراق متحمّل شكست سنگینی شدند تا آنجا كه سركلارمونت‌اسكرین ابراز عقیده كرد كه عامل شكست بریتانیا در نبرد كوت‌العماره فعالیت مأموران آلمانی به‌خصوص واسموس در بوشهر و انتقال بخش عظیمی از نیروهای نظامی بریتانیا به بوشهر بوده است.

فشار نیروهای مبارز ضد انگلیسی در بوشهر و شیراز، و مشكلات انگلیسی‌ها در اداره و كنترل بوشهر آنان را واداشت كه سرانجام از ادامه اشغال آن شهر صرف‌نظر كنند. دولت بریتانیا و نایب‌السلطنه هند تصمیم گرفتند با ایرانی كردن جنگ بوشهر و برسركارآوردن یك حاكم ایرانی طرفدار انگلیس (احمدخان دریابیگی) در ظاهر به اشغال غیرقانونی آن شهر پایان دهند.

این امر ممكن نبود مگر به واسطه مقاومت گسترده و مستمر نیروهای وطنخواه بوشهر، دشتی و دشتستان و تنگستان. در نتیجه مدتی بعد از اشغال بوشهر به‌ناچار طی توافقی با دولت ایران و ایالت فارس در شانزدهم اكتبر ۱۹۱۵.م/ هفتم ذیحجه ۱۳۳۳.ق، طی مراسم ویژه‌ای، پرچم انگلیس از فراز دارالحكومه بوشهر (عمارت امیریه) برداشته شد و پرچم سه رنگ ایران به جای آن قرار گرفت. البته انگلیسی‌ها ظاهراً به اشغال بوشهر خاتمه دادند، امّا تا پایان جنگ جهانی اول نیروهای نظامی خود را در منطقه نگاه داشتند و در عملیات نظامی دیگری علیه مردم بوشهر شركت كردند.

پژوهشگر: دكتر عبدالكریم مشایخی

پی‌نوشت‌ها

* رئیس بنیاد ایران‌شناسی بوشهر؛ مدرس دانشگاههای بوشهر.

ــ جیمز مابرلی، عملیات در ایران، كاوه بیات، تهران‏، رسا، چاپ اول، ۱۳۶۹، ص ۲۱

ــ مورخ‌الدوله سپهر، ایران در جنگ بزرگ ۱۸ ــ ۱۹۱۴.م، تهران، چاپخانه طوفان، چاپ دوم، ۱۳۶۲، ص ۱۵۸

ــ كشف تلبیس یا دورویی و نیرنگ انگلیس، به كوشش عین‌الله كیانفر، پروین استخری، تهران، زرین، چاپ سوم، ۱۳۶۳، ص ۲۸

ــ اسناد جنگ جهانی اول در ایران، به كوشش بهروز قطبی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰، ص ۱۵۱

ــ سر پرسی سایكس، تاریخ ایران، ترجمه: سید محمدتقی فخر دایی گیلانی، ج۲، تهران، دنیای كتاب، چاپ دوم، ۱۳۶۳، ص ۶۸۰

ــ مخبرالسلطنه هدایت، خاطرات و خطرات تهران، كتابفروشی زوّار، چاپ سوم، ۱۳۶۱، ص۲۷۰

ــ اسناد جنگ جهانی اول در جنوب ایران، به كوشش كاوه بیات، قم، مركز بوشهرشناسی با همكاری انتشارات همسایه، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص ۶۴

ــ همان، ص ۶۵

۹ - P.R.O, FO۲۴۸/ ۷۱۸

ــ مورخ‌الدوله سپهر، همان، ص ۷۷

ــ محمدحسین ركن زاده آدمیت، دلیران تنگستانی، تهران، اقبال، چاپ نهم، ۱۳۷۰، ص ۱۰۰

ــ مخبرالسلطنه هدایت، همان، ص ۲۷۰

ــ جیمز مابرلی، همان، ص ۱۳۸

ــ مورخ‌الدوله سپهر، همان، ص ۷۸

ــ همان، ص ۷۹

ــ جیمز مابرلی، همان، ص ۱۵۳

ــ همان.

ــ سركلارمونت اسكرین، جنگ جهانی در ایران، ترجمه: غلامحسین صالحیار، تهران، نشر سلسله، چاپ اول، ۱۳۶۳، ص ۲۰

ــ سیدقاسم یاحسینی، رئیسعلی دلواری، تهران، شیرازه، چاپ اول، ۱۳۷۶، ص ۱۸۷

ــ جیمز مابرلی، همان، ص ۱۵۷

ــ خاطرات فردریك اوكانر، ترجمه: حسن زنگنه، تهران، شیرازه، چاپ اول، ۱۳۷۶، ص ۶۹

ــ سرپرسی سایكس، همان، ج ۲، ص۶۲۴

ــ میرزاابوالقاسم‌خان كحال‌زاده، دید‌ه‌ها و شنیده‌ها (خاطرات)، به كوشش مرتضی كامران، تهران، چاپخانه كتیبه، چاپ اول، ۱۳۶۳، ص ۳۵۷

ــ همان، ص ۳۵۸

ــ همان.

ــ مورخ‌الدوله سپهر، همان، ص ۸۰

ــ كریستوفر سایكس، فعالیت‌های جاسوسی واسموس یا لارنس آلمانی، ترجمه: حسین سعادت نوری، تهران، وحید، چاپ اول، ۱۳۴۸، ص ۱۱۹

ــ خاطرات فردریك اوكانر، همان، ص ۱۲۸

ــ همان، ص۱۲۹

ــ همان، ص ۱۳۳

ــ روستای تنگك در فاصله پنج‌كیلومتری جنوب بندر بوشهر قرار دارد و همان جایی است كه رئیسعلی دلواری به قتل رسید.

ــ محمدحسین ركن‌زاده آدمیت، همان، ص ۲۰۹

ــ چغادك روستایی است در فاصله بیست‌كیلومتری شرق بوشهر كه در مسیر جاده بوشهر ـ شیراز قرار گرفته است.

ــ كاوه بیات، «جنگ جهانی اول در جنوب ایران (گزارش‌های كنسولگری بریتانیا در بوشهر)»، كنگره بزرگداشت هشتادمین سالگرد شهادت رئیسعلی دلواری، چاپ اول،۱۳۷۳، ص ۷۶

ــ عبدالحسین شاهكار، «پلیس جنوب ایران»، مجموعه مقالات بزرگداشت شهید رئیسعلی دلواری، به كوشش سیدمحمدحسن نبوی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۷۷، ص ۱۰۰

ــ ایرج ذوقی، تاریخ روابط سیاسی ایران و قدرت‌های بزرگ ۱۹۲۵ ــ ۱۹۰۰، تهران، پاژنگ، چاپ اول، ۱۳۶۸، ص ۱۵۵

ــ مخبرالسلطنه هدایت، همان ، ص۲۹۱

ــ فلوریدا سفیری، پلیس جنوب ایران، ترجمه: منصوره اتحادیه و معصومه جعفری فشاركی، تهران، نشر تاریخ ایران، چاپ اول، ۱۳۶۴، ص۲۰۳

ــ ایرج ذوقی، همان، ص۱۷۴

ــ درباره مبارزات خوانین جنوب با نیروهای پلیس جنوب ر.ك: موسی مطهری‌زاده، جنبش استعماری جنوب و آزادیخواهان كازرون، تهران، نشر قو، چاپ اول، ۱۳۷۸؛ سیدعبدالله بلادی بوشهری، لوایح و سوانح، تصحیح سید قاسم یاحسینی، بوشهر، كنگره رئیسعلی دلواری، ۱۳۷۳؛ محمدحسین ركن زاده آدمیت، فارس و جنگ بین الملل، ج ۲ و ۱، تهران، اقبال، ۱۳۷۵

ــ سرپرسی سایكس، همان، ج ۲، ص ۷۸۵

ــ جیمز مابرلی، همان، ص ۴۰

ــ بیات، اسناد جنگ جهانی اول، ص ۸۸

ــ فلوریدا سفیری، همان، ص ۲۵۴

ــ برای آگاهی بیشتر درباره پلیس جنوب ایران رك: فلوریدا سفیری، پلیس جنوب ایران، ترجمه: منصوره اتحادیه و معصومه جعفری فشاركی، تهران، نشر تاریخ ایران، چاپ اول، ۱۳۶۴؛ منیره راضی، پلیس جنوب ایران، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱؛ موسی مطهری‌زاده، جنبش استعماری جنوب و آزادیخواهان كازرون، تهران، نشر قو، چاپ اول، ۱۳۷۸؛ گزارش‌های سالانه كنسولگری بریتانیا در بوشهر (۱۳۳۹ــ۱۳۳۲.ق/۲۱ــ۱۹۱۴.م)، ترجمه: كاوه بیات، چاپخانه علوی بوشهر، چاپ اول، ۱۳۷۳؛ كریستوفر سایكس، فعالیت‌های جاسوسی واسموس یا لارنس آلمانی، ترجمه: حسین سعادت نوری، تهران، وحید، چاپ اول، ۱۳۴۸


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.