شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
درک ولکت « Derek Walcott»

«دِرک ولکت» شاعر، نمایشنامهنویس، نقاش و منتقد و نظریهپرداز ادبی آفریقاییتبار، در سال ۱۹۳۰ به دنیا آمد. تحصیلات دانشگاهی او در رشتههای زبان و ادبیات لاتین، انگلیسی و فرانسه، هنر و شعر است. او شیفته نقاشی بود و در این میان بیشتر از همه شیفته آثار نقاشان اروپاییای، همچون «سزان»، «گوگن» و «ون گوگ». ولکت، در ابتدا به عنوان یک شاعر شناخته شد و بین سالهای ۱۹۴۶ تا ۱۹۴۸ اشعار بسیاری سرود و منتشر کرد.
اولین شعرش را در سن ۱۴سالگی سرود، اولین نمایشنامهاش را در سن ۱۶سالگی نوشت و همزمان با آن اولین مجموعه شعرش را نیز چاپ کرد. در ۲۰سالگی نیز اولین کمپانی تئاتر خودش را تاسیس کرد. در سال ۱۹۵۰ نمایشنامهای به نام «هنری کریستف» نوشت؛ این نمایشنامه، داستان بردهای است که در قرن نوزدهم زندگی میکرده است و طی زمان به پادشاهی «هائیتی» میرسد. او برای نوشتن این نمایشنامه برنده یک بورس تحصیلی برای تحصیل در رشته ادبیات انگلیسی، فرانسوی و لاتین از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۳ شد و کمک هزینه تحصیلی «موسسه راکفلر» در سال ۱۹۵۷ او را به ایالات متحده کشاند. او در بسیاری از دانشگاههای آمریکا از جمله؛ «بوستون»، «کلمبیا»، «هاروارد» و «ییل» تدریس کرده است. نمایشنامه دیگرش به نام «رویای کوه میمون» که در سال ۱۹۷۱ برنده جایزه «ابی» شد، تصویر رویاهای یک زغالفروش فقیر است. برخی از منتقدان بر این باورند که ولکت در آفرینش صحنه رویا در این نمایشنامه، تحت تاثیر «کافکا» و «هسه» بوده است. ولکت در نمایشنامههایش اغلب دیدی انتقادی و البته منصفانه نسبت به اجتماع دارد، نمایشنامه «پانتومیم» (۱۹۷۸) یکی از نمونه نمایشنامههای اوست که در آن نگرش انتقادیاش به اجتماع را به طرز آشکاری نشان داده است. نمایشنامه «تیـ جان و برادرانش» در مورد سنتهای فرهنگی سیاهپوستان است.
او از این نمایشنامه به بعد سعی کرده است که عناصر رقص و آواز را وارد پلات نمایشنامههایش کند و پس از آن در حیطه نمایشنامه موزیکال نیز دست به تجربیاتی زده است. مضمون اصلی آثار ولکت جستوجوی هویت است. او از همان کارهای اولیهاش، تضادی را که بین میراث فرهنگی قدیم و سنت فرهنگی جدید میدید، در آثارش ارائه میکرد.
انتقادهای او از اجتماع، هیچگاه مغرضانه نبوده و در طرح جدیترین و حتی تلخترین وقایع اجتماعی، تاریخی، سیاسی و یا فرهنگی همواره شوخطبعی خود را حفظ کرده است. او در زمینه تاریخ، مطالعات عمیقی دارد و از این میان به شخصیتهایی علاقه دارد که به کشف جهان پرداختهاند، کسانی مانند «کلمبوس»، «جیمز کوک» و «هنری کریستف».
اما شخصیت «رابینسون کروزوئه» برای او جذابیت خاصی دارد. کروزوئه برای او یک «کهن الگوی» واقعی محسوب میشود. این علاقه تا جایی است که در سال ۱۹۶۵ شعر بلندی به نام «جزیره کروزوئه» سرود و منتشر کرد و پس از آن نیز بارها و بارها در آثار مختلفش اعم از شعر یا نمایشنامه از زوایای مختلف به این شخصیت پرداخته است. علاقهاش به «هومر» و جهانی که او در آثارش ساخته، انگیزه آفرینش نمایشنامه موزیکال «اودیسه» است.
البته ولکت در پلات و تعریف داستان راهی بسیار متفاوت از هومر در پیش گرفته و در اینجا نیز شوخ طبعیاش را نشان داده است. یکی از ویژگیهایی که نوشتههای ولکت را چندوجهی نشان میدهد، مطالعه عمیق او در زمینههای مختلف است. او تقریبا همهچیز میخواند، از شعر و نمایشنامه و ادبیات گرفته تا تاریخ و هنر و علوم مختلف. اگر چه نمایشنامههای او به اندازه اشعارش مورد توجه قرار گرفتهاند و از نظر اهمیت همپایه یکدیگرند، اما بسیاری از منتقدانش بر این باورند که انسجام زیباییشناختیای که در اشعارش وجود دارد، در نمایشنامههایش به چشم نمیخورد.
اما در هر دو نوع ادبی که دغدغه اوست، میتوان پیچیدگی و ظرافت، شگفتانگیزی، قدرت تصویرپردازی و تخیل او را مشاهده کرد.
در مورد استفاده از عنصر تاریخ، ولکت، نگاه و تعریف خاص خودش را دارد. او تاریخ را در ظرف زمان حال میریزد و بر این باور است که هر لحظه تا لحظه بعد میتواند تبدیل به تاریخی تازه شود و هر بار رهاورد تازهای با خود به همراه آورد. او با کاربرد مستندگونه و خام تاریخ در آفرینش یک اثر ادبی مخالف است. او میگوید تاریخ، روایتگر ما نیست، این ما هستیم که روایتگر تاریخ هستیم. یک انسان هنرمند خلاق باید به تنهایی بکوشد تا بتواند جایگاه خودش را در تاریخ و زمان پیدا کند.
او بر این باور است که نمونه ناب این انسان هنرمند خلاق کسی نیست جز؛ «رابینسون کروزوئه». او کروزوئه را حتی استعارهای برای ادبیات خلاقه میداند. خلاقیت برای ولکت تنها در رد سنتهای گذشته ادبی نیست، بلکه او خلاقیت را استفاده صحیح از این سنتها و قرار دادن مناسب آنها در موقعیت کنونیشان میداند. او در جایی میگوید: «آنچه لازم است، این نیست که برای چیزهای قدیمی، نامهای جدید بگذاریم یا نامهای قدیمی را برای چیزهای قدیمی، بلکه باید با ایمان و اعتقاد از چیزهای قدیمی، استفادههای جدیدی کنیم.» او عاشق «رئالیسم جادویی» است و رد پای این علاقه را در آثارش میتوان به وضوح دید، چه در اشعارش و چه در نمایشنامههای صحنهای یا رادیوییاش.
ولکت تقریبا از تمامی سنتهای فرهنگی سیاهان در آثارش استفاده کرده است؛ از موسیقی، رقص، آواز، کارناوال، پوشش و سنتهای مربوط به عزاداری و شادی. او در سال ۱۹۹۲ جایزه نوبل را برای ادبیات دریافت کرد و در سخنرانیای که هنگام دریافت جایزه ایراد کرد، به طرح دیدگاههایش درباره ادبیات، تاریخ و سیاست پرداخت. او تا امروز حدود ۲۵نمایشنامه نوشته است، اگر چه همه آنها چاپ نشدهاند، اما اجراهای بسیاری از آنها شده است که ماندگاری و تاثیر ولکت و آثارش را بهخوبی نشان میدهد.
سکینه عرب نژاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست