چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
مجله ویستا

۱۳آبان ـ تسخیر لانهٔ جاسوسی استمرار شعار استقلال خواهی


۱۳آبان ـ تسخیر لانهٔ جاسوسی استمرار شعار استقلال خواهی

رابطهٔ آمریكا و ایران با عمیقترین كلام و زیباترین و مناسب ترین تشبیه از نظر امام رابطهٔ گرگ و میش بوده است, این تلقی یا تصور كه حتی لحظه ای می توان از خطر حملهٔ گرگ, آنهم گرگی زخمی و تیرخورده غفلت ورزید واقعاً یا از سر جهالت است یا بی خبری و ساده لوحی

رابطهٔ آمریكا و ایران با عمیقترین كلام و زیباترین و مناسب‌ترین تشبیه از نظر امام رابطهٔ گرگ و میش بوده است، این تلقی یا تصور كه حتی لحظه‌ای می‌توان از خطر حملهٔ گرگ، آنهم گرگی زخمی و تیرخورده غفلت ورزید واقعاً یا از سر جهالت است یا بی‌خبری و ساده‌لوحی. كتاب رابطهٔ ایران و آمریكا یا نقش دخالت‌های آمریكا را در ایران، از آخر ورق می‌زنیم. ماهیت آمریكا و نظام سیاسی حاكم بر آن، چه حاكمیت و قدرت در دست جناح دمكرات‌ها باشد و چه جمهوری‌خواهان، فرقی نمی‌كند، نقطه اشتراك این دو جناح حاكم اینست كه برای هیچ ملت و كشوری خیر و صلاح و اقبال و سعادت به ارمغان نمی‌آورند. شفاف و پوست‌كنده باید گفت آمریكا هرگز منشأ خیر واقعی برای ایران و سایر كشورهای تحت سُلطهٔ خود نبوده است. برخی نگاههای امیدوارانه به آمریكا از آنجا ناشی می‌شود كه از اهداف و سیاستهای پس پرده و پنهانی و درازمدت آمریكائی‌ها بی‌خبرند و به سادگی گرفتار و شیفته تبلیغات و ترفندها و شعارهای مردم فریب می‌شوند و تصور می‌كنند برای دولتمردان آمریكا واژه‌ها و تعابیری چون: دموكراسی، حقوق بشر، آزادیخواهی، استقلال، معنی‌دارست. در حالیكه امروز حتی برای خوش‌باورترین افراد هم تجربه شده، كه آمریكا غیرممكن است جز در جهت منافع و اهداف استعماری خویش به نفع كسی قدمی بردارد.

به فرصتهای طلایی و از دست رفته ایران می‌اندیشم، فرصتهایی كه بواقع غیرقابل برگشت و جبران‌ناپذیر است. فرصتهایی كه می‌شد ایران را در آن شرایط با وجود آنهمه ثروت نفتی، به یكی از پیشرفته‌ترین كشورهای منطقه تبدیل كرد. متأسفانه آمریكا حكومت ایران «شاه» را بگونه‌ای اداره و هدایت می‌كرد كه همواره وابسته و متكی به خود بار بیاید. اگر هم او را به ظاهر از بعد نظامی قدرت اول منطقه كرده بود، هم برای دفاع در برابر شوروی سابق و هم برای كنترل و اشراف بر سایر كشورهای منطقه بود. جای بسی تعجب است كه برخی با وجود تمام دردها، كینه‌ها و زخمهایی كه از جانب آمریكا و عوامل آن بر پیكرهٔ خود و كشور احساس می‌كنند، امروز در گرداب خوش‌باوری غوطه‌ورند و تصور می‌كنند كه آمریكا فرشته نجات است! آمریكا گره‌گشای كارها خواهد بود! اگر بپرسید چرا آمریكا برای ایران اهمیت خاص قائل است و پس از سقوط حكومت دست‌نشاندهٔ خود، همواره با ایران اسلامی سر ناسازگاری و ستیز دارد باید گفت فقط به جهت موقعیت خاص و بسیار مهم استراتژیك و شرایط ژئوپلتیك ایران و منافع گوناگونی است كه از آن بهره‌مند بوده است. موقعیت خاص سوق‌الجیشی ایران بعنوان یكی از اعضای مهم و اصلی اُپك و نیز همسایه شوروی همواره در تقسیم قدرت بین دو ابرقدرت سابق، آمریكا را موظف می‌كرد برای ایران جایگاه خاص و مهمی قائل باشد. آمریكا در برابر طوفان و حركت اصلی امام و مردم از كشوری شكست‌خورده بود كه بر تمام كیان آن تسلط كامل داشت. از كشوری شكست‌خورده بود كه یكی از شركا، بلكه حافظان منافع آن بود: ایران را جزیره امن می‌دانست، ایران را ژاندارم منطقه و یكی از پایگاههای نظامی در منطقه می‌دانست، دیگران را از این ژاندارم ترسانده بود.

پس از فروپاشی حكومت شاه، آمریكا از دو جهت شكست‌خورده بود هم منافع متعدد و گوناگون و هم پایگاه مهم نظامی‌اش را در جوار شوروی از دست داده بود و علاوه بر این‌ها، در دژ بظاهر شكست‌ناپذیر ایران، حكومت و نظام و جریانی روی‌كار آمده بود كه با كشورهای منطقه وجوه اشتراك متعدد داشت. بخوبی می‌دانست كه انقلاب اسلامی و تشكیل دولت و حكومت اسلامی دیگران را هم تحریك می‌كند، حداقل اینكه دیگران با این نهضت همصدایی می‌كنند. اگر روزی شوروی روی كار می‌آمد، در صورت طرح حكومت كمونیزم در ایران هیچگونه همصدایی در منطقه نمی‌یافت بلكه با مقاومتهای بسیاری نیز روبرو می‌شد، همانگونه كه دیدیم در افغانستان، شوروی سابق با تمام قوا و توان وارد شد ولی بافت و فرهنگ و ماهیت آن كشور بگونه‌ای بود كه در نهایت شكست خورده، افغانستان را ترك كرد. با بیان این نكته كه عنصر دین و مذهب در ایران و بافت فرهنگی و فكری و بخصوص تبعیت ایرانیان از مراجع و عالمان سترگ و زاهد و مبارز و انقلابی و نیز وحدت ملت، بسیار قویتر، مستحكمتر و یكدست‌تر از افغانستان است.

دیدیم كه در جریان پیروزی انقلاب و پس از آن یك ملت حداقل ۵۰ میلیونی با وجود تمام گرایش‌های فرعی مذهبی، قومیتی، زبانی و تفاوت فرهنگهای بومی و غیره، از امام عزیز خط فرمان می‌بردند و چگونه جنگی با آن بزرگی و وسعت را در سایه وحدت كلمه و اطاعت از فرماندهی كل قوا (امام راحل) اداره كردند و به سرانجام رساندند. ساده‌انگاری است اگر آمریكا با بالا بردن تصاویر و تمثالهای حضرت امام در كشورهای منطقه چون پاكستان، عراق، لبنان، سوریه و حتی كشورهای آفریقایی و دورافتاده‌ترین مناطق جهان كه بانگ لا اله الا الله در آنها شنیده می‌شد سكوت كند و به فكر فرو نرود، و حداقل این همصدایی را تحلیل نكند.

دیدیم كه در عراق قبل از آنكه یكی از مریدان و شاگردان امام، شهید سید محمدباقر صدر حركتی انجام دهد و نهضتی را شروع كند توسط عامل سرسپردهٔ خود، صدام او را بشهادت رساند. بی‌تردید روزی روشن می‌شود كه در جریان دزدیدن امام موسی صدر هم بی‌تأثیر نبوده است. آمریكا از احساس قداست و احترام و زعامتی كه نسبت به امام در كشورهای منطقه و مسلمان بوجود آمده بود، به فكر فرومی‌رفت. این نكات را بیش از آنكه در ذهن خود و نسل اول تكرار كنم برای نسل‌های دوم و سوم یادآور می‌شوم تا در جریان گوشه و زاویه‌ای باریك از آنچه آمریكا نسبت به ایران انجام داده است قرار گیرند. اگر جایگزینی آمریكا بجای انگلیس را مبدأ حضور قدرتی جدید در ایران بدانیم، باید گفت پرونده این حضور و جابجایی متأسفانه بسیار سیاه و دردناك و شرم‌آور است و اگر كسی بگوید ۱۳ آبان ۱۳۵۸ مرحله‌ای نو و ادامهٔ حركت انقلابی و اعتراض‌آمیز ایران نسبت به حضور و دخالت‌های آمریكا در ایران است، باز هم سخن گزافه‌ای نگفته است، این حركت انقلابی، اعتراض به عملكرد بد و منفی آمریكا در تصویب و اعمال كاپیتولاسیون و تقابل با انقلاب اسلامی و امام خمینی است. كاپیتولاسیون شكست غرور ملی و نادیده گرفتن حق شهروندی و پایمال شدن هویت ایرانیان بود. مگر نه اینكه كاپیتولاسیون نوعی آپارتاید یا تبعیض سیاسی بود. در روزگار قحطی فریاد، روزگار سكوت و خفقان، روزگار بی‌غیرتی دولتمردان حكومت پهلوی بود كه از یك حنجره، فریاد اعتراض بلند شد. یك مرد بود كه در مخالفت با تصویب كاپیتولاسیون توسط مجلس شورای ملی اعلامیه داد و آنرا تحقیر و توهین نسبت به ملت ایران دانست.

اینها نخستین ایستادگی رودرروی امام با آمریكا تلقی نمی‌شود. البته امام قبل از آن هم به وابستگی و ذلت دولتمردان ایرانی بخصوص شخص شاه به آمریكا و حتی نفوذ اسرائیل و سیاستهای استعماری و دین‌براندازانهٔ پهلوی اعتراض كرده بود. در جریان كاپیتولاسیون، جناح‌بندی و صفوف، شفاف و روشن شد. كجا بودند حضراتی كه امروز در نهایت بی‌انصافی از وجود نهضت امام خوان نعمت و ثروت و مكنت و مقام و قدرت را به ارث برده و یادی از آن امام نمی‌كنند؟ آن امامی كه با قرائت و تفسیر پویا، زنده و انقلابی از اسلام به همگان حیثیت و به اسلام عزت و به شیعیان افتخار و به مردم ایران هویت بخشید. كسانی كه در دوران تبعید روح خدا، از كوچه‌ای كه بیت خمینی در آن بود گذر نمی‌كردند. آن روز سفرهٔ عافیت گسترده بودند و نهایت برای امام زمان (عج) چراغانی می‌كردند، راستی امام زمانی كه آنها در تب انتظارش می‌سوزند همان امام زمانی است كه نایب بحق او امام خمینی است؟! چه شده است كه غریبه‌ها و كنارنشسته‌های دیروز، اینك كاسهٔ از آش داغتر شده‌اند و فضایی را فراهم آورده‌اند كه برخی از یاران امام به حاشیه رانده شده‌اند. بگذریم و از لاك عتاب و گلایه خارج شویم برگردیم سر دشمن اصلی و به تعبیر حضرت امام، به شیطان بزرگ آمریكای جهانخوار بپردازیم. آمریكا حتی در دورانی كه خوش‌خیالان فكر می‌كردند با دیكته و ابلاغ و نظارت بر اجرای اصول انقلاب سفید شاه و مردم! می‌خواهد ایران را در مسیر پیشرفت قرار دهد، قصدی جز تخریب بنیان‌های این كشور نداشت. ایران را بعنوان یك كارگاه و آزمایشگاه برای تجربه تئوریهای اقتصادی، كشاورزی و فرهنگی خود محسوب می‌كرد. اگر واقعاً اصلاحات ارضی مفید و كارآمد بود چرا ما در هیچ محصول كشاورزی به خودكفایی نرسیدیم و هر روز هم وابسته‌تر می‌شدیم. امروز پس از چهل و پنج سال، با خودكفایی گندم به واقع به قطع دست اجانب، از سفره خویش اقدام كرده‌ایم، یعنی سر سفرهٔ خودمان می‌نشینیم و چشمان به كشتی گندم وارداتی نیست. در زمینه‌های فرهنگی هم آمریكا تصور می‌كرد با اعمال و اجرای برخی سیاستهای خاص توانسته است جوهرهٔ ذاتی خداباوری و دین‌باوری را در ایرانیان تضعیف و یا حتی تخریب كند. دیدیم كه چنین نبود.

وقتی امام در برابر كاپیتولاسیون ایستاد، باز هم اقشار مختلف مردم در ادامهٔ نهضت، ۱۵ خرداد را رقم زدند و آنهمه شهید دادند و امام را تنها نگذاشتند. با وجودی كه شاه در جریان ۱۵ خرداد ۴۲ حتی از تهاجم وحشیانه به حوزه‌های علمیه و دستگیری بسیاری از یاران امام و انقلابیون و مبارزان دریغ نورزید و حاكمیت پلیس و یأس و نومیدی و خفقان را در كشور اعمال كرد و برای چند صباحی آتش نهضت را خاموش كرد ولی دیدیم كه خورشید حقانیت امام و آرا و اندیشه‌های او چندان در پس ابر تاریكی نماند. دیری نپایید كه پس از این نبرد، امام و امت در همان شرایط بسته و اختناق برای شكست حكومت طاغوت همصدا شدند و شعله‌های نهضت از سراسر ایران زبانه كشید. آمریكایی كه با وجود شاه خود را پیروز كودتای ۲۸ مرداد و ادامهٔ سلطه در ایران می‌دانست و بدون مزاحم به غارت اموال و معادن و نفت و ثروتهای خداداد این سرزمین ادامه می‌داد، و در جزیرهٔ آرام و تحت كنترل خود حكم می‌راند، ناگهان با طوفانی روبرو شد كه از جهاتی سهمگین‌ترین طوفان محسوب می‌شود. حتی شاه را تا آنجا تقویت می‌كرد كه در نهایت بی‌شرمی گفت در ایران كسی مخالف او نیست. در مرحلهٔ دیگر هم شاه رسماً در محاسبه‌ای گفت هر كس با او نیست بر اوست و گفت اگر كسی ناراضی است می‌تواند از كشور خارج شود! انقلاب اسلامی به رهبری امام مرحله تكاملی مبارزه مردم با شاه و عوامل آمریكا بود. امام با هدایت خارق‌العاده و نیروی الهی توانست با دست خالی شاخ آمریكا را بشكند.

البته برخی‌ها امروز می‌گویند آمریكا اشتباه كرد كه جریان ۲۸ مرداد را تكرار كرد. شاه و عوامل آمریكا تصور می‌كردند می‌توانند با خروج موقت شاه از كشور شرایط بازگشت پیروزمندانه‌اش را فراهم آورند كشور را در نبود شاه به یكی از مهره‌هایشان بسپارند و در شرایط مناسبت شاه را برگردانند و حداقل چند سال دیگر ادامه دهند. غافل از اینكه نهضت به مرحله‌ای رسیده بود كه با شرایط ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ قابل مقایسه نبود. حرفهای آن روز آدم را بیاد حرفهای امروز رئیس‌جمهور آمریكا می‌اندازد كه می‌گوید هر كس با ما نیست بر ماست. یا هر كس در صف ما نیست در صف تروریسم است. شگفتا از این تشابه و نسخه‌های تكراری و عجبا كه كسی عبرت نمی‌گیرد از این حرفهای واهی و بی‌مبنا و پوچ.

نسلی كه با عزم و ارادهٔ آهنین بسوی سفارت سابق و آمریكا هجوم بردند بخوبی دریافته بودند كه امام، آمریكا و اسرائیل را سر و ته یك كرباس می‌داند، تجربهٔ تلخ دخالت مستقیم آمریكایی‌ها را در ایران در طول تاریخ خوب درك كرده بودند.

من معتقدم آمریكا واقعاً نتوانست از انقلاب اسلامی و روند پیروزی آن جلوگیری كند نه اینكه نمی‌خواست. یقین دارم به هر شیوه و ترفندی كه جواب می‌داد سعی كرد نهضت را به شكست بكشاند حتی قبل از آن می‌خواست نهضتی شكل نگیرد. اگر هم نتوانسته بود او را بشكند در نوع شكل‌گیری و محتوای آن دخالت كند ولی باز هم راه به جایی نبرد. در مرحله‌ای حتی مهره‌های در آب نمك خواباندهٔ خود را در برخی قسمتهای كشور بصورت نفوذی وارد كرد كه بعدها افشا شدند. سرعت روند پیروزی، تدبیر و سیاست و مدیریت و هدایت الهی امام بقدری برای آمریكا و عوامل داخلی و خارجی‌اش غافلگیركننده بود كه از اجرای برخی كارها عاجز شد. دانشجویانی كه بعدها حماسه انقلاب دوم را رقم زدند دریافته بودند از كسانی حمایت می‌شود كه از آغاز نهضت همراه امام نبودند.

دكتر منوچهر اكبری(استاد دانشگاه تهران)


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.