دوشنبه, ۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 24 February, 2025
مجله ویستا

مبارزه با اندیشه خوارج


مبارزه با اندیشه خوارج

خوارج گر چه پس از جنگ نهروان به شدت تضعیف شدند, ولی با گذشت زمان به تجدید قوا پرداخته و هوا دارانی یافته و بعدها به شورشها و حرکتهای اجتماعی دامن زدند

خوارج گر چه پس از جنگ نهروان به شدت تضعیف شدند، ولی با گذشت زمان به تجدید قوا پرداخته و هوا دارانی یافته و بعدها به شورشها و حرکتهای اجتماعی دامن زدند.

یکی از میدانهای رویارویی امام باقر (ع) با اندیشه‏های منحرف، موضعگیریها و روشنگریهای آن حضرت در رویارویی با عقاید و مشی خوارج بود.

امام باقر (ع) در برخی از تعالیم خود می‏فرمود: به این گروه مارقه۱ باید گفت: چرا از علی (ع) جدا شدید، با این که شما مدتها سر در فرمان او داشتید و در رکابش جنگیدید و نصرت و یاری وی زمینه تقرب شما را به خداوند، فراهم می‏آورد.

آنها خواهند گفت: امیر المؤمنین (ع) در دین خدا حکم کرده است (یعنی در جنگ با معاویه حکمیت را پذیرفته است در حالی که نمی‏بایست شرعا حکمیت را بپذیرد) .

به آنان باید گفت: خداوند در شریعت پیامبر حکمیت را پذیرفته و آن را به دو مرد از بندگانش وانهاده است.آنجا که فرموده:

وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَیْنِهِمَا فَابْعَثُواْ حَکَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَحَکَمًا مِّنْ أَهْلِهَا إِن یُرِیدَا إِصْلاَحًا یُوَفِّقِ اللّهُ بَیْنَهُمَا إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلِیمًا خَبِیرًا ۲

هر گاه میان زن و شوهر اختلافی رخ نمود که احتمال دارد به جدایی منتهی شود، به انگیزه ایجاد سازش و همدلی میان آنها، یک مرد از جانب شوهر و یک مرد از جانب زن به عنوان حکم فرستاده شوند تا اگر بنای اصلاح باشد، خدا آنان راتوفیق عطا کند.

از سوی دیگر، رسول خدا (ص) در جریان بنی قریظه برای حکمیت، سعد بن معاذ را برگزید و او به آن چه مورد امضا و پذیرش خداوند بود، حکم کرد.

هر گاه میان زن و شوهر اختلافی رخ نمود که احتمال دارد به جدایی منتهی شود، به انگیزه ایجاد سازش و همدلی میان آنها، یک مرد از جانب شوهر و یک مرد از جانب زن به عنوان حکم فرستاده شوند تا اگر بنای اصلاح باشد، خدا آنان راتوفیق عطا کند.

به خوارج باید گفت: آیا شما نمی‏دانید که وقتی امیر المؤمنین (ع) حکمیت را پذیرفت به افرادی که حکمیت بر عهده آنان نهاده شده بود فرمان داد تا بر اساس قرآن حکم کنند و از حکم خداوند فراتر نروند و شرط کرد که اگر حکم آنان خلاف قرآن باشد، آن را نخواهد پذیرفت؟ زمانی که کار حکمیت علیه علی (ع) تمام شد، برخی به آن حضرت گفتند: کسی را بر خود حکم ساختی که علیه تو حکم کرد!

امیر المؤمنین (ع) در پاسخ گفت: من به حکمیت کتاب خدا تن دادم، نه به حکمیت یک فرد تا نظر شخصی خودش را اعمال کند.

اکنون باید به خوارج گفت که در کجای این حکمیت، انحراف از حکم قرآن دیده می‏شود! با این که آن حضرت بصراحت اعلام کرد که: حکم مخالفت قرآن را رد می‏کند. ۳

در روایتی دیگر آمده است: فردی از خوارج مدعی بود که علی (ع) در جنگ نهروان به خاطر کشتن خوارج، گرفتار ظلم شده است.وی می‏گفت اگر بدانم که در پهنه زمین کسی هست که برای من ظالم نبودن علی (ع) را ثابت کند به سویش خواهم شتافت.به او گفتند که از میان فرزندان علی (ع) شخصی چون ابو جعفر، محمد بن علی می‏تواند تو را پاسخ دهد.

وی که از سردمداران خوارج بود، گروهی از بزرگان یارانش را گرد آورد و به حضور امام باقر (ع) رسید.

به امام باقر (ع) گفته شد اینان برای مناظره آمده‏اند.حضرت فرمود اکنون بازگردند و فردا بیایند.

فردای آن روز، امام باقر (ع) فرزندان مهاجر و انصار را گرد آورد و گروه خوارج نیز حضور یافتند.

امام باقر (ع) با حمد و ستایش خداوند، سخن آغاز کرد و پس از شهادت به‏وحدانیت خداوند و رسالت پیامبر اکرم (ص) فرمود: سپاس خدای را که با اعطای نبوت به پیامبر اکرم، ما خاندان را کرامت بخشید و ولایت خویش را به ما اختصاص داد.ای فرزندان مهاجر و انصار! در میان شما هر کس فضیلتی از امیر المؤمنین علی (ع) می‏داند، بر جای ایستد و آن را بازگوید.

حاضران هر یک ایستادند و در فضیلت علی (ع) سخنها ایراد کردند. با این زمینه و فضایی که امام باقر (ع) پدید آورد آن مرد که بزرگ خوارج آن محفل بشمار می‏آمد، از جای برخاست و گفت: من فضایل و ارزشهای علی (ع) را بیش از این جمع آگاهم و روایتهای فزونتری را می دانم، ولی اینها مربوط به زمانی است که علی (ع) هنوز حکمیت را نپذیرفته، با پذیرش حکمیت کافر نشده بود.

سخن در فضایل علی (ع) به حدیث خیبر رسید، آنجا که پیامبر (ص) فرمود: «لاعطین الرایة غدا رجلا یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله، کرارا غیر فرار، لا یرجع حتی یفتح الله علی یدیه.»

فردا، پرچم را به فردی خواهم سپرد که خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند.بر دشمن هماره می‏تازد و هرگز از میدان نبرد نمی‏گریزد، او از رزم باز نمی‏گردد مگر با پیروزی و فتح خیبر.

در این هنگام امام باقر (ع) رو به جانب آن مرد کرد و فرمود:

درباره این حدیث چه می‏گویی؟

خارجی گفت: این حدیث حق است و شکی هم در آن نیست، ولی کفر پس از این مرحله پدید آمد .

امام باقر (ع) فرمود: آیا آن روز که خداوند علی را دوست می‏داشت، می‏دانست که او در آینده اهل نهروان را خواهد کشت یا نمی‏دانست؟

فردا، پرچم را به فردی خواهم سپرد که خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند.بر دشمن هماره می‏تازد و هرگز از میدان نبرد نمی‏گریزد، او از رزم باز نمی‏گردد مگر با پیروزی و فتح خیبر.

مرد گفت: اگر بگویم خدا نمی‏دانست، کافر شده‏ام، پس ناگزیر باید اقرار کنم که خداوند می‏دانسته است.

امام باقر (ع) فرمود: آیا محبت خدا به علی (ع) از آن جهت بوده که وی در خط اطاعت خدا حرکت می‏کرده یا به خاطر عصیان و نافرمانی بوده است!

مرد گفت: بدیهی است که دوستی خداوند نسبت به امیر المؤمنین علی (ع) ازجهت اطاعت و بندگی وی بوده است نه عصیان و نافرمانی. (در نتیجه محبت خداوند به علی (ع) بیانگر این است که علی (ع) تا پایان عمر در راه اطاعت خدا گام نهاده و هرگز از مسیر رضای او بیرون نرفته است و آنچه کرده وظیفه الهی او بوده است).

سخن که به اینجا رسید، امام باقر (ع) رو به آن مرد کرده و فرمود: اکنون تو در میدان مناظره مغلوب شدی، از جای برخیز و مجلس را ترک کن.

مرد از جای برخاست و آیه‏ای از قرآن را که بیانگر آشکار گشتن حق برای او بود زمزمه می‏کرد و اظهار داشت: «الله اعلم حیث یجعل رسالته».۴

● مبارزه با توهمات قدریه و جبریه

از جمله مسایل بحث انگیز معارف اسلامی که از دیر زمان، ذهن اندیشه وران و حتی عامیان را به پرسشهای مختلف بر می‏انگیخته، مسأله جبر و اختیار است.

در قرآن که محور تعالیم اسلامی است از یک سو حاکمیت مطلق الهی بر تمامی ابعاد و زوایای هستی به انسان یادآوری شده است، و از سوی دیگر اعمال و موضعگیری آدمیان در صحنه زندگی و در میدان کفر و ایمان، عمل خود آنان بشمار آمده است. در برخی آیات می‏خوانیم:

▪ ما شاء الله لا قوة الا بالله۵

خواست، خواست خداست و نیرویی جز به اتکای خدا وجود ندارد. و ما تشاؤون إلا ان یشاء الله... ۶

شما چیزی را نمی‏خواهید مگر این که خداوند بخواهد.

تضل بها من تشاء و تهدی بها من تشاء۷ خداوند آن کس را که بخواهد به وسیله آیات قرآن گمراه می‏سازد و هر آن کس را که بخواهد هدایت می‏کند.

و از سوی دیگر در بعضی از آیات می‏خوانیم:

▪ و ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم... ۸

هر ناگواری که به شما برسد، نتیجه دستاوردهای خود شماست.

▪ و لتجزی کل نفس بما کسبت و هم لا یظلمون ۹

هر فردی به وسیله آن چه خود کسب کرده و انجام داده است مجازات می‏شود و آدمیان مورد ستم واقع نخواهند شد.

▪ و لا تزر وازرة اخری ۱۰

در نظام داوری حق، هیچ کس سنگینی بار دیگری را بر دوش نمی‏کشد.

هر یک از این دو دسته آیات، بیانگر بعدی از معرفت جامع دینی است، و نظر به تبیین حقیقتی خاص دارد و در صورتی که جایگاه هر یک از این آیات شناخته نشود، مثلا یک دسته مورد توجه قرار گیرد و دسته دیگر نادیده انگاشته شده، یا توجیه و تأویل شود، معرفت دینی به انحراف می‏گراید، چنان که در صدر اسلام، دور ماندگان از مکتب اهل بیت (ع) به دلیل عدم آشنایی کامل با منطق وحی و عدم تسلط بر مجموعه آیات قرآن و ناآگاهی از شیوه جمع میان پیامهای آن، گرفتار افراط و تفریط شدند، گروهی به جبر گراییدند و دسته‏ای به تفویض کامل!

این جریانهای فکری هر چند در عصر امام صادق (ع) اوج بیشتری یافت، ولی خیزشهای آن در عصر امام باقر (ع) نمایان شد.

امام باقر (ع) در رد نظریه جبر مطلق و اختیار مطلق می‏فرمود:

لطف و رحمت الهی به خلق، بیش از آن است که آنان را به انجام گناهان مجبور سازد، و سپس ایشان را به خاطر کارهایی که به اجبار انجام داده‏اند عذاب کند! از سوی دیگر خداوند قاهرتر و نیرومندتر از آن است که چیزی را اراده کند و تحقق‏نیابد.

از آن حضرت سؤال شد که مگر میان جبر و اختیار، جایگاه سومی وجود دارد؟ امام باقر (ع) فرمود: آری میان جبر و اختیار مجالسی گسترده‏تر از فضای آسمانها و زمین هست. ۱۱

راوی حدیث همانند این بیان را به امام صادق (ع) نیز نسبت داده است.

کتاب: زندگی سیاسی امام باقر (ع)

تنظیم برای تبیان: سید پیمان صابری

۱ ـ «مارقه» به گروه خوارج اطلاق شده است، زیرا آنان از زیر بار بیعت خود با علی (ع) خارج شدند، و علی (ع) در خطبه شقشقیه به این جهت درباره ایشان گفت: «و مرقت اخری» .نهج البلاغه، خطبه .۳

۲ ـ نساء/ .۳۵

۳ ـ احتجاج طبرسی ۲/ .۳۲۴

۴ ـ الکافی ۸/۳۴۹، بحار ۲۱/ .۲۶

۵ ـ کهف/ .۳۹

۶ ـ انسان/۷۶، تکویر/ .۸۱

۷ ـ اعراف/ .۱۵۵

۸ ـ شوری/ .۳۰

۹ ـ جاثیه/ .۲۲

۱۰ ـ انعام/۱۶۴، اسراء/۱۵، زمر/۳۹، فاطر/ .۱۸

۱۱ ـ عن ابی جعفر و ابی عبد الله (ع) قالا: إن الله ارحم بخلقه من ان یجبر خلقه علی الذنوب ثم یعذبهم علیها و الله اعز من ان یرید امرا فلا یکون، قال: فسئلا (ع) هل بین الجبر و القدر منزلة ثالثة؟ قالا: نعم أوسع مما بین السماء و الارض.اصول کافی ۱/باب الجبر و القدر، حدیث .۹