دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
خیال پردازی و آینده
داستانهای علمی تخیلی به ما کمک میکنند تا جایگاه خود را در دنیای آینده بیابیم، و به نقشآفرینان توصیه میکنند که آینده را در ذهن خود تصویر کنند.
کتاب تصویرپردازی آینده[۱] مجموعهای جالب از داستانهای علمی ـ تخیلی و مقالههای آموزنده و الهامبخش است. خانم مارلین بار[۲] طرفدار حقوق زنان و محقق ادبی اعلام کرده است که از دیدگاه خودم، از هزارهها سخن میگویم.حدود ۱۲ صاحب نظر دیگر در این کتاب نیز دیدگاه و نگرشهای شخصی خود پیرامون نقش داستانهای علمی ـ تخیلی در تاثیرگذاری بر تغییر دنیای واقعی را بیان کردهاند.
گاهی اوقات، نتیجهی کار روایتی خستهکننده و غیرواقعی است که تمرکزی محدود بر مسایل اصلی دارد، بیاحساس است و با نثری دانشگاهی نوشته شده است که تنها یک کارشناس میتواند معنای آن را رمزگشایی کند. اما در اغلب موارد، این نویسندگان آشکارا به تعصباتی اعتراف میکنند که از قید آنها برای آفرینش تصاویر خیالی آزاد شدهاند تا چشماندازهای خیالپردازانهای بیافرینند که در قید و بند هیچ تلاشی برای برقراری مساوات در میان تمام دیدگاهها و یا گرفتن حالت ناظر بیطرف نبوده است.
این که افراد آینده را چگونه تصور میکنند و چقدر سرمایه و منابع مصرف میکنند تا آیندهی پیشبینی شدهای را پدید آورند و یا از تحقق آیندهای دیگر جلوگیری کنند، به قدرت خیال و احساس آنها بستگی دارد. دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم، اغلب احساسات قدرتمند و پر شور بر استدلال مطلق چیره میشود. شاید رنگهای سفید و سیاه در یک طیف وجود نداشته باشند، اما اخلاق مطلق در ذهن انسان همواره وجود دارد و باید در معادلات ما به حساب بیاید.
آنچه که از متن تصویرپردازی آینده برداشت میشود، تا اندازهای برای عنوان این کتاب گمراهکننده است. نویسندگان کتاب کمتر به توصیف احتمالات میپردازند، آنها بیشتر به طرح پرسش و روزآمدسازی راههای گوناگونی میپردازند که داستان از راه آن میتواند به پیشبینی رویدادهایی کمک کند که در آینده روی میدهد.
هارلان الیسون[۳] به شیوهای طنزآمیز، سفری اکتشافی و فردی را که جست و جوی روشنگری است، بازگو میکند. قصه در یک رستوران غذای فوری، بر فراز بلندترین سازهی جهان به پایان میرسد. جیمزگان[۴] آیندهای را که احتمال وقوع آن وجود دارد، چنین توصیف میکند: ضیافتی مکاشفهآمیز[۵]در پایان هزاره برفراز برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی در شهر نیویورک برگزار شد. کیماستنلی رابینسون[۶]شرح کوتاهی از هزار سال گذشتهی علم را از دید ناظری در سال ۳۰۰۰ بیان میکند.
ژرفترین داستان علمی - تخیلی با قلم پاملا سارجنت[۷] (برندهی جایزهی نوبل در سال ۱۹۹۲) تألیف شده است. این قصه واپسین استخوانها[۸] نام دارد که داستان شوربختیهای آخرین زن روی زمین را بیان میکند. زمان وقوع حوادث داستان در آینده است، زمانی که بیشتر انسانها، خسته از زندگی فیزیکی، جسم خود را برای تبدیل شدن به روحی فناناپذیر در قالب شبیهسازی رایانهای، ترک کردهاند. این موجودات با کمک تمام دانش اندوخته شدهی تاریخ بشری به صورت خاطرهها و رویاها با یکدیگر در تعامل هستند. اندک انسانهای جسمی بر جای مانده، افراد و گروههای پراکندهای هستند که داوطلبانه ارتباط خود را با شبکهی انسانهای مجازی قطع کردهاند و در حال حاضر با زندگی محقرانه، به دشواری روزگار میگذرانند و فرجام کار، در پی یافتن هستی ویران شدهی خود در میان خرابههای تمدن متروکهی مادی بر روی زمین هستند. داستان ما را وادار میسازد که از خود بپرسیم، اگر حق انتخاب داشته باشیم، کدام گروه را برمیگزیدیم؟
محقق ادبی مارکسیست، دارکو سوین[۹]داستان علمی ـ تخیلی ما اثر نویسندهی روس، زامیاتین را که در سال ۱۹۲۴ نوشته شده است، از نو نقد میکند. تصویری هولناک از جامعهای اشتراکی که در آن مفهوم هویت شخصی سرکوب شده است. این داستان در آغاز سدهی بیست و یکم، مفهومی تازه را برای خواننده تداعی میکند. آن گاه که درماندگی و انزوای فرد آشکار میشود، افراد با تلاشی فراگیر برای رسیدن به هدفهایی پیش پا افتاده در رقابت هستند. داستان هشدار میدهد که دشمن راستین امروز، به جای آن که دیکتاتوری وحشی باشد، پدیدهای مخالف با نظام مالکیت اشتراکی است. بزرگترین چالش از دیدگاه نویسنده، وجود جامعهای است که افراد را ناتوان و تنها، به حال خود رها میکند. جامعهای که مصرفکنندگان رام و مطیع آن، به شکلی دمکراتیک آزاد هستند تا فقر جسمانی و روانی را تحمل کرده و تنها به جویدن غذاهای بی ارزش ادامه دهند.
یک تحلیلگر اجتماعی بنام نیل پستمن[۱۰] با استدلالی قانعکننده و خردمندانه مدعی است که ما میتوانیم با نگاهی به گذشته، ایدههایی را بیابیم که انسان را به سوی آینده هدایت میکند. پستمن به ویژه ما را به فرا گرفتن اهداف و نگرشهایی ترغیب میکند که راهنمای اندیشمندان آفرینشگر در سدهی هیجدهم اروپا و آمریکا در عصر روشنگری بودهاند. نگرشهای پیشنهادی او به آگاهی از این حقیقت مربوط است که کاربرد دقیق زبان برای برنامهریزی و ارتباط مؤثر بسیار حیاتی است. او بر این نکته پا میفشارد که تحقیقات علمی و نوآوریهای فنی تنها با هدف بهبود عملیْ انسانی پیگیری میشوند، و نیز پرورش مهارت سنجش سود و زیانها پیش از اقدام برای هر تغییر و نپذیرفتن کورکورانهی هر رویکرد تازهای به عنوان پیشرفت، اهمیت فراوان دارد. پستمن این پرسش را مطرح میسازد که «اگر تاریخ برای یادآوری رویاهای بهتر ما نیست، پس چیست؟»
اریک اس. ربکین[۱۱] استاد زبان انگلیسی دانشگاه میشیگان، بازنگری زیرکانه و جالبی را بیان میکند که دو نسخه از داستانی علمی ـ تخیلی را که در ظاهر هر دو در سال ۲۹۹۹ نوشته شدهاند، با یکدیگر مقایسه میکند. در یکی از این داستانها، تمامی پیشرفتهای موجود در فناوری چند رسانهای به کار گرفته میشوند تا نشان دهد که بشریت طی هزار سال، تا چه میزان به تصوراتی جامهی عمل پوشانده است که پیش از این تنها در حوزهی مفاهیم علمی - تخیلی قرار میگرفتند. اثر دیگر به شیوهای زیربنایی، رویکرد به شدت متفاوتی را به کار میبندد. این کتاب با محدود ساختن خود به ارایهی امکانات چاپ بر روی کاغذ بدون صدا، بدون بینایی و بویایی و محروم از ابرپیوندها برای عملی ساختن آن چه در گذشته به عنوان خواندن با سکوت آغاز شده بود، به شهروندان این امکان را میدهد که در اواخر هزارهی سوم پیرامون مقولههایی مانند تنهایی و تردید که نیاکانشان در بخش اعظم تاریخ مکتوب به دست فراموشی سپرده بودند، تجربهای دست اول داشته باشند. عبارت دو پهلوی ربکین این است: شما باید زندگی با نگرانیهای تحمیلی، با نظارهی بلاتکلیفی شدید و فراگیری که ساختهی دست انسان است ... داستانهای علمی تخیلی بخوانید.
اما مهمترین بخش این کتاب دربارهی شاعر و رماننویس مارج پیرسی و کتاب او به نام عشق و رابطه در سال ۳۰۰۰ است. او مینویسد: ما با همین نوع خیالپردازیها پیرامون مسایلی که به آنها علاقهمندیم، به سوی آنها حرکت میکنیم. تصورات ذهنی فوقالعادهی او در این مقاله با مهارت ویژگیهای داستان و نثر عالمانهی نظری ترکیب شده است. پیرسی کاستیهای عقاید امروزی پیرامون عشق و ساختارهای خانوادگی را بازنگری میکند و دامنهای از تحولات و نوآوریهارا پیشنهاد میکند که اگر در حد کمال جهانی نیستند، اما به خوشبختی زنان، مردان و کودکانی که تاکنون بر روی کرهی زمین زندگی کردهاند، منجر خواهد شد.
برخی از آثار علمی- تخیلی، رویاها و کابوسهای ما را تجسم میبخشند، و شماری دیگر ممکن است چیزی بیش از یک کاریکاتور نباشند که پوشش سطحی زندگی امروزی ما را، با تمام خطاها و نواقص آن نمایش میدهند. اما ادغام داستانهای مهیج و تصورات سنجیده با یکدیگر، روشی را برای تصویر دقیق احتمالات آینده فراهم میسازد. امیدوارم که ما شاهد همکاریهای اندیشمندان نظریهپرداز و هنرمندان آفرینشگری باشیم که آینده را مورد توجه و تمرکز قرار دادهاند.
ترجمهی: دکتر سعید خزائی
[۱]. Envisioning the Future
[۲]. Marleen Barr
[۳]. Harlan Ellison
[۴]. James Gunn
[۵]. Apocalypse
[۶]. Kim Stanley Robinson
[۷]. Pamela Sargent
[۸]. Utmost Bones
[۹]. Darko Suvin
[۱۰]. Neil Postman
[۱۱]. Erik S. Rabkin
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست