چهارشنبه, ۲۲ اسفند, ۱۴۰۳ / 12 March, 2025
برآمدی بر کتاب مریمانه بر صلیب از استاد جمال بیگ

همانطور که میدانید شعر نو با افسانهی نیما آغاز شد و برای اولین بار در سال ۱۳۵۱ اشعاری از همین شاعر در مطبوعات به چاپ رسید. نیما اگرچه بر اصول و قالبهای شعر پایبند بود و البته قافیه را روح شعر میدانست. اما با ایجاد زیبایی ساختار و به هم ریختن قالب شعر کلاسیک موج تازهای را به راه انداخت. نیما علاوه بر این موارد به درون مایه شعر و تازگی زبان شعر و همچنین نوآوری و آزادی بیان و شعریت و جوهره شعر نیز تأثیر مضاعف گذاشت. لذا میتوان گفت که انقلاب شعری نیما باعث یک نوع تطور شعری و تعامل ادبی در بطن جامعه ادب گردید. با این تعابیر سبک نیمایی به تثبیت رسید و کار خود را آغاز نمود.
اما شعر نیما با این که دارای قالبی منتج و زبانی نو و سازنده بود ولی بیش از سه دهه دوام نیاورد به طوری که خیلی از پیروان شعر نیمایی جهت شعری خود را عوض نمودند و این مهم را باید در کتاب شعر نو از آغاز تا امروز تألیف محمد حقوقی خواند و بهره لازم را برد. لذا از این منظر شاید بتوان گفت عمر شعر نو به هشتاد و اندی سال میرسد و البته تغییرات اساسی و مهمی نیز با آمدن سبکهای فراوان صورت گرفته است.
این تغییرات را میتوان با آمدن شعر سپید به سکانداری احمد شاملو مشاهده کرد. شاملو با بهرهگیری از ادبیات غرب و با وارد کردن واژگان و زبانی نو و جایگزین کردن موسیقی کلام به جای وزن و با تأثیر ترجمه که این شاعر مترجم نیز بود، به زبان و ادبیات ایران ویژگیهای فراوانی و البته مفیدی را تزریق نمود. بعد از شعر سپید ما وارد دنیای شعر موج نو میشویم. شعری که نه دارای وزن و قافیه بود و نه آهنگ خاصی داشت ولی زبانی نو و کارآمد را به تصویر میکشاند و البته قالبهای شعری و ساختهای ادبی و شاخکهای بدیع آن نیز از مهمترین عناصر شعری این سبک به شمار می رفتند. این شعر با بنیانگذاری اسماعیل نوری علاش آغاز شد و احمدرضا احمدی مهمترین شاعر، ناشر آن بود.
ولی دیری نپایید که با شعر انتزاعی و دشوار بیژن اللهی مواجه شدیم و بعد شعر جوهرمند هوشنگ چالنگی به دنبال شعر احمدرضا احمدی که همواره بیش از پیش روی به سادگی زبان داشت، خودنمایی کرد و در طلیعهی دهه پنجاه به کوشش یدالله رویایی نام جدید « شعر حجم» بر خود گذارد. و طی جلسات متعدد به تنظیم بیانیهای ویژه توفیق یافت و سرانجام از میان بیست تاسی چهرهی نامدار و بینام در هنرهای گونهگون به امضاء پنج شش شاعر موشح و تثبیت شد و این واقعیت را میتوان در جزوهها و مجلات و نشریات تهرانی و شهرستانی آن ایام مشاهده کرد. بعد از شعر نو که یدالله رویایی نام جدید شعر حجم را بر آن نهاد. شعر ناب به سکانداری منوچهر آتشی متولد شد و پس از آن ما با شعر گفتار مواجه میشویم. شعر گفتار که شاید بتوان گفت بیشتر از زیبایی ساختار و پیامی اجتماعی و سیاسی برخوردار است، به بنیانگذاری سیدعلی صالحی آغاز شد. سبک گفتار از سبکهایی است که دارای نشانههای خاص خود بوده و اغلب به زیبایی ساختار شعرو میدان دادن به واژه ها و ایجاد فضای لازم در جهت تشریح واژه میکوشد. سیدعلی صالحی در این سبک موفق ظاهر شد. چه این که آثار آن جهان وطن شد. به گونهای که این آثار به زبانهای انگلیسی، ایتالیایی، آلمانی، فرانسه، سوئدی، ارمنی، عربی، ترکی و کردی ترجمه شده است.
بنابراین از این منظر حرکت شعری سیدعلی صالحی حرکتی فرارونده و سودمند بود چه این که نسبت به دیگر شعرای نوگرا تأثیر و تبادل فرهنگی بیشتری را میبینیم. سیدعلی صالحی از آواز کولیان اهوازی آغاز نمود و با خلق بیش از ۲۰ اثر که میتوان یوما آنادا، فاخته باید بخواند، مهم نیست که نصف شب است، به کار خود ادامه میدهد. با توجه به این که صاحبان نظر شعر نو را به هفت دوره یا دهه تقسیم نمودهاند و معیارهای از قبیل جوهر شعر، ساخت شعر، زبان و بیان، پشتوانهی فرهنگی، معاصر بودن، حرفهای بودن، تأثیرگذاری و شعرهای موفق را ترسیم کردهاند ولی باید گفت که شعر نو از افسانه آغاز گردید و طبعاً هر آنچه که تاکنون رقم خورده است، مدیون و مرهون شعر نیمایی است و اگر چه خیلی از سبک گرایان از اصل خارج شدهاند اما از این منظر:« تحول اصالت فرد را عوض نمیکند/ همچنانکه میوه رسیده همان کال است.» و اما اصل مطلب که شعر فراگفتار است. شاید گفت هر چقدر زمانه به سمت جلو در حرکت باشد، شعر نیز تحول و تطور فکر و ساختار خود را مترتب میکند. و این مهم بدین سان است که شاعر همیشه باید چند قدم با حال بوده و چند قدمی نیز به آینده فکر کند که مبادا از قافلهی آینده جا بماند. شعر فراگفتار در مقابل شعر گفتار به سکانداری سیدعلی صالحی بوجود آمد.
این سبک شعری با تولید دو مجموعه بنام همیشه همین است و مریمانه بر صلیب استارت خورده است. بنیانگذار این سبک با توجه به شواهد و قرائن موجود جمال بیگ است. استاد بیگ سالهاست که در زمینههای مختلف هنری از جمله تئاتر، کارگردانی، نمایشنامه نویسی، بازیگری) موسیقی( نوازندگی، آهنگ سازی، ترانه سرایی و تدریس در حوزه ادبیات( شعر و داستان) فعالیت میکند. ولی آنچه که از این هنرمند بیشتر سمبل شده میتوان گفت همین سبک فراگفتار باشد. چه این که با پیشینهی ادبی این شاعر و افتخاراتی که در حوزه ادبیات کسب نموده، بر این مهم بیشتر میتوان مهر تأکید و تأیید زد، آنچه که در پی میآید برآمدی بر مجموعه مریمانه بر صلیب این شاعر است که در جشنوارهی جایزه بزرگ استان همدان بعنوان کتاب سال انتخاب گردیده است. مریمانه بر صلیب کتابی است که در سال ۱۳۸۴ توسط انتشارات رجاء تهران به زیور چاپ آراسته شد و روانهی بازار کتاب گردید. این کتاب دارای طرحی بسیار جذاب و پیام آور است. شاید بتوان گفت طرح روی جلد بیانگر افکار و اندیشه ادبی شاعر بوده و البته موضوعی است که با محتوا همگن و عجین شده است. این کتاب ۷۹صفحه است که حاوی ۲۹ شعر میباشد.
کتاب ابتدا با مقدمه ناشر آغاز میشود که تقریباً تشریح بیوگرافی شاعر است. مقدمهی کوتاه بر شعر سپید فرگفتاری که بصورت مینی مال در دو صفحه آمده از مهمترین و سازندهترین بخش کتاب بوده چه این که شاعر بصورت خلاصه ولی مفید ویژگی شعر فراگفتار و البته هدف متعالی این سبک را تشریح کرده است. به گونهای که شاعر زبان فراگفتار را چنین تعریف میکند« زبان فراگفتار این اجازه را به ما میدهد تا هرطور که میخواهیم ببینیم و حرکت کنیم به شکلی که همیشه بین گذشته و آینده، بین یک لحظه قبل و یک لحظه بعد قرار بگیریم، پس میتوانیم با نگاه تازه شده، کلمهی تازه بیافرینیم و در این تعامل سیال، همه چیز در حالِ شدن است.» همانطور که شاعر در تشریح زبان فراگفتاری کوشیده است میتوان گفت که فراگفتار گفتاری فراتر از گفتار میباشد. گفتاری است که به اصطلاح در مجلس زبانهای شعری زبانش شیرینتر و تأثیرگذارتر است. یعنی اگرچه همهی زبانهای شعری سخنی نغز و آموزنده را عنوان میدارند ولی این زبان سخنش نغزتر و آموزندهتر است. آنچه که این قلم در مریمانه بر صلیب فهمیده است، ابتدا نوسرایی و نوگرایی شاعر است. بنابراین پیام شعر آن نیز میتواند سازنده و مفید باشد. نوگویی به این مضموم که استاد بیک آنچه را که میگوید، دقیقاً اتفاق میافتد. یعنی شعر این شاعر به مانند یک پدیدهای است که بر اثر یک حادثه بوجود میآید با این تفاوت که این پدیده پیامی مثبت را میرساند. به عنوان مثال میتوان به خلق مفاهیم نو و تأثیرگذار شاعر در شعر قفسهای مردم اشاره نمود. که در پایان این شعر میسراید:« مردم را نشناختی/ وقتی خطا میکنند/ چشمها را/ بشکل قفس میبندند. در این چند سطر شاعر دچار یک نوع دگردیسی و به بیانی خو شدن با خود و زبان خود میشود و البته این زبان شاعر است که به خود شاعر میپردازد و به او هشدار میدهد.
در این سطر استعاره بسیار زیبایی را می بینیم ولی این استعاره مصرحه( آشکار) نیست بلکه مکنیه و یا به بیانی پنهان است. تشبیه نیز از دیگر صناعات ادبی در شعر است که البته شاعر با مهارت و تکنیک و قالبی خاص بدان پرداخته است. در اینجا اگر مخاطب ویژگی باز و بسته قفس را درک نکرده باشد، بیگمان با مفهوم شعر ارتباط برقرار نمیکند. از طرفی نیز میتوان گفت نگاه ناتورالیسم شاعر نگاهی تازه است. چه این که سمبل پروری آن در کنه طبیعت صورت میگیرد.(اما با آوردن مفاهیم و مصادیقی نو از آن طبیعت) نکتهی دیگر که شاید بتوان گفت در شعرای معاصر کمتر دیده میشود حرمت واژه در شعر است.حرمت واژه در شعر از مهمترین امتیازات شاعر است که بنظر میآید هر شاعری بیشتر بدین مهم بپردازد، نمره شعری آن نیز بالاتر است. لذا رعایت حرمت واژه در شعر در مریمانه بر صلیب و در مجموع در شعر فراگفتار و سبکهایی چون موج نو شعر حجم و شعر گفتار بیشتر دیده میشود. البته این مهم را میتوان در شعر سعدی و سهراب سپهری و حافظ نیز کم و بیش ملاحظه کرد. حرمت واژه این نیست که شاعر برای ارائهی پیامی اجتماعی و یا .... واژهها را به جان همدیگر به مانند دو تا کشتی گیر بیندازند. بلکه حرمت واژه در شعر این است که ما با آشتی دو واژه و ایجاد تفاهم د ربین دو واژه و یا بیشتر بتوانیم پیامی سازنده را خلق نمائیم. لذا این مهم را در اشعار استاد بیگ میتوان دید و طبعاً این صنعت شعری از امتیازات بارز شعر بیگ به شمار میرود. مورد دیگر تصویرسازی در شعر است. همانطور که نقاش پیامی تصویری و مفهومی را به مخاطب میرساند شاعر نیز به دنبال ساختن تصویری ذهنی و کارآمد برای مخاطب است که ما این نوع تصویرسازی را در شعر جمال بیگ ملاحظه میکنیم. چه این که شاعر توانسته با استخدام واژههایی هم خانواده و خویشتن دار به این مهم جامهی عمل بپوشاند.
کما اینکه تصویرسازی در شعر از چند ویژگی بارز بهره میجوید. نخست آشنایی شاعر با طبیعت و خلق و خوی آنست. دوم مهارت و تکنیک شاعر است که بتواند این ویژگیها را بخوبی تصویر کند و سوم قدرت زبان شعری شاعر میباشد.(چون یکی از مهمترین موارد، برقراری زبان شاعر با طبیعت و تشریح خصایص طبیعت است.) بنابراین از این حیث نیز شعر بیک دارای جایگاه ویژهای میباشد. مهمتر اینکه در شعر فراگفتار ما از سه نگاه و یا زاویه به جهان میاندیشیم. نخست نگاه به گذشته است. یعنی شاعر گذشته را همیشه بعنوان بستری در جهت تاخت و تاز مدنظر دارد. دوم ایجاد یک نوع زاویهی دید فرارونده به حال است که همانطور که مطلعید حال همیشه به گذشته میپیوندد. لذا شعر فراگفتار به حال نیز توجه لازم دارد و نکتهی آخر پرداختن به دنیایی است که هنوز نیامده است ولی شاعر با این دنیا عجین شده. بنابراین توسعه فکری و جهان بینی زبان شعر فراگفتار از یک سو و متافیزیک بودن دیدگاههای این سبک از سوی دیگر باعث برجستگی و تثبیت این سبک گردیدهاند. نکتهی دیگر تشریح واژههاست. به نظر میآید که در شعر فراگفتار نگاه اساسی اغلب به سمت تشریح واژههاست. لذا میدان دادن به واژهها جهت میدان تازی از دیگر محاسن شعر جمال بیگ است و نکته آخر رعایت قالبهای شعری است که در شعر فراگفتار بخوبی دیده میشود ولی نه به مانند دیگر سبکها که در سطح میآید، بلکه بصورت پنهان و ماهرانه اتفاق میافتد. بنابراین ممتنع بودن شعر گفتار نیز بر کسی پوشیده نیست و مخاطب بایستی با تفقد و تأمل لازم به عمق شعر برسد. دیگر حسن شعر جمال بیگ پشتوانه فکری شعر اوست. چه این که اشعار این شاعر شنونده را به تأمل و ریزاندیشی وا میدارد و طبعاً این مهم بدین خاطر است که پشت شعر مفاهیم و مصادیق ارزندهای نهفته است. پس این مهم نیز از خصایص ویژه و اساسی شعر فراگفتار و البته هر سبک والایی است اما چند نکته را هم باید به شعر فراگفتار گوشزد کرد.
علاوه بر این موارد در شعر فراگفتار و بخصوص کتاب مریمانه بر صلیب خصیصهای بنام معنایابی دیده میشود. یعنی شاعر میخواهد با شناساندن معانی موالید چهارگانه آن هم در قالبی تازه این مهم را به اثبات برساند. دیگر مورد خلق واژههای نو و چیدمان این واژهها درکنار هم در جهت ارائه مضمونی بدیع است. تنوع پروری و هنرنمایی درمریمانه بر صلیب نیز به چشم میخورد. چه این که شاعر اغلب به دنبال از گونهای به گونهی دیگر است و با این کار میخواهد که ذهن خواننده را درگیر کلمات تکراری و خسته کننده نکند بلکه با استفاده از ابزار و مصالح مدرن ساختمان شعر را مجلل بنا کند و البته پشتوانه ی این مهم نیز معماری مدرن با اندیشه و تفکری فرامدرن ایستاده است( رهایی از تکرارگزینی و نزدیک شدن به تنوع طلبی). به عنوان مثال این تنوع طلبی را میتوان در شعر نوازندهی آب درمجموعه مریمانه بر صلیب مشاهده کرد. به گونهای که می سراید:« و تو آمدی/ باتنی گمشده/ مثل روح آب/ برهنه در پیراهنم نشستی. آنچه در این چند سطر مدنظر است نخست نوآوری است. چه این که تنی گمشده/ روحِ آب و برهنه در پیراهنم مؤید این مدعاست. در ثانی قالبهای شعری است که بصورت سمبل و نو آمده است. قالبهایی از قبیل تشخیص/ تشبیه و ایهام. دو واژه برهنه و پیراهن که لازم و ملزوم همدیگر هستند در اینجا ارتباط دیگری را با مفاهیم نوتری برقرار کردهاند. چرا که برهنه در اینجا به معنی زیبا/ نجیب و بی غل و غش و ساده بکار رفته و البته در ابعاد معنوی نیز محل بحث بوده و از سویی دیگر واژه پیراهن است که به معنی ظاهر، وجود/ تن و ... بکار رفته است. دیگر موضوع تشبیه استادانه شاعر است که روحِ آب را به برهنه در پیراهن تشبیه کرده است و پایه تشبیه نیز روحِ آب است.
کما اینکه قاعده تشریح و تصدیق و البته اسلوب معادله نیز در زوایایی به چشم میخورد. دیگر مورد زبان و گویش شعر فراگفتار سر به زیر نیست بلکه سر به هواست و بیشتر با نگاهی بلند پروازانه به محیط مینگردد. یعنی به بیانی ساده میخواهد که با یک دست دو تا هندوانه و یا حتی بیشتر را بردارد. نکتهی دیگر آزادی معنایی واژههاست. آزادی معنایی واژهها بدین سان که بستر لازمی را شاعر برای اوج گرفتنی واژه میسازد و نه احداث قفس و فضایی محصور.
اما چند نکته را هم باید به شعر فرا گفتار گوشزد کرد:
نخست مهجور بودن زبان شعر فراگفتار است که با زبان عموم نمیتواند ارتباط برقرا کند. لذا با توجه به این که درون مایهی این شعر و پیام آن مثلث متساوی الاضلاع گذشته، حال و آینده را ترسیم می کند بنابراین تفهیم کردن زبان این سبک بسیار مهم و اساسی است. دوم تداوم و بقای این سبک میباشد. همانطور که میدانیم ایجاد سبک بسیار مهم است ولی تداوم و بقای آن مهمتر است. بنابراین استاد بیگ جهت تقویت و ماندگاری این سبک بایستی بیشتر بکوشد و به بیانی نیاز به فرهنگ سازی ادبی است. کما اینکه با نگاهی به عقب میتوان این تداوم و بقای شعر را در سبک گفتار از سیدعلی صالحی مشاهده کرد.
نکتهی سوم مرزبندی شعر فراگفتار است، با توجه به تیپ و محتوای این سبک میتوان چنین تصور کرد که این سبک وارد شدن به هیچ دایرهی شعریای را نمیپذیرد.
لذا فرهنگ پذیری و به قول عامیانه احترام بزرگترها را نگاه داشتن بایستی در عمل باشد و نه در نظر. نکته آخر این که اگر چه شعرا در یک میدان تاختهاند و تاختن ها هم یکی نبوده است. ولی اهمیت موضوع در اینجاست که هر چیز به جای خود نکوست. بنابراین چه بسا سبکهایی که بعد از شعر نیمایی در ایران جای پایی را باز کردند ولی حرمت شعر نیمایی را زیر پا گذاشتند و البته این مهم توسط شاگردان نیما و شاید هم افرادی بود که خود را تافتهی جدا بافته برشمردند. حسن کلام این که استاد جمال بیگ هم شاعری توانا و ماندگار است و هم این که ایجاد سبک کرده است. اما تداوم و بقای سبک او را باید ابتدا واقع بینان جامعه ادبی و بعد دوستداران این سبک وآیندگان حفظ و تعالی بخشند.
موزه تاریخ شهر کرج
عابدین پاپی
منتقد، شاعر، نویسنده و روزنامه نگار
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست