جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا

آپارتمان در آپارات


آپارتمان در آپارات

بازخوانی فرهنگ آپارتمان نشینی در فیلم و سریالهای ایرانی

سینما و تلویزیون و اساسا هر گونه تکنولوژی رسانه ای علاوه بر اینکه خود یکی از نمادها و محصولات جامعه مدرن و امروزی است ابزاری کارآمد در جهت توسعه و نهادینه کردن فرهنگ مدرن نیز هست . دست کم در جهان رسانه ای شده امروز که به عصر ارتباطات و جامعه اطلاعاتی شهره است شاید هیچ ابزاری موثرتر از رسانه به ویژه انواع بصری آن در بسط مدرنیته و لوازم و فرهنگ آن موثر نباشد. اگر تجلی و مظهر بارز مدرنیته و زندگی مدرن را در شیوه و سبک زندگی بدانیم یکی از مصادیق آن را باید در نوع مسکن و شکل خانه جستجو کنیم .بر اساس همین رویکرد خانه های آپارتمانی و شیوه زندگی در آنها یکی از نشانه های تجدد و شهر نشینی و صنعتی شدن جوامع است که در کشورهای در حال توسعه ای مثل ما این مکان و شیوه زیستن به کانون مناقشه و تناقصات سنت و مدرنیسم تبدیل شده و آپارتمان نشینی با چالش های فرهنگی متعددی مواجه می شود .

شاید در یک جامعه صنعتی و توسعه یافته چندان از فرهنگ و آداب آپارتمان نششینی صحبت نشود چرا که در آنجا آپارتمان نشینی محصول و جزیی از فرهنگ و تمدن آنجاست که در درون ساختار اجتماعی این جوامع نهادینه شده و مساله ای اجتماعی – فرهنگی به معنایی که ما در ایران داریم نباشد . اما وقتی آپارتمان نشینی در جامعه ما وارد شده و بسط می یابد به دلیل حضور قدرتمند فرهنگ سنتی که شیوه دیگری از زندگی کردن را در خانه های مستقل و حیاط دار تجربه کرده است ، چالش هایی را دامن بزند که اگر بخواهیم تحلیل جامعه شناختی از آن داشته باشیم باید آن را از ساحت فردی خارج کرده و در ذیل مفاهیم کلی و کلان تری مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم که البته هدف این مقاله نیست فقط به بیان این نکته کفایت می کنیم که آپارتمان نشینی و مسائل آن به دلیل همین عقبه فرهنگی – اجتماعی جایگاه خاصی در سینما و تلویزیون ما پیدا کرده و به یک عنصر دراماتیکی بدل شده است که در انواع ژانر های سینمایی مورد استفاده قرار گرفته است. یعنی از این تجربه زیسته در موقعیت های گوناگون دراماتیکی از طنز گرفته تا ملودرام و اکشن استفاده شده و چه بسا تاویل های سیاسی نیز از آن صورت گرفته است . شاید هیچ مثالی برای این مدعا بهتر از فیلم اجار نشینهای داریوش مهرجویی نباشد که لوکیشن و سوژه اصلی فیلم در آن آپارتمان و فرهنگ آپارتمان نشینی باشد.

در این فیلم پارادوکسیکال بودن زیست ایرانی در درون مدرنیسم بازنمایی شده و کارگردان با ظرافت زیبایی شناختی و روایتی جامعه شناسانه ، شیوه زندگی ایرانیان در یک آپارتمان را به تصویر می کشد که البته برخی از منتقدان تاویل های کلان تری نیز از آن داشته و آنرا به برخی واقعیت های سیاسی در جامعه ما نیز نسبت داده اند . اجاره نشینها البته از منظر رویکردهای متعددی قابل تاویل است اما قطعا یکی از فیلمهایی که هم از فرم و ساختار آپارتمان و کارکردهای آن به شکل دراماتیک استفاده کرده و هم فرهنگ آپارتمان نشینی در ایران را به شکل نقادانه ای به تصویر کشید همین فیلم بود. آپارتمان نشینی یک نوع زیست جمعی مسالمت آمیز است که استقلال و حریم خصوصی خانه را نداشته و اعضای آن باید به یکسری مقرارت عمومی تن بدهند و این با فرهنگ ایرانی که سالها در منزل شخصی و مستقل خود زیسته ، متفاوت است و مساله ای به عنوان فرهنگ آپارتمان نشینی را نیز با خود به همراه می آورد که بر اساس آن برخی قوانین جمعی در برای آسایش فردی باید رعایت شود و دیگر شعارچهاردیواری – اختیاری کارکرد خویش را از دست می دهد . مساله ای که عدم پایبندی به آن در اجاره نشینها ، مشکلاتی را برای آنها ایجاد کرد و به تدریج به یک بحران تبدیل شد . مثلا حسین سرشار در بالایی واحد خود یک باغچه مصنوعی ایجاد کرده بود که آبیاری آن به رطوبت آپارتمان و فرسودگی آن اجامید یا آواز خواندن اکبر عبدی در حمام موجب ترک برداشتن دیوار و مشکلاتی برای کل اعضایی آپارتمان شد.

جالب اینکه آپارتمان نشینی به تدریج به یک ژانر تازه ای در سینما و تلویزیون ایران بدل شد و در کنار فیلمهایی جاده ای و روستایی و.. که یک مکان یا شیوه زندگی در آن به محوریت قصه بدل شده و بر آن اساس نام گذاری می شد قرار گرفت . این مساله به ویژه در تلویزیون و سریال سازی مورد توجه قرار گرفت و سریالهای آپارتمانی به تدریج در تلویزیون تولید شد و گسترش یافت . سریال آپارتمان اصغر هاشمی و فیلم آپارتمان شماره ۱۳ ید الله صمدی از جمله این آثار بودند که حتی نام « آپارتمان » نیز در عنوان این آثار گنجانده شده بود. نگارنده به یاد دارد که در آن سالها که این سریال پخش می شد هنوز مثل امروز آپارتمان نشینی و آپارتمان سازی مثل امروز در حد گسترده ای رواج نیافته بود و بسیاری از هم نسلان ما که در خانه های مستقل پدری زندگی می کردند حسرت زندگی آپارتمانی را داشتند و آنرا نمادی از زندگی جدید می دانستند اگرچه همان نسل امروزه به ویژه در کلان شهرها ، حسرت زندگی در خانه های مستقل را داشته و احساس نوستالوژیک به آن دارند . اما شاید هیچ سریالی به اندازه دو مجموعه « همسران » و « خانه سبز» که محصول مشترک بیژن بیرنگ و مرحوم مسعود رسام بودند در آموزش فرهنگ آپارتمان نشینی و بازنمایی بصری آن نقش نداشتند . در این دو مجموعه مخاطب با خانواده های هسته ای و مدرنی روبرو بود که در عین حال با آمیختن فرهنگ سنتی و مقتضیات آپارتمان نشینی یک نوع آپارتمان نشینی ایرانی را به تصویر کشیدند که هم فردیت و استقلال زندگی مدرن و هم همدلی و روابط خانوادگی زندگی سنتی را توامان در خود داشت . آپارتمان نشینی از سوی دیگر بازتابی از طبقه متوسط جامعه ایرانی بود که همسویی بیشتری با فرهنگ آپارتمان نشینی داشتند و میان این طبقه و گسترش آپارتمان نشینی رابطه مستقیمی وجود داشت به این معنی که هر چقدر طبقه متوسط در جامعه ما رشد کرد به دنبال آن آپارتمان نشینی هم در سطح کشور توسعه یافت . این سریالها علاوه بر ایجاد سرگمی و بازتاب مشکلات آپارتمان نشینی در جامعه ایرانی به مهارت ها و فرهنگ آپارتمان نشینی به ویژه در طبقه متوسط کمک کرد و در این زمینه کارکردهای آموزشی هم یافت .

در سالهای اخیر نیز سریالهای آپارتمانی آنقدر زیاد شد که شاید نتوان نام همه آنها را به خاطر آورد. حتی برخی معتقدند که یکی از جذابیتهای سریال « زیر تیغ» به این مساله بر می گردد که پس از سالها زندگی ایرانیان را در همان خانه های سنتی که حوض وسط حیات نشانه آن بود برگرداننده است و نشانه ای از زندگی جدید آپارتمانی در آن وجود ندارد. سریالهای مثل همسایه ها ، من یک مستاجرم و همه بچه های من نمونه های دیگری از سریالهای آپارتمانی هستند . شاید یکی از آخرین سریالهای که تقابل زندگی سنتی و مدرن را که میان احترام و استقلال در کشمکش بود و این تعارض را در انتخاب دو سبک زندگی در آپارتمان و زندگی در خانه پدر شوهر و به سبک سنتی را به تصویر کشید سریال « پدر سالار» بود. در واقع آپارتمان نشینی با ویژگی های محتوایی جامعه مدرن در ارتباط بود و با زیست – جهان سنتی در تناقض و دوگانگی قرار داشت و اکثر فیلمسازان ما از ظرفیت دراماتیک همین تناقض در زندگی آپارتمانی در روایت قصه خود استفاده کرده اند . یکی از نمونه های موفق سینمایی در این باره قطعا فیلم « دایره زنگی » پریسا بخت آور است که به زیبایی توانسته است تناقضات زندگی و فرهنگ آپارتمان نشینی را در طبقه متوسط ایرانی به تصویر بکشاند . اساسا ما ایرانیان در کارهای جمعی و گروهی چندان موفق نیستیم و این مساله را در ورزش می توان ردیابی کرد به این معنی که ما در ورزشهای انفرادی مثل کشتی موفق تر از ورزشهای تیمی مثل فوتبال هستیم .

آپارتمان نشینی نمونه ای زیست جمعی است که به دلیل همین روحیه و عدم تمکین اجتماعی همواره با سویه منفی و پیامدهای آن دست به گریبان هستیم تا برکات آن . تصویر آپارتمان نشینی در سینما و تلویزیون ما همواره دارای دو سویه تراژدی و کمدی بوده است و این خود نشان می دهد که هنوز فرهنگ آپارتمان نشینی در جامعه ایرانی با وضعیت متعارف و منطقی خود فاصله دارد و همچنان به عنان یک مساله اجتماعی مطرح است تا یک ویژگی اجتماعی! به عبارت دیگر اکثر فیلم و سریالهای ما به آسیب شناسی زندگی آپارتمانی پرداخته اند و سویه منفی یا کمیک آن را دستمایه کار خود قرار داده اند. گرچه همه موقعیت های داستانی و نمایشی در آثار آپارتمانی را نمی توان به ترسیم نواقض و معایب آن نسبت داد و بخشی از این تصویر وجوه دراماتیک دارد تا مستندگونه . مناسبات عاطفی و انسانی ، موقعیت های دراماتیک این زیست جمعی ، تقابلهای فرهنگی و طبقاتی ، تفاوتهای مذهبی و ایدولوژیک و در نهایت تجلی شکاف سنت و مدرنیته در ترسیم موقعیت انسانی در زندگی آپارتمانی به ویژگی ها و مولفه های مشخص آثار آپارتمانی انجامیده که این موقعیت پر سوتفاهم و پارادوکسیکال را بازنمایی می کند و به شکل گیری یک ژانر مستقل در سینما به لحاظ مضمونی و حتی فرمی کمک می کند.

از سوی دیگر باید به این نکته هم توجه کرد که تبدیل شدن آپارتمان به لوکیشن اصلی یک فیلم و سریال لزوما آن را به یک ژانر آپارتمانی تبدیل نمی کند و آنچه می تواند معیار اصلی این تقسیم بندی قرار بگیرد تبدیل شدن مناسبات آپارتمانی به مرکزیت قصه است . مرکزیتی که درام بر مبنای آن قرار گرفته و روایت می شود . مثلا یکی از این شاخص ها به روابط و مناسبات همسایه ها با هم بر می گردد که بر مبنای مقتضیات زندگی آپارتمانی صورت بندی شده باشد والا در بسیاری از سریالهای تلویزیونی به این ویژگی توجه شده است و حتی در سریالهای ده ۶۰ مثل «سایه همسایه »و «آینه » نیز این می توان این ویژگی را ردیابی کرد. اما اگر بخواهیم چند فیلم یا سریال شاخص را به عنوان نمونه ها و مصداقهای بارزی از آثار آپارتمانی نام ببریم قطعا باید به اجاره نشینها ، دایره زنگی ، خانه سبز ، همسران و همسایه ها همچنین آپارتمان و آپارتمان شماره ۱۳ اشاره کنیم که مشخصا به این مقوله پرداخته اند . از این موقعیت دراماتیک در مجموعه طنزهای نود شبی نیز استفاده شده است که اگر همین « مسافران » را معیار قرار دهیم به آثار پیشین آن مثل پاور چین و نقطه چین نیز باید اشاره کنیم که به نوعی یک طنز آپارتمانی بوده اند.

تصویر زندگی آپارتمانی و فرهنگ آپارتمانی در سینما و تلویزیون اگرچه کم نیستند اما وجوه نمایشی و دراماتیک آن را نباید فراموش کرد که موجب می شود این تصاویر تصویرتمام قد و کاملی از فرهنگ آپارتمان نشینی در ایران نباشد و تنها می توان شمایلی کلی از واقعیت را در آن نشانه شناسی و بازخوانی کرد که عین واقعیت نیست . اما همین تصویر ناتمام نیز نشان می دهد هنوز هم با بسط روزافزون مدرنیته و گسترش دامنه شهر نشینی و زندگی صنعتی ، آپارتمان نشینی به یک الگوی تمام عیار در زیست – جهان انسان ایرانی تبدیل نشده و زندگی در خانه های ویلایی و حیاط دار و به طور کلی غیر آپارتمانی به آرزو یا نوستالوژی ایرانیان تبدیل شده است . نشانه های این احساس روانشناختی را می توان در سینما و تلویزیون ردیابی کرد و حسرت زندگی سنتی را در گریز از آپارتمان نشینی بازیافت.

توسط سیدرضاصائمی

http://ssaemi.blogfa.com