یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

الفبای سیاست خاورمیانه ای روسیه


الفبای سیاست خاورمیانه ای روسیه

دولت روسیه طی سال ها از به کارگیری سیاستی مستقل در مورد خاورمیانه چشم پوشی کرده بود اما حال مسکو بر آن است تا در مسائل حماس و ایران نقشی کلیدی ایفا کند از قرار معلوم یکی از اهداف پوتین در اتخاذ این سیاست, بازداشتن دولت های مسلمان از حمایت احتمالی آنها از شورشیان چچن است

«زیپی لیونی» وزیر خارجه جدید اسرائیل از دعوت پوتین از رهبری حماس با این کلمات یاد کرد: «غیرضروری، نامناسب و زیان آور». مدت ها بود که سیاستمداران اسرائیلی انتقادی به سیاست مسکو نکرده بودند. شوروی سابق سال ها با پول و اسلحه سازمان های فلسطینی را مورد حمایت قرار می داد تا بدین صورت مقابله به مثلی با پشتیبانی های وسیع و عظیم آمریکا از اسرائیل کرده باشد. دولت شوروی با تکیه بر قوانین محدود کننده مهاجرت و سفر به خارج از کشور، در مقابل مهاجرت میلیون ها یهودی این کشور به اسرائیل مانع ایجاد می کرد تا بدین صورت این مهاجرین نتوانند در آینده شهروند و احتمالاً سرباز اسرائیلی بشوند. دولت مسکو در آن دوران بدون آنکه در اصل اهمیتی به فلسطینیان بدهد با شعارهایی تبلیغاتی در مورد «اهداف توسعه طلبانه اسرائیل و صهیونیسم جهانی» سعی در گرفتن امتیاز از دولت های عربی داشت.

اما روسیه جدید به رهبری «یلتسین» آن سیاست را کنار گذاشت و این مسئله با خشنودی اسرائیل از یک طرف و از طرف دیگر با نارضایتی جهان عرب روبه رو شد. دولت روسیه بیش از هر چیز به امید روابط خوب با آمریکا، تا سال ها از به کارگیری سیاستی مستقل در مورد خاورمیانه خودداری کرد. دولت روسیه با نادیده گرفتن و انکار خودخواسته منافعش در خاورمیانه موجبات ناراحتی و نارضایتی نخبگان سیاسی و اقتصادی روس را نیز فراهم آورد. زیرا صنایع دولتی اسلحه سازی (که ارتباط تنگاتنگی با اداره اطلاعات و امنیت خارجی این کشور دارد) و صنایع اتمی روسیه خاورمیانه را به عنوان یکی از مهم ترین مناطقی می دانستند که مشتریان بالقوه آنها در آن وجود دارد. یکی از شرکت های دولتی روس از سال ها پیش دست اندرکار ساخت و راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر در ایران است و ارتش سوریه هم تا به امروز مسلح به تسلیحات روسی بوده است. علاوه بر آن سوری ها و فلسطینی ها و دیگر متخصصان جهان عرب که در شوروی سابق تحصیل کرده اند نیز در حال حاضر به لابی های مهمی در کشورهای خود در ارتباط با روسیه مشغول هستند. به موازات همه این مسائل، جمعیت مسلمانان روسیه در حال حاضر بالغ بر پانزده میلیون نفر برآورد شده است. علاوه بر آن، کشورهای مسلمان آسیای میانه نیز قراردادهای بزرگ نظامی و اقتصادی با روسیه منعقد کرده و روسیه هم متقابلاً به این قراردادها نیاز دارد. روسیه ادعا دارد که قادر است از مناقشه ای خونین میان جهان اسلام و دنیای غرب جلوگیری کند و از قرار ولادیمیر پوتین به تازگی در برخی از اظهارات غیر رسمی خود، از فدراسیون روسیه به عنوان حامی قدرتمند مسلمانان یاد کرده است. حمایت های یکجانبه و وسیع آمریکا از اسرائیل موجب نفرت میلیون ها مسلمان منطقه خاورمیانه از آمریکا شده و روسیه نیز درصدد برآمده است تا به سکوت طولانی خود در این مورد پایان بدهد.

روسیه به جهات مختلف مدیون دو کشور مسلمان ایران و سوریه است، دو کشوری که اتفاقاً در حال حاضر بیش از هر زمان دیگر تحت فشارهای آمریکا قرار دارند. ایران تقریباً هرگز خواستار صدور انقلاب خود به مناطق مسلمان نشین شوروی سابق نبود و حتی شورشیان چچن نیز هیچگاه روی پشتیبانی های ایران حساب نکرده و نمی کنند. سوریه هم که همواره با شدت هر چه تمامتر با بنیادگرایان مذهبی مبارزه می کند و نهادهای اطلاعاتی امنیتی قدرتمند این کشور نیز راه هر گونه کمک رسانی گروه های تندرو به شورشیان چچن را عملاً بسته است. نفوذ بی اندازه سوریه بر جنبش حماس نیز باعث شده است تا از هرگونه همکاری میان این سازمان فلسطینی با عوامل ناآرامی های قفقاز جلوگیری به عمل آید و این مسئله هم از جمله موارد سپاسگزاری پوتین از سوری ها به شمار می آید. کارشناسان خاورمیانه و تعدادی از مقامات اداره اطلاعات و امنیت خارجی روسیه و به ویژه رئیس این اداره یعنی «سرگئی لبداف» تقریباً در همه گزارش های روزانه خود به پوتین این مسئله را یادآوری می کنند که همه حمایت های آمریکا از اسرائیل دو مشکل بزرگ رژیم صهیونیستی را حل نخواهد کرد یعنی مشکل توسعه جمعیتی و معضل حقوق بشر. افزایش شدید جمعیت فلسطینی ها در سال های اخیر نیز با آگاهی به این مسئله صورت گرفته است که حداقل بتوانند از این نظر در جنگ با اسرائیل پیروز شوند. برپایه برخی برآوردهای موثق، در سال ۲۰۱۰ شاهد اکثریتی قوی از اعراب در اسرائیل و مناطق فلسطینی خواهیم بود. و اسرائیل هم از این مسئله وحشت دارد که در این صورت از سوی مردم دنیا متهم به آپارتاید شود، آپارتایدی که در چارچوب آن اقلیتی کوچک بر اکثریتی بزرگ حکم می راند.

اسرائیل با ساخت دیوار حائل نه تنها خود را در میان همسایگانش منزوی کرد بلکه ساخت این دیوار موجب آن شد تا دیوان بین المللی در «دن هاگ» نیز در ژوئن ۲۰۰۴ حکم به محکومیت اسرائیل به خاطر نقض حقوق بشر صادر کند. پیش از این مسئله نیز دولت اسرائیل همواره قطعنامه ها و مصوبات سازمان ملل و شورای امنیت به ویژه در مورد اورشلیم شرقی و اشغال بلندی های جولان را نادیده می گرفت. در سال ،۲۰۰۷ شش سال از مجمع عمومی سازمان ملل که طی آن تقریباً همه اعضا رأی به تشکیل دولتی فلسطینی اسرائیلی در منطقه تاریخی فلسطین دادند، خواهد گذشت. فلسطینیان حدود ۶۰ سال است که بیهوده در انتظار تشکیل دولت خودشان هستند، دولتی که جامعه جهانی عملاً از تشکیل آن حمایت نمی کند و این مسئله موجب خشم کشورهای عرب و جهان اسلام شده است. ولادیمیر پوتین با توجه به چنین پیش زمینه هایی در سفر اخیر خود به اسپانیا صراحتاً اعلام کرد: «جنبش حماس در انتخاباتی مشروع و آزاد حائز اکثریت شده و به قدرت رسیده است و ما وظیفه داریم به انتخاب ملت فلسطین احترام بگذاریم » از قرار معلوم رئیس جمهور روسیه این تصمیم را «امری کاملاً پذیرفتنی برای رهبری فلسطین، جامعه جهانی و اسرائیل» می داند و به همین دلیل از رهبری حماس برای سفر به مسکو دعوت به عمل آورده است. پوتین پیش از آن سفر نیز، یعنی در ۳۱ ژانویه ۲۰۰۶ طی نشستی مطبوعاتی با خبرنگاران داخلی و خارجی، بدون هرگونه تعارفات دیپلماتیک اعلام کرد که به نتیجه انتخابات فلسطین احترام می گذارد و از آن انتخابات به عنوان «ضربه ای بسیار جدی بر تلاش ایالات متحده در خاورمیانه » یاد کرد. بدون شک پوتین خود را در کسوت کسی می بیند که از مشکلات آمریکا به نفع خود استفاده کرده و خود را با نتایج انتخابات فلسطین همراه می کند. و شاید به همین دلیل مسکو به هیچ وجه از اینکه رهبری اسرائیل هرگونه مذاکره ای را با حماس رد می کند، ناراحت نیست. اسرائیل چندین دهه لجوجانه از هرگونه گفت وگویی با سازمان آزادیبخش فلسطین سرباز می زد تا اینکه بالاخره در سال ۱۹۹۳ نخست وزیر وقت آن کشور یعنی «اسحاق رابین» در شهر اسلو و در کنار یاسر عرفات پای قراردادی را امضا کرد که منجر به تشکیل تشکیلات خودگردان فلسطینی شد.

«خالد مشعل» رهبر حماس از دعوت مسکو به عنوان فرصت ارزشمندی یاد کرده است که موجب پیشرفت روند صلح خواهد شد. مشعل در گفت وگویی با اشپیگل اعلام کرد که در صورت عقب نشینی کامل اسرائیل از کرانه غربی و نوار غزه، حماس حاضر به پذیرش آتش بسی دراز مدت با اسرائیل است. این گفته خالد مشعل در واقع تکرار شرط و خواسته ای بود که سال ها پیش توسط رهبری سازمان آزادیبخش فلسطین و البته با تکیه بر پشتیبانی های شوروی سابق مطرح شده بود. البته در حال حاضر بسیار بعید به نظر می آید که روسیه در آینده از این خواست حمایت مجدد به عمل آورد. «آندره دنیسوف» نماینده روسیه در سازمان ملل درخواست های کشور متبوعش از حماس را به این صورت مرحله بندی کرده است: توقف کامل هرگونه عملیات تروریستی، به رسمیت شناختن اسرائیل و «چشم پوشی از افکار رادیکال». دنیسوف پس از اعلام این درخواست گفته است: «در تاریخ دیپلماسی روسیه کم نبوده اند رادیکال هایی که به قدرت رسیدند و مواضعی به مراتب سودمندتر و واقع گرایانه تر اتخاذ کردند». گئورگی میرسکی یکی از تحلیلگران و کارشناسان برجسته امور اسرائیل و خاورمیانه در آکادمی علوم مسکو، عقیده دارد که تلاش روسیه برای آوردن حماس بر سر میز مذاکره، تامین کننده منافع اروپا و ایالات متحده نیز هست زیرا هیچ یک از آنها از منزوی شدن دولت فلسطینی نفعی نمی برد. میرسکی در ادامه می گوید که روسیه توان قبولاندن چشم پوشی از خشونت به حماس را دارد و از طرف دیگر می تواند همزمان با این مسئله درخواستی مبنی بر تشکیل یک دولت فلسطینی که از طرف همه کشورها به رسمیت شناخته شود، مطرح کند. و بدین صورت روسیه می تواند «ترتیباتی صلح آمیز در مناقشه خاورمیانه ایجاد کند.» مسکو از این نظر بر تلاش های خود افزوده است و سعی دارد تا رهبری حماس را برای ارتباط و گفت وگویی سازنده با وزارت خارجه آمریکا آماده کند. روسیه همچنین به عنوان واسطه ای در مناقشات بین المللی، تلاش دارد تا در مناقشه بر سر برنامه اتمی ایران نیز ایفای نقش کند. دولت روسیه در همان حال که مخالفت خود با انکار هولوکاست را اعلام می کند، بر حقوق بی چون و چرای ایران برای استفاده صلح آمیز از انرژی اتمی تاکید و پافشاری دارد. در عین حال دیپلمات های روسی مخالفت دولت متبوع خود با به گفته خودشان ایجاد یک قدرت اتمی جدید در مجاورت مرزهای جنوبی خود را نیز اعلام کرده اند. پیشنهاد روسیه مبنی بر همکاری مشترک با ایران در مورد غنی سازی اورانیوم از حمایت کشورهای اروپایی برخوردار است. نخست وزیر روسیه نیز به تازگی اعلام کرد که کشورش از مشارکت کشورهای اروپا در این طرح استقبال می کند و حتی رئیس دومای روسیه از آلمان و فرانسه به عنوان شرکای احتمالی آینده این طرح نام برده است. به هر حال کاملاً مشخص است رهبری روسیه به هیچ عنوان حاضر به کنار گذاشتن و فراموش شدن محور استراتژیک پاریس- برلین- مسکو نیست و نخواهد بود.

منبع: اشپیگل آن لاین

اووه کلوسمان

ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی



همچنین مشاهده کنید