چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

خطر توسعه ناپایدار در ایران


خطر توسعه ناپایدار در ایران

مهم ترین اثری که توسعه ناپایدار و نامتناسب با تنوع بوم شناسی سرزمینی بر محیط زیست ایران گذاشته, افزایش شتاب بیابان زایی در اغلب اقلیم های کشور است به طوری که اکنون شاهد کاهش محسوس سطح سفره های آب زیرزمینی در اکثر دشت های کشور هستیم

مهم‌ترین اثری که توسعه ناپایدار و نامتناسب با تنوع بوم‌شناسی سرزمینی بر محیط زیست ایران گذاشته، افزایش شتاب بیابان‌زایی در اغلب اقلیم‌های کشور است. به طوری که اکنون شاهد کاهش محسوس سطح سفره‌های آب زیرزمینی در اکثر دشت‌های کشور هستیم. در عین حال پدیده‌یی به نام خشکیدگی در زاگرس در منطقه غرب ایران نیز گریبان ما را گرفته است. منطقه‌یی که مهم‌ترین منبع استراتژیک آب ایرانی‌ها به شمار می‌رود و سرچشمه اصلی‌ترین رودخانه‌های کشور مانند کارون، زاینده رود، کرخه، مارون، جراحی، دز، سفیدرود، زرینه رود و سیمینه رود است. افزون بر آن ما شاهد کاهش روزافزون تنوع زیستی نیز هستیم. آمارهای غیررسمی از تخریب ۹۰ درصد حیات وحش کشور حکایت دارد که باید آن را در کنار فاجعه‌های دیگری مانند پدیده ریزگردها، افزایش شمار کانال‌های بحرانی فرسایش بادی، چشمه‌های تولید گرد و خاک، افزایش آلودگی هوا و کاهش کیفیت منابع آب و خاک از دیگر تبعات توسعه ناپایدار و دلایل رشد بیابان‌زایی در کشور دانست.

حقیقت تلخ آن است که خشکسالی ایران را تهدید می‌کند اما تنها بخش کوچکی از این خشکسالی، طبیعی و بخش بزرگ‌تر آن مصنوعی و انسان ساز است. وقتی مدیران چشم‌هایشان را روی ساخت غیرمجاز چاه‌ها می‌بندند و به صورت قارچ‌گونه برای ساخت این چاه‌ها و تخلیه آب‌هایشان مجوز صادر می‌کنند دیگر نمی‌توان خشکسالی را به گردن طبیعت انداخت. وقتی به هر قیمتی وسعت اراضی کشاورزی را افزایش می‌دهیم و به تامین منابع آبی در حوزه آبخیز بالادست و پایین دست توجه نمی‌کنیم دیگر نمی‌توان کمبود آب را به حساب خشکسالی طبیعی گذاشت. باید قبول کرد که دلیل اصلی خشکسالی، مدیریت ضعیف منابع آب یا اصطلاحا خشکسالی مدیریتی است. ما هنوز در آغاز دوره خشکسالی شدیدی قرار داریم که بنابه پیش‌بینی ناسا قرار است تا ۳۰ سال در ایران دوام یابد و با این حال سطح آب زیرزمینی ما در ۷۰ دشت اصلی کشور بیش از دو متر در سال کاهش داشته است. با این روند و بدتر شدن وضعیت آب اگر ما چیدمان توسعه کشور را براساس ملاحظات نقشه آمایش سرزمین از نو طراحی نکنیم متاسفانه باید اذعان کنم که شاهد بروز مهاجرت گسترده از ایران مرکزی در آینده‌یی نزدیک خواهیم بود.

البته این خطر و این تخریب‌ها در کشورهای دیگر نیز سابقه داشته است. به عنوان مثال مجموعه گونه‌های اندمیک گیاهی (انحصاری) در اروپا که به قاره سبز معروف است به خاطر تخریب محیط زیست ناشی از سیاست‌های اشتباه توسعه گرایانه در گذشته، اکنون تقریبا برابر با مجموعه همین گونه‌ها در ایرانی است که در کمربند خشک جهان قرار گرفته است. دلیلش نیز این است که اروپایی‌ها بعد از انقلاب صنعتی در اواخر قرن ۱۸ به‌شدت محیط زیست‌شان را به بهانه توسعه تخریب کردند و اکنون تقریبا پنج دهه است که به صورت جدی متوجه خطای خود و جبران اشتباهات‌شان شده‌اند. اما ما باید از این تجربه‌ها درس بگیریم و اجازه ندهیم که به سرنوشت آنها دچار شویم چون ما پول اروپایی‌ها و امریکایی‌ها را نداریم تا بلکه بتوانیم خطاهایمان را جبران کنیم.

بنابراین باید از هم‌اکنون به فکر توسعه پایداری باشیم که منطبق با موازین زیست محیطی باشد. ما باید در وهله اول ببینیم که مزیت‌های توسعه‌یی سرزمین ما چیست و در قالب همان مزیت‌ها برنامه‌های توسعه‌یی ارائه دهیم. مزیت ایران نیز در حوزه استفاده از انرژی‌های نو مانند انرژی خورشیدی، بادی و جزر و مدی است. مزیت دیگر داشتن جاذبه‌های توریستی در حوزه‌های تاریخی، فرهنگی و طبیعی است. ایران جزو ۱۰ کشور جذاب دنیا از نظر مولفه‌های توریسم و اکوتوریسم است. مزیت دیگر داشتن حدود ۲۶۰۰ کیلومتر مرز آبی است که می‌تواند محمل بسیار مناسبی برای مناسبات تجاری و بازرگانی و گسترش مناطق آزاد تجاری باشد. اما در ایران متاسفانه از تمام این ظرفیت‌ها استفاده نمی‌شود. در ایران نباید تمام راه‌ها به کشاورزی ناپایدار ختم شود چون اصلا کشاورزی در منطقه‌یی که میزان تبخیرش بیش از ۲۰۰ میلی متر در سال است به صلاح و علمی نیست. ما باید به سمت افزایش راندمان آبیاری و کاهش کشاورزی در مناطقی که زیست اقلیم خشک و بیابانی دارند، برویم.

ما باید در انتخاب درست گونه‌های کشاورزی و اقلام زراعی متناسب با خواهش‌های اکولوژیک هر منطقه دقت کنیم. این دقت‌ها و استفاده از پتانسیل‌های توسعه‌یی کشور اما در برخی مواد برنامه ۵ ساله پنجم دیده شده است. در این برنامه آمده که دولت باید به سمتی برود که سالانه ۵هزار مگابایت برق از طریق انرژی‌های نو تولید کند هرچند که این اشارات اندک نیز اجرایی نشده و اکنون که در سومین سال این برنامه هستیم عملا هیچ توفیقی در این حوزه‌ها به دست نیامده است. یا اینکه دولت موظف شده که در طول برنامه ۵ ساله دست‌کم ۵/۱۲ درصد به میانگین راندمان آبیاری اضافه کند و ۳۰ درصد را به ۵/۴۲ درصد برساند اما بازهم متاسفانه به دلیل کمبود اعتبار در این حوزه نیز نتوانستیم به اهداف پیش‌بینی شده دست پیدا کنیم. همچنین دولت موظف شده که برای تمامی سکونتگاه‌هایی که بالای ۲۰۰هزار نفر جمعیت دارند سامانه‌های تصفیه فاضلاب طراحی کند و اجازه ندهد که مواد آلاینده مستقیما وارد محیط‌های تالابی و ساحلی شود که باز ما در این زمینه نیز از برنامه خیلی عقب هستیم.

اما حال با روی کار آمدن دولت حسن روحانی، با انتخاب بهترین گزینه‌های موجود به عنوان مدیران وزارت جهاد کشاورزی و سازمان محیط زیست امید می‌رود که حداقل به مواد پیش‌بینی شده در برنامه پنجم عمل شود و دست‌کم جلوی طرح‌های تخریب‌کننده و منجر به بیابان‌زایی گرفته شود.

محمد درویش‌

عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور