سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

غــــزه نماد استیصال تلآویو


غــــزه نماد استیصال تلآویو

آیا می توان ارتباط منطقی بین نزدیکی به برگزاری کنفرانس صلح آتی و تشدید تنش در روابط فتح و حماس قائل شد یا اینکه این امر صرفا تصادفی بوده که خاستگاه آن به اندیشه سیاسی حاکم بر دو جریان غالب در فلسطین بر می گردد

در آستانه برگزاری کنفرانس صلح آناپولیس در ایالت مریلند آمریکا بار دیگر شاهد افزایش تنش و درگیری در نوار غزه بودیم که به کشته شدن ۶ فلسطینی و زخمی شدن دهها نفر از شهروندان بی گناه فلسطینی انجامید .محمود عباس نیز ضمن انتقاد از دولت مردمی حماس به بهانه پیکارجویی این جنبش ۳روز را در فلسطین عزای عمومی اعلام کرد.

به راستی آیا می توان ارتباط منطقی بین نزدیکی به برگزاری کنفرانس صلح آتی و تشدید تنش در روابط فتح و حماس قائل شد یا اینکه این امر صرفا تصادفی بوده که خاستگاه آن به اندیشه سیاسی حاکم بر دو جریان غالب در فلسطین بر می گردد؟

در این مقاله بر آنیم تا ضمن بررسی چرایی آغاز موج جدیدی از برپایی جنگهای نظامی و روانی بر ضد حماس به تاثیرات احتمالی وضعیت در نوار غزه بر آینده کنفرانس آناپولیس بپردازیم.

● چالش میان فتح و حماس

در فلسطین جنبش ها و جریانهای بی شماری وجود دارد که هر کدام به سهم خود نقشی در قضیه فلسطین را دارا هستند اما به طور عمده می توان در یک گروه بندی کلیه جریانات فعلی در فلسطین را اعم از جریاناتی که وارد سیاست شده اند و یانشده اند ،در زیر چتر دوجریان عمده فتح و حماس قرار داد.این در حالی است که هنوز جناح بندی گروههای فلسطینی به اتمام نرسیده است و حتی گاها در میان بدنه اصلی جریان فتح شاهد تغییر مواضع برخی از شخصیتهای برجسته فلسطینی هستیم که راه خود را از فتح جدا کرده اند و در حال پیوستن به جنبش حماس می باشند.

وضعیت کنونی به نحوی به پیش می رود که در صورت ناکامی آمریکا در نتیجه گرفتن از کنفرانس صلح ،کفه ترازو کاملا به نفع حماس سنگین‌می شود و جریان فتح هم مثل دیگر جریانات کنارگذاشته شده در فلسطین به موزه می پیوندد و لذا در مقطع کنونی می توان فلسطین را در یکی از سرنوشت ساز ترین موقعیت های خود در تاریخ قلمداد کرد.

تقابل میان فتح و حماس که علت اصلی آن هم چیزی جزء توطئه های اسرائیل نبوده را می توان از زمانی جدی دانست که جنبش حماس با به اجرا گذاشتن طرح امنیتی در نوار غزه و اخراج نیروهای کودتاگر در غزه به رهبری دحلان توانست امنیت از دست رفته در نوار غزه را به این باریکه برگرداند اما موضوع به اینجا ختم نشد و محمود عباس با اتخاذ تصمیمی شتابزده فلسطین را تا مرز تقسیم و یا فراموشی به پیش برد .

اما از سوی دیگر قراین و شواهد حاکی از پیروزی نزدیک جریان اسلامگرا بر جریان لیبرال در فلسطین می باشد و با نزدیکی اروپا به جنبش حماس و لغو برخی تحریمها و همچنین ادامه حملات مبارزان گردانها قدس و عزالدین قسام بر علیه اسرائیل و ناکامی ابومازن و دولت سلام فیاض در تامین امنیت برای اسرائیل و همچنین شکست کنفرانس صلح آتی به دلیل مخالفتها و ناتوانی اسرائیل از انجام وعده های خود می توان گفت که عمر جنبش فتح (طیف مصالحه کار) به آخرین روزهای حیات سیاسی خود نزدیک گردیده و امروزه با وجود جریان قدرتمند حماس و تضعیف فتح ،اسرائیلی ها دیگر نخواهند توانست به داشتن یک شریک پایدار در فلسطین امیدوار باشند و لذا در آینده نه چندان دور به این نتیجه خواهند رسید که بایستی پای میز مذاکره غیر مستقیم با حماس بنشینند و با پذیرش ‌آتش بس و پذیرش شروط حماس مرگ رژیم صهیونیستی را چند سالی به عقب بیندازند.

● کودتا برای موجودیت

با توجه به اخبار واصله از منابع معتبر مجری طرح تشدید تنش در نوار غزه و سلب امنیت این منطقه فردی شناخته شده و معلوم الحال به نام محمد دحلان می باشد که در تلاش است تا با اجرای طرح کودتای از پیش تعیین شده به موقعیت از ‌دست رفته خود در نوار غزه دست یابد و لذا این‌بار هم با هوشیاری نیروهای حماس طرح کودتا نافرجام باقی ماند.

تنها در صورت به بار نشستن کودتا در نوار غزه است که اسرائیل و آمریکا می توانند فلسطین اشغالی را بدون اینکه دیگر نیروی معارضی در مقابل آنها وجود داشته باشد یا اینکه امنیت داخلی اسرائیل با تهدید مواجه شود چراکه در این صورت اصولا دیگر صحبتی از جنبش مقاومت اسلامی در فلسطین به میان نخواهد آمد و جنبش فتح می تواند بار دیگر به دوران اقتدار دهه ۶۰ و ۷۰ خود باز گردد لذا طبیعی است که این مامور سر سپرده موساد برای کسب پستهای حساس در تشکیلات خودگردان دست به چنین حرکتی بزند .

هم اکنون فتح در حال طی کردن دوران افول خود می باشد و می توان از انجام چنین کودتا هایی تحت عنوان کودتا برای موجودیت یاد کرد.

حرکت زیرکانه ای که اسرائیلی ها در این بین انجام داده اند این است که به نوعی امنیت ملی خود را با موجودیت جنبش فتح گره زده اند ،به عبارت دیگر اگر اسرائیل نبود تشکیلات خودگردانی هم وجود نداشت و اگر تشکیلات خودگردان وجود نمی داشت اسرائیل مجبور می شد هر روزه در دوجبهه تنها بر ضد نیروهای داخلی فلسطین به مبارزه برخیزد که این امر با توجه به جدایی نوار غزه از کرانه باختری خود به تهدیدی جدی بر ضد منافع ملی این رژیم غاصب نژادپرست تبدیل می گردید هرچند که حماس توانسته با وجود سنگینی جو در کرانه باختری همچنان به انجام عملیات دست بزند ویاحداقل عملیاتهای صورت گرفته از جبهه نوار غزه را با حدت و شدت هرچه تمام تر ادامه بدهد.

● تاثیر سقوط غزه بر کنفرانس آناپولیس

هدف اصلی آمریکا و رژیم صهیونیستی از اجرای طرح کودتا تحت عناوینی چون طرح راجرز و یا طرح ژنرال دایتون در این منطقهآن است تا با حذف جنبش حماس از صحنه قدرت در فلسطین اولا فتح را به جنبشی بلا منازع در فلسطین اشغالی تبدیل کند که وظیفه جدیدش مقابله با جنبش جهاد اسلامی درد فلسطین باشد و ثانیا از قبلآن بتواند تشکیلات خود گردان را به شریکی مطمئن برای رژیم صهیونیستی تبدیل کند چراکه هم اکنون نقد اساسی که در داخل اسرائیل بر عملکرد ایهود اولمرت وارد می شود این است که با توجه به چراغ سبزهای پی در پی محمود عباس به این رژیم و اعطای امتیازات باورنکردنی از سوی وی ،چه تضمینی وجود دارد که پس از تشکیل کشور فلسطین ، اسرائیل همسایه فلسطین تحت رهبری جنبش حماس نگردد ؟به عبارت دیگر چه تضمینی بر حفظ موجودیت و قدرت تشکیلات خودگردان در داخل مرزهای فلسطین وجود دارد ؟ اگر روزی حماس بتواند آنچه را که در غزه بر ضد نیروهای مزدور فتح انجام داده در کرانه ی باختری هم به اجرا درآورد آینده امنیتی اسرائیل به کجا ختم می شود؟

اینها تنها نمونه کوچکی از نقدهای بجایی است که از سوی جناح های اپوزیسیون در داخل اسرائیل بر حزب نوپای کادیما وارد می گردد.

در پایان بایستی تاکید کرد که نوار غزه به عنوان یکی ازکانون های اصلی تهدید امنیت ملی اسرائیل قریب ۶۰ سال است که در مقابل تهاجمات سبعانه رژیم صهیونیستی ایستادگی کرده و روزهای به مراتب بدتری را از موقعیت کنونی پشت سر گذاشته که به عنوان نمونه میتوان از سختی شرایط در این منطقه در خلال جنگ ۶ روزه یاد کرد لذا امید است تا با ادامه مقاومت از نوار غزه و تسری آن به کرانه باختری و نهایتا اراضی اشغالی سال ۴۸ شاهد فروپاشی رژیم جعلی نژادپرست صهیونیستی در منطقه باشیم.

کسری صادقی زاده



همچنین مشاهده کنید