جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

امام حسین علیه السلام و احیای دین


امام حسین علیه السلام و احیای دین

نهضت امام حسین علیه السلام پدیده ای عمیق, چند ماهیتی و چند لایه است چرا كه عوامل متعددی در آن دخالت دارند

نهضت امام ‏حسین علیه السلام پدیده‏ای عمیق، چند ماهیتی و چند لایه است چرا كه عوامل متعددی در آن دخالت دارند. برخی علت قیام حضرت را امتناع از بیعت ‏یزید می‏دانند و بعضی دیگر امر به معروف و نهی از منكر، و عده‏ای هم دعوت كوفیان و تشكیل حكومت را علهٔ‏العلل قیام ذكر می‏كنند و...

در یك نگاه كلی و دقیق‏تر می‏توان تمام انگیزه‏ها و علل و عوامل بر شمرده شده در خصوص قیام امام علیه السلام را در احیای دین خلاصه كرد.

به اعتقاد نویسنده، احیای دین عبارت است از تحریف‏زدایی و كشف افق‏های نوین و حقایق تازه در حوزه معارف دینی همراه با مكتب‏شناسی اجتهادی و زمان‏شناسی دقیق كه عامل اساسی در قیام عاشورا محسوب می‏شود.

نویسنده برای تبیین این امر، ابتدا فلسفه و ضرورت احیاگری در دین در دو قلمرو عقلی و نقلی را طرح كرده آسیب‏های ایجابی و سلبی باورهای دینی در عصر امام‏ حسین علیه السلام را بر شمرده و با اشاره به سه عنصر رهبری، خواص و مردم به عنوان عوامل بنیادین احیاء، خصوصیات رهبری امام‏ حسین علیه السلام را تشریح كرده است. وی اصلاح جامعه مسلمین و احیای امر به معروف و نهی از منكر، تشكیل حكومت اسلامی و احیای كتاب و سنت را از مهم‏ترین مؤلفه‏های احیاگری دینی می‏داند كه امام ‏حسین علیه السلام بر آن تاكید فراوان داشته‏اند.

اهمیت ‏بحث «احیای دین‏» با توجه به این نكته روشن می‏شود كه جامعه نوین ما بیش از هر امری، هویت ‏خود را وامدار احیای دین است. دین، باید در «صحنه عمل‏» تجسم یابد. صرف انتساب به دین، بی ‏آن كه در متن زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان حضور كارساز داشته باشد، كافی نیست وگرنه همان «اسلام شناسنامه‏ای‏» خواهد بود. به علاوه با گذشت زمان، فقط ظواهر و نمودهایی سطحی از آن باقی می‏ماند و اهداف اصلی و درون ‏مایه حقیقی آن متروك و منزوی یا كمرنگ می‏شود و در بدترین شرایط، برخی «بدعت‏» ها جایگزین «سنت‏» ها می‏شود و روح دین مسخ گشته، اسكلتی بی جان باقی می‏ماند.

در اینجا رسالت «احیاگری‏» و «بدعت ‏ستیزی‏» پیشوایان دینی و عالمان ربانی ایجاب می‏كند كه در جهت زنده ساختن دوباره شعارها، اهداف و جوهره اصلی دین، قیام و اقدام كنند و بدعت‏ها و بدعتگزاران را بشناسانند تا راه دین، بی‏ابهام و بی‏غبار، باقی بماند و روندگان این صراط، به حیرت و ضلالت گرفتار نشوند. امامان شیعه علیه‌السلام، یكایك، رسالت احیاگری دین را داشته‏اند و هر یك از معارف و احكام كه از یاد می‏رفته یا تحریف می‏شده است را در چهره راستین و بی‏تحریفش می‏نمایانده‏اند. حتی درباره امام زمان علیه السلام نیز تعبیر «محیی شریعت‏» و از بین برنده «بدعت‏» به كار رفته است و در دعا از خداوند می‏خواهیم كه به دست آن منجی موعود، آنچه از معالم و نشانه‏های دین و دینداری به دست ظالمان از میان رفته و مرده است، زنده گردد.

بدیهی است كه با دین زنده و احیا شده می‏توان جامعه را زنده كرد. این سنت پس از رحلت حضرت رسول صلوات الله علیه نیز با اصل استمرار ولایت فكری و معنوی ائمه اطهار علیهم السلام ادامه یافت. در عهد زمامداری یزید بدعت‌ها و آفات فكری و دینی به اوج خود رسیده بود و می‏رفت كه خورشید اسلام نبوی در پشت ابرهای سیاه حاكمیت اموی پنهان گردد كه امام حسین علیه السلام با گفتار و كردار خود به احیای آن قد برافراشت. اصل احیاگری پس از شهادت آن حضرت نیز به عنوان اساسی‏ترین ركن در سنت گفتاری و كرداری اهل بیت علیهم السلام تبلور یافت. و پس از آنان وارثان علوم و رسالت آنان، یعنی عالمان ربانی، وظیفه احیاگری را بر دوش دارند.

به واقعه چند بعدی كربلا از زوایای گوناگون می‏توان نگریست و آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.

نهضت‏ سیدالشهدا علیه السلام به تعبیر استاد شهید مطهری از پدیده‏های چند ماهیتی، نهضتی متشابه، ذو وجوه، عمیق، چند بُعدی، چند جانبه و چند لایه است؛ چرا كه عوامل متعددی در آن دخالت دارند و علت تفسیرهای مختلف در مورد این قیام نیز محاذی بودن عناصر دخیل در آن است كه در آن واحد، مقصدها و هدف‏های مختلف داشته است.

برخی علت قیام حضرت را امتناع از بیعت ‏با یزید می‏دانند و بعضی دیگر امر به معروف و نهی از منكر و عده‏ای هم دعوت كوفیان و تشكیل حكومت را علهٔ‏العلل قیام ذكر می‏كنند. مسئولیت اجتماعی حمایت از امت اسلامی و حفظ كیان اسلام، صیانت ‏خلافت از انحراف‌های امویان، جلوگیری از ظلم و ستم امویان خاصه بر شیعیان، از بین بردن بدعت‏ها و احیای سنت، جلوگیری از محو نام آل‏البیت علیهم السلام، جلوگیری از تاراج بیت‏المال مسلمین، عمل به وظیفه شرعی و تكلیف دینی، اتمام حجت و تبلیغ دین و... از دیگر علل و انگیزه‏هایی است كه نویسندگان در مورد این حادثه در كتاب‌های خود به آنها پرداخته‏اند.در یك نگاه كلی و دقیق‏تر، می‏توان تمام انگیزه‏ها و علل و عوامل بر شمرده شده در خصوص قیام امام علیه السلام را در «احیای دین‏» خلاصه كرد.

امام حسین علیه السلام در نامه‏ای به بزرگان بصره از آنها می‏خواهد كه به كتاب الهی و سنت نبوی بیندیشند و از واقعیت‏های جامعه غافل نباشند زیرا سنت‌ها و روش‏های پسندیده مرده و از میان رفته و بدعت‌ها و ارزش‌های جاهلی زنده و جای آنها را گرفته است.«من شما را به پیروی از كتاب خدا و راه و روش پیامبر فرا می‏خوانم؛ زیرا هم اكنون سنت پیامبر از میان رفته و بدعت‌ها و احكام ناروا زنده شده است، پس اگر گوش به این پیام فرا دهید و آن را بپذیرید، شما را به راه سعادت رهبری خواهم كرد.» (۱)

همچنین آن حضرت پذیرش دعوت كوفیان را، به جهت هویت احیاگرانه آن می‏داند و می‏فرماید:

«ان اهل الكوفهٔ كتبوا الی یسالوننی ان اقدم علیهم لما رجوا من احیاء معالم الحق و اماتهٔ البدع.‏» (۲)

به تعبیر سید محسن امین:

قیام برای احیای حق و میراندن باطل را وظیفه دینی خود می‏دانست «ما اهون الموت علی سبیل نیل العز و احیاء الحق. لیس الموت فی سبیل العز الا حیاهٔ خالدهٔ و لیست الحیاهٔ مع الذل الا الموت الذی لاحیاهٔ معه.‏» (۳)

احیاگر در عرصه احیای دین با دو تشخیص فوق‏العاده مهم رو به ‏رو است: تشخیص درد و تشخیص درمان. بنابراین اساس كار احیاگران را می‏توان در «درد شناسی‏» و «درمانگری‏» خلاصه كرد.

●معنای «دین‏» و «احیاء»

«دین‏» در لغت ‏به معنای «جزا» و «مكافات‏» و نیز «ذلت و عبودیت در برابر خداوند متعال‏» آمده ‏است.(۴) و اما دین از حیث تعریف اصطلاحی، دارای معانی متعدد و متنوعی می‏باشد كه به خاطر خارج بودن آن از حوصله نوشتار حاضر از پرداختن به آن خودداری می‏كنیم. چنین به نظر می‏رسد كه تعریف دین به «ما جاء به النبی‏» مناسب باشد؛ به این ترتیب در واقع «دین‏» را تعریف حدی و رسمی نكرده‏ایم بلكه به پدیده‏ای واقعی (ما جاء به النبی) اشاره كرده‏ایم و گفته‏ایم كل اموری كه تحت این عنوان قرار می‏گیرند، به لحاظ آثار مهم مورد نظر و مشتركشان برای ما مهم و شایان توجهند، لذا جا دارد كه در مورد خواص این پدیده و اجزای آن بحث كنیم. چنین واقعیتی را دین بخوانید یا نخوانید، چندان اهمیتی ندارد، چون این دیگر بحثی لغوی است. «ما جاء به النبی‏» در واقع همان قرآن (با همه مراتبش) و سنت مفسر آن است.

‌●مفهوم احیا و فلسفه احیاگری

«احیاء» (زنده كردن) در برابر «اماته‏» (میراندن) است. حیات كه ریشه آن است ‏به مفهوم پدیده قابل رشد، صاحب ادراك، سازگار با محیط، دارای قدرت و حائز استعدادهای نهفته معنوی و گرایش‏های دیگر است و مرگ كه نقیض آن است ‏به معنی پدیده غیر قابل رشد و عاجز از سازگاری با محیط، فاقد قدرت و استعدادهای معنوی است. حیات در فرهنگ قرآن در معانی متعددی چون ملازم بودن با استعداد رشد و نمو، استعداد ادراك حسی، استعداد ادراك عقلانی، زندگی معنوی منطبق با وحی و فطرت الهی، زندگی جاودانه اخروی و... به كار رفته است.

مفهوم اصطلاحی واژه احیا مانند بسیاری از اصطلاحات كلیدی دیگر دستخوش تحریف و سوء تعبیرهای فراوان قرار گرفته است. عده‏ای آن را معادل «آسیب ‏شناسی‏» یا «نوسازی دین‏» و یا «بازسازی فكر دینی‏» گرفته‏اند، چنانكه برخی آن را به مفهوم حرف نو و نوآوری در قلمرو اندیشه دینی قلمداد كرده‏اند. گروهی نیز آن را تفسیر دین، مطابق با نیازهای زمان و اندیشه‏های عصر می‏دانند. طبق این بیان، احیاگر كسی است كه دین را مطابق اندیشه، فرهنگ و نیازهای عصر خود عرضه می‏كند.

مفهوم انحراف جامعه مسلمین از ارزش‏ها و هنجارهای اسلامی در عصر امام حسین علیه السلام، ابعاد گسترده‏تری به خود گرفت؛ انحراف جامعه اسلامی و تخطی از هنجارهای اجتماعی اسلام، امام حسین علیه‌السلام را بر آن داشت تا علیه این آسیب‏های اجتماعی كه طبعا روابط ناسالمی را بر امت اسلامی تحمیل می‏كرد، قیام كند و اصلاح جامعه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله را در قالب شیوه‏های عملی امر به معروف و نهی از منكر سر لوحه كار خود قرار دهد.ولی این تعریف‌ها هیچ كدام بیانگر ویژگی‏های اساسی این اصطلاح نیستند؛ زیرا آسیب‏شناسی دینی اولا، بحث را به قلمرو آفت‏شناسی و آفت‏زدایی در دین منحصر می‏كند و دیگر این كه به طور ضمنی بر آسیب‏پذیر بودن پیكره دین صحه می‏گذارد كه بطلان آن روشن است. «نوسازی‏»، «تجدید حیات دینی‏» و «بازسازی فكر دینی‏» نیز تعبیرهای گویایی نیستند. تاكید بر نوآوری در اندیشه دینی نیز مستلزم این است، كه هر نوع مسلك و تعریف جدید و حتی انحرافی دین (مثل وهابیت) را مصداق رنسانس در تفكر دینی به حساب آوریم. در تلقی سوم [تفسیر مطابق با نیازهای زمان و اندیشه‏های عصر] نیز عدم جامعیت و ضعف در مانعیت هویداست زیرا هم بر عنصر ضرورت كار شناسانه بودن این حركت تاكید نشده است و هم بسیاری از گرایش‏ها را، كه در جهت تطبیق ناروای دین با زمان بوده است، در برمی‏گیرد. احیاگری به مفهوم بدعت‏ ستیزی و تحریف زدایی صرف هم نیست؛ زیرا جامع ویژگی‏های دیگر نخواهد بود. تعریف جامع‏تر این اصطلاح عبارت است از تحریف زدایی و كشف افق‏های نوین و حقایق تازه در حوزه معارف دینی همراه با مكتب‏شناسی اجتهادی و زمان‏شناسی دقیق.پس از تبیین احیاگری به این سؤال می‏پردازیم كه با وجود خاتمیت و زوال ناپذیری دین اسلام، احیاگری و تجدید حیات در قلمرو آن چه مفهومی دارد؟ البته فلسفه و لزوم احیاگری در ادیان پیشین روشن است؛ زیرا اولا، آن ادیان بر اساس نیازهای مقطعی و متناسب با اوضاع آن روزگار پا به عرصه هدایت نهاده بودند. ثانیا حتی آن بخش از معارف آسمانی آن ادیان، كه ارزش جاودانه ماندن را داشت‏ با گذشت زمان دستخوش تحریف و دگرگونی قرار گرفت. از همین رو، قرآن یكی از هدف‏های اصلی بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را تحریف زدایی و تكمیل‏گری یا به عبارت دیگر احیاگری در شریعت‏های پیشین ذكر می‏كند.(۵) اینك چرا اسلام، كه خاتم ادیان آسمانی و جامع و جاودانی است ‏به احیاگری نیاز دارد؟

پی نوشت ها:

۱- محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، دارالتراث العربی، ج ۵ ص ۳۵۷.

۲- احمد بن داود دینوری، اخبار الطوال، دارالاحیاء الكتاب العربیه، ج ۵ .

۳- سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج ۱، دارالتعارف للمطبوعات، ص ۵۸.

۴- مختار الصحاح، ماده دین .

۵- ر.ك: سوره نمل/ ۷۶ و مائده / ۴۸.

۶- ناصر مكارم شیرازی، القواعد الفقهیه، ج ۱، صص ۷ - ۹.

۷- ر.ك: روم/ ۱۹ و انبیاء/ ۳.

۸- انفال/ ۲۴.

۹- خورشید شهادت، دفتر دوم، ص ۱۳۹.

۱۰- علی دژكام، معرفت دینی، مركز پژوهش‌های اسلامی، ص ۹۷.

۱۱- خورشید شهادت، دفتر سوم، صص ۱۹ - ۲۰ .

۱۲- شكرالله خاكرند، علل شكل‏گیری خوارج، سازمان تبلیغات اسلامی، ص ۵۰.

۱۳- رسول جعفریان، حیات سیاسی فكری امامان شیعه، سازمان تبلیغات اسلامی، ج ۱، ص ۹۴.

۱۴- هدایت الله ستوده، مقدمه‏ای بر آسیب‏شناسی اجتماعی، انتشارات آوای نور، صص ۳۰ - ۳۱ .

۱۵- همان، ص ۲۰۷.

۱۶- خورشید شهادت، دفتر سوم، صص ۱۲۳ - ۱۴۱.

۱۷- جعفر سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ج ۳، ص ۲۴۱.

۱۸- محمد منصور نژاد، ردپای عقل در كربلا، انتشارات راستی نو، ص ۴۲ - ۴۵.

۱۹- ابی مخنف، وقعهٔ اللطف، تحقیق محمد هادی یوسفی الغروی، موسسه النشر الاسلامی، ص ۷۹.

۲۰- همان، ص ۱۰۷.

۲۱- همان، ص ۱۹۷.

۲۲- سید محسن الامین العاملی، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، ترجمه اداره كل مراكز و روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص ۲۵۲.

۲۳- مجموعه مقالات دومین كنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا، دفتر دوم، موسسه تنظیم و نشر آثار امام ص ۴۴۶ - ۴۵۱.

۲۴- سوره یوسف، آیه ۱۰۸.

۲۵- سوره انفال، آیه ۴۲.

۲۶- ناسخ التواریخ، در احوالات سیدالشهدا علیه السلام ج ۲، ص ۹.

۲۷- همان، ص ۱۵۸.

۲۸- سوره یونس، آیه ۳۵.

۲۹- سوره آل‏عمران، آیه ۱۵۹.

۳۰- جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ج ۲، ص ۴۵۳.

۳۱- ناسخ التواریخ، ج ۲، ص ۱۲۰.

۳۲- سوره حدید، آیه ۲۵.

۳۳- نهج‏البلاغه، ص ۴۲۹، نامه ۵۳، تحقیق صبحی صالح .

۳۴- محمد رضا الحسینی الجلالی، الحسین سماته و سیرته، ص ۱۱۰.

۳۵- قیام عاشورا در كلام و پیام امام خمینی، ص ۳۷.

۳۶- داود مهدوی زادگان، امام خمینی؛ احیاگر معنوی، حضور، ش ۳۴، ص ۱۶۱.

۳۷- پیام‏ها و دستاوردهای نهضت عاشورا، حضور، ش ۱۱، ص ۹۹ - ۱۰.

۳۸- سید هاشم رسولی محلاتی، زندگانی امام حسین علیه السلام، دفتر نشر فرهنگی اسلامی، ص‏۱۵۲ .

۳۹- محمدتقی مصباح یزدی، آذرخشی دیگر از آسمان كربلا، مؤسسه امام خمینی، ص‏۱۳۲.

۴۰- محمد دشتی، فرهنگ سخنان امام حسین، نشر مشهور، ص‏۲۶۹

۴۱- عبدالله جوادی آملی، حماسه و عرفان، نشر اسراء، ص ۲۳۳ - ۲۳

۴۲- بحارالانوار، ج‏۴۴، ص‏۳۲۹.

۴۳- روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۸فروردین‏۷۶، ص‏۱۲.

۴۴- تاریخ طبری، ج‏۴، ص‏۲۶۶.

۴۵- سبط بن الجوزی، تذكرهٔ الخواص، موسوعهٔ اهل البیت، ص‏۲۱۷.

۴۶- تاریخ طبری، ج‏۴، ص‏۲۸۲.

۴۷- همان، ص‏۲۹۲.

۴۸- پیام‏های عاشورا، صص ۲۲۰ - ۲۲۱.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 6 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.