دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

گزیده ها و نمونه ها


گزیده ها و نمونه ها

گزیده ای از ادب فارسی, گردآورنده علی اصغر خبره زاده, انتشارات زمان, چاپ سوم, ۱۳۵۲در دبیرستان ابراهیم صهبا در خیابان نظام آباد, روزهای پنجشنبه دانشجویی در كلاس اول, ادبیات فارسی و املا و انشا درس می داد كه متفاوت از دیگران بود

اولین باری كه به تنهایی به قصد كتابگردی پا در میدان بهارستان نهادم چندان مبهوت و مسحور زیبایی، پاكیزگی و فرهنگ مداری این ناحیه شدم كه برای دقایقی قدم از قدم نمی توانستم بردارم. شنیده بودم راسته مدرن كتابفروش ها در بهارستان و شاه آباد واقع است، اما تا آن روز برایم عیان نشده بود. عصر پنجشنبه ای از زمستان سال ۱۳۵۲ بود. از مدرسه راهنمایی احمد زرافشان در خیابان نظام آباد عازم بهارستان شدم. به نزدیكی خیابان صفی علیشاه كه رسیدم شكوه و زیبایی چشم نواز دو كتابفروشی میخ كوبم كرد. اولی انتشارات صفی علیشاه بود در جوار داروخانه ای نبش خیابان هم نامش و دومی انتشارات شرق نبش خیابان اكباتان. با صفی علیشاه شروع كردم و البته روز های بعد آخرین توقفگاه شد.

لذت بی پایان كتابگردی در شاه آباد سابق و بهارستان گره از هر ابروی اخمویی می گشود و هر پیری را دگرباره جوان می كرد و البته تصور می كنم این قاعده هنوز جاری است.

از ناهارم می زدم و اتوبوس سوار نمی شدم تا بتوانم عایدی یك هفته پول تو جیبی ام را كه به پنج تومان نمی رسید عصر پنجشنبه ها به كتاب بزنم. بهارستان تا مخبرالدوله را حداقل پنج بار بالا و پائین می كردم و در غالب كتابفروشی ها حس می گرفتم تا بلكه از پس خرید كتاب مورد علاقه ام با توجه به سرمایه همراه، برآیم.

ماجرای اولین تلاش ام برای ابتیاع كتابی در شاه آباد را هنوز به یاد دارم. كتاب «نمونه نثر های دلاویز و آموزنده فارسی» نام دارد و دكتر محمد دبیر سیاقی آن را گرد آورده است. كتاب را در كتابفروشی اشرفی یافتم. جلد سفید و چاپ چهارم آن را انتشارات زوار در سال ۱۳۴۷ هجری خورشیدی از زیر چاپ خارج كرده بود. پشت جلد كتاب را كه دیدم، یكه خوردم. قیمت ۵۰ ریالی با خودكاری آبی به ۷۵ ریال تبدیل شده بود. تنها ۵۰ ریال داشتم. كتاب را نزد كتابفروش بردم و ملتمسانه پرسیدم كتاب را به بهای قبلی می فروشید، قاطع گفت: نه. مجذوب و سرخورده كتاب را به قفسه بازگرداندم، نه می توانستم از آن دل بكنم و نه توان مالی ابتیاع آن را داشتم. سر كتابفروش را كه شلوغ دیدم با مهارت كتاب را پشت كتاب های یكی از قفسه ها پنهان كردم تا دست كسی به آن نرسد. در كتابفروشی تنها همین نسخه را دیده بودم. بقیه آن روز را نفهمیدم چگونه گذشت. اواسط هفته بود كه موجودی ام به ۷۵ ریال رسید فی الفور عازم بهارستان شدم و كتاب را از غربت رهانیدم. باز هم قبل از پرداخت بهای آن، از چانه زنی در بالا دریغ نورزیدم اما افاقه نكرد. كتابفروش میانه سال بعد از آن كه ۷۵ ریال بی زبان را گرفت گفت این كتاب جلد دومی هم دارد. هم خوشحال شدم و هم وارفتم. از دور نشانم داد. به سمت قفسه خیز برداشتم. بله، «نمونه نثر های دلاویز و آموزنده فارسی، معاصر، ۲»، گردآورنده دكتر سید محمد دبیر سیاقی. باز هم چاپ زوار البته سال ۱۳۵۱. بهای كتاب نیز ۱۰۰ ریال حك شده بود. كتاب را دیگر پنهان نكردم، بیرون آمدم و كوشیدم به دو یا سه هفته بعد فكر كنم. امروز كه سال ۱۳۸۵ است و ما در ماه خرداد عزیز قرار داریم دو كتاب جلد شده پیش رویم قرار دارند و هنوز گاهی با برخی مطالب آن حال می كنم.

همه اینها را نوشتم تا به كتاب هایی نگاه كنیم كه علاقه به خواندن را نزد عامه مردم فزونی می بخشند. گزیده ها و نمونه ها. برای این دست كتاب ها مزایایی می توان برشمرد:

الف. جنگی است كه غالب طبایع را پاسخ می گوید،

ب. نقطه عزیمتی است برای كتابخوانی و شناسایی علایق مطالعاتی،

ج. دسترسی فوری و آسان را به نویسندگان و شعرای قوی دست و خوش طبع و باذوق و توانا فراهم می سازند و به ورود به دنیای نوشته جات ایشان سهولت می بخشند،

د. بی مزد و منت خوب نوشتن را می آموزند،

ه . گزیده خوانی از منظر اهل فضل و فرهنگ و هنر را میسر می سازند.

برای شماره سوم كتابخانه شرق برخی از این گروه كتب را كه در دست و بالم دارم، معرفی می كنم.

۱. نمونه نثرهای دلاویز و آموزنده فارسی، دوره دوجلدی، گردآورنده دكتر محمد دبیرسیاقی، انتشارات زوار، ۱۳۴۷ و ،۱۳۵۱ چاپ های چهارم

این مجموعه كشكولی است از مطالب شیرین و ماندگار. از شعر و سخنرانی گرفته تا نامه اداری، طنز و مسائل اجتماعی و مباحث لغوی. دكتر دبیرسیاقی كه به باور این كمترین قدرش را چندان كه شایسته و بایسته است در حوزه ادب و فرهنگ پاس نداشته ایم می نویسد: «آنچه در این مجموعه گرد آورده ام نمونه هایی است زیبا و ساده و قطعاتی است سودمند و آموزنده، ریخته قلم استادان باتجربه و نویسندگان توانای فارسی كه از میان انبوه نوشته های هر یك از آنها گلچین شده است. زمان نگارش قطعات این مجموعه از قرن حاضر دورتر نمی رود.

نگاهی به برخی قطعات این دو جلد هنوز هم می تواند مفید فایده باشد. این بحث كوتاه به قلم دكتر پرویز ناتل خانلری است:

نقش _ نقش بازی كردن

«از وقتی كه ایرانیان با زبان ها و ادبیات اروپایی سروكار پیدا كردند لغات و اصطلاحات و تعبیرات تازه ای وارد زبان فارسی شد. مسلم است كه جلو این نفوذ را نمی توان گرفت و خواه و ناخواه معانی تازه ای كه از بیگانگان اقتباس می شود الفاظ بیگانه ای نیز همراه دارد.

در مورد تعبیرات و استعارات نیز حال همین است. اما هیچ مانعی ندارد كه در این كار سلیقه و ذوقی به كار ببریم.

از جمله تعبیراتی كه تازه از اروپاییان تقلید كرده ایم «رل بازی كردن» است. می نویسیم «فلانی در این كار رل مهمی بازی می كند» یعنی دخالت و تاثیر بسیار دارد. این تعبیر برای اروپاییان كه قرن ها است نمایش با زندگانی اجتماعی ایشان رابطه دارد بسیار صریح و روشن است و نزد ما جز تقلید صرف نیست. بدتر آنكه تازه میهن پرستی ما گل كرده و به جای «رل» كه كلمه بیگانه است «نقش» گذاشته ایم. وقتی كه می گوییم «نقش مهمی بازی می كند» باز قابل اغماض است. اما دیده می شود كه در روزنامه ها مثلاً می نویسند «نقش تركیه در جنگ» و مرادشان «تاثیر و دخالت» است! اما نقش نه در فارسی و نه در عربی و نه در هیچ زبان دیگر به معنی تاثیر نیست. می گویید: چه عیبی دارد كه آن را به این معنی تازه به كار ببریم؟ هیچ عیبی ندارد. كفش را هم به جای كلاه و سر را به معنی پا به كار ببرید و آن وقت ادعا كنید كه تجددی هم در ادبیات و زبان فارسی ایجاد كرده اید.»

از مقالات زیبای این مجموعه یكی «سید اشرف الدین قزوینی مشهور به نسیم شمال» به خامه مرحوم مبرور دكتر سعید نفیسی است. نمونه ای كه بی تردید می توان آن را در ردیف یكی از بهترین زندگینامه هایی قرار داد كه در قرن حاضر نگاشته شده است.

«جشن هزار ساله تولد ابوالعلا معری» نیز گزارشی است از بزرگداشت و جشن های یك هفته ای در دمشق در سال ۱۳۲۳ هجری خورشیدی كه مرحوم دكتر عباس اقبال آشتیانی آن را قلمی كرده است و انصافاً نمونه گیرایی است برای یادگیری گزارش نویسی.

۲. گزیده ای از ادب فارسی، گردآورنده علی اصغر خبره زاده، انتشارات زمان، چاپ سوم، ۱۳۵۲

در دبیرستان ابراهیم صهبا در خیابان نظام آباد، روزهای پنجشنبه دانشجویی در كلاس اول، ادبیات فارسی و املا و انشا درس می داد كه متفاوت از دیگران بود. جلسه دوم بود كه بلافاصله بعد از ورود به كلاس، كتابی را كه با كاغذ روزنامه جلد شده بود از كیفش بیرون كشید و چنین خواند: «من می گویم غرب و غرضم از غرب تنها اروپا و آمریكا نیست. به تمام ممالكی می گویم غرب كه سازنده و مهمتر از آن- صادركننده ماشین اند. و به كجا؟ به تمام ممالكی كه محتاج ماشین و مصنوعات ماشین اند و مصرف كننده اند. این دسته دوم را می گویم شرق.» و این اولین آشنایی ما با مقوله ای بود به نام «غرب زدگی» كه تا امروز گریبانمان را رها نكرده است.

بعد از پایان كلاس نزد آموزگار كه نامش به یادم نمانده، رفتم و اجازه خواستم كتاب را تورق كنم. امتناع كرد. دریافتم كه احتمالاً از كتب ممنوعه و نایاب است پس بر اصرارم افزودم. سرانجام تسلیم شد و اجازه داد نام كتاب را یادداشت كنم. نمی دانم از كجا ولی به بهانه ای از پدرم ۲۵۰ ریال گرفتم و كتاب را ابتیاع كردم. گزیده ای از ادب فارسی. كتاب سرشار از مطالب خواندنی است. از فرهنگ و ادب و داستان گرفته تا شعر و قطعه هنری و مناجات و مقاله سیاسی. هم عباس اقبال آشتیانی و عبدالحسین زرین كوب و رضا براهنی و پرویز داریوش در كتاب نوشته و اثر دارند و هم فریدون مشیری، نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج و نیز نصرالله فلسفی، مجدالاسلام كرمانی و دهخدا و طالبوف.

پی نوشت ها:

۱. رزمه: بسته لباس، بوقچه رخت

۲. پشتواره: كوله بار، مقدار باری كه با پشت حمل توان كرد.

۳. قضیت كرم: حكم جوانمردی

۴. راتب: وظیفه، مستمری، مواجب

احمد بورقانی فراهانی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.