جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا

پیشرفت به مثابه قانونی طبیعی و ازخودگذشتگی


پیشرفت به مثابه قانونی طبیعی و ازخودگذشتگی

فیلسوف ویکتوریایی دیگر، هربرت اسپنسر، از جان استوارت میل بسیار قاطع‌تر است. اسپنسر پیشرفت بشر را وجهی از تکامل دائمی جهان می‌داند. اسپنسر چارچوب نظری خود را بر پایه مواد علوم …

فیلسوف ویکتوریایی دیگر، هربرت اسپنسر، از جان استوارت میل بسیار قاطع‌تر است. اسپنسر پیشرفت بشر را وجهی از تکامل دائمی جهان می‌داند. اسپنسر چارچوب نظری خود را بر پایه مواد علوم زیست شناختی بنیان می‌کند. او به نظریه‌های مربوط به تحول زیست‌شناختی؛ هم نظریه‌های لامارکی و هم نظریه‌های داروینی، بسیار علاقه‌مند است. فهم جهت‌گیری نظری اسپنسر نیازمند داشتن اطلاعاتی از زیست‌شناسی قرن نوزدهم است.

نظریه تکامل داروین نخستین تلاش مدرن برای تبیین دگرگونی زندگی در سیاره زمین بدون متوسل‌شدن به نظریه خلقت دینی نبود. (Levins and Lewontin, ۱۹۸۵, ۲۷–۲۸) جان باپتیس لامارک تناسب ظاهری بین هر نوع حیوان با محیطش را به وسیله اثبات این‌که حیوانات هر یک می‌توانند خصوصیات انطباقی را کسب و منتقل کنند، تبیین کرد. این تبیین پیش از هر چیز نیازمند این است که حیوانات بکوشند که با محیط خود وفق پیدا کنند.

در ثانی، این تبیین اقتضا می‌کند که حیوانات از حیث فیزیکی در نتیجه تلاش‌هایشان تغییر کنند و ثالثا براساس این نظریه حیوانات خصایص اکتسابی را به نسل خود منتقل می‌کنند . (Levins and Lewontin, ۳۰). در مقابل، به نظر داروین تنوع موجود میان ارگانیسم حیوانات ممکن است از حیث تعداد هر ارگانیسم به واسطه موفقیت‌های تولید مثلی، حفظ یا نابود شود.

به عبارت دیگر به گمان او برخی خصوصیات، همبسته با توانایی تولید تعداد بیشتر فرزند هستند. این خصایص در طول زمان میل به فزونی در بین یک جمع را دارند. داروین این مکانیسم را انتخاب طبیعی نامید. انتخاب طبیعی از این فرضیه مساله‌ساز اجتناب می‌کند که ارگانیسم‌ها می‌توانند خود را از طریق تلاش هدفمند تغییر دهند. با این حال نظریه انتخاب طبیعی می‌تواند تبیین کند که چرا به نظر می‌رسد ارگانیسم‌ها با محیط طبیعی خود به خوبی سازگارند (Levins and Lewontin, ۱۹۸۵, ۳۴–۳۱)

اسپنسر در کتاب استاتیک اجتماعی تاکید می‌کند که شَر هرگز پایدار نخواهد بود. دلیل او برای این دیدگاه، حاصل دو مقدمه است، مقدمه اول این‌که او شر را عدم انطباق با شرایط می‌داند. دوم این‌که او مدعی است همه موجودات زنده به تدریج آنقدر تغییر می‌کنند تا با محیط خود متناسب شوند. او تعداد زیادی از پدیده‌های طبیعی را که آشکارا این قانون را تایید می‌کنند فهرست می‌کند. این کتاب اسپنسر از منظر لامارکی نوشته شده است، اما بعدها این برهان را از جانب یک پیرو داروینیسم بیان می‌کند. شَر به چشم بشر به این خاطر وجود دارد که انسان‌ها به خاطر خودخواهی‌شان متناسب و همنوا با زندگی اجتماعی نیستند. اما این نوع شر همچون همه شرور، هنگامی که انسان‌ها با محیط و شرایط خود وفق یابند، از بین می‌رود. او از پیشرفت به معنای تکامل انسان‌ها از مرحله خودخواهی به مرحله از‌خودگذشتگی دفاع می‌کند.